رها شده ترجمه رمان این قلب من است | ف.شیرشاهی - م.آزادمنش کاربر انجمن نگاه دانلود

وضعیت
موضوع بسته شده است.

F.sh.76

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/10/08
ارسالی ها
2,337
امتیاز واکنش
19,020
امتیاز
783
سن
26
متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
     
    آخرین ویرایش:

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    متاسفم !محتوا مخفی شده است. محتوا فقط به کاربران ثبت نام شده نمایش داده میشود.
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    * فصل بیست و ششم *

    + لیا +
    در روز جمعه در زمان استراحت بین کلاس ها، مت بهم پیام داد تا مرا کنار کمدم ببیند. داشتم جلوی کمدم کتاب هایم را عوض می کردم که "دوان" که کمد کناری مرا دارد، پیدایش شد. قبلا چند بار با هم صحبت کرده بودیم. او مهربان بود، شاید زیادی مهربان بود. بعضی اوقات شک می کنم که او در کف من باشد، ولی بعد بی خیالش شدم.
    دوان می پرسد:
    _ برای آخر هفته آماده ای؟
    مودبانه جواب می دهم:
    _ بله.
    راهرو شلوغ است، برای اینکه راحت تر صحبت کنیم او یک قدم جلو تر آمد.
    _ می خواستم بپرسم دوست داری این آخر هفته باهم وقت بگذرونیم؟
    سعی می کنم مودبانه یک قدم عقب بردارم. یک دقیقه طول می کشد تابتوانم جواب بدهم:
    _ متاسفم ولی...
    ناگهان از پشت یک نفر مرا می گیرد و آرام می چرخاند. تقریبا قبل از اینکه مت را ببینم لب هایـش روی لب هایم قرار می گیرد.
    این اصلا شبیه بوسـه های قبلی ما نیست. این بوسـه... این... عالی بود...! من فراموش کردم که احتمالا ما داریم توسط هزار دانش آموز دیده می شویم! تمام چیزی که می توانستم در موردش فکر کنم اینکه او مقابلم بود. صدای پچ پچ می شنوم و حدس می زنم در مورد ماست، ولی من متوقف نشدم. لیای قدیمی احتمالا وحشت می کرد و لیای جدید در بهشت سیر می کرد. مت عقب کشیده و به من خیره می شود. او عصبانی بنظر نمیرسید، حتی خندان هم بود.
    _ سلام دوان!
    دوان می خندد و به من نگاه می کند.
    _ خودم فهمیدم که تو از الان برنامه هاتو چیدی!
    هنوز مقداری از لیای قبلی باقی مانده و خجالت می کشم، ولی نه خیلی زیاد! دوان از ما دور می شود و مت به من نگاه می کند.
    _ امیدوارم ناراحت نشده باشی!
    _ نه. من داشتم بهش می گفتم.
    _ ولی دیدنش بهتر از گفتنش بود!
    یک صدای خندان می گوید:
    _ شما دوتا کارتون تموم شد؟
    سرم را بلند می کنم، این تد است... دوست مت و من هنوز به او معرفی نشده ام.
    مت با خنده می گوید:
    _ آره.
    تد پوزخندی می زند.
    _ تو لیایی درسته؟ این دلیلیه که من مت رو زیاد نمی بینم!
    _ آره. متاسفم.
    ولی نبودم!
    _ مشکلی نیست.
    تد به مت نگاه کرده و یک سوئیشرت و یک کتاب به دستش می دهد.
    _ تو اینا رو تو ماشینم جا گذاشتی و بابت بنزین هم ممنون. مجبور نبودی این کارو بکنی.
    _ آره.
    مت وسایلش را می گیرد، صورتش حالتی گناهکارانه به خودش گرفته بود و به من نگاه می کند. تد رفت و من هنوز فکر می کنم چرا قیافه مت گناهکارانه شده است که او با صدایی آرام می گوید:
    _ من از ماشینش استفاده کردم تا بتونم جاسوسی اون موتور سوار رو تو خیابان کَسی بکنم. می دونم تو از این کار خوشت نمیاد، ولی من حواسم بود. یه سوئیشرتم پوشیدم.
    موجی از ترس درونم رها می شود.
    _ هنوزم خطرناکه!
    او مرا بیشتر به سمت خودش می کشد و پیشانی اش را به پیشانی ام می چسباند.
    _ من یه پسر بزرگم.
    _ آره، اونی که من بهش اهمیت میدم.
    سعی می کنم خودم را کنترل کنم.
    _ الان وقتش نیست زنگو زدن.
    در حالی که هنوزم دارد نگاهم می کند می گوید:
    _ وقت نهار می بینمت.
    _ من وقت... دندونپزشکی دارم! قبل از نهار میرم.
    دروغ بی اختیار روی زبانم جاری شد. مثل آدمی هستم که بالجبار باید جایی حضور پیدا کنم.
    او در حالی که گونه ام را نوازش می کند، می گوید:
    _ دندون پوسیده داری؟
    و از چیزی که می خواهد چک شود خجالت زده و سرخ می شوم.
    _ قراره امشبمون سرجاشه، درسته؟
    _ آره.
    من به مادرم سفارش کرده بودم که امشب حتما باید بیرون بروم و او گفته بود کارمان زیاد طول نمی کشد.
    _ ساعت شیش خوبه؟ می تونیم اول بریم پیتزا بخوریم و واسه فیلم سانس هفت و نیم بریم.
    _ خیلی خوبه.
    او انگشتانش را روی لبم می کشد.
    _تموم روز به لبـت فکر میکنم.
    دستم را روی سـ*ـینه اش می گذارم.
    _ بهم قول بده امروز واسه پائیدن خونه کَسی نمیری.
    او جا می خورد، ولی می گوید:
    _ نمی رم، امشب یه قرار داغ دارم.
    از من دور شد. نگاهش می کنم. حتی با وجود عصبی بودنم، شدید چشم انتظار قرار داغمـان هستم!
    ***
     
    آخرین ویرایش:
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا