نقد رمان معرفی و نقد رمان آریتمی | مبینا شریعتی کاربر انجمن نگاه دانلود

شخصیت مورد علاقه تون تو رمان کدومه؟

  • تبسم

  • حیان

  • رادین

  • اشکان


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

Explainer

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/06
ارسالی ها
348
امتیاز واکنش
5,158
امتیاز
641
محل سکونت
تهران
به نام خدا
"منتظر انتقادات و پیشنهادات ارزشمندتون هستم"
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
آرمیتی | مبینا شریعتی کاربر انجمن نگاه دانلود
ناظر: خانم زهرا اسدی
ژانر: عاشقانه ، معمایی

*خلاصه:
همیشه در وصف زندگی ام تنها یک کلمه میگفتم :
تراژدی!
آبتاز مشکلاتم بر سر شهر رویا هایم آوار می شد و هرچه را که با چنگ و دندان حفظ کرده بودم به اعماق دریا فرو میبرد.
به قدری که گاهی دلم می خواست لباس سفیدی که یادآور پزشک بودنم بود را با رخت سیاه عوض کنم و روزی به جای اینکه مشکلاتم را پشت در های همیشه بسته ی اتاق جراحی بگذارم، آنها را با خودم پشت یکی از پرده های سبز رنگ بکشانم و اینبار دست به عمل شوم برای قلب هزار تکه شده ی خودم. یا حال خودم را خوب کنم یا برای همیشه قید داشتن قلب را بزنم. که دیگر به خاطره هایم عشق نورزم. که شاید بعد از خــ ـیانـت دیدن ها، از آن درد کزایی در قفسه ی سـ ـینه ام فارق شوم. که وقتی زمان تسویه ی حساب های قدیمی رسید، وجدانم دهان کجی نکند.
که دل نسپارم. که عشق نخواهم. که وقتی برای اعمالم محاکمه می شدم سرم را با افتخار بالا بگیرم و بگویم که قلب نداشتم!
آرمیتی به معنای بی نظمی، وصف زندگی دختریست که می خواهد برود اما ماندن را دوست دارد. کسی که می خواهد بخوابد اما به دیدن عشق میورزد! دختری که در کوچه و پس کوچه های مرگ در جست و جوی امید است. آخر امید که باشد، زندگی خودش می آید!
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671
    به نام خدا

    نویسنده عزیز! ضمن عرض سلام، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم. لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد، قوانین بخش را مطالعه فرمایید.

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد گزارش دهید:
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    برای درخواست نقد توسط "شورای نقد انجمن نگاه دانلود" می توانید به تاپیک زیر مراجه نمایید:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید.
    مدیریت بخش نقد


    36598
     

    Mahlaaaaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/29
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    20,559
    امتیاز
    741
    سن
    25
    محل سکونت
    مشهد
    به نام خدا
    نقد رمان بر اساس پست هاي ارائه شده صورت ميگيرد.
    نام رمان:
    نام انتخابي براي رمان ارميتي بود كه طبق گفته ي نويسنده اشتباه شده و صحيح اون اريتمي به معناي بي نظمي در ضربان قلب هستش.
    نام انتخابي بهتره با ژانر ها و موضوع رمان هماهنگ باشه. جديد و جذاب باشه. با خوندن نام رمانتون انتظار يك بيماري يا اشفتگي يا امثال اين و داشتم اما اينطور نبود. من در رمانتون تا به اينجا ارتباطي بين كلمه ي اريتمي و موضوع و ژانر ها پیدا نکردم. تنها ارتباط اسم با رمان اصطلاح پزشکی بودن اسم هستش و شاید فقط پزشک بودن تبسم و رادین و نشون میده.
    پیشنهادم اینه که چون مجبور به تعویض جلد هستید، بهتره اسمی بهتر با موضوع و ژانر رمانتون پیدا کنید. البته چون رمان هنوز در حال تایپ هست انتظار می‌ره نویسنده ارتباطی با موضوع و اسم در رمان قرار بده.

    جلد:
    جلد انتخابی بر گرفته از رنگ هاي تيره و کلا تمی سايه روشن داره و بک گراند اون راه روی بیمارستان و نشون میده. که خوب مکان و شغل شخصیت ها رو نشون میده. که خوب مناسبه. دو دست که در حال گره خوردن در هم هستند و نشون میده و هماهنگی جلد با ژانر عاشقانه رو نشون میده.
    جمله ی نوشته شده هم ارتباط مناسبی با ژانر عاشقانه داره.
    چیزی که باید در جلد دیده می‌شد و نیست هماهنگی با ژانر جنایی هستش. جلد به طور کلی این ژانر و نشون نمیده. با استفاده از رنگ های تیره یا به هر نحوی این ژانر و پر رنگ کنید.
    مورد دوم اسم با جلد هماهنگی نداره. من هیچ بی نظمی ای در جلد ندیدم.
    لطفا جلدی انتخاب کنید که با موضوع، اسم و ژانر ها هماهنگ باشه.

    ژانر:
    ژانر انتخابي براي رمان عاشقانه و جنايي بود.
    بهتره به ترتيب أوليت ژانر ها رو قرار بديد. رمان شما قبل از اينكه عاشقانه باشه جنايي هستش و تا الان كه در صفحه ي ١٧ هستيم اثري از ژانر عاشقانه البته به طور پررنگ ديده نشده.
    ژانر جنايي به خوبي در رمان ديده شد؛ مشكلاتي كه در دارو ها و اتفاق هايي كه در بيمارستان افتاد و گذاشتن نيرو هاي مخفي در بيمارستان و ... همه و همه ژانر جنايي و نشون ميداد. استفاده از ژانر جنايي باعث جذاب شدن رمانتون شده بود و شما از اين ژانر به خوبي استفاده كرديد.

    مقدمه:
    مقدمه ميتونه دكلمه، شعر، متن و يا هر چيزي در رابـ ـطه با رمان و ژانر هاي اون باشه.
    مقدمه اجباري نيست، اما بودنش هم خالي از لطف نيست، چون مقدمه خواننده رو با حال و هواي رمانتون اشنا ميكنه.
    پيشنهادم اين هست كه مقدمه اي مناسب با ژانر ها و موضوع رمان انتخاب كنيد.

    خلاصه:
    خلاصه متني مختصر و مفيد هستش كه اطلاعاتي درست اما سر بسته به خواننده ميده. خلاصه بهتره داراي گره هايي باشه كه خواننده رو جذب خوندن رمان كنه. گره هايي كه خواننده به دنبال جواب اون ها رمان و دنبال كنه.
    قبل از اينكه بخوام راجب گره هاي خلاصه حرف بزنم بايد بگم خلاصه اي كه انتخاب كرديد خيلي خيلي طولانيه!
    و دوم نبود ژانر ها در رمانتون! شما ژانر جنايي و تنها با نوشتن قرار گرفتن تبسم در دايره جنايي نشون داديد در صورتي كه مي تونستيد اين جنايت و گره رمانتون بكنيد. كه چه جنايتي؟ چرا بايد تبسم در اون قرار بگيره؟ چرا پشت ارامش طوفانه؟
    تنها گره اي كه در حال حاضر در رمانتون هست ناراحتي و افسرده بودن تبسم هست و من با خوندن قسمت اول خلاصه انتظار ي ژانر تراژدي و داشتم.
    بهتره موضوع و از گنگي خارج كنيد، خلاصه رو كوتاه كنيد، ميتونيد از رادين بگيد و ...
    در خلاصه ژانر عاشقانه ديده نميشه ، فقط خيلي نا محسوس به ژانر جنايي اشاره كرده بوديد.
    بهتره خلاصه اي انتخاب كنيد كه هم ژانر هاتون و نشون بده و هم قابل كشش و داراي گره هاي جذاب باشه.
    در ضمن اگر مايليد كه حرف هاتون در رمانتون باشه و بهتره به صورت پيش گفتار ازشون استفاده كنيد.

    شروع:
    شروع رمانتون با نوازش نروژ توسط تبسم شروع شد. در شروع توصيفات ديده ميشد، شروعتون سوالي نداشت، و نميشه گفت جذاب و قابل كشش بود.با هيچ كدوم از قسمت هاي ژانر شروع نكرديد، شايد بهتر بود با قسمت هاي ديگه اي از رمان شروع مي كرديد. مثلا قسمتي كه تبسم به پاي لب تاپ رادين رفت ي نقطه ي عالي براي شروع بود، ي شروع پر از استرس و جنايي.
    با اون قسمت شروع مي كرديد و با فلش بك موضوع و توضيح مي داديد. البته شروع كاملا سليقه اي هستش اما ميشه از نقطه هاي بهتري شروع كرد. تنها سوالی که در شروع دیده میشد این بود که حیان کی هست و چرا تبسم کم به باشگاه میره؟ این سوال ها سوال و گره جذابی نیست. پیشنهاد میکنم شروع رو عوض کنید.

    زاويه ديد:
    ما چند نوع زاويه ديد داريم.
    اول شخص و سوم شخص يا داناي كل
    زاويه ديد انتخابي اول شخص و از زبان تبسم بود. زاويه ديد اول شخص زاويه ديد خوبي هستش اما براي رمان هايي مشابه رمان شما كه نويسنده بايد از چند جانب رمان و بررسي كنه زاويه ديد سوم شخص انتخاب بهتر هستش. اين زاويه ديد كامل تره و دست نويسنده براي بررسي به همه جوانب باز تره. البته اين زاويه ديد هم طرفدار خودش و داره و اين ي موضوع سليقه اي هستش. منتهث شما در زاويه ديد اول شخص همونطور كه گفتم خيلي نميتونيد روي شخصيت ها مانور بديد، بعضي جاها واقعا خواننده دوست داره بدونه كه حس رادين كه شخصيت مقابل تبسم هست نسبت به تبسم چيه، كه متاسفانه با زاويه ديد اول شخص اين كنجكاوي از خواننده گرفته ميشه. فقط تنها پيشنهادم اينه كه اگه قراره با همين زاويه ديد ادامه بديد، فقط از زبان تبسم بنويسيد و راوي و عوض نكنيد.

    توصيفات:
    توصيفات در رمان نقش مهمي دارند و بهتره كه درست و به جا از اون ها استفاده بشه. اگه توصيفات كامل باشه سير به خودي خود مرتب ميشه. در رمان شما هر چهار نوع توصيف وجود داشت. كه جدا بررسي ميكنم.
    توصيف چهره: در رمان ديده ميشد اما خيلي جا ي كار داشت. بهتر ميتونستيد مانور بديد. به طوري كه من از رادين فقط چشمان عسلي و بدن ورزشكاري و به ياد دارم. و از بقيه شخصيت ها هم تصوير پررنگي ندارم.
    توصيفات در رمان بهتره تدريجي باشه تا در ذهن خواننده هك بشه. وقتي تصوير شخصيتتون در ذهن خواننده قرار بگيره بهتر با رمانتون انس ميگيره.
    براي مثال:
    دستي درون مو هاي خرمايي اش كرد.
    نگاهي به چشمان قهوه اي اش انداختم كه از عصبانيت به سرخي ميزد.
    عينكش را بر روي مو هاي طلايي اش گذاشت
    و ..
    به طور كلي از ابتدا شخصيت ها تونو دوباره توصيف كنيد و به اين توصيفات ادامه بديد.
    توصيف مكان:
    توصيف مكان هم دقيقا مثل چهره! در رمانتون ديده ميشد اما بازم جاي كار داشت.
    اين يعني اينكه شما به توصيفات اهميت داديد و واقعا حيفه كه چيزي و بلد باشيد و به خوبي ازش استفاده نكنيد.
    خيلي جاها بود كه بهتر ميشد توصيف كرد. مثل خونه ي حيان، مثل خونه رادين، خونه ي پژمان البته به غير از اتاق خواب تبسم چون اونجا به خوبي توصيف شد و ...
    مثلا:
    رو تختي كرم و قهوه اي را مرتب كرد.
    بر روي مبل زرشكي نشست و گفت:
    نگاهي به أطراف انداخت، ست سفيد سورمه اي اتاقش هارموني خوبي داشت و ....
    توصيف حالت:
    توصيف حالتتون خوب بود. حالت شخصيت و خيلي جاها قبل از نوشتن ديالوگ و چه در مونولوگ ذكر كرده بوديد. حالت شخصيت يعني بيان نشستن، خوابيدن، خنديدن، گريه كردن و ...
    كه شما در اين قسمت موردي نداشتيد.
    توصيف احساس:
    بهترين بخش رمانتون در اين پارت بود.
    خيلي خوب، خيلي با احساس، تمامي حس ها رو به خواننده رسونديد. حس نگراني حيان براي تبسم به خوبي قابل لمس بود. حس دلتنگي تبسم براي سلين كاملا حس ميشد، نگراني تبسم اون لحظه اي كه لب تاب رادين و برداشت و به خوبي نشون داديد و به طور كلي خيلي خوب بود. لطفا همينطور ادامه بديد.

    ديالوگ و مونولوگ:
    ديالوگ و مونولوگ هاتون در توازن بود. به عنوان خواننده اصلا كسل و خسته و گيج نشدم.
    قبل از نوشتن ديالوگ حالت و ذكر كرده بوديد.
    براي نوشتن ديالوگ از نثر محاوره و مونولوگ و از نثر ادبي استفاده كرديد.
    براي نوشتن ديالوگ از خط تيره استفاده كرده بوديد.
    قرق ديالوگ مرد و زن و كلا شخصيت ها ديده ميشد و فقط تنها مشكل نبودن ديالوگ و مونولوگ ماندگاري در رمان بود.
    اما به طوت كلي در اين بخش مشكل خاصي نداشتيد.
    سیر:
    سیر رمان بهتره نه کند باشه و نه تند.
    سیر تند باعث گیجی خواننده میشه و سیر کند باعث خسته شدن اون !
    سیر رمانتون تعادل داشت. فراز و نشیب در رمان دیده میشد و هر اتفاق به خوبی توصیف میشد.
    این که خواننده متوجه تمام اتفاقات درون رمان بشه و خسته نشه هنر قلم نویسندس. که شما در این بخش موفق بودید.

    نثر:
    شما براي مونولوگ از ادبي و براي ديالوگ از محاوره استفاده كرده بوديد. كه خوب صحيح هستش و موردي نداره.
    اما مسئله ادغام نشدن اين دو نثر با همه كه متاسفانه چند مورد رو اشتباه كرده بوديد.
    مثلاً:
    دو زاريم سريع افتاد.
    اين جمله محاوره است در مونولوگ ادبي جايي نداره بهتره از معادل ها استفاده كنيد
    مثل :
    سريع متوجه شدم.
    موضوع خيلي سريع برايم روشن شد
    بهتره با بررسي كلي اين مشكل و هم بر طرف كنيد.

    غلط هاي املايي و اشكالات نگارشي:
    غلط هاي املايي در رمان ديده ميشد؛ غلط املايي خواننده رو دل سرد ميكنه، و بهتره كه بر طرف بشه.
    مضخرف- مزخرف
    مطمعن- مطمئن
    حوسلم- حوصله ام
    واقعن- واقعا
    اصر- اثر
    اشتباهات تايپي هم در رمان زياد بود و بهتره با بررسي كلي بر طرف بشه.
    اگشتانم- انگشتانم
    زنگي- زندگي
    النو هايش- النگو هايش
    فبل از - قبل از
    پاده- پياده
    صدنلي - صندلي
    كيبور- كيبورد
    و ....
    مورد ديگه كلمات و به هم متصل نكنيد
    و حتي باشگاه هايديگر
    هاي ديگر
    اينبار- اين بار
    راهرو- راه رو
    انهمه- ان همه
    گريبانگيرم- گريبان گيرم
    يكبار- يك بار
    خوشومديد- خوش اومديد
    و ....
    مورد بعد در مورد ضمير ها و علامت جمع هستش. علامت جمع و ضمير نبايد به فعل متصل بشه.
    لباسهايم- لباس هايم
    گوشهايم- گوش هايم
    چشمهايش- چشم هايش
    هر كدامشان- هر كدام شان
    روابطمان- روابط مان
    مورد بعد اينكه مي استمراري نبايد به فعل بچسبه كه متاسفانه چند موردي ديده ميشد.
    نميبخشم- نمي بخشم
    ميرسونن- مي رسونند
    و ....
    مورد بعد استفاده از علائم نگارشي هستش.
    شما نبايد علائم نگارشي و تكرار كنيد و فقط ي بار ازشون استفاده كنيد.
    تبسمم؟؟؟؟ -تبسم؟
    بترسم؟؟ -بترسم
    فقط همين!! همين؟
    لعيا؟؟ -لعيا؟
    و مورد اخر اشتباه در جمله بندي بود.
    جمله بندي بايد به صورتي باشه كه فاعل اول و فعل اخر باشه، و اينكه اگه فعل و قرينه حذف مي كنيد درست و به جا باشه.
    مثلا:
    تو كه ميرسونن آمار ها رو بهت!
    صحيحش:
    تو كه آمار ها رو بهت مي رسونن.
    يا
    بيرونم من. مياري و ماشين و بي زحمت؟
    صحيحش:
    من بيرونم؛ بي زحمت ماشين و مياري؟
    و مورد دوم
    به توصيه هايش مبنا بر لو نرفتن ماموريت گوش سپردم و به نگراني هايش!
    اين جمله درست نيست
    صحيحش:
    به توصيه ها و نگراني هايش مبنا بر لو نرفتن ....

    نويسنده عزيز بهتره در رابـ ـطه با نگارش مطالعه كنيد.

    شخصيت پردازي:
    رمان شما شخصيت هاي مهم زيادي داشت. خيلي از شخصيت ها شخصيت پردازي نشدن مثل تهام، مثل هستي، مثل پژمان و تا حدودي اشكان و حيان
    بهتره تمركز تون و از روي شخصيت هاي اول كمي كم كنيد و بقيه شخصيت ها رو هم پررنگ كنيد.
    تبسم: دختر سختي كشيده و پزشك كه شما اون و دختري مستقل و مقاوم نشون داديد. به دنبال انتقام از كساني هستش كه باعث مرگ عزيزانش شدند. شما اون و دختري نشون داديد كه به خاطر بد بودن مادرش سختي زيادي كشيده. خونه رو ترك كرده. راجب سن دقيق اون صحبت نكرديد. فقط يك جا اون و دختر ١٩ ساله خونديد كه فكر كنم واسه فلش بك بود و نگفتيد چند سال گذشته و الان چند سالشه. ديالوگ هاش به ي دختر سختي كشيده ميخوره. به خاطر عزيزاش وارد يك مسئله جنايي ميشه و همون باعث اشنا شدن بيشترش با رادين ميشه. به طور كلي شخصيت تبسم و تا به اينجا مثبت نشون داديد.
    رادين:
    دكتري كه توي بيمارستاني كه تبسم واردش ميشه مشغوله، به تازگي از خارج برگشته و دكتر قلب و عروق هستش. راجب سن اون هم صحبت نكرديد اما چون متخصص و پزشكه قطعا بايد بين ٢٨ تا ٣٤ اينا باشه. دوست صميمي حيان هستش و از همون اول به بودن تبسم در اون بيمارستان شك ميكنه با اتفاقاتي كه ميوفته به حيان و تبسم كمك ميكنه و ...
    ديالوگ هاش مناسب شخصيت و سنش هست.
    همونطور كه در بخش توصيفات گفتم بهتره چهره شخصيت ها تون و پررنگ تر كنيد. چون تصوير واضحي از اون ها نداريم.
    شخصيت پردازي تون در رابـ ـطه با اين دو نفر تقريبا خوب بود و بهتره كه شخصيت هاي ديگه رو هم توضيح بديد.

    ايده ي رمان:
    تا به اينجا ايده ي رمانتون جديد نبود و در رمان هاي ديگه هم ديده شده بود.
    قرار دادن نيرو هاي مخفي در بيمارستان، اشكال در دارو، صيغه شدن تبسم و رادين، وجود حيان به عنوان يك همراه و ... همه و همه و بوده. اما خوب به دليل قابل كشش بودن قلم نويسنده رمان و جذاب كرده. نويسنده ي عزيز ميتونه با قرار دادن ايده ها و گره هاي جديد رمان و بيش از پيش جذاب كنه.

    باور پذیری و متفرقه:
    رمان موضوع غیر قابل باوری نداشت. و در این باره مشکلی نبود.
    اما چون رمان جنایی هستش بهتره برای رفتن تهام از کشور دلیل و مسئله ای میزاشتید. چون ی برادر قطعا خواهر تنهاش و نمیذاره و به طور کل بره. این ی مقدار غیر طبیعی بود.
    خسته نباشيد.
    "منتقد انجمن نگاه دانلود"
    74E8BA6B-DA0A-4D93-93E8-E7291B6A9D31.jpeg
     

    Explainer

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/06
    ارسالی ها
    348
    امتیاز واکنش
    5,158
    امتیاز
    641
    محل سکونت
    تهران
    سلام.
    با تشکر از نقل ارزنده و پر محتواتون.
    خیلی خوشحال شدم و ممنون بابت وقتی که برای نقد رمان گذاشتید و تمام انتقاد هاتون رو کاملاً قبول دارم و ویرایش می کنم. فقط دو تا سوال:
    برای ویرایش منتظر منتقد دیگه ای باید باشم؟
    و اینکه ویرایش رمان موکول می شه برای بعد از تعطیلات نوروز. مشکلی نداره؟ چون در حال حاضر اصلا زمانش رو ندارم.
    باز هم می گم با تشکر از نقد مفیدتون و زمانی که گذاشتید
     

    Mahlaaaaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/29
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    20,559
    امتیاز
    741
    سن
    25
    محل سکونت
    مشهد
    سلام عزيزم
    خواهش ميكنم وظيفه بود.
    نه طبق همين نقدي كه براتون فرستادم رمانتون و ويرايش كنيد.
    و در رابـ ـطه با ويرايش هم بهتون زمان ميدن و اگه مايل باشيد ميتونيد در خواست وقت بيشتري هم بكنيد و بعد از ويرايش دوباره ما چك ميكنيم. اگه سوال ديگه هم داشتيد به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    پيام بديد.موفق باشيد.
     

    «n-i-y-a»

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    1,909
    امتیاز واکنش
    53,694
    امتیاز
    916
    با سلام
    ویرایش رمان بر اساس نقد "شهریور 98" تایید شد.
    امید است در ادامه رمان نیز همه موارد ذکر شده را رعایت فرمایید.
    با تشکر
    مدیریت نقد – نوا

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا