- عضویت
- 2016/06/21
- ارسالی ها
- 829
- امتیاز واکنش
- 326,685
- امتیاز
- 1,251
نام رمان: لانه ی ویرانی
نام نویسنده : بهارگل
موضوع : اجتماعی، عاشقانه و معمایی
خلاصه:
بیست و پنج سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی اخرش به اسم تو ختم شد...و من نمی دونستم بازی روزگار چقدر ناعادلانه عمل میکنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد...وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک ادم دیگه با یک هویت دیگه بشه!. رفتن به اون عمارت برای من همه چیز بود؛ چون به تو می رسید!...به تویی که زندگی رو ازم گرفتی...به تویی که هویتم رو گرفتی!. من فقط یک بازیگر ساده بودم با کلی خیال های رنگی که برای نبود تو خوشحالی می کرد. من...منی بودم که خودم رو بین نقاب سادگی یکی دیگه پنهان کردم تا به آخر زندگی تو برسم.
----
سلام دوستان عزیز...
با توجه به اینکه هنوز خیلی تا انتهای رمان مونده و سخت میشه نقدی درمورد موضوع و روند داستان کرد؛ ولی دوست داشتم تا اینجا نظرتون رو درمورد قلم و شخصیت های داستانم بدونم و یا هرنقد سازنده ی دیگه ای که فکر می کنید لازمه.
نام نویسنده : بهارگل
موضوع : اجتماعی، عاشقانه و معمایی
خلاصه:
بیست و پنج سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی اخرش به اسم تو ختم شد...و من نمی دونستم بازی روزگار چقدر ناعادلانه عمل میکنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد...وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک ادم دیگه با یک هویت دیگه بشه!. رفتن به اون عمارت برای من همه چیز بود؛ چون به تو می رسید!...به تویی که زندگی رو ازم گرفتی...به تویی که هویتم رو گرفتی!. من فقط یک بازیگر ساده بودم با کلی خیال های رنگی که برای نبود تو خوشحالی می کرد. من...منی بودم که خودم رو بین نقاب سادگی یکی دیگه پنهان کردم تا به آخر زندگی تو برسم.
----
سلام دوستان عزیز...
با توجه به اینکه هنوز خیلی تا انتهای رمان مونده و سخت میشه نقدی درمورد موضوع و روند داستان کرد؛ ولی دوست داشتم تا اینجا نظرتون رو درمورد قلم و شخصیت های داستانم بدونم و یا هرنقد سازنده ی دیگه ای که فکر می کنید لازمه.
آخرین ویرایش: