نقد رمان معرفی و نقد رمان همیشگی | khiyal.rad کاربر انجمن نگاه دانلود

PrAiSe

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/09/23
ارسالی ها
710
امتیاز واکنش
26,237
امتیاز
781
محل سکونت
اهواز
بنام تنها خالق خیال و رویا

نام رمان:
همیشگی
ژانر:
عاشقانه ـ تراژدی
نام تایید کننده
FATEMEH–R
نویسنده:

خیال راد
خلاصه:
در این داستان نوه های یک خانواده با یک دیگر دست به یکی می‌کنند تا آخرین تصمیم این خانواده را تغییر بدهند و چیزهایی را که دوست دارند، در زندگی‌شان همیشگی کنند که در این راه حس های زیبایی را تجربه خواهند کرد.
طراح جلد:
Zhinous_sh
لینک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

* * *
downloadfile.jpeg


بخاطر نگاه های مهربونتون مچکرم:aiwan_light_heart:
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد
    147342_lsbj_nqd.jpg
     

    «n-i-y-a»

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    1,909
    امتیاز واکنش
    53,694
    امتیاز
    916
    سلام نویسنده عزیز

    * نام
    نام انتخابی شما «همیشگی» بود. در لحظه اول، معنی کلمه تاثیر می‌گذارد و خواننده با خودش می‌گوید که این هم یک اسم تکراری است. اما خود کلمه همیشه یا همیشگی، نام جدیدی برای نگـاه دانلـود هست که میتونه خواننده رو جذب کنه. در دید اول، سوالی به ذهن میرسه که چی همیشگی هست؟ زندگی؟ یه عشق؟ یا منظور چیز دیگه ای هست؟! اما این برای خواننده تا قبل از اینکه رمان رو کامل بخونه کافی نیست. رمان رو که خواننده میخونه متوجه روابط اسم و محتوا میشه، ولی اسم باید جذابیتی داشته باشه که جرقه ای در ذهن باعث مطالعه اون بشه. پیشنهاد میدم که اسم رو ویرایش کنید و تاکید می کنم که این موضوع فقط در حد یک پیشنهاده!


    * خلاصه
    خلاصه کوتاه و مختصر بود. در خلاصه می شد ژانر عاشقانه را برداشت کرد. در ادامه داستان رو که می‌خونیم، متوجه کلمه همیشگی در خلاصه می‌شدیم و ارتباطش با محتوا رو درک می‌کردیم. خلاصه یه رمان باید در حین کوتاه بودند داستان رو لو نده و خواننده رو مشتاق مطالعه رمان کنه؛ بهتره که خلاصه تون رو کمی ویرایش کنید و این ویژگی ها رو هم اعمال کنید. خلاصه شما مختصر بود، ولی اون گره ای که باید در ذهن خواننده ایجاد کنه، نکرده بود. پیشنهاد می کنم که کمی ویرایشش کنید و چیزی را بهش اضافه کنید که ذهن خواننده رو درگیر کنه.


    * جلد
    جلد تصویر یه دختری بود که چشمانش بسته بود و در ماشین نشسته بود، گوشه جلد، تصویر یک مرد بود. رنگ‌های آبی و کدر جلد، به خوبی ژانر تراژدی رو به نمایش گذاشته بود؛ و تصویر دختر و پسری که بود، ژانر عاشقانه رو بیان می‌کرد. با این حال جلد با محتوا رابـ ـطه ای نداشت؛ البته با توجه به اینکه رمان در حال تایپه، نمیشه تصمیم قطعی گرفت. پیشنهاد میدم که جلد رو ویرایش کنید.


    * مقدمه

    مقدمه شما طولانی بود و محتوای آن ژانر عاشقانه و کمی تراژدی رو بیان می‌کرد. با هردو ژانر مطابقت داشت، ولی کاش کمی کوتاه تر می بود. در انتخاب مقدمه موفق بودید و این یه ویژگی مثبت برای رمانتونه.

    * شروع (نقد درونی)

    شروع شما با مونولوگ های خیال شروع میشه. شروع از ایده منحصر به فردی برخوردار نبود و در ذهن خواننده چالش یا گره‌ای ایجاد نمی کرد که برای او جذاب باشد. شروع یکی از عناصری هست که باعث ترغیب خواننده نسبت به خوندن و ادامه دادن رمان میشه. پیشنهاد میدم که شروع رمان رو کمی ویرایش کنی و با توصیفات کمی جذابیت آن را بیشتر کنید. قلم بسیار خوبی دارید و اگر کمی توصیفات رو بیشتر کنید، رمان فوق العاده ای خواهد شد.


    * سیر
    سیر رمان با وجود اتفاقات خیلی خوب و روون پیش می رفت، بین رمان یه لحظه خواننده فک می کرد همه چی تموم شده و قراره به خوبی و خوشی همه چی تموم شه، ولی با ماجرای جدید، تصورات خواننده بهم می‌خورد و رمان یه جرقه ی تازه می‌خورد. سیر رمان به نظر من خوبه. هر لحظه که خواننده فکر میکنه که مشکلات خیال تمومه، وارد مرحله ای دیگر از زندگی سختش میشه.


    * نثر
    نثر شما ادبی بود و به خوبی ازش بهره بـرده بودید؛ تا جایی که من دیدم موردی نداشتید که نثر محاوره با نثر ادبی ترکیب شده باشه و این یه نکته مثبت برای رمان شماست.


    برای مثال:
    با لبخند بی حالی هم به دو پرستار زیبا که دیار و آهو نام دارند و دختر عمو هستند، می گویم:
    صحیحش:
    با لبخند بی حالی به دو پرستار زیبا که دیار و آهو نام دارند و دختر عمو هستند، می گویم:

    گاهی اوقات مونولوگ ها در ادامه دیالوگ ها می آمد.
    برای مثال:
    - میخوای من بیام اونجارها بی حال گفت:
    صحیحش:
    - میخوای من بیام اونجا رها.
    بی حال گفت:


    -اووف.
    تکرار حروف و کشیدگی حروف، درست نیست. خوشبختانه در رمان کشیدگی حروف وجود نداشت و این یکی از نکات مثبت رمان است.
    اما تکرار حروف، بخصوص در کلمه‌ی اوف بسیار دیده میشد که بهتره به شکل زیر بنویسیدش.
    -اوف.


    * ژانر
    ژانرهای انتخابی شما عاشقانه، تراژدی بود.
    ژانر عاشقانه از همان ابتدای رمان هم مشخص بود و اون رو به خوبی می شد در عشق رادنی می شد دید؛ علاوه بر اون تراژدی در اتفاقات غمگین و تلخی که برای خیال افتاد می شد دید. پیشنهاد میدم که به این ژانرها با اتفاقات مختلف بیشتر شاخ و برگ بدید و محدودش نکنید. در کل در انتخاب ژانرها موفق بودید؛ حتی میتونستید اجتماعی رو هم اضافه کنید.

    *غلط املایی و علائم نگارشی
    1) غلط املایی

    یکی از نکات مثبت رمانتون این بود که تا جایی که من دیدم خیلی کم غلط املایی داشتید.
    مثل:
    سرف...صرف

    علاوه بر اون، تعداد زیادی اشتباه تایپی داشتید که می تونید با یه بازبینی رفعشون کنید.
    همیقی...عمیقی
    روپرش...روپوش


    2) علائم نگارشی
    شما سعی کرده بودید علائم نگارشی رو رعایت کنید و تا حدودی موفق بودید. میتونید با یه بازبینی ایرادات جزئی رو حذف کنید.

    برای مثال:
    ـ کیفتون پیشه منه... لطفا همراهم بیاید.
    صحیحش:
    ـ کیفتون پیشه منه، لطفا همراهم بیاید.


    یا:
    ـ وای شقایق... تروخدا، تروخدا ساکت که خودم از دروغی که گفتم و اون خوبی که رادنی در حقم کرد دارم از خجالت اب میشم.
    صحیحش:
    ـ وای شقایق! تو رو خدا، تو رو خدا ساکت شو که خودم از دروغی که گفتم و اون خوبی که رادنی در حقم کرد دارم از خجالت آب میشم.


    شما خیلی زیاد از سه نقطه استفاده کرده بودید، در صورتی که لزومی نبود و شما می بایست از علائم دیگر استفاده می ‌کردید.

    * دیالوگ ها و مونولوگ ها
    یکی از نکات مثبت رمان استفاده از (-) در دیالوگ های دونفرتون بود. دیالوگ ها اطلاعات شخصیت ها رو به خواننده منتقل می کردند. دیالوگ ها و مونولوگ های نگـاه دانلـود باید در تعادل باشه تا خواننده کسل نشه و شما این تعادل رو به خوبی رعایت کرده بودید. در دیالوگ های شخصیت ها هم اطلاعاتی گنجونده شده بود و باعث میشد خواننده بیشتر با شخصیت ها و موضوع اشنا بشه. دیالوگ های چند نفره کم داشتید، ولی همون قدر که داشتید درش مشخص بود که چه کسی کدوم دیالوگ رو میگه و با سن و موقعیت اجتماعی شون هم خوانی داشت. برای مثال از شوخ طبعی شقایق می شد فهمید که کدوم دیالوگ برای اوست و از لحن رادینی میشد فهمید دیالوگ های مربوطه متعلق به او است.

    * توصیفات
    1)توصیفات چهره: در رمان توصیفات چهره خیلی خوب نبود، خیلی از افراد بود که می‌تونستید توصیفشون کنید، ولی ازشون گذشتید. شما رنگ چشمها بیشتر تاکید داشتید در صورتی که اجزای دیگه ای هم هست. توصیه می کنم چهره های شخصیت هایی مثل خیال، شقایق، رها، رادینی، آراد، نیکو، یلدا، بهراد و... رو بیشتر توصیف کنید.
    در توصیفات چیز زیادی گفته نشده بود و خواننده زیاد نمی‌تونست باهاشون ارتباط برقرا کنه و چهره شون رو بخاطر بسپاره. برای اینکه خواننده با شخصیت ها بهتر ارتباط برقرار کنه بهتره لباسی که اون فرد پوشیده رو توصیف کنید.
    2)توصیفات احساسات: در مورد احساسات افراد به خوبی کار کرده بودید، به خوبی خواننده می تونست احساسات شخصیت ها رو درک کنه مثل زمانی که خیال فهمید که رادینی متوجه دروغی که گفته شده یا حتی رفتار ها و احساسات درونی خیال نسبت به مادرش.

    3)توصیفات حالات: سعی کرده بودید در حالات موفق باشید، ولی از این نظر قلمتون جای پیشرفت زیادی داره. مثلا اونجایی که بارون میومد و آراد خیال رو بغـ*ـل کرده بود و چانه‌اش رو روی سر خیال گذاشته بود.
    توصیفات حالات شامل مکان جاگیری افراد هم میشه. یعنی که برای مثال خیال الان کجا اتاق ایستاده و حالت بدنش چطوریه.
    4) توصیفات مکان: این مورد هم مثل بقیه جای کار داشت، بعضی از جاها رو مثل اون خونه ی مخروبه که داخل دره بود به خوبی توصیف کرده بودید. اما بعضی جاها رو مثل خونه ایران نژاد، اتاق یلدا، اتاق خیال و... رو بهتر توصیف کنید.

    توصیفات باید به صورت تدریجی باشه که هم توی ذهن خواننده قرار بگیره هم گیج نشه. بیشترین مشکل رمان در توصیفاتتون ختم می شد که امیدوارم در رفعش موفق باشید.

    * شخصیت پردازی
    خیال: دختری که در رشته پزشکی تحصیل میکنه و منطقی هست. خیال عاشق پسرعمویش که همباز بچگی اوست می شود و بخاطر فراموشی او کمی رابـ ـطه شان صمیمی تر می شود. هنوز دلیل بیماری روحی او معلوم نیست و برای خواننده گنگه؛ ولی با توجه به توصیفاتتون خیال یک دختر آروم با روحی ظریف و شکننده است. دیالوگ‌هاش مناسب شخصیتش هست و رفتارش با یه دختری که مشکل روحی داره و در رشته پزشکی تحصیل میکنه، مطابقت داره. اسمش با اینکه کمی خاص است، ولی به سنش میخوره و ایرادی بهش وارد نیست.
    آراد: پسرعموی خیال که عاشق دختر عمه اش شد و با شنیدن احساسات خیال، حسش نسبت به پریسان عوض شد و در واقع به خیال علاقه مند شد. پسری هست که بعضی مواقع شوخی می کنه و در کل پسر آرومیه. اسمش متناسب موقعیت و سنتش هست. رفتارهایش کمی تناقض دارند و در کل دیالوگ هایش مناسب شخصیتش هست.
    در شخصیت پردازی خیلی خوب عمل کرده بودید، ولی کاش کمی توصیفات چهره‌ی شخصیت‌هاتون بیشتر بود.

    * ایده
    ایده داستان از چیز منحصر به فردی تشکیل نشده بود. مسئله اصلی خانه ی پدری پدر خیال بود که نوه‌های خانواده در تلاش بر منصرف کردن خانواده برای فروش این خانه بودند. در این بین آراد دچار فراموشی شده بود و خیال در یادآوری خاطراتشان به او کمک می کرد.
    در ابتدای رمان موضوع خیال با رادنی شروع شد و سپس ماجرای خیال با بچه های عموها و عمه هایش شروع شد. این درسته که داستان چیز جدید نداشت، ولی شما با قلم خودتون بهش شاخ و برگ داده بودید و به نظر من یه اثر جذاب رو خلق کرده بودید. با اضافه کردن موضوعاتی مثل دلیل مخالفت مادر خیال، دلیل فراموشی آراد و امثال آن ها به جذابیت رمان افزوده بودید. خواننده مشتاقه که تا بدونه سرنوشت آراد و خیال به کجا میرسه. حتی موضوع یلدا و بهراد، پریسان و هاکان هم برای خواننده جالبه که بدونه تهش چی میشه.


    * زاویه دید

    زاویه دید شما در ابتدا اول شخص بود که از زبان خیال گفته می شد، سپس دانای کل بود که شرح حال رادینی هست. این روال مدام در رمان دیده می شد. پیشنهاد می کنم که رمان رو فقط از زبان یک نفر بنویسید و جهش نداشته باشید، زیرا خواننده تا میاد با یکی از شخصیت ها خو بگیره، راوی داستان تغییر میکنه و نمی تونه با فضای داستان ارتباط برقرار کنه. از طرف دیگه زاویه دید اول شخص محدودیت هایی هم داره برای مثال اینکه نمی تونید همزمان در زمان و مکان دیگه ای اتفاق دیگه ای رو توصیف کنید؛ ممکنه به همه شخصیت ها تسلط نداشته باشید. البته قابل به ذکر هست که این زاویه دید بین خواننده های نوجوون پر طرفداره و بیشتر می پسند. باتوجه به اینکه رمان حول محور خیال هست و شخصیت های نسبتا زیادی دارید، پیشنهاد میشه که از دانای کل استفاده کنید.

    * باور پذیری و متفرقه
    توصیه می کنم که بخشی از یک آهنگ رو در پست های خود قرار بدید، با قرار دادن یه آهنگ طولانی، مخصوصا اگر ترجمه اش هم باشه، حوصله خواننده رو سر میبره و نه تنها اون آهنگ رو نمیخونه، بلکه ممکنه که از رمان زده بشه.

    استراحت کند اما گل ها له نشوند :/
    از شکلک استفاده نکنید.


    با توجه به اینکه خواننده های شما بیشتر نوجوان هستند، خیلی بهتر بود مسائل سقط جنین رو باز نمی‌کردید.

    خسته نباشید.

    "بعد از اعلام مدیریت برای ویرایش رمان، لطفا هنگام ویرایش، فراموش نکنید که ویرایشات را رنگی کنید."

    IMG_20170911_115856.jpg
     
    آخرین ویرایش:

    PrAiSe

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/23
    ارسالی ها
    710
    امتیاز واکنش
    26,237
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    اهواز

    «n-i-y-a»

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    1,909
    امتیاز واکنش
    53,694
    امتیاز
    916
    ممنون
    الان ویرایش نکنید
    یک نقد دیگه هم هست و مدیریت بهتون اعلام میکنه که کس باید ویرایش کنید.
    لطفا زمانش که شد ویرایشتتون رو رنگی کنید که مشکلی پیش نیاد.
     

    PrAiSe

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/23
    ارسالی ها
    710
    امتیاز واکنش
    26,237
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    اهواز

    «n-i-y-a»

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/07
    ارسالی ها
    1,909
    امتیاز واکنش
    53,694
    امتیاز
    916
    نه
    منظورم این هست که آهنگ هایی که گذاشته بودید، بیشتر حجم پست رو گرفته بود و خود متن آهنگ به تنهایی 20 خط بود. این زیاد از حد بودن متن آهنگ باعث میشه خواننده چشمش خسته بشه و از روی متن آهنگ بگذره و دنبال ادامه رمان بره. در صورتی که شما اون متن از آهنگ رو برای بیان احساسات گذاشتید که بدون خوندن می مونه؛ بنابراین بهترین کار این هست که گزیده ای از یک آهنگ رو بزارید، نه کلش رو.
    برای مثال پنج شش تا بیت از اون آهنگ که با حال و حس شخصیت ها متناسب تر هست، بذارید.
     

    Mahlaaaaaa

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/29
    ارسالی ها
    331
    امتیاز واکنش
    20,559
    امتیاز
    741
    سن
    25
    محل سکونت
    مشهد
    به نام خدا

    نقد رمان: هميشگي

    نام رمان:
    نام انتخابي براي رمان هميشگي بود.
    هميشگي اسم مشخصي هستش معني سختي نداره.
    نام رمان علاوه بر اينكه بهتره با موضوع رمان و جلد و ژانر ها هماهنگ باشه بهتره جذاب و قابل كشش باشه.
    نام رمانتون، در ذهن ميمونه اما جذابيت لازم و براي جذب خواننده نداره و ارتباطي تا به اينجاي رمان ديده نميشه و البته ارتباطي با ژانرها نداره. پيشنهاد ميكنم كه ويرايش بشه.

    جلد:
    جلد رمان برگرفته از رنگ ابي و كدر هستش.
    دختري توي ماشين نشسته و از پنجره بيرون و نگاه ميكنه.
    جمله ي نوشته شده:
    "اگر براي ابد هواي ديدن تو نيوفتد از سر من چه كنم."
    خوب اين جمله نشون دهنده ي ژانر عاشقانه هستش.
    اما ژانر عاشقانه، بيشتر با عكس هاي دو نفره و عاشقانه خودش و نشون ميده.
    ژانر تراژدي در رنگ هاي استفاده شده ديده ميشه.
    اما به طور كلي جلد نشون دهنده ي محتوا و اسم رمان نيست و تمامي ابعاد و در نظر نميگيره.
    بهتره جلد ديگه اي در نظر گرفته بشه.

    خلاصه:
    خلاصه چند خط مختصر و مفيدي هستش كه پيش از شروع رمان و مقدمه نوشته ميشه. اطلاعات كلي اما سربسته اي از رمان ميده.
    براي خلاصه نوشتيد نوه هاي خانواده با هم تيم ميشن و تصميم نهايي خانواده رو عوض ميكنن.
    تا چيز هايي كه دوست دارن هميشگي باشه و در همين راه حس هاي جالبي را تجربه ميكنن.
    اين كه اون بچه ها چي دوست دارن و چه حسي تجربه ميكنن گره رمانتونه.
    اما اين گره به اندازه اي نبود كه خواننده جذب خوندن رمان بشه.
    ميشه گفت شما رمان و لو داده بوديد خوانندرو براي يك داستان عاشقانه اماده كرده بوديد.
    بهتره در خلاصه كمي ويرايش بشه.

    مقدمه:
    براي مقدمه، از متن يكي از شعر هاي احسان خواجه اميري و استفاده كرده بوديد.
    مقدمه خواننده رو با حال و هواي رمان اشنا ميكنه.
    مقدمتون جز اينكه كمي طولاني بود مورد دينه اي نداشت.
    تصوير سازي خودش و داشت و ميشه گفت مقدمه ي خوبي بود.

    شروع:
    شروع رمانتون با ديالوگ شقايق بود.
    شروع خلاقانه و حرفه اي نداشتيد؛ شروعتون توصيفي نداشت.
    يك شروع روتين! شروع در داخل كلاس درس بود و كلافه گي از استاد.
    ميشه گفت اولين گره رمانتون مهموني بالماسكه بود.
    و از اونجا به بعد ميشه گفت رمان راه افتاد.
    پيشنهاد ميكنم به جاي اين حاشيه ها از جاده اي كه بِه خونه ي پدري ختم ميشد و يا از خود خونه ي پدري شروع مي كرديد.


    نثر رمان:
    ما دو نوع نثر داريم.
    ادبي و محاوره.
    نثر ادبي به دليل استفاده از آرايه هاي ادبي و كلمات زيبا و... نثر زيبا تر اما به مراتب سخت تر از نثر محاوره هستش و درك اونم سخت تره.
    نثر محاوره نثري هستش كه روزانه از اون استفاده مي كنيم . نثر ساده تري هستش و فهم اون هم راحت تره.
    شما از نثر ادبي استفاده كرده بوديد.
    ديالوگ هاي محاوره و مونولوگ هاي ادبي نظم خوبي داشتن و موردي نبود.


    اشكالات نگارشي و غلط هاي املايي:
    غلط هاي املايي و اشكالات نگارشي در رمان به وفور ديده ميشد. و اين يك مورد منفي است.
    بهتره اصلاح بشه.
    اشكالات تايپي:
    روپرش/ روپوش
    ايينه/ اينه
    رنگاررنگ/ رنگارنگ
    عاشفش/ عاشقش
    سروغ/ سراغ
    وجزان/ وجدان
    هيچ اتري/ هيچ اثري
    غلط هاي املايي:
    اسرار/ اصرار
    بزور/ به زور
    ارامبخش/ ارام بخش
    و...
    مورد دوم اينكه مي به كلمه ي بعد خودش نمي چسبه. اين مورد در رمان ديده ميشد.
    ميكنيم/ مي كنيم
    ميدنستم/ مي دونستم
    ميزنيم/ مي زنيم
    ميشويم/ مي شويم
    مورد سوم در استفاده از علائم نگارشي هستش.
    علائم نگارشي به كلمه ي قبل خود مي چسبند اما از كلمه ي بعد فاصله مي گيرند.
    مثلا:
    گشنمه،چيكار كنم؟
    صحيحش:
    گشنمه، چيكار كنم؟
    واي باورم نميشه خيال،تو قراره ي ابجي يا ي خواهر داشته باشي،
    صحيحش:
    واي باورم نميشه خيال، تو قراره ي ابجي، يا ي برادر داشته باشي.
    اين جمله اشكال تايپي هم كه داره كه بهتره اصلاح بشه.
    مورد چهارم اينكه علائم نگارشي فقط يك بار استفاده ميشن و استفاده ي بيش از يك بار از اونا اشتباهه.
    مثل:
    ژاكت پوشيده بود!!!
    صحيحش:
    ژاكت پوشيده بود!
    و مونولوگ هايي كه اشتباه تايپي داشتن چند مورد مثال مي زنم.
    چيزي كه فكرش هم اندامش را به لرزه مي انداخت با چيز هايي كه شنيده بود.
    صحيحش:
    با چيز هايي كه شنيده بود؛ هم فكرش و هم اندامش را به لرزه مي انداخت.
    هم اينكه خيال كفش هايش را در اورد.

    ايده:
    ايدتون راجب دختري بود كه دانشجو پزشكي بود، سعي به حفظ خانه ي پدري داشت و در همين راه عاشق ميشه و اتفاقات خاصي براش ميوفته.
    خوب ايدتون در عين كليشه اي بودن جذاب بود.
    و نويسنده تمام بهره رو از قلمش بـرده بود.
    شما به گونه اي نوشتيد كه سرنوشت تك تك شخصيت ها براي خواننده مهمه واقع شد.
    و خواننده مشتاق كه بدونه اخر اين داستان عشقي چي ميشه.
    از نويسنده انتظار ميره رمانشو جوري بنويسه كه از كليشه اي بودن خارج بشه و همينطور جذاب ادامه بده.


    زاويه ديد:
    زاويه ديد انتخابي اول شخص بود و از زبان خيال و بعضي از زبان بقيه شخصيت ها بود.
    زاويه ديد اول شخص زاويه ديد پرطرفدار و خوبي هستش اما نميتونه از تمام ابعاد همه چي رو بررسي كنه؛ و بهتره براي رمان هايي مثل رمان شما از زاويه ديد سوم شخص استفاده بشه.
    زاويه ديد سوم شخص زاويه ديد كامل تريه و از تمامي ابعاد قابل بررسي هستش.
    بهتره براي گيج نشدن خواننده و فهم بهتر، از يك زاويه ديد استفاده بشه.


    شخصيت پردازي:
    شما شخصيت هاي زيادي نداشتيد و اين باعث ميشه خواننده گيج نشه. بهتره راجب شخصيت هاتون بيشتر توضيح بديد. مثلا از سنشون بگيد از خانوادشون از تحصيلات، شغل و ...
    خيال:
    دختري دانشجو كه از احساسات زيادي برخوردار هستش. ناراحتي و دل شكستگي بقيه براش مهمه.
    سعي به حفظ خاطرات بچگيش داره.
    شما شخصيت خيال و دختري مستقل و محكم نشون داديد. حرفي از سنش زده نشد اما چون دانشجو هستش ميشه گفت بين ٢٠ تا ٢٥ سال سن داره.

    شقايق:
    دوست صميمي خيال.
    يك دختر ريسك پذير و شجاع تر از خيال.
    در رابـ ـطه با سنش صحبت نشده بود؛ اما ميشه گفت هم سن خيال هستش.
    اراد:
    پسر عموي خيال كه عاشق دختر عمش بود.
    پسر شوخ و ارومي بود و شما شخصيت اراد و دوست داشتني نشون داديد.
    با شنيدن حرفاي خيال دست از دختر عمش كشيد و به خيال علاقه مند شد.
    در رابـ ـطه با چهرش زياد صحبت نكرديد كه اين يك امتيازه منفي براي رمان به حساب مياد.

    سير رمان:
    سير رمان بهتره نه تند باشه نه كند.
    اين كه خواننده متوجه تمامي اتفاقات درون رمان بشه هنر قلم نويسندس.
    ميتونم بگم سير ارتباط مستقيمي با توصيفات داره.
    اگه توصيفات به طور كلي انجام بشه سير هم تنظيم ميشه.
    سير رمان شما در بعضي جاها تند و در بعضي كند بود.
    اما اين فراز و نشيب جذابيت خوبي به رمان داده بود.
    درست در عين اينكه همه چي خوب پيش ميرفت با يك اتفاق جديد همه چي عوض ميشد.
    سير رمان تا به اينجا متوسط بود و بهتره همين طوري ادامه پيدا كنه.

    توصيفات:
    ما چند نوع توصيف داريم.
    توصيف چهره، توصيف مكان، توصيف حالت، توصيف احساس و ...
    توصيفات هر چه بيشتر و به اندازه تر باشن، باعث ميشه رمان شما زيبا تر و قابل كشش تر باشه.
    توصيف چهره:
    توصيف چهره ي موضوع مهمي هستش كه شما ناديده گرفته بوديد.
    اين حق خوانندس كه بدونه شخصيتي كه دربارش ميخونه چه شكليه.
    نميگم توصيف نكرديد توصيف كرديد اما به جا و يك باره.
    توصيفات بهتره تدريجي باشن تا در ذهن خواننده بمونه.
    مثلا:
    به چشماي مشكلش نگاه كردم.
    دستي درون موهاي خرماييش كرد.
    و ...
    توصيف احساس:
    توصيف احساس در رمانتون خوب بود.
    حس نفرت پريسان و خوب نشون داديد.
    حس دروني خيال و نسبت به مادرش خوب نشون داديد.
    بِه طور كلي احساس غم، خوشحالي و... در رمان حس ميشد.
    توصيف مكان:
    توصيف مكان هم مثل توصيف چهره ناديده گرفته شده بود.
    بهتره مكان هايي كه شخصيت در اونجا حضور داره بيان بشه.
    مثلا ميتونستيد خونه ي پدري و بهتر توصيف كنيد، اتاق خيال، و يا مكان هايي كه خيال با اراد حرف ميزد.
    توصيف حالت:
    توصيف حالت خيلي بهتر از بقيه توصيفات بود.
    اما بازم جاي كار داره.
    اين كه بيان كنيد شخصيتتون در اون حالت نشسته، ايستاده، و در چه حالتي قرار داره موضوع مهمي هستش.

    ديالوگ و مونولوگ:
    ديالوگ و مونولوگ بهتره كه در تعادل باشه.
    كم بودن ديالوگ و زياد بودن مونولوگ و بالعكس باعث خسته شدن خواننده ميشه؛ كه شما اين مشكل نداشتيد.
    در ديالوگ ها از (-) استفاده كرده بوديد كه خوب بود.
    در ديالوگ هاي چند نفره اسم شخصيت هارو بـرده بوديد. و مشخص ميشد كه چه كسي صحبت ميكنه.


    باور پذيري:
    رمان موضوع غير قابل باوري نداشت.
    جز يك مورد.
    وقتي كه خيال شب و در داخل هتل موند.
    خانوادش خيلي راحت قبول كردن حتي ازش توضيحم نخواستن.
    ما تو كشوري زندگي نمي كنيم كه بيرون خوابيدن يك دختر از خونه موضوعي طبيعي باشه.
    لطفا طبق عرف بنويسيد.

    خسته نباشيد.

    "عضو ازمايشي شوراي نقد انجمن نگاه دانلود"
    BC7ABF79-E486-4BDE-93A6-3E72F9975324.jpeg
     

    PrAiSe

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/23
    ارسالی ها
    710
    امتیاز واکنش
    26,237
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    اهواز

    سلام و خسته نباشید عرض می‌کنم خدمت منتقد عزیز:aiwan_light_heart:
    بخاطر وقتی که گذاشتید مچکرم و الان که در حال ویرایش رمان هستم حتما از نقد های خوب شما هم استفاده می‌کنم و سعی می‌کنم که تمام تلاشم و برای روند بهتر رمان و ویرایشش بزارم.
    با تشکر از شما منتقد عزیز:aiwan_light_heart:
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا