- عضویت
- 2015/10/08
- ارسالی ها
- 2,337
- امتیاز واکنش
- 19,020
- امتیاز
- 783
- سن
- 26
* به نام خدا *
فن: مرگ مرا باور کن!
نام نویسنده: ف.شیرشاهی(F.sh.76)
ژانر: تخیلی - ترسناک - معمایی - جنایی
نام ناظر: NAZ-BANOW
** **
خلاصه:
جنی ، دختر جوانیست که سال هاست از طعم مهر و محبت پدرانه دور بوده و حال پدرش خواستار دیدار با اوست.
با بازگشت او به زادگاهش، دنیای تاریکی او را به سمت خود فرا می خواند!
"مرگ" حوالی زندگانی دخترک پرسه می زند.
زمزمه ای او را به سمت بی راهه ها می کشاند و لبخند "مرگ" او را به آغوشش دعوت می نماید.
دریاچه ای شفا بخش که وعده ی یک زندگی جاودانه را می دهد؛ اما برای او تنها "مرگ" را به دنبال دارد! دریاچه ای نقره گون که غریبه های آشنایی را به سمتش هدایت می کند و...
قسمتی از "مرگ مرا باور کن" :
من چیزای کمی از مادرم می دونم. مادرم تو ایتالیا بزرگ شده و من هم اینجا به دنیا اومدم، ولی این اولین باره بعد از تولدم به ایتالیا بر می گردم .
وقتی مادرم مریض شد، پدرم تصمیم گرفت من خارج از ایتالیا بزرگ بشم. مادربزرگم من رو از ایتالیا برد. من با مادربزرگم زندگی می کردم تا زمانیکه آلزایمر گرفت.
آدما رو اشتباه می گرفت و خاطراتش رو با هم قاطی می کرد و در نهایت کارش به بیمارستان کشید و من به یه مدرسه شبانه روزی رفتم .
مادرم خواستگار ایتالیایی داشت، اما عاشق پدر انگلیسی من که تو آرتزو ایتالیا به دنیا اومده بود؛ شد .
اما مادربزرگ رز نتونست کار پدرم رو تحمل کنه و به آمریکا برگشت، نمی دونم چرا!؟ و حالا من بعد از سال ها دارم به زادگاهم بر می گردم...
* پیشنهادات و انتقادات شما باعث دلگرمی همه ی نویسندگان هست.
* امیدوارم در کنار ایده و نظرات خوانندگان عزیز، تجربه های بسی عالی کسب کنم.
یاحق...
آخرین ویرایش: