نقد رمان معرفی و نقد رمان شبگون | شقایق گلی کاربر انجمن نگاه دانلود

[SHahRAshOB]

نام رمان: شبگون
نویسنده: شقایق گلی (@SHahRBanOO )
ناظر: @Mahbanoo_A
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
لینک:

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

خلاصه:
ساره، دختر 28 ساله ای است که در بخش طراحی یک شرکت کار می کند، او به دنبال یک هدف پا به دوره ی خاصی از زندگی خود می گذارد. برای رسیدن به مقصود از بازی تاس و آس ها می گذرد بلکه به هدف برسد؛ اما درست جایی که فکرش را هم نمی کند ناگهان قوانین بازی تغییر می کند و او ناخواسته وارد مسیری می شود که در بین مجهولات آن گیر می کند و...
اما درست در آن روی سکه، زنی تنها در خانه پدرشوهر ساکن است که با ورود اتفاقاتی، آرامش زندگی اش برهم می خورد و میان باید ها و نباید ها اسیر می شود و در جایی که در باور کسی نمی گنجد، با یک تصمیم و انتخاب احساسی، همه چیز تغییر پیدا می کند.

 

[«n-i-y-a»]

به نام خدا​

​

نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
-عزیزم ادامه بده
-خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
-تند تند پست بزار
-تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
و...........

برای درخواست نقد توسط "شورای نقد انجمن نگاه دانلود" می توانید به تاپیک زیر مراجعه نمایید:

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

موفق باشید .
مدیریت بخش نقد

​

​

 

[ﾑოεtɦყsｲ]

سلام خسته نباشی:)

سبک رمانتو دوست دارم
اسم رمان مناسبه و مقدمه ی خوب و معمایی داره که خواننده رو وادار ب ادامه میکنه

امیدوارم مشکلات ریز و جزیی که داره رفع بشه و هیجان رمان بیشتر بشه
موفق باشی:)

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[*Elena*]

به نام جان زندگان و روح مردگان

نام رمان شبگون بود. با اینکه شبگون نام شخصیت اصلی رمان است اما به دلیل نزدیک بودن معنای نام به متن رمان و جدید بودن آن این اصل آنچنان به چشم نمی‌آید اما مشکل اصلی نام برانگیختن قضاوت خواننده در نگاه اول است. خواننده شاید با دیدن آن به این فکر بیافتد که رمان ضعیف و در سطح پایین قرار دارد و امکان دارد نگـاه دانلـود کلیشه‌ای باشد. به جز این دو مشکل، مشکل دیگری در نام مشاهده نشد؛ اما عوض شدن نام مزایای بیشتری دارد. ژانرها عاشقانه و اجتماعی بود. ژانر عاشقانه در رمان ملموس بود اما اجتماعی خیر! مشکلاتی که برای شبگون و ساره پیش می‌آید، مزاحمت‌ها، مشکلات زندگی، با اینکه قسمت بارزی از مشکلات اجتماعی زنان بود اما کافی نبود و بخشی از این مشکل به دلیل عدم توصیفات ملموس نویسنده‌ی عزیز بود‌. نویسنده‌ توصیفات احساسات و حالات را در بخش عاشقانه به خوبی رعایت کردند اما در این بخش نتوانسته بود آن را در سطح عالی به انجام برساند. پیشنهاد می‌شود یا این ژانر حذف شود و یا نویسنده در این بخش بیشتر دقت کنند‌. برای مثال به مشکلات اجتماعی بیشتری اضافه کنند تا ژانر اجتماعی را بهتر به تصوبر. بکشند و خوشبختانه رمان شبگون دارای این پتانسیل برای اضافه کردن مسائل اجتماعی است مشکلات زنان در زندگی زناشویی، و یا محل کار و...به بزرگترین مشکل خلاصه می‌توان کمی تکراری بودن آن را نام برد. جملاتی مانند انتقام بگیرد، دستی در سیاهی به کمکش می‌آید و... در خلاصه‌ها بسیار استفاده شده است و از آنجایی که خلاصه یکی از مهمترین ارکان بیرونی نگـاه دانلـود است، نقش مهمی در جذب و یا دفع خواننده دارد، ممکن است خواننده با دیدن گاها کلیشه‌هایی در رمان شبگون که در آن وجود دارد فکر کند رمان نگـاه دانلـود کلیشه‌ای است و چه بسا که رمان شبگون محتوایی زیبا دارد اما تنها کمی درگیر تکرارها شده است. مقدمه رمان شبگون به فضای عاشقانه و تراژدی رمان می‌خورد و به دلیل کوتاه بودن از جذابیت بسیاری نیز برخوردار بود و همانطور که خواننده را به خواندن رمان ترغیب می‌کرد، به خواننده نیز آمادگی برای روبه رویی با فضای تراژدی رمان را می‌داد. جلد رمان شبگون با وجود رنگ‌های طلایی و شبی که به طلوع نزدیک می‌شد به خوبی با محتوای رمان و مخصوصا ژانر عاشقانه مرتبط بود و به خوبی ژانر عاشقانه و فضای نیمه تراژدی رمان را به خواننده القا می‌کرد و شبی که به روز نزدیک می‌شد خبر از ژانر اجتماعی نیز می‌داد و از آنجایی که شب به معنای ناراحتی و مشکلات است و طلوع نشانه‌ی شروع جدید، به فضای رمان نیز می‌خورد و عکس سیاه زوجی نیز به فضای عاشقانه رمان اشاره می‌کرد.
از ارکان اصلی که بگذریم به درون رمان می‌رسیم؛ متاسفانه ضعف اصلی رمان شبگون تکرارهایی بود که در ایده آن وجود داشت و رمان را تکراری و قلم نویستده را نازیبا نشان می‌داد. ازدواج برای خانواده، نارضایتی از ازدواج، همسر مغرور، وجود مزاحمی زن باز برای زن، عشق یکطرفه، انتقام، همه و همه به دفعات متعددی در رمان‌ها دیده شده است. با اینکه نویسنده عزیز سعی در ایجاد تفاوت در ایده کرده بودند اما متاسفانه موفق نبودند. در رابـ ـطه با ازدواج ساره و بهراد باید بگویم، می‌دانید اگر حتی یک طرف ازدواج به هر دلیلی رضایت قلبی و صادقانه نداشته باشد، ازدواج باطل است؟ به نظر شما چند خانواده وجود دارد که دو پسر عمو عاشق دو دختر عموی خود باشند؟ می‌دانم وجود دارد اما خیلی کم! و این از باورپذیری ایده نویسنده عزیز کم کرده بود. انتقام گرفتن شخصیت اصلی، وجود مردی که شخصیت اصلی را آزار می‌دهد، زنی که از شخصیت اصلی خوشش نمیاید، گم شدن در گـ ـناه هم جزو آن دسته از اتفاقات کلیشه‌ای هستند؛ اما همانطور که می‌دانید حتی یک ایده‌ی کلیشه‌ای را نیز می‌توان با شاخه و برگ دادن به آن به یک ایده‌ی جدید تبدیل کرد. لطفا نویسنده عزیز بر روی این بخش بیشتر کار کند. شروع رمان اما با اینکه فاقد کلیشه بود و همچنین ایجاد ابهام می‌کرد اما به دلیل کمبود توصیفات زیبایی و اوج خود را کمی از دست داده بود و زیبایی شروع را از بین بـرده بود. برای مثال دعواهای سه برادر با هم، مخالفت‌های ساره و بهراد و... همه می‌توانستند با توصیفات احساسات و زیرکانه‌ی نویسنده‌ی عزیز به شروع رمان زیبایی ببخشند و خواننده را میخکوب رمان کنند و از آنجایی که شروع رمان اولین چیزی است که خواننده از رمان می‌بیند باید بر روی آن بیشتر کار شود. ضعف بعدی رمان شخصیت پردازی آن بود که مشکل اصلی آن به توصیفات برمی‌گردد. انسان‌ها خاکستری هستند یعنی هم بدی دارند و هم خوبی اما در رمان شما زری، بهراد و سعید سیاه مطلق بودند و شخصیت‌هایی مانند شبگون، باباحاجی، سپید مطلق. و اما بهترین پردازش شخصیت رمان شما می‌توان به ساره اشاره کرد که هم خوب بود و هم بد؛ اما دیگر شخصیت‌ها مخصوصا آن‌هایی که اشاره کردم دارای نقوص زیادی بودند که به آن می‌پردازم.
بهراد: مردی که عاشق خواهر ساره است و بخاطر برادرانش با ساره ازدواج می‌کند. بهراد مغرور، سرد و خشک است و متاسفانه متاسفانه بهراد تکراری ترین شخصیت رمان بود که زیبایی رمان را پایین آورده بود.البته این هم راه خودش را دارد! همانطور که می‌دانید آدم‌ها پر هستند از عادات، اخلاقیات مختلف و نویسنده عزیز می‌تواند با اضافه کردن خلقیات جدید او را باورپذیرتر کند اما باز هم این باعث نمی شود مشکل اصلی این شخصیت برطرف شود، بهتر است نویسنده عزیز تجدید نظری دررابطه با بهراد داشته باشند. زری زنی بود که همیشه شبگون را با کارهایش آزار می‌دهد، دهن لق، بد دهن و بدجنس است و متاسفانه همانطور که گفتم سیاه مطلق بود! و اما به بزرگترین مشکل شخصیت پردازی می‌توان به وجود تعداد زیادی از شخصیت‌های گرد و خنثی در رمان اشاره کرد. شخصیت‌های مانند سروین، سارگل، هیراد، مهراد و...همه جزو شخصیت‌های فرعی رمان بودند که نویسنده عزیز به آن‌ها نپرداخته بود و خصوصیات اخلاقیات‌شان بسیار به همدیگر شباهت داشت. بهتر است نویسنده عزیز بیشتر بر روی این بخش تمرکز کنند زیرا شخصیت‌ها کلید نگـاه دانلـود خوب هستند. موضوع بعدی توصیفات رمان بود.

توصیف احساسات: این توصیفات در رمان شبگون به خوبی لحاظ شده بود و نویسنده عزیز به خوبی احساسات شخصیت‌ها را به تصویر کشیده بودند.

توصیف حالات: این توصیفات هم خوب بودند و نقدیبه آن‌ها وارد نبود زیرا نویسنده حالات مختلف هر شخصیت‌ را توصیف کرده بودند.

توصیف ظواهر و چهره: متاسفانه نویسنده جان در این بخش به خوبی عمل نکرده بودند. نویسنده جان ظواهر شخصیت‌های مانند: بهراد، حامد، زری، حاج بابا و محبی را توصیف کردند اما دیگر شخصیت‌ها را جا انداخته بودند. نویسنده جان در توصیفات خود چندین بار رنگ موهای بهراد را بیان کردند اما حالات آن‌ها را نگفته بودند و همچنین برای دیگران هم همینطور. نویسنده باید تمامی اعضای صورت و بدن اعم از: دماغ، فرم صورت، لب و... را توصیف کند اما نویسنده جان به خوبی از پس توصیف لباس‌های شخصیت‌ها برآمدند. برای مثال در عروسی ساره و بهراد نویسنده عزیز می توانستند مدل موهای ساره، صورت بهراد و... را کمی توصیف کنند.
توصیفات مکان: متاسفانه نویسنده جان در این هم قسمت خیلی دقت نکردند و به‌جز توصیف خانه‌ی ساره و بهراد جای دیگری را توصیف نکردند. برای خانه‌ی بهراد و ساره هم تنها رنگ مبل‌ها را توصیف کردند و به شکل هال، اتاق خواب ، رنگ تخت و... توجه نکردند. خواننده برای تصور مکانی که شخصیت‌ها در آن قرار دارد نیاز به کمک دارد و در رمان شبگون مکان‌هایی همانند: دفتر کار ساره، خانه‌ی شبگون و حامد، مراسم حاجی و دفتر جلالی توصیف نشده بود و تنها گاهی موارد خیلی کم مانند رنگ کاشی‌ها و... به چشم می‌آمد که معمولا به صورت متوالی و پشت هم انجام می‌شد. در حالی که تمامی اجزای ااکن باید به صورت تدریجی توصیف شود.

نویسنده جان باید بر روی این بخش تمرکز بیشتری خرج کنند.

و اما می‌توان به بهترین حسن رمان شبگون به وجود نداشتن غلط‌های املایی و تایپی اشاره کرد. لذا چند نکته کوچک بود که ذکر می‌کنم:

در پست ۷ نویسنده عزیز فراموش کرده بودند پرش زمانی را مشخص کنند.

اونو : اون رو

چام: چشام

ششبگون: شبگون

به جز این موارد بنده غلط املایی و یا تایپی دیگری ندیدم. اما علامت‌های نگارشی رعایت نشده بودند برای مثال نویسنده در اوایل رمان به خوبی از علائم نگارشی استفاده کرده بودند اما هرچه جلوتر می‌رفت استفاده از علائم نگارشی کمتر می‌شد و به جای آن نویسنده محترم سه نقطه استفاده می‌کردند. بیشترین الائم استفاده شده در رمان شبکون نقطه، علامت سوال و تعجب بود در حالی که برای بهتر شدن خوانش متن به تمامی الائم نگارشی نیاز است.
از این موارد که بگذریم به سیر و نثر رمان می‌رسیم. سیر رمان شبگون در اوایل تا صفحه‌ی سوم خوب بود اما بعد از آن با ورود اتفاقات خانه‌ی شبگون، همه چیز تند شد و من را مجبور می‌کرد برگشته و چند بار متن را بخوانم تا متوجه شوم چه اتفاقی افتاده است. البته وجود تعداد زیادی شخصیت هم بی‌تاثیر نبود زیرا نویسنده محترم گاهی بدون مقدمه چندین شخصیت را به طور همزمان با هم به نویسنده معرفی می‌کردند. مانند همان پست‌های اولیه که نویسنده بهراد، هیراد، ساره، سروین و سارگل را با هم معرفی کردند و همچنین در سوم که حامد، شبگون، باباحاجی، زری با هم معرفی شدند. این ماجرا را می.توان به پای عجله نویسنده جان برای شروع مسائل اصلی رمان گذاشت و اما بی‌شک پرش‌های زمانی متعدد هم در آن بی‌تاثیر نیست. نویسنده جان باید بیشتر بر روی سیر خود کار کنند. البته این مشکل بسیار بزرگی نیست و با اضافه کردن توصیفات برطرف می‌شود.
و اما به نثر که برسیم می‌توانم بگویم من هیچ غلطی در نثر ادبی معیار رمان ندیدم و انسجام متن از همان ابتدا تا انتها حفظ شده بود. دیالوگ ها و مونولگ های رمان شبگون انسجام داشتند اما ضعف اصلی در دیالوگ‌ها بود که باز هم به شخصیت پردازی باز می‌گردد زیرا در دیالوگ‌های رمان شبگون تمایز شخصیت‌ها مشخص نبود که با اضافه شدن توصیفات و بهتر شدن شخصیت پردازی بهتر هم می‌شود.
پایان نقد
خسته نباشید.

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

تالار نقد نگاه دانلود

 

[SHahRAshOB]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام عزیزم
خوشحالم که نقد زیبات رو خوندم اما چند نکته لازم به ذکر بود که براتون می نویسم:
در رمان قبلیم "باران می بارد.." چند تا از دوستان انتقادی وارد کردن که اسم رمان بسیار ساده است، در صورتی که با کمی دقت میشد متوجه شد که منظور من از باران می بارد خود باریدن باران نبود، این جمله ی کوتاه یک رمز، نماد و استعاره بود..
در مورد این رمان هم خدمتتون باید عرض کنم، شبگون اینجا در معنای لغوی خودش نیست، یک استعاره از معنی و مفهوم خود کلمه اس، به معنای "به رنگ شب و سیاهی" در اصل من به جای استفاده از جمله هایی نظیر "به رنگ شب، یا به رنگ سیاهی" از معنای همتراز اون، یعنی شبگون استفاده کردم که در اسم شخصیت هم وجود داره و من خواستم همون معنا رو از این طریق برسونم که خواننده متوجه ی سیاهی و تباهی ضمنی رمان و خود شخصیت بشه..

در مورد توصیفات چهره باید خدمتون عرض کنم، توصیف باید در حدی باشه که در جهت پیشبرد رمان استفاده بشه، بیشتر از اون رو میشه به تخیل خواننده سپرد و من ترجیح میدم جزئیاتی مثل حالت مو، توی ذهن خواننده ی من به سلیقه ی خودش شکل بگیره، من توصیف کلی رو وصف می کنم.
و به طور کلی من توصیفات لازم رو در رمان می پسندم، به نظر بنده توصیفات زیاد فقط خواننده رو آزرده می کنه..

در مورد موضوع و کلیشه ای بودن، من این انتقاد رو وارد نمی دونم، البته که رمان هنوز در ابتدای راه قرار داره و دلیل سیر تند من هم شاید اینه که می خوام زودتر به قسمت های اصلی رمان برسم "ولی این وصف های بیشتر رو حتما در آینده که اصل کار نوشته شد لحاظ خواهم کرد،" اما نکته ای که می خواستم عرض کنم، رمان شبگون دارای ابعاد اجتماعی و شخصیتی وسیعیه که در آینده ی رمان خوانندگان متوجه خواهند شد،
در ابتدا من فقط در حال شرح ضمنی هستم تا خواننده اول بدون قضاوت و کم کم وارد بعد اجتماعی اون بشه و این مفاهیم اجتماعی و شخصیتی، در آینده براش باورپذیر و با قابلیت درک بیشتر همراه باشه.
رمان کلیشه ای نیست، در آینده ابعاد موضوع روشن و من خواننده رو با یک شوک ناگهانی رو به رو خواهم کرد، اتفاقی ایجاد خواهد شد که خواننده با بهت متوجه ی اون میشه.. اگه بخوایم مواردی مثل وجود عشق یا پسر مغرور و.. کلیشه بگیریم در اصل کل زندگی ما انسان ها کلیشه اس.

درمورد رضایت نداشتن یک طرف در عقد و بطلان ازدواج، ما در عقود دو شرط داریم: قصد و رضا..
در این مورد مرد رضایت قلبی نداره اما قصد انعقاد عقد نکاح رو داره و رضایت ضمنی اون هم با اراده به نکاح حاصل شده.. تو این مورد صرف رضایت قلبی نداشتن، قصد و اراده ی ازدواج رو باطل نمی کنه.. اکراه باید به درجه ای باشه که شخص مکره توان مخالفت نداشته باشه، اینجا ما اکراه به اون حد و معنا نداریم. اکراه در ازدواج اون رو غیرنافذ می کنه نه باطل (در صورتی که ما شرایط رو اکراه بگیریم که این مورد شامل اکراه نمیشه) شخص مکره بعد از رفع اکراه می تونه ازدواج رو رد یا تنفیذ کنه که در این مورد هم تنفیذ ایجاد شد(بنده دانشجو کارشناس ارشد حقوق خصوصی هستم)
در مورد شخصیت ها به نظرم تا پایان رمان صبر کنیم

ممنون از نقد شما، خوشحالم نظرتون رو کسب کردم، موفق باشید

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

تالار نقد نگاه دانلود

 

[*Elena*]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

تالار نقد نگاه دانلود