نقد رمان معرفی ونقد رمان" باز در کنار هم"|_sanam_ کاربر انجمن نگاه دانلود

Zynb_da

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/02/01
ارسالی ها
639
امتیاز واکنش
2,783
امتیاز
514
محل سکونت
tehran
مشاهده ☜
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

توضیح مختصر:
رمان جو شادی دارد و بیشتر بر پایه اتفاقات قشنگ وزیبایی است که این دو دختر را مجبور به قدم گذاشتن ومقابله با سرنوشتشان میکند ..اما با تمام این وجود هردو انسان هایی شاد و مهربون هستن که تصمیم گرفتن داستانی را بنویسند که برخلاف تمام موضوعات رابـ ـطه ی صمیمی و گرمشان را نشان میدهد.
خلاصه:
داستان در مورد زندگی دو دختره که از دوران دبیرستان با هم بوده اند وحالا دانشجوی پزشکی هستند ..رابـ ـطه هردو صمیمی و خانوادگی است ..سرنوشت،این دو دختر به گونه ای بهم گره میخورد که هر دو وارد مسیری جداگونه میشن مسیری که پر از فراز و نشیبه و به عشقشون ختم میشه
ژانـر : کل کلی - عاشقانه

# هرگونه سوال در مورد رمان،شخصیت ها،نقد و درخواست هاتون رو تو این تایپک بذارید .

# تشکر فراوان از خواننده های گرام
 
  • پیشنهادات
  • Neda Rezaie

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/29
    ارسالی ها
    26
    امتیاز واکنش
    161
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    از حوالی آرزوهایم
    سلام عزیزم خسته نباشی
    موضوع قشنگی رو انتخاب کردی
    منم موافقم شیطنتارو زیادکن ولی رویاپردازی که به دوراز حقیقت باشه نه
    سعی کن دخترونه های قشنگم بهش اضافه کنی اینجوری محشرمیشه
     

    Zynb_da

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/02/01
    ارسالی ها
    639
    امتیاز واکنش
    2,783
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    tehran

    ندا جان ..ممنونم ..پیشنهاد خوبیی بود ..واقعیتش اینه که شخصیت های اصلی داستان واقعی هستن ..ومن بسته به اخلاق خودشون و شناختی که ازشون دارم رمان رو نوشتم ..
    شیطنت ها رو هم بسته به همین اقتضا اضافه میکنم ..امیدوارم که خوشت بیاد ..
    نهایت تلاشم رو میکنم که جذب کننده باشه ..و البته در مورد دخترونه ها هم باید بگم که بهتره منتظر باشی تا رمان جلو بره ..کیانا و زینب داستان دخترونه هایی زیبایی دارن ..
     

    فاطمه میرشفیعی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/03/17
    ارسالی ها
    968
    امتیاز واکنش
    5,665
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    Tehran
    سلام
    شروع رمانت عالی بود چون از اول قالب نوشتاریت و مشخص کرده بودی و با یه فعل مینوشتی
    رمانت خوبه و موضوع جالبی داره .اما فکر کنم ژانر کل کلی ظاهر جالبی نباشه و کلمه دیگری رو جایگزین کنی بهتر باشه واسه این کارم میتونی از صفحه ژانر ها کمک بگیری
    غلط املایی زیاد داری سعی کن قبل از اینکه رمانت زیاد شه اصلاحشون کنی
    اونجا که گفتی دو دختر ساکن محله نیاوران میدونی کاملا مشخص بود با این جمله فقط میخوای بگی کجا زندگی میکنن و ظاهر جالبی نداشت و چون اوایل رمان بوذد ادم فکر می کرد حتما شخصیت ها جور دیگری خواهند بود در حالی که اینطور نیست .
    داشتی از 17 سالگی اشکان و ابراز علاقش میگفتی که یهو گفتی اشکان در این مورد با مامانش حرف زد یعنی اشکان 17 سالگی با مامانش حرف زد؟ اگه علایم نگارشیت رو بیشتر کنی مسلما بهتر منظورو می رسونی به خواننده ها
    اوایل رابـ ـطه اشکان و کیانا به طرز عزیت کننده ای گنگ بود که عایا اینا نامزدند دوستن خانواده هاشون در جریان دوستیشونن یا کل فامیل از رابطشون میدونن و...
    تو جایی که رفتن کلپچ بخورند قبل از اومدن پیمان بود اما تو جلت جای اسم اشکان اشتباه گفتی پیمان حتمااااا اصلاح کن چون اون قسمت هنوز پیمانی معرفی نشده
    شخصیت زینب و کیانا با گفته های کیانا اصلا شبیه هم نیست ولی وقتی دو سه بار اول از زبون زینب حرف میزنی انگار دو نفر یکین مث صبح از خواب بیدار شدنشون یا توصیفاتی که خودشون از خودشون دارن واین جور چیزا
    دوستم بهتر نیس به جای هه هه یا خ یا خ خ بنویسی پوزخند زد اروم خندید صدای خنده مانندی از گلوش خارج کرد خندیدم به افکارم لبخند زدم یا با لبخند بدجنسانمه به خودم گفتم و....
    بعد یه جا تایپ کردی
    کیانا _ منم زدم زیر خنده
    میدونی اینجا ادم وقتی میخونه فکر میکنه که کیانا داره یه همچین حرفی میزنه در حالی که این عمل کیانا در اون لحظس
    در مورد اریانا خیییلی کم گفتی کاش بیشتر تو پستای اولی ازش میگفتی که چند سالشه و اینا
    یه تیکه بود :
    من_ اقا بی زحمت قهوه ای تیره رو بدین
    پولو از تو کیفم در اوردم گرفت سمت طرف که
    کیانا- پولو دادم
    اومدیم بیرون البته با کادو

    اصلاااااااااا این یه تیکه رو متوجه نشدم اگه اصلاحش کنی بهتر میشه

    اینکه توصیفات زینب طی داستان برای ادم روشن میشد نه اینکه یهو بگه خب رفتم سراغ انالیز خودم خودم فلانم بابام فلانه اسمم بیساره و اینا خعیییییلی خوب بود یعنی عالی بود همه اینا طی داستان مشخص میشد و این بهتر بود از جملات کلیشه ای طوطی وار شخصیت ها در مورد خودشون
    و اخر اینکه خیلی بهتر میشه بیشتر از زینب و پیمان بنویسی چون من خودم به شخصه واسه این دو تاس که پیگیر رمانم



    موفق و معید باشی در سایه حق
    دوستار تو فاطمه میرشفیعی
     

    Zynb_da

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/02/01
    ارسالی ها
    639
    امتیاز واکنش
    2,783
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    tehran
    یا ابوالفضل..چاکرتم مدیر جون ...
    بنازم نقد ....
    عزیز جان این رمان دست نوشته ..دوتا ناظر داشته ..
    اگه اینجا مشکلاتی هست مطمئن باش تایپیه ...
    حجم درسا و فشاریکه رو بنده برای تایپش دوستان میذارن موجب میشه یکم اشتباه داشته باشم .. در غیر اینصورت باید بگم که هر قسمتی رو که مینوشتیم ده بار میخوندیم ..یا شایدم 10 بار پاک میکردیم ..
    این رمان طی تدریس های کلاسی تو مدرسه نوشته شده ..ژانر کل کلی صرفا به خاطر رفتار ها مداوم پیمان وزینب داستانه ..
    ممکنه فک کنی صحبت های کیانا و زینب با هم فرق داشته باشه ..من از اول هم مشخص کردم رمان توسط دو نویسنده نوشته شده پس دو لحن بیان داره ..نویسنده شخصیت کیانا کمی کلی نگره و شاید خیلی عادی وکلی توضیح بده ...به دلیل علت های زیاد ..
    علاوه بر همه اینها ما سعی میکینم لحن های دو شخصیت دختر تو خیلی جاها شبیه هم باشه چون در واقعیت رمان رو در کنار هم نوشتیم در حضور هم ..و همین باعث شده بخوایم شخصیت ها روتو شرایط یکسان و مشابه بنویسیم .
    نکته بعدی در مورد اریانا هستش اگر دو قسمت بعدی رمان رو بخونی به اریانا هم میرسی..همه چیزی مو به مو میره جلو خیلی جاها مبهم میمونه تا جای لازم بهش اشاره بشه ..تامل اینجا لازمه .
    و از همه مهم تر باید اینو بگم خیلی خوشحالم که طرفدار زینب و پیمان هستی . رمان باز در کنار هم یه رمان متفاوته چون ممکنه الان حس کنی زینب و پیمان تو همین رابـ ـطه اشون باقی میمونن ..بهتره بگم اتفاقاتی هم منتظره این دوتاس که شیرینی رمان رو فراتراز حد خیال میبره ..
    دوستانی که دست نوشت این رمان رو خوندن هم حس تو رو نسبت به زینب و پیمان دارن ..
    در کل ممنونم که همه این ضعف ها رو بهم یاد اوری کردی ..در اسرع وقت بهشون رسیدگی میکنم ..و این برای من باعث افتخاره آبجی خوبم چنین نقد سازنده ای از رمان داشته ..
    تشکر فراوان فاطمه جانم ^_^
     
    آخرین ویرایش:

    فاطمه میرشفیعی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/03/17
    ارسالی ها
    968
    امتیاز واکنش
    5,665
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    Tehran





    فدات عزیزممممممممم
    داستان جالب شد حتما پیگیر خواهم بودندی
    فدات سنم جونم
    دو تا پست گذاشتی عایا یا منظورت پست های ایندس ؟
    در هرحال ممنون از پاسخگوییت و با صبر توضیح دادنت خیلیا فقط ناراحت میشن و میگن بخونین تا بفهمین
    مرسی اجی گلم که انقدر قشنگ پاسخگو بودی و مرسی بابت بودنت و نوشتنت
    دوستت دارم سنمی به پست گذاشتنت همچنان ادامه بده
     

    فاطمه میرشفیعی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/03/17
    ارسالی ها
    968
    امتیاز واکنش
    5,665
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    Tehran
    چندتا پالتو و بوت و چرت پرت خریدیم ..گزارش خرید :

    دوست گلم با گزارش کاملی از خریدشون این قسمت و حذف کنی فکر کنم بهتره
    از ست کردنشون هم بگم که توصیفاتش دقیق نبود گنگ بود و ادم متوجه نمیشد

    خسته نباشی
    از طرف دوستدار تو فاطمه
    منتظر پست های پیمانی
     

    Zynb_da

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/02/01
    ارسالی ها
    639
    امتیاز واکنش
    2,783
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    tehran

    ShAd ShAd

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/11/27
    ارسالی ها
    1,671
    امتیاز واکنش
    12,204
    امتیاز
    746
    آغاز هر کلامی نام خدای یکتا ، همواره می برم من نام مقدسش را
    سلامی به قشنگی فردوس و بی انتهایی هستی ، سلام به شما.



    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    بازدرکنارهم، این نام به علت سادگی زیاد درذهن مخاطب ماندگار نیست. در نگاه اول این نام من رو به یاد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کنارهم می گذریم انداخت و برای من این ذهنیتو ایجاد کرد که قراره با یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تکراری و کلیشه ای روبه رو بشم .معمولا نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هایی بااین کلمات ساده به دلیل نداشتن جذبه کافی نمیتونه مخاطب رو به دنبال خودش بکشونه.این نام اگرچه با ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم خوانی داره و به راحتی مشخص کننده ی رمانی با اتفاقات عاشقانست اما با ایده شما که قراره ماجرای دو دوست رو روایت کنید در تضاده.این نام مشخص کننده اینه که دو شخصیت حتما نقش اصلین و قراره بین این دو اتفاقات عاشقانه شکل بگیره اما با توجه به اینکه ماجرای دو دوست تعریف میشه پس این با نام در تضاده.به طور قطع این جا دو مشکل وجود داره:1. اگر این نام درباره ی رابـ ـطه ی عاشقانه دخترپسران داستانه پس با ایده و خلاصه وحتی جلد شما هم خوانی نداره چون همه ی این موارد عاشقانه ای رو نشون نمیدن 2. اگرکه این نام درباره ی دو دوسته پس ژانر عاشقانه رو نشون نمیده .این دومشکل مخاطب رو گیج میکنه .این نام یک حس مثبت به مخاطب میده اما این نکته چندان قابل اعتنا نیست.این نام با ایده شما که دو دختره تطابق نداره و بیشتر ژانر عاشقانه رو نشون میده پس بهتربود نام مناسب تری انتخاب میکردید نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مبلغ
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و اگر مخاطب اون رو پسندید به سراغ خلاصه و.. میره.شما باید با انتخاب یک نام جذاب مبلغ خوبی برای رمانتون باشید.نام یکی از اصل های مهم رمانه و باید برای انتخاب اون دقت زیادی به خرج بدین.این نام درجذب خواننده موثر نیست. بهتر بود از اسم های مفهومی و به مراتب جدیدتر و حتی گنگ تر استفاده میکردید.


    جلدرمان
    جلدی جالب و ظریف و تاحدودی فانتزی انتخاب شده اما نکاتی برای گفتن وجود داره که خدمتتون عرض میکنم.مخاطب بادیدن این جلد این ذهنیت براش ایجاد میشه که داستان دررابطه با دوخواهر دوقلو یا دوخواهر ویا دودوست روایت میشه که این با ژانر عاشقانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم خوانی نداره.مخاطب وقتی نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و همچنین ژانرعاشقانه رو میخونه انتظار یک جلد با فضای عاشقانه و دختروپسری با روابط عاشقانه رو داره . جلد جالبیه وترکیبی از رنگ های روشن و فضای شاد ، با خلاصه و ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم خوانی داره اما با نام و ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیر .این ناهماهنگی با اسم و ژانر ذهنیت خواننده رو خراب میکنه و ممکنه باعث وجود مشکل بشه. مشخصا جلدی با دو دوختر و دوپسر بافضای عاشقانه و ترکیبی از رنگ های روشن باایده شما تناسب و هماهنگی بیشتری داره چون در این صورت هم ژانر عاشقانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو نشون میده و هم باایده شما که درباره دو دختره کخ در نهایت عاشق میشن هم خوانی بیشتری داره.ژانر انتخابی شما از جلد قابل تشخیص نیست بهتره برای این مورد تصمیمی بگیرید


    خلاصه
    یه خلاصه خوب باید جمع و جور و کلی باشه و زیاد به جزئیات پرداخته نشه .همچنان که باید واضح باشه نباید داستان رو لو بده.خلاصه شما کاملا داستان رو کاملا لو داده به طوری که مخاطب باخوندن خلاصه و ژانر کاملا متوجه کل داستان میشه .خلاصه ی شما باژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که عاشقانست هو خوانی نداره اما با جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کاملا هماهنگه . بهتر بود با خلاصه خواننده رو کمی کنجکاو میکردید و بیشتر مفهومی مینوشتید . خلاصه شما دودختر رو نشون میده که دوست هستن و با توجه به ژانر کلکل میکنند و درنهایت عاشق میشند و تمام .خب داستان شما هم همینه و چیز جدیدی نداره .به شخصه این خلاصه من رو به عنوان خواننده جذب نکرد.در خلاصه شما هیچ گرهی وجود نداشت تا مخاطب رو کنجکاو کنه اون رو به خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    علاقه مند کنه. حداقل باید یک گره اساسی در خلاصه وجود داشته باشه که به زودی باز نمیشه تا در ذهن مخاطب باعث ایجاد سوال بشه و کنجکاویش دلیلی بشه برای ادامه ی داستان.


    مقدمه
    مقدمه به عنوان یکی از عناصرداستان ، نوشتنش واجب به حساب میاد.این مقدمه به خواننده اطلاعات میده که چرا باید این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو بخونم ؟اتفاقات از چه جنسیه؟ پیام کلی داستان چیه ؟ و..نویسنده باید به طور کاملا حرفه ای بدون اینکه محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو لو بده به این سوالات پاسخ بده.چیزی که شما نوشتید فقط سخنی با مخاطب بود نه مقدمه و این موضوع کاملا جدا از مقدمست.درواقع میشه گفت شما مقدمه ای نداشتید . باید کلمات وواژه ها از املای صحیحی برخوردار باشند.مقدمه باید ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو نشون بده که مال شما نشون نداده.مقدمه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید قدرت قلم شما رو نشون بده پس شما باید یه مقدمه خوب برای رمانتون می نوشتید چون مخاطب هنوز با قلم شما اشنا نیست و ابتدا با خوندن مقدمه به قدرت قلم شما پی میبره و باخودش فکر میکنه ایا جذبش کرد یانه؟ادامه بده یانه؟ قلم خوبی داشت یانه؟ ادامه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    براش خوشاینده یانه ؟.مقدمه مکمل خلاصه ست و یک مقدمه خوب معمولا یک شعر یا متن ادبی و حتی میتونه قسمتی از متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باشه . مقدمه قراره مخاطب رو وارد فضا و حس و حال قصه کنه و اونو تو جَو قصه بزاره همچنین احساس مخاطب رو برای ورود به قصه اماده کنه . مقدمه میخواد یه پیش آگاهی ذهنی و عاطفی از شرایط قصه به مخاطب بده . باتوجه به موارد گفته شده و ملاک ها مقدمه شما خوب نبود.


    شروع داستان
    شروع داستان باید انقدر خوب باشه که خواننده به طور خودبه خود پیش بره و لحظه ای که به خودش اومد متوجه بشه چند پارت تموم شه و این یک شروعه بی نظیره.هیچ کس از توضیحات زیاد خوشش نمیادپس باید این توضیحات رو ذره ذره و در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    وارد کنید . شروع خیلی مهمه و درست حکم مرگ یا زندگی رو برای نگـاه دانلـود داره.اگر شروع شما خوب نباشه خواننده از ادامه دادن دلسرد میشه و مجبوره از تاپیک خارج بشه .شروع باید با ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم خوانی داشته باشه و اگر ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    عاشقانه ست پس فضای شروع باید کاملا عاشقانه و لطیف باشه.شروع شما باژانر رمانتون هم خوانی نداشت و اثری از عاشقانه ای درش دیده نشد.متاسفانه شروع کلیشه ای و تکراری رو انتخاب کرده بودید.اکثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها این روزها با بیدارکردن از خواب اون هم توسط دوست آغاز میشه . به عنوان مخاطب بادیدن این شروع باخودم فکرکردم باز هم یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کلیشه ای با اتفاقات تکراری درپیشه .شروع شما با بیدار کردن شخصیت شروع و به بیوگرافی و توضیحات زیادی ختم میشه. یک شروع خوب باید با ژانر تناسب داشته باشه وهم چنین غیرتکراری و متفاوت باشه علاوه بر این باید مخاطب رو کنجکاو کنه و در ذهنش سوال بسازه همچنین بایدبه معرفی شخصیت ها بپردازه و دیالوگ هارو هم اغاز کرده باشه اما همه در حد اعتدال . بهتره در صورت امکان یک گره کوچیک هم داشته باشه تا باعث جذب خواننده بشه. میتونستید شروع خیلی بهتری داشته باشید.


    سیرداستان
    خوشبختانه پرش زمانی ومکانی نداشت واین یک نکته ی مثبته .
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در اوایل به طرزعجیبی سیر ارومی رو در پیش گرفته بود به طوری که حدود 30 الی 40 پست اول به جز کلکل و بحث چیزی برای گفتن نداشت و این کندی بیش از حد حوصله مخاطب رو سر میبره اما برعکس دراواخر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خیلی عجیب تر روند بسیار تندی رو ادامه میداد به طوری که آخر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اصلا خواننده متوجه نمیشه چ طور خانواده ها راضی شدند و زینب و پیمان باهم ازدواج کردند و این باعث میشه کیفیت روایت قصه و وقایعش خدشه داربشه .یک سیر خوب باید طوری پیش بره که نه خیلی اروم و نه خیلی تند باشه وهمراه با فراز و نشیب های خاص خودش باعث کنجکاوی خواننده و دلسرد نشدن مخاطب بشه.کسایی که از قبل طرح و برنامه ریزی و استخون بندی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو مشخص کردن در نوشتن یک سیر مناسب برای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    موفق ترند.حتما باید شرایط زندگی همه ی شخصیت ها فراز و فرود داشته باشه که این مورد رو شما انجام داده بودید.دریک سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خوب باید یک شگفتی یا غافلگیری برای خواننده به وجود بیارید تا خواننده برای ادامه ترغیب بشه که من همچین چیزی رو مشاهده نکردم.


    دیالوگ ها ومونولوگ ها
    دیالوگ ها بخش معجزه آفرین رمان هستند و یکی از کلیدی ترین ابزار های نویسنده برای پیشبرد خط طرح به حساب میان .دیالوگ های خوب باعث لمس احساس شخصیت ها میشه وخواننده با شخصیت احساس نزدیکی میکنه پس درنتیجه بسیار مورد مهمیه. یه دیالوگخوب باعث پرطرفدار شدن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    میشه و اگر قدرتمند باشه ممکنه در ذهن خواننده به یادگار بمونه . همه دیالوگ ها باسـ ـن شخصیت ها مناسب بوداما شخصیت های دختر و پسر داستان شبیه به هم حرف میزنن و تفاوت جنسیتی در گفتارشون مشخص نیست. دیالوگ های داستان شما همه تکراری بودند و همه ی دیالوگ هارو من در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های بسیار دیدم .در نگـاه دانلـود حداقل یک یا دو دیالوگ قدرتمند باید وجود داشته باشه اما همچین موردی رو من مشاهده نکردم.یه دیالوگ خوب باید غیر تکراری باشه تا خواننده رو جذب کنه . در دیالوگ های شما گاهی انقدر کلکل زیاد بود که باعث سردشدن خواننده و رد کردن اون قسمت میشد.یک دیالوگ خوب در خدمت داستانه و اطلاعات لازم برای پیشبرد داستان رو به مخاطب میده.بهتره از علامت - به جای اوردن نام شخصیت ها در مکالمات دونفره استفاده کنید.
    استفاده از کلمات الاغ و بیشعورو.. باعث نشون دادن صمیمیت بین شخصیت هانیست و بهتره استفاده نشن.درقسمتی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زینب میگه :الاغ خشملم ، در قسمت دیگه در تولد چند دختر میگن: آخ جون کیک، زینب این جان خطاب به دخترها گفت یه مشت دختر لوس ،اینا باید برن شهر بازی سرسره بازی کنند اما دقیقا کدوم یکی از دیالوگ هالوس بود؟خب مشخصا دیالوگ زینب پس گفتن این حرف شهربازی و...درست نبود.درواقع شخصیت زینب به خیلی از دیالوگ های بقیه گیر میدادکه خودش دقیقا همون رو انجام میداد پس این مورد بهتره درست بشه.
    درمورد مونولوگ باید بگم که مونولوگ های داستان شما بسیار کم بودند و همون تعداد کمی که وجود داشتند درون()قرار داشتند که این مورد اشتباهه و مونولوگ رو نباید درون پرانتزقرار داد.


    علامت هاو اشتباهات نگارشی
    متن داستان شما پر از غلط املایی بود وبهتره کاملا ویرایش بشه.
    مثال:نهاد سنفی - صحیح:نهاد صنفی
    مثال:خصیص –صحیح:خسیس
    مثال:نحث –صحیح:نحس
    مثال:مثال:صلیقه – صحیح:سلیقه
    مثال:ابراض علاقه – صحیح:ابراز علاقه

    اشتباه تایپی زیادی هم وجود داشت.
    مثال:لباس گوشتی که منظورتون لبای گوشتی بوده
    مثال:شوئیچ که منظورتون سوئیچ بوده
    مثال:مایکن که منظورتون مانکن بوده

    شما بارها به جای استفاده از حرف و با حروف مشابه از علامت+ استفاده کردید که این غلطه.
    مثال:طبق معمول شیک و ساده+مردونه

    شما خیلی خیلی کم از علائم نگارشی استفاده کردید و به جای استفاده از علائم نگارشی مدام از (.. )استفاده کردید.
    مثال: می مردی زودتر بگی باهم بریم ..آیی دخترک هول و ندید بدید حالا یه .....

    اکثرا حروف رو تکرار کردید یا اینکه از یک علامت نگارشی چند بار پشت سرهم استفاده کردید که این باعث میشه مخاطب فکر کنه شما به علت ضعف درتوصیف و حالت این کارو انجام دادید. حالت و لحن صدا و صحبت کردن شخصیت ها رو باید با کلمات بیان و توصیف کنید نه اینکه با کشیدن حروف اینکارو انجام بدید.
    مثال:ای خداااا
    مثال:ااا
    مثال:خخخ
    مثال: منم ببرین ..گشنمه قول میدم فضای عاشقونتونو خراب نکنم خو..؟؟؟‍!!


    توصیف
    هدف از توصیف القای تصویر و تجسم موضوع و رفتارو حالاتو اشیا و شکل اشخاص و... به خوانندس و باید طوری این ها توصیف بشه که خواننده بتونه در همون لحظه کاملا تصورش کنه و باهاش ارتباط برقرار کنه حتی تو ذهنش اون شی یا تصویرو ببینه. پس درنتیجه توصیف خوب باعث کیفیت داستان میشه و در موفقیت داستان تاثیر مهمی داره.توصیف باید در حد اعتدال باشه یعنی نه اونقدر زیاد که حوصله خواننده رو سرببره و نه اونقدر کم که خواننده هیچ حسی نداشته باشه زمان خوندن داستان و فکر کنه درحال خوندن روزنامه ست.درکنار یه توصیف مفید باید از کم گویی یا پرگویی پرهیز کنید.شما یا انقدر یه موضوع رو توصیف کردید که باعث سربردن حوصله مخاطب میشه یا خیلی ساده از روش گذاشتید.شما هرچیز مثل مکان و شخصیت و.. که ازش اسم .میبرید باید برای خواننده توصیفش کنید تا مخاطب فضا رو درک کنه .مخاطب تصویر رو نمیبینه پس شما باید با توصیف خوبتون اونو برای خواننده قابل تصور کنید.شما میگذرید و رد میکنید و هیچ توصیفی نمیکنید اما در یه لحظه به نقطه ای می رسید که مجبور میشد چند مورد رو پشت سرهم توصیف کنید.

    توصیف ظاهر:توصیف ظاهر فقط شمال رنگ چشم و هیکل خوب و رنگ پوست و مو و لبای خدادادی پروتز نمیشه بلکه داشتن یه خال یه مدل ابرو حتی داشتن یه نقص جزو توصیف ظاهر به حساب میاد.همچینی شما نباید برای توصیف ظاهر فقط به شخصیت های اصلی بسنده کنید .پدرومادر های هرخانواده ،خواهروبرادران هرخانواده،راننده اژانس ، هم دانشگاهی هاو... هرشخصیتی که وارد داستان میکنید باید توصیفش کنید .خب وقتی شما میگید نرگس جون،خب این نرگس جون چه شکلیه؟چه ظاهری داره؟مدل ابروهاش چه شکلیه؟رنگ چشماش چیه؟قدش چقدر؟این هارو باید توضیح بدید اما نه پشت سرهم .مثلا :چشمای همه ی بچه ها کپی ایشونه پس وقتی چشم یکی رو توصیف کنید خودبه خود برای همه توصیف حالت چشم رو انجام دادید یا وقتی بگید نرگس جون هم قد زینبه چون شما قبلا قد زینب رو گفتید پس الان خواننده متوجه میشه نرگس چه قدی داره.شما اما این طور عمل نکردید .پشت سرهم گفتید زینب رنگ چشمش اینه رنگ موش اونه قدش انقدره پوستش این رنگیه...خب این نمیشه توصیف ظاهر صحیح .توصیف ظاهر صحیح باید در طول داستان کم کم به خواننده گفت بشه .

    توصیف مکان:خب ما متوجه شدیم خونه کیانا چه شکلیه اما فقط این کافیه؟مبل،تلوزیون،اشیا،گلدون و...توی خونه کیانا هست؟کجاست؟کمد اتاقش کدوم سمت؟از در که وارد میشی چی میبینی؟خونه اشکان چه مدلیه؟رستورانا و کافی شاپ هایی که میرن چه جوره؟توصیف مکان شامل همین موارده اما شما یه توضیح مختصر میدید و رد میشد.هرچیزی که وجود داره در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید کم کم به مخاطب نشون داده باشه و این باعث میشه مخاطب شما بدونه و تصورکنه که اتفاقات در چه فضایی شکل میگیرند.پس لطفا از هیچ چیز ساده نگذرید.

    توصیف حالت:شما خیلی خیلی کم این مورد رو بکار بردید.حالت ها شامل حالت راه رفتن،نشستن ، خوابیدن،گریه کردن،عصبانیت،بی خیالی، غذاخوردن و...میشند و این برای تمام شخصیت ها باید توصیف بشه اما شما به این نکته دقت نداشتید .مثلا شما میگید (باخوش حالی به زینب گفتم)خب این حالت خوشحالی چه مدل داره؟باخوش حالی درحالی که از ذوق بالاوپایین میپریدم به زینب گفتم یا باخوش حالی زینب درحالی که با یک دستم زینب روتکون میدادم گفتم...این فقط یک مثال خیلی کوتاه بود که به شما نشون بدم چه طور باید حالت ها رو توصیف کنید .

    توصیف احساس:دراین مورد میتونستید خیلی بهتر عمل کنید.توصیف در مورد احساس باعث نزدیکی خواننده و شخصیت ها میشه اما به شخصه هیچ رابـ ـطه ای با شخصیت ها برقرار نکردم.توصیف احساس خوب اون توصیفیه که مخاطب از ناراحتیه شخصیت ناراحت و با خوشحالی اون شاد بشه که در مورد شخصیت های شما این مورد وجود نداشت.زمانی که یک شخصیت عصبانی میشد شما به خوبی اون حس و حال رو توصیف نکردید پس خواننده فکر میکنه این شخصیت بیخودی عصبانی شده درصورتی که شما باید یه احساس غمگینی یا عصبانیت و شادی رو به طوری توصیف کنید که خواننده کاملا باورکنه.

    بهتره توصیف چهره و مکان و قرار گیری اشیاء رو تدریجی توصیف کنید و توصیفش مستقیم نباشه بلکه در حین روایت قصه این کار رو انجام بدید.


    شخصیت پردازی
    نویسنده ی عزیز، خواننده ها دوست دارند در مورد شخصیت های واقعی بخونند.شخصیت ها باید طوری باشند که مخاطب فکرکنه واقعا وجود داره.بهتره طوری با شخصیت ها ارتباط برقرار کنید که انگار دوست صمیمی شما هستند در واقع یعنی حستون رو به خواننده القا بدید مثلا اگرکه ناراحتید طوری بنویسید که خواننده واقعا حس کنه شخصیت ناراحته. در نوشتن بهتر بود عجله نمیکردید و این نکته رو در نظر داشته باشید اگر شما با ناراحتی شخصیت اشک تو چشماتون نشینه پس نباید این انتظار رو از خواننده داشته باشی.شخصیت های داستان شما تکراری بودند به طوری که از هر ده تا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کم کم هفت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شخصیت هاش این چنینه.شخصیت ها باید از طریق حوادث و کم کم به خواننده نشون داده بشند اما شما درهمون اوایل چهار شخصت اصلی رو معرفی کردید .شخصیت ها اون طور عمل نکردند که من به عنوان خواننده انتظار داشتم . مثلا شما اخلاقیات زینب رو به طوری دیگه ای توصیف کردید اما چیزی خلاف اون رو نشون دادید .اصلا رفتار های زینب بااونچه که از توصیفات شما در ذهن من به وجود اومد کاملا تفاوت داشت.شخصیت ها در من به عنوان خواننده باعث بروز احساسات نشدند.گاهی حتی اگر که ایده ناب باشه اگر شخصیت ها در پردازششون مشکل باشه و ضعیف عمل کنند خواننده رو از خودشون طرد می کنند . شخصیت هاتون چندان طبیعی و منطقی و واقعی نبودند بخصوص رفتار و کردار و واکنش هاشون و نتونستید برای مخاطب باورپذیر کنید که این خیلی بده و مخاطب نمیتونه با شخصیت ها ارتباط برقرار کنه. این شخصیت ها هستند که به داستان جون میدند و شخصیت های ضعیف جون داستان رو میگیرند.
    مثال:
    کیانا:این شخصیت بسیار سریع از برخی اتفاقات رد شد مثل دیدن اشکان در اتاق در حالی که در آغـ*ـوش یه دختر دیگه بود.این حرکت اصلا با انتظار مخاطب جور در نمیاد .این شخصیت در اکثر مواقع به همین شکل عمل میکرد .
    زینب:شما گفتید زینب با پسرهای دیگه گرم نمیگیره و اصلا این مدلی نیست اما کلکل هم نوعی گرم گرفتنه و زینب هم که باهمه کلکل داشت و حتی بسیار سریع با پیمان صمیمی شد .
    مخاطب به دنبال شخصیت هایی با رفتار جدیده تا براش خاطه ساز بشه نه شخصیت هایی که این روزها در همه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها موجوده. میتونستید روی پردازش شخصیت هاتون بیشتر کار کنید .


    زاویه دید
    اول شخص نویسی شیوه ی رایج این روزهای ادبیات داستانیه اما انتخاب زاویه دید مناسب یه نکته س و صحیح نوشتن تا انتها هم یک نکته ی دیگه .وقتی زاویه دید از زبان اول شخص بیان میشه پس تا انتها باید به همین شکل ادامه پیدا کنه .اگر که قراره از زبان چند شخصیت بیان بشه پس دیگه اول شخص نیست و باید زاویه دید دانای کل انتخاب بشه.شما زاویه دید درست رو انتخاب نکردید و با توجه به متعدد بودن شخصیت های اصلی داستان بهتر بود از زبان دانای کل یا سوم شخص مینوشتید . حالا که زاویه دید رو اول شخص انتخاب کردید باید تا اخر از زبان اول شخص بنویسید اما شما این مورد رو هم رعایت نکردید و از زبان نه یک شخص و دو شخص بلکه از زبان چهار شخص داستان رو نوشتید . شما اگر اول شخص رو انتخاب میکنید باید اونقدر مهارت داشته باشید که تمام اتفاقات و رویداد ها رو از زبان یک شخص توصیف کنید و از نظر همون شخص حالت های همه رو توصیف کنید . نویسنده هایی که از زبان چند شخصیت داستان رو مینویسند به مخاطب القا می کنند که من نمیتونم همه ی صحنه ها رو از دید خودم توضیح بدم و حالت ها و احساسات افراد رو حدس بزنم پس نظر هرکس رو از زبلن خودش توضیح میدم.بهتر بود دانای کل رو انتخاب میکردید.


    نثرداستان
    نثر داستان به طور کامل بامونولوگ ها و دیالوگ های عامیانه پیش رفته و تااخر هم همین طور ادامه داشته.
    به صرف اینکه نثر عامیانه انتخاب شده نباید کلمات رو شکسته به کاربرد یا عوض کرد
    مثال:قلفون-خوجمل
    کلمات رو جابه جا نکنید.
    مثال:مرده کشته
    نباید به شیوه ای که امروزه استفاده میشه یک نثر عامیانه رو در داستان نوشت.
    مثال:عاقا- صحیح:آقا
    نثرمحاوره یک مورد سلیقه محوره و گرایش بیشتر نویسنده های عزیز به این نثره.این نثر باعث صمیمت میان خواننده و نویسنده میشه که این از مزیت های این نثره.
    خوشبختانه شما تونستید تا اخر تمام متن رو به زبان محاوره بنویسید.


    ایده
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    من این ایده رو بارها و بارها دیدم به طوری که حسابش از دستم دررفته اما با یک تفاوت بقیه ی داستان ها یک شخصیت اصلی دختر وپسر داشتیم و بقیه فرعی بودند و درتعامل با این دوشخصیت اما داستان شما چهار شخصیت اصلی داشت .در واقع مثل این بود که کیانا نقش اصلی دختر واشکان نقش اصلی پسر و بقیه در ارتباط بااین شخصیت ها باشند درنتیجه این یه ایده ی کلیشه ای بااندکی تغییره که قسمت تکراری ایده داستان شما بیشتر به چشم میاد .. ایده شما به فراوانی توسط خیلی از نویسنده های دیگه استفاده شده و مخاطب با مطالعه خلاصه و حتی همون پست های ابتدایی متوجه این تکرار میشه . ببینید اگر واقعا میخواین یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جوندار با استخوان بندی دقیق و قوی داشته باشید باید از ایده های جدید و ناب استفاده کنید اگر ایده اتون تکراریه باید باید در وقایع قصه خلاقیت به خرج بدید تا با وجود تکراری بودن ایده اما قصه ناب و پر کشش باشه وگرنه مخاطب قصه رو نصفه رها میکنه و متاسفانه شما ایده اتون چنین وضعیتی داره و نتونستید اون رو خوب پردازش کنید.این طبیعته انسانه که همیشه به دنبال بهترین ها و ناب ترین هاست و موارد قدیمی و تکراری رو دور میندازه. این نکته قابل ذکره که ایده های تکراری اما با قلم پرتوان و اتفاقات جالب و جدید امکان موفقیت بالایی داره.


    باورپذیری
    1.شما فرموده بودید: - خانوم من با اون آقا هستم تا نیم ساعت پیش تبش رو 46 در جه بود با کلی زحمت رسوندمش به 40
    میانگین دمای طبیعی بدن37 درجه است.دمای برابر یا بالای 38 درجه(درحالت استراحت) تب به شمار می آید. تب بیش از ‎۴۰°C تهدید بزرگی برای جان انسان محسوب می‌شود، چرا که عملکرد آنزیم ها و سایرپروتئین های بدن را دچار اختلال می‌کند. به تب ‎۳۷٫۵°CC تا ‎۳۷٫۹°C تب خفیف گفته می‌شود. تب باعث اختلال در فعالیت آنزیم های بدن می‌شود، آنزیمها کاتالیزگرهایی هستند که در واکنش‌های زیستی مهم درون سلول و در بدن مؤثرند. چون این آنزیم‌ها در دمای معینی فعالیت دارند و در دمای بالا از بین می‌روند، تب بالا با از بین بردن این آنزیم‌ها، در واکنش‌های زیستی بدن اختلال ایجاد می‌کند. تشنج از نتایج تب بالاست. تب ۴۰ درجه و بیشتر، به ویژه در کودکان، نیازمند توجه و درمان سریع است. هنگامی که دمای بدن شخص به ۴۴٫۴ تا ۴۵٫۵ برسد، مرگ او حتمی است.
    پس طبق این متن پیمان باید فوت میکرد اما زنده و بدون تشنج ادامه داد.

    2.شما فرموده بودید: من هم دانشجوی سال اول رشته ی سونگرافی ام
    شما اول باید کنکور بدید و در رشته پزشکی قبول بشید .دوره پزشک عمومی بطور متوسط 7 سال است (مثلا در دانشگاه گیلان 6.5 سال و در کرمان 7.5 سال ولی بطور متوسط در اغلب دانشگاه های کشور 7 سال است شامل 2.5 سال علوم پایه, 1سال فیزیو پاتولوژی, 2 سال استاجری یا اکسترنی و 1.5 سال دوره انترنی).پس از فارغ التحصیلی,باید بطور متوسط دو سال دوره طرح را بگذرانید که شامل کار در شهرستانها و نقاط دور افتاده میشود.سپس شما باید در یک امتحان به نام امتحان دستیاری(رزیدنتی) شرکت کنید که ده ها برابر سخت تر از کنکور می باشد.رشته رادیولوژی و سونوگرافی در حال حاضر جزء یکی از بالاترین رشته های تخصصی می باشد و نمره بالایی می خواهد.معمولا شما باید در امتحان دستیاری جزء 100 نفر اول باشید تا بتوانید در رشته رادیولوژی و سونوگرافی یکی از دانشگاه های کشور قبول شوید که البته کار بسیار دشواری است و معمولا برای رسیدن به چنین رتبه ای باید 2 تا 3 سال پس از پایان دوره طرح درس بخوانید.پس از قبول شدن در یکی از رشته های تخصصی(مثلا در اینجا سونوگرافی) شما باید 4 سال دیگر در رشته سونوگرافی درس بخوانید تا متخصص سونوگرافی بشید .سپس باز هم مثل پایان دوره عمومی باید 2 سال پس از اخذ مدرک تخصص در نقاط دور افتاده کار کنید(دوره ای که اصطلاحا به آن ضریب k گفته میشود).بطور کلی اگر شما تمامی مراحل را یک ضرب بگذرانید مثلا بلافاصله در کنکور و امتحان دستیاری قبول شوید (ومثلا پشت کنکور یا دستیاری نمانید) 15 سال طول میکشد تا از یک نوجوان شاداب و معصوم به یک متخصص رادیولوژی یا سونوگرافی عصبانی,مغرور و پول دار تبدیل شوید !
    پس طبق این متن کیانا فقط پزشکی قبول شده نه سونوگرافی.

    3.شمافرموده بودید: سوار ماشین شدم و زدم رو دنده 3..دِ برو ..
    ماشین اول روشن میشه بعد میزاریم روی یک حرکت میکنه کم کم مییزاریم دو و...


    ژانرهای انتخابی
    1.عاشقانه:این ژانر به طور کامل در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مشخصه و مشکلی نداره اما محتوای استفاده شده برای این ژانر تکراریه .بهتر بود از ایده های ناب تری استفاده می کردید.
    2.کلکلی:نویسنده عزیز ما ژانری به نام کلکلی نداریم.اگرشما در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های دیگه اثری از ژانری بااین نام مشاهده کردید این ژانر رو نویسنده ها از خودشون نوشتن و به همین شیوه ادامه پیدا کرده. داستان هایی با این محتوای کلکل تکراری و کلیشه ای شده و توسط بسیاری از نویسنده ها استفاده شده پس بهتره از موارد جدیدتری در خصوص ژانر عاشقانه استفاده بشه چون همون طور که مطلعید خواننده همیشه به دنبال جدیدترین هاست.


    متفرقه
    گذاشتن یک اهنگ طولانی در داستان باعث میشه مخاطب فکر کنه شما برای پر کردن صفحات
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    این کار رو انجام دادید.بهتره از یک بیت هماهنگ با متن استفاده بشه. مخاطبان حوصله خوندن شعر های طولانی رو ندارند و فقط دو سه بیت ابتدایی رو میخونن و از بقیه بیت ها بدون مطالعه رد میشند.
    شما در اول داستان بیان کردید ممکنه خواننده با دولحن بیان مواجه بشه . علاوه براینکه با دولحن بیان مواجهه میشیم به ناهماهنگی هم برخورد میکنیم به طوری که دریک قسمت میگین اشکان چشم و ابرو مشکیه و درجای دیگه چشماش قهوه ای و مواردی مشابه.
    بهتره در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از تبلیغ جلوگیری بشه . بهتره از این موارد استفاده نکنید مثل :کتونی ال استار و نایک و مارک زارا و...
    ماشین های مدل بالا و خانواده های پولدار هم یکی از موارد کلیشه ایه اکثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های امروزیه پس بهتره از این موارد استفاده نکنید.مطمئنا شما با توصیفات دیگه میتونید ثروتمند بودن یک خانواده رو نشون بدید.





    به نوشتن ادامه بده، همه آدما با نثر قوی شروع نکردن .
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های اول معمولا جنبه دست گرمی دارند پس نگران نباش . تنها بی عیب و نقص روزگار خداست.قلمت سبز .امیدوارم موفق باشی.


    موفق باشی در سایه ی حق
    شادی


    یاعلی


    عضو آزمایشی شورای نقد انجمن نگاه دانلود
     
    آخرین ویرایش:

    Zynb_da

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/02/01
    ارسالی ها
    639
    امتیاز واکنش
    2,783
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    tehran

    سلام ..
    عرض خداقوت بابت چنین نقد قدر و طولانی ای
    این تجربه اولین نوشتن بنده بود البته همونطور که تو مقدمه ی به اصطلاح اشتباه نوشته شده ی رمان گفتم .
    در مورد مسائلی که صحبت کردید هم خودم تا حدودی موقع تایپ فکر کرده بودم
    منتهی انقدر جدی نمی دیدیم که بخواد اینطور بررسی بشه
    صبحت های شما در عین کامل بودن ضمن عرض معذرت همه توانو از بنده گرفت
    به طوری که با خوندن مسائل اولیه تصمیم گرفتم هیچ وقت سراغ نوشتن نرم
    چون یا بقیه نوشتن یا کلیشه ای شده بعضی از اتفاقات خواه یا ناخواه تو زندگی آدم اتفاق می افته و
    من تصمیم گرفتم به اون خیالی که در ذهن داشتم پر و بال بدم و رو برگه بنویسم و از این خبر نداشتم که ممکنه خیالات خیلی از نویسنده ها باشه و همین سبب کلیشه ای شدنش بشه .. در اصل من
    به اصرار دوست محترمه بود که رمان رو تایپ کردم
    شایدم بهتر بود تایپ نمیشد
    ...
    با بعضی از اون بند ها شدیدا موافقم
    ولی نمی دونم چرا این قادر به درکش نیستم و
    خودمو راضی کنم که بازم به نوشتن ادامه بدم
    حتی از اینکه یه سری از نوشته هامو برای چاپ ببرم هم منصرف شدم
    شاید تصور من از دنیای نویسندگی کوچک تر از اینی بود که رو به روی شدم
    مچکر از بابت وقتی که صرف خوندنش کردین
    و امیدوارم که از حرفام برداشته بدی یا توهین آمیزی نشه
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا