نقد رمان معرفی و نقد رمان هجده سالگی | mahsa.s کاربر انجمن نگاه دانلود

Mah dokht · 2019/04/27

آدینه گفت:
Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام خواهش می کنم
ممنون از شماو تیم نقد بابت زحمتتون :)
و مرسی بابت تمام نکاتی که گفتید خصوصا
نکته آخر رو باید بگم برنامه ای براش نداشتم و خیلی خیلی ممنون که یادآور شدید حتما بطور جدی براش برنامه می ریزم.

تشکر:)

سميه ا · 2019/04/28

سلام ممنونم از نويسنده عزيز بابت رمان خوب صحبتهاي قبلي رو تكرار نميكنم اماچيزي كه به نظرم جا داشت بيشتر حداقل گفته بشه النازسالها درپرورشگاه با دوستان و محبوبه بوده خيلي راحت ازشون دل كند به نظرم بايد گاهي حداقل به دوستانش سري بزنه

Mah dokht · 2019/04/28

سميه ا گفت:
Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام دوست عزیز
دل کندن نمیشه گفت چون خود الناز هم میگه که دلتنگ شده ولی دلایلی هم برای سر نزدن داره که ازجمله دعواش با محبوبه و سرلج افتادنه و ازطرفی وجود دوستانی مثل مریم که باعث میشه دوست نداشته باشه دیگه به خوابگاه سربزنه.... که البته در ادامه متوجه این اشتباهاتش میشه.

ممنون از توجهتون:)

زری مادر · 2019/05/05

سلام خسته نباشید خدمت مهسا دخت عزیز، اولا تبریک میگم بابت قلمتون خیلی روان زیبا مینویسید بعد هم اگر ناراحت نمیشید دوتا انتقاد داشتم
۱- فکر نمیکنم بچه هایی که توی پرورشگاه بزرگ میشن همین جوری به امان خدا ولشون کنن و بعداز هیجده سالگی باید اونجارو ترک کنند
۲- از محبوبه داستانت انتقاد میکنم، بچه هایی که زیر نظر پدر و مادر و مربی خلاصه بزگترهای زیاد بزرگ میشن توی سن ۱۶الی۲۲سالگی توی دام گرگهای جامعه میوفتن چه برسه به بچه ای که توپرورشگاه بزرگ شده و زیاد با آدمهای بیرون مراوده نداره و وقتی به این آزادی برسه معلومه گرگهایی مثل کوروش وغیره میان سراغش پس این وسط محبوبه داستان باید خیلی بیشتر از اینها مراقب الناز باشه چون اون جامعه رو بیشتر یه دختر بی پناه ۱۸ساله میشناسه

Mah dokht · 2019/05/05

زری مادر گفت:
Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام عزیزم خیلی ممنون از لطفت:)
من راجع به این موضوع تحقیق کردم ولی متاسفانه چیز زیادی که بهش مربوط بشه پیدا نکردم.
تنها چیزی که واضح توضیح داده شده بود این بود که وقتی این بچه ها به سن 18 سالگی برسن باید مستقل بشن. ولی این طور نیست که کاملا رها بشن و برای ورود به دانشگاه و پیدا کردن کار کمکشون می کنن تا بتونن مستقل بشن و به زندگی شون ادامه بدن. اینطور نبوده که وقتی هجده سالشون شد اونارو از خوابگاه بیرون کنن.
برای مثال آرزو(دوست الناز) می خواست از طریق قبولی توی کنکور خوابگاه رو ترک کنه و محمدعلی هم که به دنبال کار بود و توی ازدواجش هم بهش کمک شد و اینطوری تونست مستقل بشه.
الناز هم که جایی برای موندن داشت و اصرار خودش بود که پیش سمیه باشه پس الناز هم رها نشد و زیر نظر سمیه و محبوبه بود! اما سمیه اون طور که باید نتونست مراقب الناز باشه.

در مورد محبوبه باید بگم اون نه اجازه ی اینو داشت که مانع کار الناز بشه و نه توانایی اش رو پس اونو به سمیه سپرد. اما با اتفاق و دعوایی که بینشون افتاد باعث شد بینشون فاصله بیفته اما دائم به سمیه زنگ می زد و می خواست که مراقب الناز باشه و چند بار هم گفت که کاری نکنه و دنبال پدرش نره تا خودش اونو براش پیدا کنه و به خیال اینکه سمیه حواسش به الناز هست دیگه به اون سر نزد. درواقع بیشتر ایراد از سمیه میشه گرفت تا محبوبه.
اما حرف شما هم درسته که از محبوبه انتقاد می کنید
و این رمان بیشتر راجع به اشتباهات آدم ها داره صحبت می کنه تا موفقیت هاشون.
همه ی شخصیت های داستان اشتباهاتی داشتن و محبوبه هم از این قضیه مستثنی نیست، گرچه در ادامه متوجه میشیم این مدت محبوبه سخت دنبال پیدا کردن پدر الناز بود...

بازهم ممنون از نقد به جای شما دوست عزیز:)
سعی می کنم موقع ویرایش این نکات رو داخل متن واضح تر کنم.

زری مادر · 2019/05/21

سلام وخسته نباشید خدمت مهسا دخت عزیز، اول تشکر کنم بابت پست امروزتون خیلی خوب و روان بود ممنون یه انتقاد کوچیک اینکه بین پستهاتون خیلی فاصله هست اگر هروز مقدور نیستید بزارید حداقل یه روز در میان شده دو سه خط هم باشه، بهتره آخه رشته رمان از دست میره حیفه رمان به این زیبایی هست، بعدهم نکنه امیرسام بکشی ها، توروخدا نکن این کارو آخه یه دفعه ازتون پرسیدم آخرش تلخ گفتید یه کمی ، تروخدا امیرسام نمیره باشه اصلا کوروش بمیره نه طناز بهتر آره اینارو بکش چیکار به امیر سام داری آخه

رها شیطونه · 2019/05/21

سلام مهسا دخت عزیز
قلمتو دوست دارم من همچین سبکیو دوست دارم چون شخصیت الناز تقیربا مثل منه منم باهاش حسابی اخت شدم واینکه دوست دارم امیرسام حالش بهتر بشه و هردوشون به روزای خوبی برست و پایانش اصلا تلخ نباشه جون من اشکم دم مشکمه زود گریم در میاد ولی رمانت عالیه خیلی دوسش دارم

Mah dokht · 2019/05/21

زری مادر گفت:
Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام عزیزم مرسی بابت همراهی و نظرت.
کاملا حق با شماست بخاطر اینکه بیشتر وقتم رو روی ویرایش میزارم و یکسری درگیری های شخصی مدتیه پست هارو دیر آپ می کنم. ولی چشم :) همه ی سعی میکنم زود به زود پست هارو آماده کنم.
امیرسام هم ایشالا خدا کمکش میکنه :campe45on2:

ممنون بابت همراهی همیشگیتون :aiwan_light_heart:

Mah dokht · 2019/05/21

رها شیطونه گفت:
Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام رها جان خیلی ممنون از نظرت.
هیچی بهتر از این نیست برام که با شخصیت داستان خو گرفتی و دوستش داشتی:)
راجع به پایان، خب ژانر تراژدیه اما اتفاقات خوب هم قطعا میوفته!

بازهم ممنون بابت نظر:)

«n-i-y-a» · 2019/06/04

با سلام
ویرایش رمان بر اساس نقد "خرداد 98" تایید شد
امید است در ادامه رمان نیز همه موارد ذکر شده را رعایت فرمایید
با تشکر
مدیریت نقد – نوا

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

نقد رمان معرفی و نقد رمان هجده سالگی | mahsa.s کاربر انجمن نگاه دانلود

Mah dokht

کاربر نگاه دانلود

پیشنهادات

سميه ا

کاربر نگاه دانلود

Mah dokht

کاربر نگاه دانلود

زری مادر

کاربر نگاه دانلود

Mah dokht

کاربر نگاه دانلود

زری مادر

کاربر نگاه دانلود

رها شیطونه

کاربر نگاه دانلود

Mah dokht

کاربر نگاه دانلود

Mah dokht

کاربر نگاه دانلود

«n-i-y-a»

کاربر نگاه دانلود

برخی موضوعات مشابه

معرفی و نقد رمان قهرمانان دنیا | سید محمد موسوی کاربر انجمن نگاه دانلود

معرفی و نقد رمان صورتک دورو | sonnet کاربر انجمن نگاه دانلود

آمار انجمن

این صفحه را به اشتراک بگذارید