نقد رمان معرفی و نقد رمان هجده سالگی | mahsa.s کاربر انجمن نگاه دانلود

Mah dokht

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/18
ارسالی ها
1,409
امتیاز واکنش
32,833
امتیاز
913
نام رمان: هجده سالگی
نام نویسنده: Mahsa.s کاربر انجمن نگاه دانلود
نام ناظر: P_Jahangiri_R
ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی
لینک تاپیک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


خلاصه:
در اوج حس کردن زیباترین احساس دنیا، شده ناگهان سیلی دردناکی بر جانت بنشیند؟
ترک شدن و روی دست دنیا ماندن، از آن سیلی هاست.
آن هم بی هیچ دلیل و منطقی.
یک شب آرام، در آغـ*ـوش آرامش آرام می گیری و صبح فردا در دستان آشوب سرنوشت، چشم می گشایی.
گم می شوی در دوران، اما زمان تورا با هجده سالگی ات آشنا می کند.
این قصه،داستان هجده ساله ایست که به دنبال گمشده اش می گردد.
گم شدن دیگری اما، بهانه ای می شود برای پیدا کردن خودش!
آدم ها! مگر چقدر زنده اید؟
بگذارید گم شده ام را پیدا کنم تا دیر نشده...

«و شاید به قول لیلی داستانم، این قصه راهم باید باکمی عسل خواند!».
 
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد
    147342_lsbj_nqd.jpg
     

    Mah dokht

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,409
    امتیاز واکنش
    32,833
    امتیاز
    913

    Nazigol

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/05
    ارسالی ها
    181
    امتیاز واکنش
    1,875
    امتیاز
    377
    سن
    22
    محل سکونت
    خونه!!!
    سلام. از قلمتون خیلی خوشم میاد. موضوع رمانتون هم جالبه. فقط اشتباه تایپی و جمله بندی و ... زیاد توی رمانتون دیدم؛ مخصوصاً دو پست آخر. چند جا دیدم گوشی کوچک سمیه رو نوشته بودین گوشی محبوبه! بعضی جاها هم اشتباهی توی یه جمله یه کلمه رو دوبار تکرار کرده بودین.
    فقط یه کم باورش برای من سخت بود که یه دختر پرورشگاهی انقدر سریع با پولدارها دوست بشه و اون ها هم دروغ الناز رو درباره ی پولدار بودنش و بابا و مامانش و... نفهمن! به هر حال رفتار یه دختر پرورشگاهی و یه دختر پولدار با هم فرق داره، و حتی از لباس هایی که الناز می پوشه هم باید دروغش رو شه. و کدوم پولداری می ره خارج از کشور و دخترش رو به یه خدمتکار می سپره؟ به نظر من دروغ الناز خیلی ضایع بود!
     

    Mah dokht

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,409
    امتیاز واکنش
    32,833
    امتیاز
    913

    سلام دوست عزیز خیلی ممنون بابت شرکت درنقد.
    حتما حتما سعی می کنم ایرادات تایپی رو ویرایش کنم ممنون که اطلاع دادین.
    موضوع دروغ الناز هم بایدبگم هیچ تلاشی نکردم که بگم بقیه دروغش رو باور کردن!از روی سادگی و ترس اینکه کسی متوجه گذشته اش نشه یه دروغ خیلی مسخره گفت و فکر کرد بقیه متوجه دروغش نشدن درصورتی که وقتی حقیقت رو به امیرسام گفت،امیرسام خیلی تعجب نکرد!(در ادامه ابهاماتی که راجب این مسئله هست رفع میشه).
    در مورد پوشش الناز هم قسمت هایی تو متن گفته بودم که محبوبه خیلی بیشتر از سایر بچه ها به الناز می رسیده و این شامل لباس هاش هم میشده.همینطور خود الناز قسمت هایی میگه که بهار و طناز خیلی رفتار دخترونه تر و جذاب تری دارن نسبت به خودش، امابازهم سعی می کنم با ویرایش یک سری قسمت ها این موضوع رو واضح تر بیان کنم.
    و همین طور الناز خودش هم قسمتایی از زبون خودش گفته که برای حتی یک بار معاشرت با اون افراد دچار تردیده ولی به خودش میگه"یکبار که ایرادی نداره"یا"چی میشه اگر الناز هم کمی خوش بگذرونه"خودش رو اینطور قانع می کنه و کم کم به اون جمع وابسته میشه.
    حتی برای فرار از مشکلاتش هم که شده دوست داره خودش رو توی اون جمع جا کنه.
    و اینکه این جمع شاید دوستانه به نظر برسه ولی اگر دقت کرده باشید بیشتر باهم دشمنن تا دوست و انقدر درگیر مسائل خودشون هستن که الناز هیچ نقشی توش نداره و بازهم این رو الناز زمانی که سراغش رو کسی توی جمع نمی گیره بیان می کنه.

    بازهم ممنون از نکات خوبی که گفتی عزیزم:)
     
    آخرین ویرایش:

    آتروپوس

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/03/04
    ارسالی ها
    92
    امتیاز واکنش
    1,082
    امتیاز
    326
    محل سکونت
    همین جا
    رمانتون خیلی جالبه و موضوی جدید ی هم داره
    فقط بعضی جاها اسمارو جابه جا می نویسید مخصوصا سمیه و محبوبه
    ولی در کل خسته نباشید
     

    Mah dokht

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,409
    امتیاز واکنش
    32,833
    امتیاز
    913

    Mohammadi.m

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    239
    امتیاز واکنش
    12,120
    امتیاز
    679
    محل سکونت
    یه گوشه زمین دوار
    سلام،رمان زیباییه واقعا دوستش دارم،فقط همونجور که دوستان اشاره کردن اشتباه تایپی داری و جابجا نوشتن اسمها و یک چیز دیگه که بنظر من یکمی مخاطب رو خسته میکنه اینه که خیلی به افکار الناز میپردازی و از خیالتش مینویسی و این هم حوصله سربر و خسته کنندست و هم روند رمان رو کند کرده...
    ارزوم موفقیت شماست...
     

    Mah dokht

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/18
    ارسالی ها
    1,409
    امتیاز واکنش
    32,833
    امتیاز
    913


    سلام عزیزم خیلی ممنون از نظر و نقد خوبت.
    راجع به جابه جایی اسم ها باید بگم یک سری از شخصیت ها و رو از روی شخصیت های واقعی ایده گرفتم و این باعث شد موقع تایپ این اشتباه بوجود بیاد که البته همه رو ویرایش می زنم و مطمئنا دیگه این اشتباه تکرار نمیشه.
    در مورد افکار الناز هم، راستش یکی از اهدافم برای نوشتن رمان نشون دادن تصورات و مشغله های ذهنی یک دختر توی این سن بود که پر از احوالات متفاوت و سردرگمه و خیلی از جاها باید توضیح داده می شد تا علت کارهاش مشخص بشه و ابهامات رو برطرف کنه. اما نظر شما قابل احترامه، حتما جدی می گیرم و تا جایی که امکانش باشه تغییرات لازم رو ایجاد می کنم.
    باز هم تشکر بابت همراهی و شرکت درنقد:)
     

    آدینه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/26
    ارسالی ها
    1,025
    امتیاز واکنش
    53,320
    امتیاز
    1,026
    محل سکونت
    اصفهان
    این نقد براساس پست‌های ارائه شده توسط نویسنده می‌باشد.
    رمان هجده‌سالگی، نوید تصمیم مهمی در سن هجده سالگی می‌دهد و اسم بر گرفته شده از تاریخ و اعداد و رقم‌ها می‌باشد. اتفاقاتی که در هجده سالگی می‌تواند برای هر شخصی رخ بدهد؛ اما این رمان، هجده سالگی یعنی شروعی دوباره به آینده‌ای نامعلوم. شروعی که الناز خود را در پرورشگاه در حال هل دادن تابی است که لیلی دختری چهارساله بر روی آن نشسته و با نام بردن اسم الناز، تمرکز الناز را برای خواندن رمان می‌گیرد.
    خلاصه رمان را می‌توان به زبان ساده تر در متن رمان یافت؛ هنگامی که محبوبه از الناز می‌خواهد پوشه‌ای را برایش بیاورد و الناز با پیدا کردن نامه‌ای، احساساتش برانگیخته می‌شود. توصیف احساسات الناز و محبوبه نشان از عشق دو طرف به فرد مربوط به نامه است و الناز با شنیدن حرف‌های محبوبه، از او می‌رنجد. مقدمه رمان کاملا در محور توصیفات احساس‌ها و حالت الناز است؛ که خواننده درماندگی الناز را در می‌یابد و با او همزاد پنداری می‌کنند. نثر رمان ادبی نوشته شده بود و به جز موارد اندکی که کلمات حالت عامیانه گرفته بودند؛ تشبیه‌های به جایی در آن استفاده شده است. سیر رمان متناسب با رفتارهای الناز پیش می‌رفت؛ تا توصیفات حالت و احساساتش را به تصویر بکشد. همان‌گونه که از این توصیفات بهرمند شده بود؛ اما از توصیفات مکان کاسته شده بود و توصیفات ظواهر هم کلی و پشت‌سرهم بیان می‌شدند. این قاعده با ورود کارکترهای زیاد به داخل داستان کاملا مشهود است؛ زیرا دیالوگ‌های کارکترها با یک‌دیگر تفاوت چندانی ندارد. مونولوگ‌ها بارهای اطلاعاتی را در خود جای می‌دادند و زمینه‌ سازی را بر عهده داشتند؛ تا کارکترها به واسطه دیالوگ‌ها اطلاعات جدیدی به خواننده بدهند. در این هنگام زاویه‌دید نیز در پیشبرد رمان به سمت هدف‌های مشخص نویسنده در حال سوق است؛ لیکن برای همزاد پنداری و ارتباط بهتر باخواننده موثر است. چنان‌که برای معرفی شخصیت‌ها و گیج نشدن مخاطب‌ها، حاکم فضای رمان است.
    نتیجه اخلاقی که این رمان برای خواننده به ارمغان می‌آورد این است که؛ نباید به حرف‌های افرادی که شناخت کامل روی آن‌ها نداریم، اعتماد کنیم. نمونه بارزش سارا، دختری که به الناز می‌گوید زیاد زنده نمی‌ماند و خود را مدتی پنهان می‌کند و گوشیش را خاموش می‌کند. در این بین هیچ یک از دوستانش جز امیرسام و الناز نگران او نیستند. در آخر معلوم می‌شود برای زنده کردن عشقش کوروش، همچین دروغی را گفته است. ایده رمان با توجه به شخصیت پردازی که صورت گرفت، باعث کشش خواننده شده است. الناز دختری که توسط پدرش در سن پایین به پرورشگاه سپرد شد، تا از جان او محافظت کند. سال‌ها گذشته و پدرش به سراغ او نرفته است. الناز در هجده‌سالگی پرورشگاه را ترک می‌کند و به پیش پرستار کودکی‌هایش می‌رود؛ پرستاری که خود خدمتکار خانه‌ای قدیمی، با وجود صاحبش و نوه‌ آن عمارت زندگی می‌کند. او الناز را در اتاق کوچک خود که دور از خانه در حیاط است می‌برد و... ایده‌ای که در نوع خود با کوشش نویسنده می‌تواند متفاوت‌تر بشود. گاهی وجود افرادی مانند امیرسام و محبوبه در زندگی لازم است؛ تا الناز بتواند دوباره هدفش، که یافتن پدرش بود را از سر بگیرد. ژانرهای اجتماعی و عاشقانه در محتوای رمان کاملا مشهود است. هر ژانری ناهنجاری‌های خود را دارا می‌باشد، که در رمان این ناهنجاری‌ها بر ملا شده است؛ لیکن بهتر است راه مقابله صحیح با این ناهنجاری، در رمان جای گیرد تا بار آموزشی نیز به همراه داشته باشد.
    مدیر تالار نقد
    aym2_215978_photo_2017-06-26_13-50-43.jpg

    این تنها نقد توسط شورا می‌باشد.
    سلام نویسنده عزیز به دلیل تاخیر متاسفم.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا