نقد رمان معرفی و نقد رمان سرآغاز یک فرجام | nora adib کاربر انجمن نگاه دانلود

nora adib

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/01/02
ارسالی ها
374
امتیاز واکنش
13,265
امتیاز
793

سلام منتقد عزیز. ممنون از شما به خاطر نقد هاتون.
ممنون از نوشته خاتون درباره ی اسم رمان ، مقدمه ، خلاصه ، شروع ، ژانر ، سیر و نثر رمان.
ممنون از ذکر نکات نگارشی .
ممنون به خاطر پیشنهاد ادامه توصیفات.
در مورد سن دارمان حتما تجدید نظر خواهد شد.
در مورد سحر ، همون طور که در رمان هم گفته شد ،سحر از این بابت سر سخت بود که مهین تاج پشتش بود . توصیفاتی که از شخصیت سحر ارائه شد نشون دهنده ظاهربینیش هست و در نتیجه این شخص قطعا از انتشار عکس هاش ، با این وضع اونم توی صفحات مجازی ترس داره . از طرفی این موضوع اونقدر که برای مهین تاج مهمه برای سحر اهمیتی نداره و سحر صرفا دوست داره برای بقیه و از جمله طناز خودش رو بگیره . همین.

واقعا ممنونم از شما به خاطر وقتی که گذاشتید. و امیدوارم بتونم از کمک هاتون استفاده کنم.❤❤❤
 
  • پیشنهادات
  • nora adib

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/01/02
    ارسالی ها
    374
    امتیاز واکنش
    13,265
    امتیاز
    793
    سلام و خسته نباشید خدمت شما منتقد گرامی.
    ممنون به خاطر توضیحاتتون درباره ی اسم ، خلاصه ، مقدمه ، شخصیت پردازی و شروع رمان.
    ممنون از مثال ها که برام بسیار ارزشمند هستن.
    علت تنفر مهین تاج از طناز به خاطر این بود که طناز مانع شده بود که سحر به دارمان برسه و مهین تاج به هدفش اما باز هم حتما سعی در مشخص کردنش خواهم کرد.
    ممنون از نکاتی که درباره ی دیالوگ و مونولوگ گفتید.
    توصیفات حتما دقیق انجام خواهد شد.
    اما باید بگم که دارمان متخصص مغز و اعصاب بود ، نه پروفسور . و الان هم که تخصص داشت در سن 35 سالگی به سر می برد .
    و ممنون از نکاتتون درباره بارداری طناز که حتما تصحیح میشه. ❤❤❤
    ممنون از شما به خاطر وقتی که برای خوندن رمان گذاشتید.
     

    nora adib

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/01/02
    ارسالی ها
    374
    امتیاز واکنش
    13,265
    امتیاز
    793

    سلام عزیز منتقد.ممنون از شما به خاطر کمک هاتون.
    ممنون از توضیحات درباره ی اسم ، خلاصه ، جلد ، مقدمه.
    ممنون از پیشنهاد عالیتون برای شروع رمان که حتما لحاظ میکنم.
    درباره ی خانواده طناز ، بهزاد و سونیا توضیحات بیشتری خواهم داد.
    توصیفات حتما افزایش پیدا می کنه.
    حتما نکات اجتماعی پررنگ خواهند شد.
    ممنون از شما به خاطر ذکر شماره پست ها که در نگارش به من خیلی کمک میکنه.
    اما در مورد دارمان ، باید بگم ، همون طور که گفتم دارمان به واسطه بیلبورد ها و قرار عمل یه شخص معروف برای عموم شناخته میشه . کما اینکه واقعا همینطوره. ما افراد رو فقط اینطوری می شناسیم . از طریق رادیو ، تلویزیون و ... نه اینکه مشهور باشن.
    و در مورد مریم. ببینید مریم به خاطر نداشتن پدر ، از کمبود حامی رنج میبره. و کسی که می بینه رو قبول داره نه کسی که ممکنه واقعا پشتش باشه . ولی فکر کردم این یه اصطلاحه که میگن ، مثل دختر 18 ساله.... به هر حال مشکلی نیست. حذف خواهد شد.

    ممنون از شما به خاطر کمکتون. ❤❤❤
     
    آخرین ویرایش:

    PrAiSe

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/23
    ارسالی ها
    710
    امتیاز واکنش
    26,237
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    اهواز

    سلام نورا جان، از اینکه توضیح دادی مچکرم
    مثالی که برای تنفر مهین‌تاج از طناز زدم و بخاطر این زدم که یعنی شما می‌تونستید این موضوع رو گره خلاصه رمان‌تون قرار بدید.
    موفق باشی گلم:aiwan_light_heart:
     

    nora adib

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/01/02
    ارسالی ها
    374
    امتیاز واکنش
    13,265
    امتیاز
    793

    «n-i-y-a»

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    1,909
    امتیاز واکنش
    53,694
    امتیاز
    916
    سلام نویسنده عزیز

    *نام
    نام انتخابی شما «آغاز یک پایان» بود. در لحظه اول، میشه گفت که اسم از تضاد خوبی برخورد داره، ولی تنها این کافی نیست؛ آغاز و پایان، دو کلمه ای است که بارها و بارها تکرار شده و ترکیب این دوکلمه اسم زیبا و جذابی رو نیافریده.
    با خوندن اسم، موضوعی که به ذهنم خطور کرد این بود که منظور اسم باز شدن دوباره مسئله یا مشکلیه.
    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیلی خوب میشه که دارای ویژگی‌هایی باشه، مثلا یه اسم بهتره که جدید و جذاب باشه؛ خواننده با خوندن آن گره ای در ذهنش ایجاد بشه که مشتاق خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بشه. در واقع جرقه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از اسم زده میشه و اگر اسم جذاب باشه، خواننده خلاصه رو هم میخونه. اسم شما از کلمات همیشگی درست شده بود، آغاز و پایان؛ و ترکیبش با یه کلمه دیگه اسم جالبی رو از آب در نیاورده بود. پیشنهاد میدم که اسم رو ویرایش کنید و تاکید می کنم که این موضوع فقط در حد یک پیشنهاده!


    *خلاصه
    یکی از ویژگی های مثبت خلاصه تون این بود که مختصر و کوتاه نوشته شده بود. علاوه بر اون، جملاتی اضافه داشتید
    پیشنهاد میشه از نوشتن بعضی از جملات اضافه صرف نظر کنید. ژانر عاشقانه از خلاصه مشهود بود و با توجه به برخی از جملات، می شد ژانر اجتماعی رو هم دریافت.
    خلاصه یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید در حین کوتاه بودند داستان رو لو نده و خواننده رو مشتاق مطالعه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کنه؛ شما با ایجاد سوالاتی همچون شوهر طناز کیه؟ اون طوفان کیه؟ تونسته بودید در ذهن خواننده گره ایجاد کنید.


    *جلد
    عکس اصلی، تصویر طناز و دو پسرانش بود که در زمینه پاییز بودند. ژانر عاشقانه و اجتماعی از جلد مشهود بود. جلد از ترکیب رنگ های گرم بود و مطابق ژانر عاشقانه بود. در کل جلد با ژانرها و محتوا مطابقت داشت و عکس خوبی رو برای جلد انتخاب کرده بودید.


    *مقدمه
    مقدمه مختصر و مفیدی داشتید. محتوای آن ژانر عاشقانه رو بیان می‌کرد و زمینه ساز شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود. در انتخاب مقدمه موفق بودید و به خوبی احساس عشق و غم طناز رو به خواننده نشون داده بودید.


    *شروع (نقد درونی)
    شروع شما با مونولوگ های طناز که مربوط به کثیفی خونه می‌شد، بود. شروع از ایده منحصر به فردی برخوردار نبود و در ذهن خواننده چالش یا گره‌ای ایجاد نمی کرد که برای او جذاب باشد؛ اما با نکات ریزی که در ذهن خواننده ایجاد می‌شد، مانند شوهر طناز کو؟ صیام و تیام کی هستند؟ طرلان کیه؟ باعث درگیری ذهن خواننده می شد.

    پیشنهاد میدم که شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو کمی ویرایش کنی و با توصیفات کمی جذابیت آن را بیشتر کنید. در واقع ابتدای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما، خیلی بهتر میشه که شروع جدید و منحصر به فرد داشته باشه تا ذهن خواننده در گیر آن بشه.


    *سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما از سیری یکنواخت بر خورد دار بود، در پست های ابتدایی، سیر بر سوالی که مربوط به پدر دوفرزند طناز بود، سوار شده بود.
    علاوه بر اون اتفاقات روتین داخل
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، خواننده را وجد نمی‌آورد و مشتاق ادامه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نمی‌کرد. توصیه می کنم با افزودن بعضی موارد، اعم از توصیفات و اتفاقات جدید و به دور از کلیشه، خواننده رو به چالش بکشید تا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از سیر بهتری برخوردار شه.
    علاوه بر اون برخی موضوعات بودند که لازمه آن، زمان معینی است که خواننده به اون موضوع فکر کنه و درکش کنه.


    *نثر
    نثر شما محاوره بود و به خوبی ازش بهره بـرده بودید؛ تا جایی که من دیدم موردی نبود که نثر ادبی و محاوره (عامیانه) با هم ترکیب شده باشند و این یه نکته مثبت برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شماست.


    *ژانر
    ژانرهای انتخابی شما عاشقانه، اجتماعی بود.
    ژانر اجتماعی رو می‌شد از همان ابتدای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، دید. با توجه به مطلقه بودن طناز و حتی شغل او، این ژانر مناسب
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود. از طرفی ژانر عاشقانه در عشق طناز مشهود بود.
    پیشنهاد میدم که به این ژانرها با اتفاقات مختلف بیشتر شاخ و برگ بدید و محدودش نکنید؛ در کل میشه گفت در انتخاب ژانرها موفق بودید.

    *غلط املایی و علائم نگارشی

    1) غلط املایی
    یکی از نکات مثبت رمانتون این بود که تا جایی که من دیدم غلط املایی نداشتید.
    ولی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تعداد بسیاری اشکال تایپی پیدا می شد و شما میتونید با یه باز بینی رفعشون کنید.

    منو... من رو
    همینو... همین رو
    کرد... کردم


    و از این امثال.

    2) علائم نگارشی
    شما سعی کرده بودید علائم نگارشی رو رعایت کنید و تا حدودی موفق بودید. میتونید با یه بازبینی ایرادات جزئی رو حذف کنید.
    برای مثال:
    خندیدم و تقریبا غر زدم:

    -بلندشو پسر که عمر من تموم میشه تا شما دو تا برادر بیدار بشید و مدرسه برید.
    صیام بلند شد و با تعجب گفت :
    –واقعا؟
    خندیدم و گفتم:
    -پسر شیطنت نکن . بجنب که دیره.

    صحیحش:
    خندیدم و تقریبا غر زدم:
    -بلندشو پسر! عمر من که تموم میشه تا شما دو برادر بیدار بشید و مدرسه برید!
    صیام بلند شد و با تعجب گفت :
    –واقعا؟!
    خندیدم و گفتم:
    -پسر شیطنت نکن! بجنب که دیره!
    علاوه بر اون دقت کنید که علائم نگارشی، به کلمه قبل از خودشون می چسبند و از کلمه بعد از خودشون فاصله دارند.

    برای مثال:
    تیام هم دوید و رفت.نگاهی به لباس های صیام کردم . نصف لباسش داخل شلوارش و نصف دیگه هم بیرون بود.
    صحیحش:

    تیام هم دوید و رفت. نگاهی به لباس های صیام کردم، نصف لباسش داخل شلوارش و نصف دیگه هم بیرون بود.

    یا:
    و سریع اماده شدم . کیفم رو برداشتم و به اتفاق بچه ها ،سوار دویست و شیش خاکستری رنگم شدیم که به علت جلوگیری از دعواهای احتمالی پسرا ، همون طور که گفتم نه قرمز بود ، نه ابی. همین ماشین رو هم بعد از چند سال ، تازه از شر قسط هاش خلاص شدم . تا سوار شدیم، صیام تندگفت:

    -مامان. عمو پورنگ بزار.
    صحیحش:
    و سریع اماده شدم؛ کیفم رو برداشتم و به اتفاق بچه ها، سوار دویست و شیش خاکستری رنگم شدم. به علت جلوگیری از دعواهای احتمالی پسرا ، همون طور که گفتم نه قرمز بود، نه آبی. همین ماشین رو هم بعد از چند سال، تازه از شر قسط هاش خلاص شدم.

    تا سوار شدیم، صیام تند گفت:

    -مامان، عمو پورنگ بزار.

    *دیالوگ ها و مونولوگ ها
    یکی از نکات مثبت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    استفاده از (-) هست که بهتره با دقت بیشتری ازش در دیالوگ های دونفرتون استفاده کنید.
    یه داستان یه شخصیت شوخ داره و یه شخصیت بی حوصله و جدی، طبیعتا دیالوگ های دو شخصیت از هم متمایز هستند و همه افراد مثل هم حرف نمیزنند؛ در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما این مورد حفظ شده بود.

    مونولوگ ها در ادامه دیالوگ ها نمیان، پس دقت کنید.
    برای مثال:
    زیر لب غرغر کردم : آخه من نمی دونم اینا داخل خواب این بستنی ها رو می خورن؟ پوفی کردم و سریع میز رو تمیز کردم

    صحیحش:
    زیر لب غرغر کردم :
    -آخه من نمی دونم اینا داخل خواب این بستنی ها رو می خورن؟
    پوفی کردم و سریع میز رو تمیز کردم


    دیالوگ ها و مونولوگ های نگـاه دانلـود باید در تعادل باشه، این تعادل در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما بود و خواننده رو کسل نمی کرد؛ ولی در برخی جاها از دستتون در می رفت و از محدوده اش خارج می شد.
    اطلاعات
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بیشتر در مونولوگ ها دیده می شد و خیلی کم در دیالوگ ها اطلاعاتی منتقل می شد. دیالوگ های خیلی قویی نداشتید و در این مورد پیشنهاد میدم که از دیالوگ های ماندگار استفاده کنید.
    دیالوگ ها تقریبا با شخصیت ها جور بود و درش مشخص بود که چه کسی کدوم دیالوگ رو میگه و با سن و موقعیت اجتماعی شون هم خوانی داشت.

    *توصیفات

    1)توصیفات چهره: در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توصیفات چهره خیلی خوب نبود، خیلی از افراد بود که می‌تونستید توصیفشون کنید، ولی ازشون گذشتید. شما رنگ چشمها بیشتر تاکید داشتید در صورتی که اجزای دیگه ای هم هست. توصیه می کنم چهره های شخصیت هایی مثل بهزاد، مریم، نازنین و... رو بیشتر توصیف کنید.

    برای اینکه خواننده با شخصیت ها بهتر ارتباط برقرار کنه بهتره لباسی که اون فرد پوشیده رو توصیف کنید .
    2)توصیفات احساسات: در مورد احساسات افراد بهتر کار کرده بودید، خواننده می تونست کمی احساسات کاراکترها رو درک کنه؛ مثلا حس مادری طناز، عشقش به پدر بچه هایش و...
    ولی بازم جای کار داشتید و با توجه به ژانر عاشقانه‌تون، احساسات زیادی رو می تونستید به کار بگیرید.
    3)توصیفات حالات: سعی کرده بودید در حالات موفق باشید، ولی از این نظر قلمتون جای پیشرفت زیادی داره. مثلا خیلی از موقعیت ها بود که من مکان دقیق طناز رو نمی دونستم و نمی تونستم تصور کنم.
    این برای بقیه شخصیت ها هم هست؛ مثل صیام و تیام، زمانی که داشتند فوتبال میدیدند.
    توصیفات حالات شامل مکان جاگیری افراد هم میشه. یعنی که برای مثال طناز الان کجا اتاق ایستاده و حالت بدنش چطوریه.

    4) توصیفات مکان: این مورد هم مثل بقیه جای کار داشت، در واقع توصیفات آنچنانی درباره ی مکان ها نداشتیم. توصیه می کنم بعضی جاها رو مثل بیمارستان، اتاق طناز، چینش سالن پذیرایی، اتاق بچه ها و... رو بهتر توصیف کنید.

    توصیفات باید به صورت تدریجی باشه که هم توی ذهن خواننده قرار بگیره هم گیج نشه.

    *زاویه دید

    زاویه دید شما اول شخص، از زبان طناز بود که برای نثر محاوره و این شخصیت، بهترین انتخاب بود.
    زاویه دید اول شخص محدودیت هایی هم داره برای مثال اینکه نمی تونید همزمان در زمان و مکان دیگه ای اتفاق دیگه ای رو توصیف کنید؛ ممکنه به همه شخصیت ها تسلط نداشته باشید. البته قابل به ذکر هست که این زاویه دید بین خواننده های نوجوون پر طرفداره و بیشتر می پسند.


    *شخصیت پردازی
    شخصیت هاتون از انسجام نسبی برخوردار بودند، دیالوگ های خوبی رو دارا بودند. دیالوگ شخصیت ها از نوع گفتارشون مشخص بود که مال چه کسی هستند.
    طناز: زن حدودا سی ساله ای که روانشناسی میخونه وبه خوبی نمیتونه از دانسته هایش در زندگی خودش، استفاده کنه. علاوه براون احساسات مادرانه اس نسبت به صیام و تیام بسیار قابل تحسینه. آسیب دیده است، ولی خودش تونسته روی پای خودش بایستد و از پسرانش مواظبت کند.
    به نظر من، معنی اسمش با شخصیتش مغایرت داشت، طناز زن نسبتا آرومی بود و با خوندن اسم طناز، آدمی پر از شور و هیجان در تصورات آدم شکل میگیره.
    اما نامش به سن و سالش می خورد و ایرادی بهش وارد نبود.
    دارمان: مردی که برای من در ابتدای من، بسیار مرموز بود و رفتارش قابل هضم و تحلیل نبود. اسمش به سنش نمیخورد.


    *ایده
    ایده شما از موضوع جدیدی شکل نگرفته بود و این به خود شما بستگی داشت تا با خلاقیت خودتون آن را از کلیشه ها دور کنید. با نکاتی که اضافه کرده بودید، سعی کرده بودید که از این کلیشه دوری کنید؛ از جمله علاقه‌هایی که میان شخصیت ها بود و علت غیب طولانی دارمان.
    اما باز هم نیاز به شاخ و برگ بیشتری داشت.

    *متفرقه
    لینک جلد رو حذف کنید و به صورت عکس قرار بدهید.

    *پایان رمان
    با این موضوع، خواننده انتظار یک پایان هیجان انگیز رو می‌کشد؛ اما بر خلاف تصورمون، پایان رمان آرام و خوشی رو برای رمانتون در نظر گرفته بود. این موردی نداره، ولی برای بهتر شدن رمان، این یک پیشنهاده.

    «عضو شورای نقد انجمن نگاه دانلود»

    129516
     

    nora adib

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/01/02
    ارسالی ها
    374
    امتیاز واکنش
    13,265
    امتیاز
    793

    «n-i-y-a»

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    1,909
    امتیاز واکنش
    53,694
    امتیاز
    916
    بله حتما
    اگر هم بنده نبودم
    عارفه جان هستند
    از امروز تا دو هفته دیگه

    البته اگر نرسیدید که ویرایش رو تموم کنید
    میتونید بعد از دو هفته تقاضای وقت بیشتر کنید
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671
    با سلام
    ویرایش رمان بر اساس نقد تایید شد
    امید است در ادامه رمان نیز همه موارد ذکر شده را رعایت فرمایید
    با تشکر
    مدیریت نقد – Dictator


    Dictator- مدیریت نقد.jpeg
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    سلام عزیزم خسته نباشی:)

    رمانت عالیه
    کلیشه ای نیست و همچنین محتوای رمان تکراری نیست
    طنز زیادی توی رمان ب کار نرفته
    اسم رمانت جدیده و تاحالا رمانی ب این اسم نخوندم :)

    احساسات رمانت اگه یکم بهتر بشه بهتره
    توصیف بیشتر احساسات به زیبایی رمان کمک زیادی میکنه

    و اینکه امیدوارم موفق باشی عزیزم و با انرژی بیشتری ادامه بدی:)
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا