نقد رمان معرفی و نقد رمان سفر در زمان عاشقی (عروس خدایان)| nazanin15 کاربر انجمن نگاه دانلود

nazaninabbasi

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/09
ارسالی ها
191
امتیاز واکنش
10,726
امتیاز
606
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:سفر در زمان عاشقی(عروس خدایان)
نویسنده: nazanin15 کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر: تاریخی، عاشقانه، کمدی,تخیلی
جلد اول
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


301025554.jpg







خلاصه’



خلاصه:
تاحالا شده تو مرحله ای از زندگی قرار بگیرید که نه راه پس داشته اشید نه راه پیش .

نازنین ما هم همین طوره تو جایی قرار گرفته که درکی از اتفاقای دور و اطرافش نداره فقط به خاطر حفظ جونش همه چی رو قبول میکنه.
زندگی دختر داستان ما شده پر از راز ,رازهایی که از هیچکدوم سر درنمیاره چرا کسایی که این همه سال بزرگش کردن باهاش بدن ,دلیل رفتار داداشش و این که چطوری تو یه زمان سفر میکنه و این که چرا پادشاه اصرار بر ازدواج اون باشاهزاده عیلام یعنی ریموش داشت و حتی مخالفتی با ازدواجشون نداشت یا این که شاهزاده مگه نمیگفت که عاشق و شیفته کسه دیگه ای پس چرا اینقدر زود راضی به این ازدواج شد ?
شما هم اگه بودید شک نمیکردید ?
نازنین همه این مجهولات توی ذهنش داره اما دوست نداره که جوابی واسش پیدا کنه
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    به نام خدا
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    زهرابهاروند

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    592
    امتیاز واکنش
    62,180
    امتیاز
    961
    به توکل نام اعظمت

    بسم اللّه الرحمن الرحیم​


    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ( سفر در زمان اونم به سبک عاشقانه)

    سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده ی عزیز.


    اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    یکی از ویژگی هایی که باعث جذب خواننده می شود، داشتن نامِ مجذوب کننده و مرتبط با ژانر و محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    است.
    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما ( سفر در زمان به سبک عاشقانه) شما پیش از خواندن، در ذهن من داستانی تخیلی که مربوط به سفر در زمان می شود که قطعا با عاشقانه هایی همراه است را تداعی کرد. بعد از خواندن خلاصه و پست های ابتدایی متوجه صحت یافتن این موضوع می شویم. چینش کلمات و ترکیبشان یک عنوان فانتزی را ایجاد کرده است که کلمه ی" عاشقانه" به آن حس می دهد. با خواندن نام دوست داشتم ادامه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را بخوانم، اما این حس چندان قوی نبود چون همچین اسم هایی کمی تکراری شده اند ( عاشقی به سبک فلان_زندگی به سبک فلان) و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    های زیادی با این نوع عنوان ها موجود است.
    هرچند ارتباط بین نام و محتوا وجود دارد اما می توانستید عنوانی کوتاه تر و تاثیر گذار تر و به دور از تکرار انتخاب کنید.

    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هم باید کاملا با محتوا و ژانر در ارتباط باشد.
    بنظرم برای جلد، عکس دختری را انتخاب کنید که لباسی بلند( مثل لباس های دختر داستان) برتن دارد و پس زمینه ی عکس هم یکی از لوکیشن‌های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باشد. عکسب که شما به عنوان جلد گذاشته اید به تنهایی مناسب رمانتان نیست و توصیه می کنم عکس را پاک کرده و انتخاب را به طراح بسپارید چرا که جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یکی از عناصر جذب کننده و خیلی مهم است.

    ژانر های انتخابی:
    ژانرهای انتخابی شما( عاشقانه، تخیلی، تاریخی، کمدی) بودند.
    می توان گفت انتخاب های درستی هستند، روابط عاشقانه ی افراد ژانر عاشقانه را بیان می کرد، تخیلی به سبب سفر در تاریخ، کمدی بخاطر طنزی که داشتو. تاریخی بخاطر شرح قسمتی از تاریخ و توضیحاتی که داده بودید. ژانرهای انتخابی درست بودند و بنظر من پلیسی هم می توانست بخاطر پرونده های پلیسی که به جریان می افتاد یکی از ژانرها باشد.

    خلاصه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    خلاصه ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید در عینی که یک سیر کلی از ماجرا را بیان می کند، مبهم و کنجکاو کننده باشد و چند سوال کلیدی و کلی را در خود جا داده باشد. خلاصه ی شما تنها سوالاتی که ایجاد می کرد( چگونگی سفر دختر در زمان و روبروییش با شاهزاده بود) در خلاصه زیاده گویی کرده بودید؛ لزومی نداشت چند جمله ی اول رو بکار ببرید.

    مقدمه:
    مقدمه در ایجاد پیش زمینه درباره ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در ذهن خواننده نقش مهمی دارد؛ به همین سبب باید از مقدمه ی مرتبط با داستان استفاده شود؛ مقدمه ی شما به ما می فهماند که قرار است اتفاقات زیادی و همچنین غیرقابل پیش بینی، برای شخصیت ها اتفاق بیفتد. هرچند این اطلاعات را می داد؛ اما با محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ناهماهنگ بود.
    همچنین مقدمه باید در پست اولِ
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و قبل از شروع قرار بگیرد نه در پستی که شامل اطلاعات و خلاصه است، آن را تصحیح کنید.

    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    یک شروع خوب، خواننده را ترغیب به ادامه دادن می کند.
    شروع شما کلیشه ای و تکراری نبود.
    با بیان یک پرونده ی پلیسی و عصبانیت و تشویش حسام، فضای خوبی را ایجاد کرده بودید و خواننده کنجکاو می شد اما؛
    توصیفات و حس آمیزی این قسمت کم بود. برای مثال اگر بالای پست نام" حسام " را ذکر نمی کردید من متوجه نمی شدم راوی خانم است یا آقا و توصیفاتی که کم بودند و دیالوگ هایی که تشخیص داده نمی شد از سمت یک خانم هستند یا یک آقا، کمکی نمی کردند.

    توصیف مکان:
    توصیف لوکیشن‌ها و مکان هایی که شخصیت های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در آن حضور دارند باید خیلی خوب انجام شود تا فضای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در ذهن خواننده تجسم شود.
    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما، بعضی جاها مثل توصیف تخت پادشاه و ملکه، باغ و اتاق نازنین در کاخ و استخری که مقتول در آن به قتل رسیده بود؛ خوب بود. اما خانه، محل کار، اتاق ریموش و اتاق نازنین توصیف نشده بودند یا اگر هم گاهی اشاره هایی شده بود( درها و حمام اتاق نازنین) توصیفاتِ ناقصی بودند.
    روی این قسمت باید کارکنید و کم کم، جوری که خسته کننده نشود فضا را به قلم بکشید؛ برای مثال:
    ( سرسرای اصلی قصر باشکوه بود و با ستون های زیادی پابرجا مونده بود. همه طرف مجسمه های طلایی به چشم می خورد و... )

    توصیف ظاهر:
    توصیف ظاهر( لباس افراد) نیز مهم است، البته مهم تر این است که توصیفات به جا اتفاق بیفتند و کلیشه ای نباشند؛ مثلا دختر داستان نرود جلوی آینه و بگوید فلان مانتو را با فلان شلوار و شال ست کردم! توصیفاتتان در این قسمت خوب بود مثلا توصیف کت و دامن نازنین، پوتین های ریموش و یا لباس نظامی که آریا می پوشید.

    توصیف چهره:
    در این قسمت کمی ضعیف عمل کرده بودید. بهتر بود به مرور چهره ها را توصیف کنید، هرچند هنوز ابتدای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    است اما تا اینجا هم می توانستید مثل زمانی که وسط داستان چشم های مانی را توصیف کردید، چهره ی سایرین را هم بیان کنید.

    توصیف حالات:
    حالت افراد نقش مهمی در تاثیر گذاری و باور پذیری قصه دارد.
    توصیفات شما زمانی که نازنین دردِ مستبد بودن پدرش را متحمل می شد اصلا کافی نبود، ساده از کنار حس های یک دختر سرزنده که دارند او را محدود به جدی بودن می کنند گذشتید. از طرفی تعجب و خنگ بازی های نازنین وقتی که فکر می کرد همه چیز دوربین مخفی و شوخی است کامل بود پ آن حس به خوبی منتقل می شد.
    بهتر است کمی روی این قسمت کار کنید تا بتوانید حالت های مختلف افراد را کاملا بیان کنید.

    مونولوگ ها:
    می توانم بگویم از مونولوگ ها قبل از بیان دیالوگ ها اصلا استفاده نشده بود.
    زمان خواندن من حس می کردم دارم یک فیلم نامه می خوانم که مدام شخصیت ها بودن هیچ فرصتی صحبت می کردند. مونولوگ ها باید با دیالوگ ها در تناسب باشند، نه کمتر و نه بیشتر.
    شما باید روی این قسمت به خصوص قبل از ادایِ دیالوگ ها بسیار کارکنید. مثلا:
    با چشمایی که سرخیشون عصبانیت درونش رو فریاد می زد گفت:
    .

    دیالوگ ها:
    طرز صحیخ نوشتن دیالوگ های دونفره این گونه است مثلا:
    " باران گفت:
    _ همون تمساح سرسگی چشم آبی؟
    نگاهش کردم.
    _ آره همون..."
    و دیالوگ های سه نفره و بیشتر هم به این شکل:
    " ریموش: ...
    _آره
    مانی: ... "

    دیالوگ ها باید متناسب با سن افراد باشند.
    درست است که ژانر شما کمدی است اما بنظرتان بعضی دیالوگ ها مثل زمانی که نازنین جذب مانی می شد، یا وقتی اصلا موقعیت شوخی نبود و در خطر بود مناسب سن و شغل او که یک پلیس است، بود؟
    حس افراد زمان دیالوگ ها مشخص نبود، نمی توانستیم تشخیص بدهیم که این دیالوگ در عصبانیت گفته شده یا خوشحالی؟ و این موضوع به خاطر ضعف در مونولوگ های شماست.

    شخصیت پردازی:
    هیچ کدام از شخصیت ها رفتار عاقلانه و متناسب با سن و شغلشا را نداشتند. پدر نازنین یک سپهبد بود و رفتاری زننده داشت. حسام پلیس بود اما شخصیتش به عنوان فردی که می بایست جا افتاده باشد اصلا درست نبود، رفتارهای او با نازنین و حتی آریا به دور از رفتارهای یک پلیس جدی و وظیفه شناس بود.
    نازنین هم طی هر موقعیتی سعی داشت شوخی های هرچند تکراری و حرص درآر را انجام بدهد که زیاد شدن این شوخی ها فضای لوسی را ایجاد می کرد.
    پادشاه مستبد بود و برای ازدواج پسرش کوتاه آمد، این قضیه هرچند هم بخاطر جلوگیری از خشم خدایان باشد، اما مناسب یک شاهنشاه مغرور نبود.
    ریموش به عنوان یک ولیعهد خیلی ضعیف عمل می کرد و در برابر نازنین ضعف داشت.
    سن شخصیت ها گفته نشده بود و خواننده مجبور بود خودش حدس بزند. من با دیالوگ ها و رفتارهای نازنین سن او را بین17تا19سال حدس می زدم که این برای نازنینی که پلیس است سن مناسبی نیست.
    بهتر است روی رفتارها و منطقی تر برخورد کردن شخصیت ها کار کنید تا یک تصویر متناسب با سنشان را جلوه بدهید.
    شغل شخصیت ها تکراری و کلیشه ای بود و اینکه همه پلیس بودند تکراری بود.

    سیرداستان:
    یک سیر خوب باید آرام و در عین حال جنجالی و پر از تلاطم باشد. جوری که نه خسته کننده شود و نه یکدفعه به اوج هیجان برسد.
    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما، با سفر در زمان و گاهی بازگشت های نازنین این فراز. فرود ها را ایجاد می کرد. تغییر یک دفعه ایه شخصیت مانی، عصبانیت های ریموش و... هم فضای خوبی را برای هیجانات گذرا ایجاد می کرد.

    باور پذیری:
    درست است که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تخیلی و کمدی است، ولی باید در نظر داشته باشیم که خواننده هر چیزی زا به عنوان شوخی نمی پذیرد. به سبب ژانر تخیلی نمی توانیم به سفر در زمان خرده بگیریم اما بعضی رفتارها به دور از باور بود مثلا:

    "چرا نازنین باید رفتارهای زشت برادران و پدرش را تحمل کند و هیچ وقت این سوال که" آیا اینها خانواده ی واقعی من هستند؟ " در ذهنش به وجود نیاید؟
    چرا رایان عاشق نازنین شده؟ مگرنه اینکه این دو خواهر و برادرند؟ مگر می شود از کودکی با فردی به عنوان خواهر بزرگ شوی(هرچند بدانی از خونت نیست) اما مجنونش شوی و با او بد رفتاری کنی؟
    چگونه نازنین با وجود ترس ها، هوش کم و... در نیروی انتظامی دوام آورده بود؟
    چطور ولیعهد چهارسرزمین( آن هم زمانی که پادشاهان و ولیعهدان ستم گر بودند) اینقدر ساده از کنار به قول خودش یاوه گویی های نازنین می گذشت؟
    چطور ریموش تسلیم ازدواج شد؟ مگرنه اینکه او ولیعهد بود و اجباری بر او حکم نمی کرد؟ "

    ایده:
    ایده تا حدودی خوب بود، من تا به حال یک، رمان درباره ی سفر در زمان (آن هم آینده) خوانده ام و رمانی با این سبک نخوانده ام. اما؛ اتفاقات
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مثل ( ازدواج اجباری شاهزاده و فردی که از آینده آمده) قبل توسط نویسنده های دیگری نوشته شده. شم امی توانستید با خلاقیت و قوه ی تخیل خود اتفاقات جدیدتری را رقم بزنید.
    بنظرتان گفتن برخی چیزها( ازدواج محارم) صحیح است؟ آن هم در رمانی با ژانر های( عاشقانه،کمدی، تخیلی) که از پرطرفدارترین ژانرها بین گروه سنی شاید 14تا16سال است؟ درست است که (تاریخی) هم ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما بود، اما این اطلاعات باید در رمان یکه تاریخی،عاشقانه است و مختص گروه سنی بالاتری است گفته شود نه رمانی با این سبک.

    نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :
    شما به طور همزمان از دونوع نثر محاوره و ادبی استفاده کرده بودید. این ترکیب کاملا اشتباه است. نویسنده زمانی می تواند از دونوع نثر متفاوت استفاده کند که کل متن ادبی و دیالوگ ها محاوره باشند. اما شما برای هر کدام از شخصیت ها نثر متفاوتی به کار گرفته بودید. برای رفع این مشکل، می توانید همه ی نثر را ادبی کنید تا برای بیان گذشته دچار مشکل نشوید. به شما توصیه می کنم کتاب هایی با نثر اینچنینی مطالعه کنید تا اشکالاتی که در نثر ادبی دارید و کم هم نیستند، برطرف شود.

    زاویه ی دید:
    اول شخص و دانای کل، زاویه دید شما بودند.
    اول شخص برای نازنین خوب بود اما؛ با زیاد شدن شخصیت ها و قرار گرفتن هرکدام به عنوان راوی ( ریموش، حسام، آریا، رایان) بهتر بود به جای اول شخص کاملا از دانای کل استفاده کنید، چرا که اینگونه بهتر می توانید همه ی حالت هایی که در لحظه اتفاق می افتند را توضیح دهید وباعث گیجی خواننده هم نمی شود.

    علائم نگارشی:
    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از هیچگونه علائمی جز(: ؟ !) استفاده نشده بود.
    بهتر است تاپیک "آیین ویرانا" را مطالعه کنید تا متوجه شوید یک ویرگول در لحن و خواندن یک جمله چقدر تاثیر گذار است.

    اشتباهات نگارشی:
    متاسفانه اشتباهات زیادی هم نگارشی و هم تایپی داشتید. به هم چسبیدگی افعال برای مثال(میخورم=می خورم) باید رفع شود.
    کشیدگی حروف مثلا(ایییییییییییییییی) باید اصلاح شود، اگر در قسمت مونولوگ ها خوب عمل کنید نیازی به کشیدگی حروف برای به تصویر کشیدن لحن صحبت نخواهید داشت.
    اشتباهات دیگری هم نظیر:
    پسریه=پسره یِ
    اولن=اولاً
    کر=کمر
    رمانتان نیاز به یک ویرایش اساسی برای رفع اشتباهات نگارشی دارد.


    نوشتن را ادامه بدهید، ان شاءاللّه موفق وموید باشید.

    در پناه حق تعالی،
    یا علی مدد.


    زهرابهاروند عضو آزمایشی شورای نقد
    photo_2017-06-26_13-50-43.jpg
     

    عرفانه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/05
    ارسالی ها
    67
    امتیاز واکنش
    375
    امتیاز
    186
    محل سکونت
    شهر امید,زیر سقف آبی آسمون خدا...
    خیلی ژانرتو دوست دارم,موفق باشی واقعا,هم ژانر و هم سفر در زمان ک اسم رمانته خیلی جذابه ,اینکه خواننده رو بسمت رمانت با اسم یا انتخاب موضوع و خلاصه جذاب ,جذب کنی خودش خیلی ارزشمنده
    خسته نباشی:aiwan_light_girl_in_love:
     

    عقیق

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    621
    امتیاز واکنش
    10,219
    امتیاز
    661
    نقد رمان سفر در زمان اونم به سبک عاشقانه

    * نام رمان
    نام رمان خلاصه ترین خلاصه ممکن از قصه است پس انتخاب نام مناسب واقعا در جذب مخاطب تاثیر داره. نام باید جذاب و در عین حال کوتاه باشه و کنجکاوی مخاطبان رو به بهترین شکل ممکن برانگیزه. سوالاتی تو ذهن مخاطب بسازه ذهنش رو به چالش بکشه بتونه در موردش حدس بزنه .
    اول اینکه نام انتخابی شما طولانیه ؛ دوم اینکه با وجودی که نام منتخب شما تعدادی از خاطرات مخاطبین در مورد فیلم های علمی تخیلی رو تو ذهنشون زنده می کنه ؛ داستان هایی تخیلی از سفر انسان ها در زمان رفتن به گذشته آینده یا سفر به اعماق تاریخ چیزی که فی النفسه موضوع جالب و جذابیه بخصوص اطلاع از اینده و بیشتر فیلم هایی که مخاطبان به ذهنشون میاد در مورد سفر یه شخضیت از زمان حال به گذشته است اما نام انتخابی شما بسیار بسیار ساده و زیادی گویاست بخصوص منظورم واژه های انتخابی و ترکیبشون هست. مخاطب خیلی راحت طرح اصلی رو میفهمه و فقط از جزئیات و ماجراهای جزئی خبر نداره در نام هیچ چیز خاص یا متفاوتی وجود نداره تا به مخاطب دید خاصی نسبت به قصه بده تا بتونه علاقه مند و کنجکاو بشه. به دلیل همین سادگی بیش از حد از نام به راحتی میشه تعدادی از ژانر های قصه رو حدس زد ژانر تخیلی و ژانر عاشقانه بخصوص ژانر عاشقانه که با کاربرد واژه " عاشقانه" کاملا لو رفته هیچ سوالی تو ذهن مخاطب نمیسازه کنجکاوش نمی کنه. به خاطر همین دلایل نام توانایی و کشش کافی برای جذب مخاطب نداره البته این نکته رو بگم که نام انتخابی به خاطر مشخص بودن ژانر تخیلی مخاطبان عاشق تخیلی رو جذب می کنه اما میتونستید با انتخاب نامی جذابتر و متفاوت تر مخاطبان بیشتری رو جذب می کردید نامی که با تعداد واژه های کمتر اما در عین حال با معانی عمیق تر فی النفسه جذاب باشه...بعد از مطالعه رمان خب میشه ارتباط بین نام و قصه پیدا کرد اما همچنان معتقدم نام منتخب شما به خوبی بیانگر محتوای قصه و مناسب رمانتون نیست.

    * جلد
    خب در مورد جلد هم باید بگم که شما یک عکس رو به عنوان جلد اول در تایپیک رمان گذاشتید اما این نکته رو بگم که جلد شما مطابق استاندارد های طراحی جلد در انجمن نگاه دانلود نیست باید برای طراحی جلد و در خود جلد موارد و ملاک هایی وجود داشته باشه اما جلدی که شما تصویرش رو گذاشتید فقط یک عکس ساده از یه دختر هست که با ژست خاصی روی تاب نشسته؛ یه عکس ساده که شباهتی به جلد رمان های انجمن و اون ملاک ها رو نداره ( منظورم فقط خود عکس اون دختر نیست بلکه حاشیه نگاری طرح ها و رنگ های خاص، ارم انجمن و چیزهایی مثل نام نویسنده و ... است) و به نظر نمی رسه توسط تیم طراحان طراحی شده باشه چون اون ملاک هایی رو که گفتم نداره بهتره برای طراحی جلد به تیم طراحی انجمن مراجعه کنید . نگران نباشید خودتون هم میتونید به طراح ها تصاویری که مایلید در جلد به کار بره رو پیشنهاد بدید اما تیم طراحان اونقدر حرفه ای هستند که میتونید با اعتماد به اونها طراحی جلدتون رو به اونها بسپارید.

    * خلاصه
    خلاصه باید در عین حال که مختصر و کوتاه یه دید کلی از رمان به مخاطب بده و بتونه بدون لو دادن قصه با دادن یک یا چند گره ( بخصوص اگر یک گره اساسی که حالا حالا ها قرار نیست حل بشه درش وجود داشته باشه) در ذهن مخاطبان با ساختن سوالاتی کنجکاوشون کنه و اونها رو مشتاق دانستن کنه .حالا خلاصه شما رو با توجه به ملاک ها بررسی می کنیم:
    خلاصه اتون رو طوری نوشتید که شبیه خلاصه های استاندارد نیست ، چندان مختصر نیست زیادی وارد جزئیات شده درش زیاده گویی وجود داره( یه سری چیزها گفتین که نیازی نبوده مخاطب الان بدونه و باید در متن رمان گفته بشه و طی مطالعه متوجه بشه نه در خلاصه) طوری نوشتیدش که کل قصه رو لو داده. دید کلی که باید به مخاطب بده رو به خاطر ادبیات به کار رفته ، ناقص به نظر میرسه؛ انتخاب بیان و جملات و کلماتتون چندان جذب کننده نبود . شما یه گره از قصه رو هم گفتید " سفر در زمان" و مواردی مثل اشنایی با شاهزاده قصه رو گفتید اما گره هاتون قوی و محکم نبود و شیوه بیانتون هم قضیه رو تشدید کرده و در ذهن مخاطب سوالی نمیسازه و کنجکاوش نمی کنه تا برای فهمیدن و دونستن رمان رو شروع کنه.چیز متفاوتی که جذبشون کنه در خلاصه وجود نداره. توصیه می کنم برای بهبود خلاصه و جذب مخاطب بیشتر خلاصه اتون رو اصلاح کنید.
    این جمله "عگه میخواید بدونید پس دیگه چرا منتظرید ......بفرمایید........ "در اخر خلاصه اتون رو حذف کنید و به جای گذاشتن اون همه نقطه فقط سه نقطه ( ...) بزارید.

    * مقدمه
    اول اینکه مقدمه در پست سوم تایپیک که میشه پست اول رمان و قبل از شروع واقعی متن قصه گذاشته میشه اما مقدمه شما در همون پست اول تایپیک گذاشته شده بود لطفا مقدمه اتون رو در جای درست قرار بدید.
    مقدمه مکمل خلاصه است و معمولا یک شعر یا متن ادبی مرتبط با قصه و یا حتی بخشی کوتاه از متن رمان میتونه باشه. و در واقع مقدمه وظیفه اش آماده کردن مخاطب از لحاظ ذهنی و احساسی برای مواجه شدن با قصه است و اینکار رو با ایجاد جو احساسی و عاطفی خاص و مرتبط با قصه انجام میده .مقدمه شما با وجودی که احساس مخاطبان رو برانگیخته نمی کنه اما سردرگمی و استیصال و درماندگی یک نفر رو به مخاطب منتقل می کنه اما خب میشه گفت که مخاطب رو کم و بیش اماده رویارویی با قصه می کنه البته بدون برانگیختن حس ها میتونستید با نوشتن یک مقدمه مناسب تر خاص تر و لطیف تر حس مخاطبان رو هم برانگیخته کنید( لطفا فاصله های اضافی بین جملات رو حذف کنید چون متن شما شعر نیست ومقداری از فاصله های گذاشته شده زیاد و بیجا هستند. )

    * شروع
    یه شروع خوب شروعیه که متفاوه باشه( کلیشه ای و تکراری نباشه) مخاطبان رو با ساختن تعدادی سوال در ذهنشون کنجکاو کنه.توصیفات و معرفی شخصیت ها و دیالوگ ها رو هم آغاز کرده باشه.
    خب شروعتون جالب و متفاوت بود و مخاطب رو کنجکاو میکنه که قضیه چیه ایا یه امتحانه. توصیفات ( مکان حالت احساس و چهره)و دیالوگ ها و معرفی شخصیت ها رو شروع کردین اما توصیفاتتون خیلی کم بود و معرفی شخصیت هاتون هم خیلی کم و در حاشیه بود و انقدر کم بود که به چشم نمیومد. در رابـ ـطه با محتوای موجود در شروع و موضوع گفتگو هم ابتداش کنجکاو کننده بود اما خود من چون این گفتگو رو در قالب یه معما خونده بودم برام از جذابیت خیلی کمی برخوردار بود( حداقل اسامی رو تغییر میدادین یا تغییرات کوچکی میدادین) اما در انتهاش مخاطب کنجکاو میشه تا نتیجه گفتگو رو بدونه اما من انتظار داشتم موضوع پرونده یک چیز جدید و متفاوت باشه امامعمایی بود که ممکنه حتی خوانندگانتون اون رو قبلا دیده باشن و شاید در ابتداش براشون جالب باشه اما بعد از فهمیدن بقیه اش جذبه اش رو از دست میده.

    * توصیفات( مکان، حالت، احساس، چهره)
    در رابـ ـطه با توصیف مکان باید بگم توصیفات مکان خیلی کم بود به طوری که مخاطب هیچ تصور درست و کاملی از محیط اطراف نداره و خوب نمیتونه مکان ها و ساختمان ها رو تصور کنه البته کم و بیش یه سری موارد محدود از دکور داخلی قصر و اتاق و کمی هم در مورد نمای ساختمان ها در همون ابتداهای رمان توصیف کردید اما اینکار رو هم نتونستید خوب انجام بدید و تصور مخاطبان ناقص شکل میگیره و مجبوره خلاقیت و تخیل خودش رو هم برای کامل کردن اون تصور ناقص به کار بگیره.
    در مورد احساس شخصیت ها هم توصیفاتتون خیلی خیلی کم بود و مخاطب اصلا نمیتونست حس شخصیت ها رو درست تصور کنه .
    در مورد توصیف چهره هم فقط چهره مانیشتوسو وکمی هم چهره ریموش رو توصیف کردید اما از بقیه شخصیت ها تصویری تو ذهن مخاطب بر حسب توصیفات شما شکل نمی گیره و مخاطب بازهم دست به دامن تخیل و سلیقه خودش میشه چون غیر از چند مورد بقیه یا توصیفشون خیلی کمه یا توصیفی نشده.
    ببینید دوست عزیز شما نویسنده هستید و تمام داستان رو با تک تک جزئیاتش مثل یک فیلم در ذهنتون دارید باید بتونید اون تصاویر توی ذهنتون رو طوری توصیف کنید که مخاطبان هم به همون چیزی برسن که شما توی ذهنتون دارین پس این رو فراموش نکنید که توصیفات ( مکان حالت احساس چهره) جزو بخش های مهم هر رمان هست چون قراره تصویر قصه رو توی ذهن مخاطب بسازه توصیه میکنم روی توصیفاتتون کار کنید و بیشترشون کنید . یه نکته اینکه در رابـ ـطه با توصیف مکان و چهره توصیفاتتون تدریجی و در طی بیان قصه باشه و حتی الامکان برای داشتن توصیفات خوب و تاثیر گذار از توصیف مستقیم و همچنین توصیف یکجا و یهویی تعداد زیادی ویژگی در یک زمان پرهیز کنید.

    * غلط املایی و علائم نگارشی
    در متنتون غلط های املایی و تایپی زیادی وجود داره شامل گذاشتن اشتباه حروف و جا انداختن حروف یا کم بودن حروف . با مرور متن رمانتون براحتی اشتباهات رو پیدا می کنید اصلاح کنید لطفا. در زیر چند نمونه براتون میارم ( اینها فقط دو سه نمونه است از این موارد باز هم وجود داره توی متن رمانتون):
    در پست سه صفحه یک گفتید " صبحانی "درستش " سبحانی" .
    در پست دو صفحه دو گفتید " رنگ چشمانش محصوروجذاب بود" منظورتون از "محصور " فکر می کنم " مسحور کننده" بود به معنای سحر کننده.
    از علائم نگارشی ، ؛ : ! ؟ . کم استفاده کرده بودید توصیه می کنم کاربرد علائم نگارشی رو بیشتر کنید چون به درک بهتر جملات ، لحن و منظور هر جمله کمک زیادی می کنه.

    * شخصیت پردازی
    حسام شایسته، سرهنگ احمدی، نازنین سرمدی، بامشاد بهبهانی، رایان، راشا ، باران،اوان، ریموش، انهروآنا، مانیشتوسو، آریا و ... فعلا تا بدینجا اینها شخصیت های قصه هستند و ممکنه کم یا زیاد بشن.
    خب با توجه به اینکه گفتید خانواده مذهبی هستند و پلیس هم هستند اینکه برای پسرها اسم رایان و راشا رو انتخاب کردین اصلا سنخیتی با وضعیت خانوادگی و فرهنگیشون نداره و این رو هم فراموش نکنید که برای خاص نشون دادن افراد نیازی نیست حتما اسم عجیب و غریبی داشته باشند البته سنشون رو مشخص نکردین اما حدودا ۲۸ تا ۳۰ باید باشن با چنین سنی هم اصلا چنین نامی سنخیت نداره.
    دختر قصه (نازنین سرمدی) رو به عنوان یه پلیس زیادی خنگ به تصویر کشیدین در حالی که اولا ورود به دانشکده افسری به این راحتی ها نیست دوم اینکه ورود به اون دانشگاه علاوه بر رتبه کنکور یه ازمون و مصاحبه ورودی اختصاصی دارند به علاوه معاینات پزشکی و برای ورود شرایط خاصی رو باید داشته باشند حتی اگر خانواده فرد پلیس باشند و فرد از مراحل مصاحبه و چیزهای دیگه نتونه عبور کنه اونجا نمی پذیرند ...در ضمن ورود به دانشگاه افسری در ایران بسیار متفاوت تر از کشور های دیگه اس و گمان نکنید تا یه نفر اراده کرد پلیس بشه اون رو راحت بپذیرند حتی ارزیابی روانی دارند برای گزینش و اگر شرایط روانی لازم رو نداشته باشه رد میشه پس به این راحتی چنین شخصی نمیتونه وارد پلیس بشه( درسته گفتید یکی از ژانر های قصه تخیلیه اما قرار نیست واقعیات رو نقض کنید چون به باور پذیری قصه لطمه میزنه یه قصه تخیلی در کنار تخیل واقعیات رو هم پوشش میده و باید بتونید حتی تخیل رو به شکل واقعی جلوه بدید.) پس ساختن چنان تصویری از سرمدی به عنوان یه پلیس خانم در تناقض با واقعیت هاست و بر باورپذیری قصه تاثیر منفی داره. توی پست ۵ تمام زندگی و گذشته نازنین رو لو دادین در حالی که جالب تر و بهتر بود که در طی بیان قصه کم کم نازنین رو به مخاطب می شناسوندین . اونطوری شخصیتش برای مخاطب مثل یه معما باقی می موند که با اهسته اهسته پاسخ دادن جذابیتش و کنجکاوی مخاطب حفظ میشد اما با این بیوگرافی یهویی خرابش کردین. اون مثلا فکر کردن نازنین هیچ شباهتی به فکر کردن نداشت اونو طوری نوشته بودید انگار شخصیت قصه میدونه که شخصیت یه قصه است و داره برای مخاطبان خاطره تعریف می کنه.طرز حرف زدن نازنین شباهتی به پلیس ها نداره بیشتر شبیه دختر بچه های پونرده تا هجده نوزده ساله که درک درستی از واقعیات ندارند حرف میزنه.
    توی قصه اتون نمی دونم چه اصراری دارین شخصیت های مرد قصه اتون( مخصوصا منظورم رایان وراشا و پدرشه) رو اینقدر زن ستیز نشون بدین مخصوصا که میگین پلیس هستند و مثلا خانواده مذهبی هستن و اینکه مدام نازنین رو خنگ و ضعیف نشون میدن و شخصیت متعصبی براشون ساختین که در مواجه با دختر قصه اینقدر خشک و جدی و خشن و ستیزه جو و البته مثلا متدین و خشک مقدس باشن بخصوص ذکر این موارد در کنار حرف های مادر نازنین به اریا در مورد حجاب و پوشش که بیشتر اجباری بودن حجاب رو بیشتر تلقین می کنه ذهن منو میبره به این سمت که یه جورایی داره سیاه نمایی اتفاق میفته. این رو فراموش نکنید رمان ها رو ضمیر ناخوداگاه مخاطبان تاثیر میزارن و اینکه شما توی رمانتون از بعضی مردهای قصه چنین شخصیتی ساختین تاثیر بدی بخصوص روی ذهن مخاطبان نوجوان رمانتون میزاره.
    رفتارهای راشا عجیب و دور از منطقه اگر نازنین رو دوست داره پس اون رفتارهای عجیب چیه که از خودش نشون میده. اون رفتارهای متعصبانه و کینه توزانه.
    سن شخصیت ها گفته نشده و مخاطب بر حسب حدسیاتش حدودی یه سنی رو برای شخصیت ها در نظر میگیره. به جز در مورد نازنین و کمی در مورد ریموش و همچنین در مورد دوبرادر و پدرشون در همین حد که پلیس هستند و تعصب و غیرت بیجا و بیش از حدی نسبت به خانم های خانواده دارند و البته شما اونهارو ادم های مذهبی معرفی کردید ؛ مخاطب در مورد باقی شخصیت ها چیز زیادی نمیدونه البته چون رمان در حال تایپه فرصت دارین تا به شخصیت هاتون بیشتر بپردازید و بیشترمعرفیشون کنید

    * دیالوگ ها و مونولوگ ها
    اول اینکه در دیالوگ ها به جای گفتن مداوم نام شخصیت ها یا گفتن مداوم " من -
    بامشاد:
    من-
    بامشاد: " در مکالمات دو نفره فقط از علامت - استفاده کنید .نگران هم نباشد اگر تفاوت های سنی و جنسیتی و فرهنگی شخصیت ها در مکالمات لحاظ شده باشه مخاطبان در تشخیص گوینده جملات هر مکالمه مشکلی پیدا نمی کنه.در مکالمات سه نفره و بیشتر اوردن نام شخصیت ها مشکلی نداره.
    حسام در برخورد با مجرم یا متهم اقتدار یه پلیس واقعی رو نداره و از موضع ضعف و انفعال با هاشون صحبت کرد در حالی که در واقعیت پلیس ها در برخورد با متهم و مجرم از ادبیات خاصی استفاده می کنند تا با تحت تاثیر گذاشتن اونها ازشون بتونن اعتراف بگیرند.
    در مکالمات در یه سری جاها در لحن و گفتار شخصیت ها تفاوت ها لحاظ نشده تفاوت های سنی و جنسیتی و فرهنگی و ... مثلا اریان و ارشا دقیقا مثل هم دیگه حرف میزنند و اگر نامشون اورده نشه اصلا قابل تشخیص نیستند و تنها جایی که تفاوت ها اشکاره جاییکه که نازنین با ریموش و سایر ادم های دوران باستان حرف میزنه و همچنین جایی که اریا با اعضای خانواده نازنین حرف میزنه اما بقیه قابل تشخصی نیستند چون تفاوتی لحاظ نشده و فقط به خاطر گذاشتن نام اونها قبل از جملاتشون قابل تشخیص هستند.لطفا تفاوت های سنی و جنسیتی و فرهنگی و شخصیتی شخصیت ها رو در مکالماتشون لحاظ کنید. و جاهایی هم که کم و بیش اینکارو کردید تفاوت ها رو بیشتر کنید.
    در بیشتر بخش ها دیالوگ ها و مکالمات جملات ساده و معمولی هستند یه سری جاها کل دیالوگ ها به اموزش الهه ها و خدایان فقط اختصاص داده شده. بهتره در دیالوگ ها از گذاشتن جملات خاص و تاثیرگذار غافل نشید. و این رو هم بدونید که دیالوگ ها در پیشبرد قصه نقش مهمی دارند پس بهتره در موردشون دقت کافی رو داشته باشید و فقط حرف های معمولی و ساده بکار نبرید.
    در دیالوگ ها فقط جملات و افکارو کم و بیش حالتی که به چهره میدادند گفته شده اما از بیان احساسات چندان خبری نبود توصیه می کنم در مکالمات احساس شخصیت هارو هم توصیف کنید تا مخاطبان به احساس شخصیت مثلا در حین گفتن فلان جمله پی ببره اینطوری بهتر میتونند با شخصیت هاتون همذات پنداری کنند. در مونولوگ ها هم دقیقا وضعیت مشابه دیالوگ هاست. و فقط افکار و حرکات شخصیت ها خوب بیان شده و در زمینه احساس شخصیت هاتون نتونستید خوب عمل کنید.

    * زاویه دید
    خب تا قبل از صفحه چهار شما از زاویه دید اول شخص برای روایت قصه استفاده کردید اما از زبان افراد مختلف( نازنین سرمدی، حسام شایسته و ریموش و ...) این زاویه دید محدودیت هایی داره که یکی از محدودیت هاش همینه که قصه مدام از زبان افراد متفاوت روایت میشه و اینکه هر فرد هم دید محدودی داره و نمیتونه قصه رو جامع و کامل تعریف کنه و برای جبران این محدودیت نویسنده میاد قصه رو از زبان فرد بعدی تعریف می کنه و بعد در صفحه چهار زاویه دید به دانای کل تغییر کرد این نکته رو بگم که هم زمان نمیتونید از هر دو زاویه دید استفاده کنید .توصیه می کنم تصمیم خودتون رو بگیرید و انتخاب کنید که بالاخره میخواید از کدوم زاویه دید استفاده کنید.
    اما توصیه من استفاده از زاویه دید سوم شخص نامحدود( دانای کل) هست چون امکانات زیادی بهتون میده و خیلی راحت با دیدی وسیع تر و دستی بازتر میتونید هم قصه رو روایت کنید هم شخصیت های دیگه قصه و احساسات و رفتار و زندگی و بیوگرافیشون رو با همین زاویه دید دانای کل بدون مشکل روایت کنید.

    * نثر
    خب شما برای رمانتون از نثر محاوره استفاده کردید و در بخش هایی که مثلا گذشته است( سفر کرده و به گذشته رفته) از ادبی استفاده کردید اول اینکه محاوره به کار رفته در بعضی بخش ها زیادی محاوره شده و بسیار بسیار به ادبیات نوجوان ها شباهت داره و اینکه نثر منسجم و یکپارچه ای نیست . دوم اینکه در بخش هایی که از زبان اون مردان باستانی چیزی روایت میشه ادبی هست اما نثر ادبی ضعف داره اولا اینکه محاوره مخلوط ادبی شده مثل اینجا " مرد:ولش کن الان است که اسب رم کند " دوم اینکه اگر هم برای نشون دادن اینکه اون ادم ها و ادبیاتشون متعلق به گذشته و تاریخ هست و شما اومدید از نثر ادبی براش استفاده کردید باید حداقلش از کلمات اصیل و قدیمی استفاده می کردید که اینطور نبود بلکه محاوره ای بود که سعی کرده بودید ادبیش کنید که البته چندان موفق نبودید. مثل این بخش " اوان:عذر میخواهم سرورم خواهشی از شما دارم اگر میشود مراقب این باشید تا ما اوضاع را جویا شویم " بهتره برای نثرتون یه فکری بکنید مخاطبان با اون به مشکل می خورند.بخصوص که در رمان نمی تونید هم زمان از هردو نثر محاوره و ادبی اون هم به این شکل استفاده کنید فقط در یک صورت امکان اون وجود داره اون هم زمانیه که تمام متن ادبی است و دیالوگ ها محاوره....من توصیه می کنم برای اصلاح مشکل نثر رمانتون اون رو اصلاح کنید و فقط از نثر ادبی استفاده کنید اونهم نه به این شکلی که خودتون استفاده کردید چون شیوه شما ضعف داره و با نثر ادبی استاندارد تفاوت زیادی داره بهتره برای بهتر متوجه شدن نثر ادبی تعدادی کتاب با چنین نثری رو مطالعه کنید.
    در ضمن کاربرد نثر محاوره دلیل خوبی نیست که کلمات رو به شکل اشتباه بنویسید یا اونها رو ناقص بنویسید حتی کلمات محاوره رو به شکل درستشون بنویسید ( عی بابا شوخی ) که شکل درست" ای بابا" در جاهای دیگه هم کلمات نصف و ناقص وجود داشت اصلاحشون کنید.
    توی بخش های مربوط به گذشته هم از کلمات امروزی استفاده کردید مثلا توی صفحه پنج که نازنین به اناهیتا نون میده اناهیتا که در امپراطوری اکد زندگی می کنه و بزرگ شده میگه " مرسی بانوی من " خب مرسی یه کلمه فرانسویه و گمان نمی کنم در امپراطوری اکد چنین لغتی ( مرسی) داشته باشند. طبیعی ترش این بود که مثلا می گفت سپاسگزارم بانوی من البته گفتم این تنها یکی از نمونه ها بود موارد زیادی وجود داشت که چنین مشکلی داشتن که در چند خط بالا هم تذکر دادم لطفا اصلاح کنید.

    * سیر
    در صفحه اول خیلی خیلی تند و سریع و باعجله قصه رو پیش بردید طوری که این عجله به کیفیت قصه و قلمتون لطمه زده واقعا نیازی به این همه شتاب نبود اگر وقت و حوصله بیشتری رو به بیان قصه و جزئیات اختصاص میدادید و سرعت وقوع ماجراها رو ساماندهی می کردین خیلی بهتر بود چون یه سری جاها خیلی ناگهانی اتفاقاتی افتاده که نه منطق قوی داره نه مخاطب رو براش اماده کردید این میتونه روی انگیزه و علاقه مخاطب به ادامه تاثیر بد بزاره و ممکنه قصه رو رها کنه بهتره فکری براش بکنید.و یه نکته دیگه پرش های زمانی هست اینکه نازنین مدام بین زمان گذشته ( بین تاریخ باستان و زمان حال ) و حال در رفت و امده واقعا خسته کننده است و اعصاب مخاطب رو به بازی میگیره بخصوص که پرش ها ناگهانیه... به جای سفر در زمان بیشتر این رو به ذهن میاره که نازنین توهم داره. توصیه می کنم برای پرش های زمانی هم تصمیمی بگیرید .
    در یه سری بخش ها وقایع خلق شده جدیدو نو نبود و همین موجب دلسرد شدن مخاطب میشد هیجانی رو تجربه نمی کرد و براش یکنواخت و معمولی بود .
    یه سری بخش ها هم از منطق ضعیفی برخورداره اگر خودتون قصه رو یه مرور بکنید متوجه منطورم میشید البته تعدادی از موارد رو در بخش متفرقه و باورپذیری مطرح کردم.


    * ایده
    رمان شما در مورد یک دختر ایرانی نازنین نام هست که مشکلات زیادی داره بر اثر یک حادثه وارد بعد زمانیه دیگه ای میشه اونجا با ادم ها و شرایط جدیدی روبرو میشه و مجبوره ازدواج کنه و هم زمان اریا که از لحاظ ظاهری شباهت زیادی با نازنین داره از گذشته وارد زمان حال و جایگزین نازنین میشه و ...خب باید بگم که ایده ای که شما برای رمانتون انتخاب کردین در یه سری از فیلم های سینمایی مورد استفاده قرار گرفته مثلا فیلم قهرمان محصول سالهای ۲۰۱۰ یا ۲۰۱۴ محصول چین یا فیلمهای دیگه ای با چنین مضمونی. در قالب رمان هم باید بگم که این ایده توسط نویسنده های دیگه ای استفاده شده و من خودم شخصا چند رمان با چنین ایده ای مطالعه کردم با این اوصاف به نظر نمیرسه ایده جدیدی باشه همچنین رمان های زیادی با مضمون ورود به دنیایی جدید و تخیلی وجود داره با این تفاوت که در اونها شخصیت ها از دنیای ما وارد دنیای جادویی میشن که زمان چندان اهمیتی نداره اما در مکان و بعد جغرافیایی تفاوت وجود داره .در رمان شما شخصیت اصلی قصه از دنیای ما در زمان حال وارد زمان باستان میشه و اتفاقاتی رقم میخوره. میتونستید روی ایده اتون بیشتر کار کنید چون متاسفانه نتونستید چندان خوب بهش بپردازید و مخاطب در ارتباط برقرار کردن باهاش به مشکل میخوره با وجودی که ایده جدیدی نیست اما میتونستید با خلق ماجراهای جدید و اتفاقات جدید اون رو از این وضعیت خارج کنید.

    * ژانر
    خب شما برای رمانتون ژانر های تاریخی، عاشقانه، کمدی,تخیلی رو مطرح کردید خب با توجه به اینکه در سفر به گذشته قراره یه سری وقایع تاریخی ( طبق گفته خودتون وقایع تاریخی واقعی در قصه مطرح بشه) میشه گفت ژانر تاریخی رو آغاز کردید اما هنوز خیلی بهش پرداخته نشده . در رابـ ـطه با ژانر عاشقانه هم هنوز چندان اثری دیده نمیشه نه جملات عاشقانه ای و نه گفتار عاشقانه ای که به وضوح عشق و علاقه افراد رو نشون بده نبوده( کم و بیش یه اشاره هایی بوده اما زیاد نبوده) در رابـ ـطه با ژانر کمدی ( در مورد ژانر کمدی اما بهتره بگیم طنز چون کمدی بیشتر موقعیت های طنز اون رو بوجود میاره اما طنز شامل فقط جملات طنز و خنده دار هم میشه و در رمان شما بیشتر ژانر طنز دیده میشد تا کمدی.) هم همینطوره شاید فقط یک یا دو جمله طنز باشه که نظر مخاطب رو واقعا جلب کنه و چندان نشانه ای از اون نبود البته شما سعی کرده بودید با ادبیات خاص نوجوان ها چنین طنزی رو ایجاد کنید اما چندان موفق نبود. در مورد ژانر تخیلی که گفته بودید خب خود موضوع سفر در زمان یکی از نشانه های اصلیشه در کل هنوز خیلی ژانر هاتون توی قصه فرصت بروز پیدا نکرده و چون رمان در حال تایپه میتونید و وقت داریدتا هر چه بیشتر بهشون بپردازید و روشون کار کنید.

    * متفرقه و باور پذیری
    اول اینکه بامشاد که به نظر قاتله خیلی خیلی سریع اعتراف کرد در حالی که خلافکار ها به این راحتی اعتراف نمی کنند حتی مورد داریم طرف چندین سال افتاده زندان بر حسب شواهد اما با وجود مجرم بودن اعتراف نکرده این اعتراف زودهنگام بامشاد به قتل زیادی زود بود و باورپذیریش رو خدشه دار می کنه.
    توی گفتگو ها گفتین حسام شایسته سرهنگه اما توی مونولوگ نازنین سرمدی گفتین سروانه بالاخره سرهنگ یا سروان .لطفا این رو درست کنید مخاطبانتون رو گیج می کنه.
    اون جمله " قوانین برای شکسته شدن ساخته شده " در پست پنج صفحه یک هیچ شباهتی به اعتقاد یه پلیس نداره ...این اعتقاد و باور یه سری مجرم ها و خلافکارهاست. اگر نازنین چنین اعتقادی داشته عجیب و غیر قابل باوره که پلیس شده حتی اگر با اجبار بوده باشه
    در همون پست پنج صفحه یک در جاییش گفتید " من:هی طوله سگ این ماشینه مال کیه " یا در جایی از همون پست گفتید " باران:هوم تمساح سر سگیه چشم ابی؟ " و همچنین کلمات و موارد دیگه ای که توی رمانتون وجود داشت. کلمات رکیک رو از متن رمانتون بردارید قراره رمان شما به فرهنگ جامعه و کشور کمک کنه و بر بار فرهنگی جامعه اضافه کنه قرار نیست ضد فرهنگ باشه در ضمن به مخاطبانتون هم فکر کنید شما وقتی رمان نوشتید و رمانتون رو در انجمن به اشتراک گذاشتید پس یعنی فقط خود شما مطرح نیستید مخاطبان هم اهمیت دارند قرار نیست رمان بداموزی داشته باشه لطفا این مورد و موارد مشابه موجود در رمان رو که در متن دیدم رو اصلاح کنید.
    در همون پست پنج صفحه یک گفتید "باران:چرا آجوووووووو؟ " و موارد مشابه دیگه ای که توی متن رمان دیدم ؛ که برای بیان صدا یا لحن گفتار حروف رو کشیدید شما باید برای بیان حس و لحن کلمات و موارد دیگه باید از کلمات استفاده کنید. اصلاح کنید لطفا.
    توی پست هفت یا هشت صفحه یک گفتید " استین مانتوم گیر کرده بود به ساعت یه پسره پسره از اون پسر خوشتیپا بود از خجالت و ترس نمیتونستم حرف بزنم "یه سری موارد مثل این اتفاق از منطق ضعیفی برخوردارند ساعت یک پسر مگه چقدر بزرگه یا چقدر زاویه تیز داره که بدون اینکه هیچ برخوردی صورت بگیره ( بدون اینکه دستشون بخوره بهم یا تصادفی صورت بگیره) همینجوری بیخودی استین به ساعت گیر کنه مخاطب باورش نمی کنه و اینکه چنین اتفاقی جدید نبود و در رمان های دیگه هم به کرّات تکرار شده لطفا یه فکری بکنید مخاطبان با رمان هایی که منطق ضعیفی دارند و یا در اتفاقات اون خلاقیتی بکار نرفته به مشکل میخورند.
    در اون بخش که نازنین ناگهان پرت میشه به گذشته اول اینکه خیلی ناگهانی بود ( حتی اگر تخیلی نویس هستید باید دلیلی وجود داشته باشه حتی برای تخیل هم باید منطق بکار بره و بتونید منطق تخیلتون رو برای مخاطب واقعی و قابل باور کنید اما شما بدون اینکه دلیلی یا چیزی باشه ناگهان سفر در زمان رو مطرح کردید بزارید منظورم رو باز کنم مثلا در فیلم سفر در زمان یک دانشمند یه وسیله نقلیه برای سفر در زمان ساخته مثل ماشین زمان یا مثلا در فیلم قهرمان فرد با لمس یک شی که جادویی همراهشه توانایی سفر روحی در زمان رو پیدا می کنه یا حتی در فیلم ها یا رمان های دیگه یه دلیلی برای بوجود اومدن چنین وضعیتی وجود داره معجونی خاص یا وسیله ای خاص یا حتی یه دریچه یا گذرگاه زمان که معمولا با منطق حفره زمانی یا سیاهچاله اون رو برای مخاطبانشون باور پذیر می کنند اما همونطور که گفتم شما دلیل قانع کننده ای رو مطرح نکردید البته اون ضربه به سر رو نادیده نگرفتم اما یک ضربه به اندازه کافی دلیل خوبی برای چنین سفری اون هم در زمان نیست مخاطب باورش نمی کنه.)دوم اینکه هیچ مقدمه چینی نشده بود نه از ماورا چیزی گفته شده بود نه از عجایب نه از عقاید خرافی نه از عجیب بودن اون خونه درختی و امثالهم و شما ناگهان نازنین رو پرت کردید توی گذشته بی مقدمه و بدون اماده کردن مخاطب ....کاملا ناگهانی و مخاطب اصلا باهاش ارتباط برقرار نمی کنه.
    ایا در امپراطوری اکد مردم به فارسی معیار و اینقدر سلیس و روان صحبت می کردند؟؟ حداقل میتونستید اشاره کنید که مثلا" روی درو دیوار با زبان ناشناخته چیزهایی نوشته شده که نازنین نمیدونست چی هستند اما با کمال تعجب میبینه که حرف زدن اونها رو متوجه میشه " منظورم اشاره ای شبیه این هست چون شبیه همون سوال من در ذهن مخاطب شکل میگیره پس بهتره مخاطب رو برای اون اماده کرده باشید
    در قدیم و ایام باستان طبق اطلاعات موجود اگر کسی رو دستگیر می کردند سوار اسبش نمی کردند بلکه اونها رو پیاده دنبال اسب ها می کشیدند نه اینکه اونو سوار اسب خودشون کنن یا دو نفره سوار بشن بخصوص شاهزادگان تمدن های باستان چون معتقد به انتخاب شدگی و نظر کردی از طرف خدایان باستان بودند.
    اون بخش هایی رو که در داخل پرانتز و وسط رمان با مخاطبان صحبت مستقیم دارید مثل این " (چون اطلاعات زیادی از سلسله عیلام نیستش من سعی کردم چیز هایی که از شهر سوخته موجور بود روهم بنویسم مثلا همین خونه ها که واقعا این سبکی تو شهر سوخته وجود داره که من ادامهرمان بیشتر درموردش توضیح میدم) " در پست ۹ و در پست دو یا سه صفحه دو که گفتید "(دوستان خیلیاتون اومدید گفتید چرا این قدر زود پادشاه قبول کرد مگه کشکه .باید بگم که تو زمان قدیم اعتقادا فوق العاده قوی بوده و به این باور بودن که اگه کاری رو برخلاف خواست خدایان انجام بدن نفرین خدایان شاملشون میشه حتی خود مردم تو این موقع ها یا از پا شاه خشم میگرفتن اگه ب خلاف این رفتار میکردم یا اگه جزو اقشار عادی بود مردم سعی میکردن تو جیحش کنن که کارش اشتباهه . در ضمن این رمان , مثل اون رمانا نیست که پسره با دختره میخواد ازدواج کنه مامانه یا خانوادهه بگن نه حق نداری دختره اجنبیه کثیفه , خدارو نمیشناسه , فقط خودموم مسلمونا و کسی که من مدنظرم من قصد توهین ندارم این یه اخلاقی که الان تو عرف ما رواج پیدا کرده لطفا این رمان رو با دیگر رمانا و کاراشون مقایسه نکنید چون اگه بخوام به خواست شما پیش ببرم باید کلا بگم دینشون با چیزی که هست از زمین تا اسمون فرق داره)" ؛ توصیه می کنم این مورد و موارد مشابه در بقیه صفحات رو بردارید( یه سری توضیحات هم اصلا لازم نیست و نیازی نیست مخاطب انگیزه شما رو بدونه به همین دلیل اون صحبت های مستقیمی که انگیزه شما رو برای مخاطب توضیح میده یا مواردی که دونستنشون ضرورتی نداره رو حذف کنید) و فقط مواردی مثل توضیحات علمی در مورد حکومت اکد یا چیزهای مهمی رو که لازم به دانستن مخاطب هست رو در پی نوشت یا پانویس بنویسید مثلا امپراطوری اکد در تاریخ فلان تا فلان دوره حکومتش بوده.یا معنا و توضیح علمی و دقیق و مختصری از نام الهه ها و خدایان باستان.( موارد و لغاتی مثل " پنیر" یا "هوبان" و لغات ناآشنای دیگه مطالبی رو در پی نوشت یا پانویس بگید تا مخاطب اشنایی با اون لغات پیدا کنه که اگر در جاهای دیگه رمان هم چنین لغاتی رو دید یه اشنایی داشته باشه و معناشون رو بدونه.( این جزو استاندارد هاست که لغات ناآشنا در پی نوشت معرفی میشن.))
    توی پست ده صفحه صفحه یک در جاییش گفتید " با حرفم پسره زین اسب و گرفت کشید که اسب شیهه کشان به هوا برخاست " زین اون بخشیه که نشیمنگاه روش قرار میگیره اون چیزی که مد نظر شماست" افسار اسبِ" نه زین.
    توی پست ۳ صفحه ۳ یک پست رو کامل به صحبت مستقیم با مخاطب اختصاص داده بودید که توی همین بخش متفرقه نکات لازم رو گفتم لطفا اصلاح کنید.

    دوست عزیز به نوشتن ادامه بده و برات ارزوی موفقیت دارم.


    شورای نقد انجمن نگاه دانلود

    منتقدین.jpg
     

    nazaninabbasi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/09
    ارسالی ها
    191
    امتیاز واکنش
    10,726
    امتیاز
    606

    ^moon shadow^

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/10
    ارسالی ها
    4,336
    امتیاز واکنش
    62,335
    امتیاز
    1,091
    محل سکونت
    تبــــ♡ـــریز
    به نام خالق قلم
    سلام نویسنده ی عزیز

    نام
    اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید مطابق ژانر و محتوای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باشه و همین طور کنجکاوی خواننده رو تحـریـ*ک بکنه. اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یکی از موارد خیلی مهمیه که خواننده رو ترغیب به خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما می کنه. اسمی که انتخاب کردید( سفر در زمان اونم به سبک عاشقانه) است که هم اسم جدیدیه و هم با ژانرهای رمانتون مطابقت داره.
    تو نگاه اول با خوندن اسم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    این به ذهنم رسید قراره یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    عاشقانه و تخیلی بخونم، یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که قرار شخصیت اصلیش در زمان سفر بکنه و اونجا عاشق بشه و یا به خاطر عشق در زمان سفر بکنه. سفر در زمان در کنار به سبک عاشقانه می تونه باعث کنجکاوی خواننده بشه و اونو به سمت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما جذب بکنه.
    سفر در زمان، به حرکت بین لحظه‌های مختلف تو
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گفته می‌شه و توی اون امکان ارسال اشیاء (و در بعضی حالت‌ها فقط
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ) به زمان گذشته و آینده وجود داره.
    با این که از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، سفر در زمان همواره موضوع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بسیاری بوده، اما هنوز این که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    امکان بازگشت به زمان گذشته را می‌دن یا نه مجهول مونده. وتا به امروز این امکان وجود نداره. به هر وسیله‌ای - چه تخیلی و چه فرضی - که برای سفر در زمان به کار بره هم عموماً
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گفته می‌شود.
    به سبک عاشقانه یعنی این سفر باید همراه با عشق باشه و سبکش عاشقانه و کنارهم اومدن این واژه ها ترکیب جالبی رو از آب در آورده که می تونه باعث کنجکاوی خواننده بشه ولی نام باید کوتاه باشه و بشه ازش بیشترین معنا و مفهوم رو دریافت کرد در کنارش جذابیت و معماگونه بودنش هم مطرحه ...
    در کل اسمتون با ژانر ها مطابقت داشت ولی می تونستید اسم کوتاه تر و مبهم تری براش انتخاب بکنید.


    جلد
    جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یکی دیگه از موارد مهم تو ترغیب کردن خواننده است و از طرفی هم معرف
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شماست و باید یک دید کلی از ژانر و موضوع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما رو به خواننده بده. متاسفانه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما جلد نداشت و به جاش خودتون تصویری بی ربط به موضوع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو گذاشته بودید که توصیه می کنم اونو بردارید و تو تاپیک جلد درخواست بدید تا طراحای عزیز جلدی که ژانر ها و موضوع رمانتون رو به خوبی نشون بده براتون طراحی بکنن.


    خلاصه
    خلاصه یکی دیگه از اضلاع چهار ضلع مهم جذب خواننده است و خلاصه ای خوبه که در کنار کوتاهیش مبهم باشه و یه دید کلی از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو به خواننده بده و در عین حال وقایع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو لو نده و با دادن یه گره به دست خواننده اونو وادار کنه در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گره رو باز بکنه. خلاصه باید کامل باشه و خلاصه ی شما کامل بود واواخرش کنجاوی خواننده رو تحـریـ*ک می کرد ولی بهتره یه بار هم باز خوانی کنید و هم کوتاه ترش بکیند و هم جمله بندی هاتون رو درست بکیند و فاصله نندازید بینشون. تو خلاصه بهتره از پرگویی و خسته کردن ذهن خواننده بپرهیزید و مفید و مختصر بنویسید و زیاد وارد جزئیات
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نشید.


    مقدمه
    مقدمه خیلی مهمه و ذهن خواننده رو برای روبرویی با حوادث
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و وارد شدن به جو
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آماده می کنه. مقدمه می تونه یه شعرکوتاه یا یه متن ادبی زیبا باشه، می تونه توصیف احساسات شخصیت هاتون تو شرایط سخت باشه...
    مقدمه نقش مهمی تو جذب خواننده داره و ایجاد کشش برای ادامه داره.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما مقدمه داشت ولی مقدمتون ربطی به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نداشت و دید اولیه ای که لازمه رو به خواننده نمی داد. توصیه می کنم مقدمه ای مناسب موضوع رمانتون جایگزین مقدمه ی فعلی کنید.

    (نقد درونی) شروع
    شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید متفاوت باشه نباید تکراری باشه تا خواننده برای ادامه دادن مشتاق بشه. شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما متفاوت بود و از یه شروع کلیشه ای پرهیز شده بود که نکته ی مثبتی بود ولی توی شروع باید بیشتر به توصیف ها بها می دادید ولی توصیفی از چهره ها و مکان نبود و خواننده گیج می شد که این دختر و پسر کین؟چه شکلین؟ و بهتره تو شروع توصیفات کلیدی هم از چهره ی شخصیت ها به ویژه حسام و نازنین بکنید وهم از مکان هایی که می رن بگید. بین جمله ها فاصله نندازید و برای فاصله ی کوتاه از دکمه ی spaceاستفاده کنید نه enter! از طرفی شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید مخاطب رو کنجکاو به خوندن ادامه ی ماجرا بکنه و شروع شما سئوالی تو ذهن خواننده ایجاد نمی کرد و می تونست هیجان انگیز تر از این باشه و یه سئوالی رو همین اولش تو ذهن مخاطبا درست کنید.

    ژانر
    ژانرهای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تاریخی، عاشقانه، کمدی، تخیلی بود.
    ژانرعاشقانه در حال حاضر یکی از ژانرهای پرطرفدار بین خواننده و نویسنده است و به روابط و احساسات بین دونفر اشاره می کنه که توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما هم به چشم می خورد ولی می تونست بیشتر روش کار بشه و با بعضی جملات خاص زیباتر بشه و بیشتر به چشم بیاد. ژانر تاریخی داستان تو گذشته و دوران باستان سیر می کنه که با توجه به سفر در زمان نازنین ژانر مناسبی بود و خوب هم بهش پرداخته شده بود.
    ژانر کمدی به موضوعات خنده دار می گن و داستان روندی شاد داره.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما شاد بود و تیکه های طنز به خوبی توش دیده می شد.
    ژانر تخیلی هم انتخاب کرده بودید. تو این نوع ژانر نویسنده از چیزهایی می نویسه که وجود ندارن و زاده ی تخیل خودشه و از اونجایی که سفر در زمان و یا تاریخ گذشته ی ایران چیزی نبود که ساخته ی ذهن شما باشه بهتر بود به جای استفاده از این ژانر می نوشتید فانتزی!
    به جز ژانر تخیلی بقیه ی ژانر ها مناسب بود و می شد وجودشون رو تو
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    حس کرد ولی توصیه می کنم در ادامه کمی بیشتر به ژانر عاشقانتون بها بدید.

    دیالوگ ها و منولوگ ها
    دیالوگ ها و مونولوگ ها باید در تعادل باشن که این نظم به خوبی در شما رعایت شده بود و تا جایی که من دقت کردم در وسط دیالوگ هاهم از مونولوگ استفاه کرده بودید و در تعادل بودنشون باعث می شد حوصله ی خواننده سر نره.
    در دیالوگ های دو نفره باید از(-)استفاده می کردید که هر بار از یه چیز استفاده کرده بودید و باید اصلاح بشه چون در این دیالوگ ها نیازی به ذکر اسم گوینده نیست و مخاطب می تونه بفهمه که کی این دیالوگ رو گفت. ولی برعکس، توی دیالوگ های سه نفره یا چند نفره باید اسم شخصیت ها ذکر بشه تا باعث گمراهی خواانده نشه و تا جایی که دیدم مکالمه های چندنفری هم تو
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما تقریبا زیاد بود. توی این دیالوگ ها باید بعد از اسم گوینده از : استفاده بکنید نه علائم دیگه ای که تو
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گذاشته بودید.
    و اینکه بهتره با جملاتی مثل... با عصبانیت گفت، با ناراحتی گفت، صداش لرزید و گفت و ... احساسات رو هم بیان بکنید و لحن گوینده هم مشخص بشه تا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بهتر بشه. برای مثال:
    من:هاااااااااااا؟
    مرد::در کجا هستی سوار شو
    من:سوار؟؟؟!!
    مرد:اری سوار
    من:ولی اینجا که ماشین نیست که سوارش بشم

    شکل صحیح:
    با تعجب و کشیده گفتم:
    -هان؟
    مرده کلافه گفت: در کجا هستی؟ سوار شو!
    - سوار؟
    خسته از نفهمیدن من با عصبانیت گفت:
    - آری، سوار!
    با گیجی گفتم:
    - ولی اینجا ماشین نیست که سوارش بشم؟! ( عزیزم سه نقطه یعنی فقط سه نقطه نه بیشتر!)

    توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما باید از کشیدگی حروف پرهیز بشه که باید اصلاح کنید. برای مثال:
    داشتم دیوونه میشدما به خیر گذشت هوراااااا
    درستش اینه:
    داشتم دیوونه میشدما به خیر گذشت هورا!
    و از تکرار علائم نگارشی هم پرهیز کنید. مثل:
    من:من؟؟؟؟؟
    درستش:
    من: من؟
    ( یه علامت هم دقیقا همون کارایی رو داره عزیز )
    دیالوگ های دونفره رو بینشون یک خط فاصله بندازید. مثلا:(پست 39)
    -چی میخوای?+میخواهیم پیش شما بخوابیم
    درستش:( برای هردو هم از علامت - استفاده کنید فقط)
    - چی میخوای؟
    - میخواهیم پیش شما بخوابیم.

    توی دیالوگ ها می تونید با استفاده از جملات خاص و غیر تکراری به جذابیت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کنید و توی دیالوگ ها باید توجه کرد که جمله ی گفته شده با سن و شخصیت وطبقه ی اجتماعی گوینده همخوانی داره یا نه و باید تفاوت های سنی و جنسیتی تو دیالوگ ها مشخص بشه که تو دیالوگ های شما رعایت شده بود و فقط بهتر بود کمی حرف های برادر های نازنین تصحیح بشه تا درخور شخصیت یک پلیس باشه.
    منظور از مونولوگ گفتگوهای درونی و ذهنی شخصیت هاست که متشکل از توصیفاتیه که به خواننده کمک می کنه تا اون مکان یا چهره شخص رو تصور بکنه و توی ذهنش به خاطر بسپاره و یا می شه گفت بیشتر از رمـان لـ*ـذت ببره و احساسات و تفکرات شخصیت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو درک بکنه.پس توصیفات نقش مهمی تو نوشتن رمـان دارن و باید به حد کافی باشن که توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما منتاسفانه هنوز جای کار داشت و می تونستید خیلی بهتر رو این توصیفات و احساسات درونی کار بکنید.

    علائم نگارشی و غلط املائی
    1) علائم نگارشی: علامت های نگارشی به خواننده کمک می کنه که اون متن رو بهتر بخونه.پس نباید از علامتی نابه جا استفاده کنیم و یا حتی اصلا از علامتی استفاده نکنیمو متاسفانه شما کامل از علامت های نگارشی استفاده نکردید! تو مثال های قبل هم اشاره هایی کردم و حتما یه دور بازخوانی کنید و علائمی مثل( : ؛ ، . () و....) استفاده بکنید.
    اصول نگارشی:
    سعی کنید در مونولوگ ها از سه نقطه(...)استفاده نکنید و فقط از نقطه استفاده کنید.
    و در بعضی قسمت ها ایراد نگارشی داشتید.مثلا فعل رو که باید در آخر جمله بیاد در وسط جمله اوردید و کلا یه جای نامناسب ازش استفاده کردید.بهتره با یه بازخوانی اونارو پیدا و اصلاح کنید. اشکالات تایپی هم که حتما به خاطر باسرعت تایپ کردنتون شده تو
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زیاد دیده می شه و چون متاسفانه زیاده من فقط چندتا مثال می زنم:
    برای مثال:(پست 19)
    حاد زیاد هن ناراحت مباش.... حال زیاد هم ناراحت مباش
    (پست13)
    دنتره روانی.... دختره ی روانی
    (پست15)
    مانع از کفن آن می شد...مانع از گفتن آن می شد.
    (پست39)
    تقصیر اون بابای خر ندیدته.... خیر ندیده.

    همون طور که قبلا گفتم،رعایت علائم نگارشی،به مخاطب کمک می کنه تا مخاطب بتونه اون متن رو بهتر بخونه.رعایت اصول نگارشی و استفاده از علائم نگارشی به جا و درست، حرفه ای بودن یا نبودن قلم نویسنده رو می سازه و همین طور که قبلا هم ذکر کردم متاسفانه شما اصلا از علائم نگارشی استفاده نکرده بودید. توصیه می کنم یه بار از اولرمان بخونید و اونارو رعایت کنید.
    و باز هم همون طور که قبلا گفتم توی رمانتون تکرار علائم نگارشی زیاده که باید تصحیح بشه .
    2)غلط املایی: غلط املایی می تونه خواننده رو دلزده بکنه و وقتی نویسنده از درست بودن کلمه مطمئن نیست بهتره یا اونو به کار نبره و یا معادل واسش پیدا کنه،و یا این که توی اینترنت چکش کنه و بعد از مطمئن شدن بنویسه.اما یه نوع دیگه غلط نوشتن هم هست که مربوط به غلط املایی نمی شه و اشتباه تایپیه.در اشتباه تایپی نویسنده به طور غیر عمد کلمه ای رو اشتباه می نویسه.مثلا در بین حروفی فاصله نمیزاره یا به جای یه حروف یه حروف دیگرو می نویسه و یا...
    در متن شما تعدادی غلط املایی و و در کنارش اشتباه تایپی هم دیدم که نکته ی مثبت این بود که غلط املایی های خیلی کمی داشتید و اکثرا غلط های تایپی بود که بالا چندید مورد رو اشاره کردم.
    (پست16)
    زانوم و بقل کرده بودم... زانوم رو بغـ*ـل کرده بودم.
    (پست21)
    ازراییل.... عزراییل
    (پست41)
    گزشته....گذشته
    (پست48)
    حالت تعوع... حالت تهوع

    زاویه دید
    زاویه ی دید شما اول شخص بود، این زاویه دید اول شخص نسبت به زاویه دید دانای کل(سوم شخص) بیشتر مورد استفاده قرار می گیره.در این زاویه دید همزاد پنداری مخاطب با شخصیت داستان، بهتر اتفاق میفته. چون در این زاویه دید،همه ی اتفاقات و احساسات شخص،از زبون خود شخصیت گفته می شه و خواننده خودش رو به جای شخصیت داستان قرار می ده ولی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هایی هم داریم که از هردو استفاده می کنه که باید بگم شدیدا غلطه.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما از همونا بود و چندنفر بودن راوی از نکاتی بود که نکته ی منفی در نظر گرفته می شه مخصوصا که شخصی مثل حسام که شخصیت پررنگی و مهمی نداره هم اول داستان راوی بود و بهتر بود از دانای کل نامحدود استفاده بکنید؛ هرچند شما خوب توصیف کرده بودید ولی مخصوصا در پست های آخر تا خواننده می خواست با راوی خو بگیره یهو داستان تغییر می کرد و می رفت سراغ زندگی یکی دیگه. توصیه می کنم تنها از زبان یک راوی بگید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو و حتما فقط یک زاویه دید انتخاب بکنید.


    شخصیت پردازی
    نازنین: دختر حاضر جوابی که اطلاعات زیادی از چهره اش ندادید و شخصیت اصلی داستانه که یه جورایی تناقض رفتار داره چون یه شخصیت خجالتی و توسری خوری داری و به گذشته که می ره یهو عوض می شه می شه یه دختر پررو و حاضرجواب. بهتره کمی این تضاد بین شخصیتش رو کم بکیند و غیر از این مورد بقیه ی چیزا خوب بود.
    آریا: دختری که به جای نازنین به زمان حال میاد و علم پزشکی داره و همه فکر می کنن نازنینه که دچار مشکل شده و یادش می دن تا مثل نازنین رفتار بکنه و جای اونو پر کنه. آریاهم اطلاعاتی از چهرش نیست ولی رفتارهاش مناسب شخصیتشه.
    ریموش: شاهزاده و وارث اون زمان که برای کمک نازنین رو به اتاق خودش می بره و همین می شه شروع دردسرش و اجبارش به ازدواج با نازنین. ریموش هم شخصیتضد و نقیضی داره... مثلا صبح زود بیدار می شه و میاد بالای سر نازنین و می گـه پرنسسش رو نگاه می کنه و گاهی رفتارای عاشقانه ازش سر می زنه و از طرف دیگه روز مراسم شعر خوندنی به انهروآنا خواهرش نگاه می کنه و ادعا می کنه که عاشق اونه. ریموش یه شخصیت مغرور و گاهی مهربون و گاهی خشن داره.
    مانیشتوسو: برادر ریموش. یه شخصیت جنتل من و شوخ که دل انهروآنا و نازنین رو می بره و تقریبا نقش پرنگی تو قصر داره ولی به عنوان یه شاهزاده رفتار هاش کمی سبکه و غرور شاهزاده هارو نداره.
    رایان: برادر ناتنی نازنین که با نازنین خیلی بد رفتاری می کنه و خشنه ولی با اومدن آریا ظاهرا نرم می شه و اعتراف می کنه که از بچگی به نازنین احساس داشته و آرزو می کرد که ای کاش نازنین خواهرش نبود. کسی که الان یه جورایی نقش حامی آریا رو داره و امکانش هست که بهم علاقه مند بشن.
    حسام: سروان ارشد نازنین تو اداره که خیلی هم جدی و مغروره و عادت داره مدام نازنین رو تحقیر بکنه و از دستش حرص بخوره تا اینکه سروکلهی آریا پیدا می شه و اونو با معشوق خودش تو زمان های قدیم اشتباه می گیریه و می ره بغلش! آریا برعکس نازنین بدرد می خوره و کمک می کنه تا راز یه سوقصد به جون یه خانومی رو بفهمن و احتمالا رابـ ـطه ای هم بین حسام و آریا درست بشه.
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شخصیت های دیگه ای مثل: انهروآنا، ملکه، پادشاه، راشا،اوان، آناهیتا، مادر نازنین، پدر نازنین و ... هم داشت که زیاد بهشون پرداخته نشده بود.
    تعداد شخصیت ها نسبتا کم بود باید بتونید به خوبی هم از همشون به خواننده اطلاعات بدید مثلا سن شخصیت ها و نوع رفتارهاشون و سرگذشتشون و شغلشون. شخصیت های شما همه چیزشون عادی بود و مکالمه ها مناسب سن و شخصیتشون بود و اسمای عادی داشتن و همه چیز قابل باور و خوب بود.
    به بعضی از شخصیت ها مثل رایان و راشا وحسام توجه کافی نداشتید و اطلاعات کمی به خواننده دادید و بهتره بیشتر توصیفشون بکیند و چهره ی شخصیت هارو هم کامل شرح بدید!

    توصیفات
    همون طور که گفتم،توصیف ها نقش مهمی تو رمـان دارن چون به مخاطب برای تصور کردن کمک می کنن و بهتره به حد کافی باشه.
    1)توصیف چهره: توصیف چهره،به مخاطب کمک می کنه تا بتونه چهره ی اون شخصیت رو توی ذهنش تصور کنه و اونو به خاطر بسپاره و هر وقت که اسم اون شخصیت اومد بتونه تصویر اون شخصیت رو توی ذهنش بیاره.پس توصیف چهرم باید در حد لازم باشه.توی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما توصیف چهره بود ولی ناقص بود و بهتره بیشتر رو چهره ها کار بکنید و همون اول که شخصیتی وارد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    می شه چهرش رو بگید تا خواننده بتونه تصور درستی داشته باشه.
    توصیفتون کم بود و نمی شد زیاد چیزی ازش فهمید ولی تا جایی که از توصیفات دوست نازنین می شد فهمید حسام چشم آبی بود که خب بهتره لااقل بقیه ی شخصیت هاتون ایرانی تر باشه و از چهره های معمول تو کشور خودمون استفاده بکنید.
    2)توصیف مکان: به غیر از چهره ها باید رو توصیف مکان ها هم بیشتر کار می کردید و یه دید کلی به خوانندتون می داد.برای مثال می تونستید اتاق رها و یا اتاقش تو خوابگاه رو با گفتن رنگ دیوارها و تختش و وسایل توی اتاق بهتر توصیف بکیند و سرسری از این توصیفات نگذرید چون خیلی مهمن! تو توصیف یه مکان باید اشاره کنی که بزرگه؟ کوچیه؟ چه رنگیه؟ چه چیدمانی داره؟ توصیفات شما خوب بود ولی سئوالات زیادی هم تو ذهن خواننده بی جواب می موند که بهتره بهش پرداخته بشه. مثلا می تونستید خیلی بهتر اتاق نازنین تو قصر رو توصیف بکنید و فقط نگید دکورش سفید بود... قصر می تونست خیلی جای توصیف داشته باشه که شما خیلی سرسری ازش گذشته بودید و توصیفاتتون کم و یک جا بود و بهتره کم کم و مفصل تر باشه.
    3)توصیف احساسات: توصیف احساسات یعنی احساسات و شرایط اون فرد در اون موقعیت رو توصیف کنیم.توصیف احساسات باعث می شه که مخاطب با شخصیت همزاد پنداری کنه و اون شخصیت که در اون موقعیت قرار داره رو درک کنه.توصیف احساساتتون خوب بود ولی می تونست بهتر و تاثیرگذارتر هم بشه... مثلا اگه ریموش عاشق خواهرش بوده باید وقتی فهمید نمی تونه با اون ازدواج بکنه بیشتر روش کار کنید... یا وقتی که رایان به خودش اعتراف می کنه از نازنین خوشش میاد.
    نکته: توصیفات بهتره برای کسل کننده نشدن کم کم و تدریجی باشه و نه اینکه یهویی چندین سطر توصیف بکیند که بدتر تاثیر منفی بزاره و یا خواننده اصلا به خودش زحمت خوندن نده. مثلا م تونید رنگ دیوار اتاقو بگید و بعد برع بشینه رو تخت و تختشو و کمدی که تو دیدش قرارگرفته رو توصیف بکنه و با این کار هم اطلاعات کافی به خواننده می دید و اون می تونه اون مکان رو به خوبی تصور بکنه و هم رمانتون جذاب تر می شه.

    نثر
    ما 2 نوع نثر محاوره ای و کتابی داریم که تو نثر کتابی نویسنده از کلی کلمات و جملات زیبای ادبی استفاده می کنه و کتابیه ولی نثر محاوره ای که طرفدارهای زیادی هم داره یه جورایی خودمونیه و خواننده بیشتر باهاش احساس راحتی می کنه.
    شما از هردو نثر استفاده کرده بودید که غلطه و اگه می خواستید از هردو استفاده کنید باید دیلوگ ها محاوره ای و بقیه ی متن ادبی می شد. توی رمانتون مدام وسط های جمله دوتا نثر رو قاطی کرده بودید و توصیه می کنم چون نثر استفاده شده توسط شما با استاندارد های نثر ادبی فاصله داره با کمی مطالعه ی بیشتر در زمینه ی کتاب هایی با نثر ادبی تمام متنتون رو ادبی بنویسید و توجه کنید که در مکالمات زمان قدیم از کلمات امروزی که اون زمان کاربرد نداشته استفاده نکنید.

    سیر
    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یعنی روند پیشروی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و بالا و پایین ها و هیجانات و رکود
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    !
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خوب و قلم توانا برای جذب خواننده سیر معمولی و نه خیلی تند و نه خیلی آرومی رو طی می کنه و در کنار اتفاقات روتین با یه موج هیجان دار بشه.
    فراز و نشیب
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما خوب بود و شروع متفاوت و هیجان انگیزی داشت و در کنار روزمره های شخصیت ها هیجاناتی مدام می اومد و می رفت که بهتره در تاآخر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    همین طور ادامه بدید و نزاریدرمانکسل کننده بشه که با این جریانات ازدواج نازنین و پلیس شدن آریا فک نکنم هم که بشه.

    ایده
    ایده ی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما در مورد دختر پلیسیه که زندگیش پر از اجبار هاییه که برادرها و پدرش براش تایین کردن و تو یه اتفاق و درگیریش با برادرش سر از یه بعد رمانی دیگه درمیاره و با شاهزاده ی اون زمان آشنا می شه. اتفاقاتی می افته که اون با شاهزاده ریموش نامزد می شه و تو اون زمان گیر می افته... در حالی که طرف دیگه دختر به اسم آریا با مشخصات نازنین به زمان حال میاد و درگیر زمان حال و وظایف نازنین می شه و...
    ایده ی کلی رمانتون قبلا توسط نویسنده های دیگه ای هم استفاده شده و توصیه می کنم با خلق ماجراهای جدید و تازه اون رو از حالت کلیشه ای بودن دور کنید.

    باور پذیری و متفرقه
    خب برای یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تخیلی و فانتزی زیاد نمی شه بخش باورپذیری تعریف کرد ولی بعضی چیزای رمانتون دور از ذهن بود:
    کسی که داره میمیره چطور خودشو به میزش می رسونه و در حالی که زمان مرگ انسان هوشیاریش رو از دست می ده،این شخص کد گزاری می کنه و با رمز اسم قاتلش رو می ده؟ و در ضمن قاتل هم ادعا می کنه که قبل از قتل زد و خورد شدیدی داشتن پس باید جای کبودی رو صورتش می موند و همین مدرکی برای پلیس می شد.
    حسام خیلی سرسری از موضوع بغـ*ـل شدنش توسط آریا نگذشت؟ اون یه پلیس جدی بود و رفتارش تو اون صحنه خیلی دور از ذهن بود مخصوصا که طبق توصبف های آریا یه بغـ*ـل کردن ساده نبوده!
    توی پست 22 می گید:
    من:اسمتون خیلی سخته فقط یه چیزی رو متوجه نشدم اگه شما پسر اول هستید پس چرا ریموش پادشاهه
    در صورتی که ریموش تنها ولیعهده! این بخش رو اصلاح کنید.
    اگر حسام تنها سروان بود در حالتی مدام تاکیید داره سر راهش تو اداره همه بهش احترام می زارن غلطه چون بالاخره یه سرگردی چیزی هم تو اون اداره هست که مقامش بیشتر باشه.

    به نوشتن ادامه بده گلم؛ قلم خوب و رو به پیشرفتی داری و می تونی خیلی هم بهتر بشی. منتظر آثار بعدیت هستم.
    خسته نباشی.

    "عضو آزمایشی شورای نقد نگاه دانلود"
    photo_2017-06-26_13-50-43 (1).jpg
     

    tasnim-a

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/28
    ارسالی ها
    757
    امتیاز واکنش
    13,362
    امتیاز
    671
    بسم تعالی

    اسم: یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ایده آل ، نیاز به اسمی داره که در عین کوتاه بودن بتونه خواننده رو جذب کنه و همه ژانر های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو تو خودش جا بده . یعنی خواننده با دیدن اسم ، بتونه حدس بزنه که ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    چیه و تا حدودی هم به اصل داستان پی ببره . وقتی برای اولین بار این اسم رو دیدم ، گفتم ژانر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    قراره عاشقانه و تخیلی باشه و داستان هم درباره دو نفره که عاشق هم هستن و در زمان سفر میکنن. اسم رمانت به خوبی ژانر عاشقانه و تخیلی رو نشون میده ، اما هیچ اشاره ای به ژانر کمدی و تاریخی نداره . همونطور که گفتم ، اسمی میتونه خواننده های زیادی رو به خودش جذب کنه ، که کوتاه هم باشه. اسم رمانت بلند بود و این خودش یک ضعف محسوب میشه . بهت توصیه میکنم تغییراتی تو اسمت بدی که در عین کوتاه بودن ، بیانگر ژانر های رمانت هم باشه.



    جلد: جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باید توسط طراحان طراحی بشه و عکسی که تو گذاشتی جلد محسوب نمیشه. یه جلد خوب ، اون جلدیه که با اسم همخوانی لازم رو داشته باشه و ژانر های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو به خوبی نشون بده . تصویر روی جلد باید جوری باشه که کشش لازم رو در خواننده ایجاد کنه ، یعنی خواننده رو برای خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ترغیب کنه .




    خلاصه: ببین ، یه خلاصه خوب ، خلاصه ایه که کوتاه باشه و ضمن لو ندادن کل داستان ، چندتا گره اساسی و مهم رو در ذهن خواننده ایجاد کنه و خواننده رو به دنبال
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بکشونه تا جواب اون گره هارو پیدا کنه. خلاصه تو چندتا ایراد داشت . اول اینکه بلند بود و همین باعث میشه خواننده از خوندن خلاصه صرف نظر کنه ، دوم اینکه گره مهمی رو در ذهن خواننده ایجاد نکرد . بهت توصیه میکنم ، برگردی به خلاصت و ضمن کوتاه کردنش ، چند گره مهم رو توش ایجاد کنی تا خواننده جذب بشه .




    مقدمه: خب ببین ، مقدمه مثل خلاصه تو
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    مهمه و به اندازه خودش خواننده رو جذب میکنه . همچنین ، مقدمه نقش بسیار مهمی داره و مکمل خلاصه ست . وظیفه ای که مقدمه داره ، اینه که خواننده رو وارد محیط
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کنه و احساسات خواننده رو برای ورود به داستان برانگیخته کنه . مقدمه میتونه متن یا شعر باشه . مقدمه تو یه متن ادبی بود که به خوبی ژانر عاشقانه رو نشون میداد ، اما هیچ نشونی از بقیه ژانر ها نداشت و نمیتونست به خوبی نقش خودشو برای برانگیختن عواطف و احساسات خواننده ایفا کنه . بهت پیشنهاد میکنم برگردی و یه مقدمه خوب که مکمل خلاصت باشه و خواننده رو به خوبی وارد محیط
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کنه برای رمانت انتخاب کنی .




    شروع: خب ببین ، یه شروع عالی ، اون شروعیه که با همه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها تفاوت داشته باشه . مثلا ، دیالوگ هایی که باهاش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شروع میشه متفاوت باشه . شروع داستانت ، با توصیف حالت و در ادامه ، دیالوگ بین دو نفر همراه بود. این نوع توصیف ، بارها توسط نویسنده های دیگه ، مورد استفاده قرار گرفته . بهت پیشنهاد میکنم تغییراتی تو توصیف شروع رمانت بدی تا جدیدتر و جذاب تر بشه. دیالوگ هایی که در شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ازش استفاده شده ، در سطح خیلی بالایی نبود و نویسنده های دیگه هم همچین دیالوگ هایی رو در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هاشون نوشتن . بهتره تغییراتی در دیالوگ های شروع رمانت بدی . در ابتدای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به معرفی نازنین و خانوادش پرداختی ولی بقیه شخصیت های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو معرفی نکردی . بهت توصیه میکنم سایر شخصیت هارو هم معرفی کنی .




    شخصیت پردازی: یکی از موضوعاتی که در شخصیت پردازی عنوان میشه ، اسم شخصیت های داستان هستند . اسم هایی میتونن با خواننده ارتباط برقرار کنن که در عین سادگی به شخصیت ها و سنشون بخورن . در انتخاب اسم ها تا حدودی موفق عمل کردی ، اما ما اسم رایان رو بیست سال پیش نداشتیم . تو رمانت ، گفتی خانواده نازنین مذهبی هستن ، در خانواده های مذهبی معمولا از اسامی مذهبی مثل محمد ، جواد ، رضا و... استفاده میشه نه اسم هایی مثل رایان و راشا. همچنین ، اسم هایی که در زمان گذشته ازشون استفاده کردی ، ارتباط لازم رو نمیتونه با خواننده برقرار کنه . بهتره در انتخاب اسم ها دقت بیشتری داشته باشی و اسم هایی رو برای شخصیت ها انتخاب کنی که بتونه به خوبی با خواننده ارتباط برقرار کنه. خب ، ببین شغل های پلیسی ، ریاست شرکت ، پزشکی و... توسط نویسنده های دیگه هم استفاده شده و تکراریه . طرز صحبت کردن و رفتار شخصیت ها در زمان حال با سنشون همخونی داره ، اما در زمان گذشته ، طرز رفتار و صحبتشون به سنشون نمیخوره ، و با توجه به اینکه تو سن شخصیت هارو نگفتی ، خواننده نمیتونه بفهمه این رفتار یا این حرف ، مربوط به یه شخصیت با چه سنی هست؟! بهتره در طرز رفتار و صحبت شخصیت ها دقت بیشتری داشته باشی . موضوع بعدی ، اینه که ما چشم سورمه ای رنگ نداریم و این یه چیز غیر طبیعیه . بهتره اینم اصلاح کنی.




    ژانر: ژانر های انتخابی تو عاشقانه ، کمدی ، تخیلی و تاریخی بود . تا اینجای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تو زمینه عشق ضعیف عمل کردی و فقط اشاره کوتاهی بهش شده . مثلا ، جایی که آریا ، حسام رو دید و فکر کرد فرد مورد علاقه خودشه . در زمینه تخیلی فقط موضوع سفر در زمان تخیلیه و هیچ تخیل دیگه ای مثل جادو ، ماورا ، خرافات و... به کار نبردی . در زمینه کمدی هم میتونی قوی تر کار کنی . تاریخی هم خوب بود ، ولی میتونستی بیشتر هم ازش استفاده کنی . ببین
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تو به ژانر پلیسی هم نیاز داره . بهت پیشنهاد میکنم ژانر پلیسی هم اضافه کنی.




    سیر: ببین ، سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جز اصول مهمه رمانه . یه سیر عالی ، اون سیریه که نه از همون اول سوالات زیادی برای خواننده مطرح کنه و اون رو دچار پیچش و سردرگمی کنه و وادارش کنه که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو ببنده بذاره کنار ، و نه انقدر یکنواخت باشه که حوصله خواننده سر بره و در نهایت بازم قید خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو بزنه . از طرفی هم ، سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نباید به صورتی باشه که خواننده برای خوندن تهش عجله کنه و سریع بره سراغ اخر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    . ببین مشکلی که رمانت داشت ، این بود که پرش زمانی زیاد داشت و این خواننده رو خسته میکنه ، یعنی چون خواننده دچار سردرگمی بین زمان ها میشه ، از خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    صرف نظر میکنه. بهت پیشنهاد میکنم پرش زمانی رمانتو کم کنی . تا اینجا ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    سیر یکنواختی نداشت ، همچنین خیلی هم تو سراشیبی نبود .



    ایده: خب ، ما اینجا دختری رو داریم که در یک خانواده مذهبی بزرگ شده ، با برادراش مشکل داره و تو یه عروسی به چندهزار سال قبل برمیگرده . همونطور که خودتم گفتی ، ما بارها فیلم ها و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هایی درباره سفر در زمان دیدیم و خوندیم . پس این ایده توسط نویسنده های دیگه هم استفاده شده . اما رمانت با بقیه فیلم ها و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها یه تفاوت داشت که خودتم بهش اشاره کردی . تو این رمانی که نوشتی ، دختر داستان برخلاف بقیه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها با ماشین یا آیینه زمان به تاریخ سفر نمیکنه که این خودش یه ایده نو میشه. بهت توصیه میکنم به این ایده پر و بال بیشتری بدی تا جدیدتر بشه.




    دیالوگ و مونولوگ: خب ببین ، رمانت بیشتر مونولوگ داشت تا دیالوگ. مشکلی که بخش مونولوگ رمانت داشت ، این بود که فرد در زمان گذشته بزرگ شده ، ولی حرف هایی که میزنه به دوره تاریخی که توش زندگی میکنه ، نمیخوره . برای مثال این جمله ( گویا اسب از رویمان رد شده است ) ، بیشتر در زمان حال استفاده میشه و سال ها قبل میلاد مسیح پیامبر ، ما همچنین اصطلاحی نداشتیم. موضوع بعدی ، اینه که دیالوگ ها باید طوری نوشته بشه که خواننده متوجه تفاوت جنس ، سن ، سطح فرهنگ و وضعیت مالی بین دو شخصیت بشه. تو این زمینه در زمان حال قوی کار کردی و از دیالوگ بین دو نفر میشد به این تفاوت ها پی برد ، اما در زمان گذشته به خوبیه زمان حال کار نکردی و به سختی میشد این تفاوت هارو تشخیص داد! دیالوگ هایی که در زمان گذشته ازشون استفاده شده تقریبا جدید بود و اطلاعاتی رو از زمان قدیم ، طرز تفکر ، احساسات و اعتقادات انسان های گذشته به خواننده میداد . در بعضی دیالوگ های دونفره از علامت ( - ) استفاده کردی ، ولی در بعضی جاها هم نام شخصیت هارو گفتی . در دیالوگ های سه نفره نام شخصیت هارو اورده بودی . مونولوگ هایی که در زمان حال از زبان هر شخصیت بیان میکردی ، به خوبی تفاوت جنس ، سن و... رو نشون میداد ، اما در زمان گذشته اینطور نبود و این تفاوت ها در مونولوگ های شخصیت های زمان گذشته پیدا نمیشد. بهت توصیه میکنم رو مونولوگ ها و دیالوگ های شخصیت های زمان گذشته بیشتر دقت کنی !



    نثر: خب ببین ، نثر رمانت به این شکل بود که انسان ها در زمان گذشته به صورت ادبی صحبت میکردن و در زمان حال به صورت عامیانه حرف میزدن. اشکالی که نثر رمانت داشت ، این بود که بعضی اصطلاحات امروزی رو در زمان گذشته اوردی ، مثلا همون موردی که بالا هم اشاره کردم ، ( گویا اسب از رویمان رد شده است ). بهت پیشنهاد میکنم در انتخاب اصطلاحات در زمان گذشته دقت بیشتری داشته باشی و اصلاح لازم رو انجام بدی .



    زاویه دید: ببین ، در حال حاضر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هایی که از زبان اول شخص بیان میشه ، محبوبیت بیشتری بین قشر نوجوان و جوان دارن.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تو از زبان اول شخص بیان شد . ایرادی که داشت ، این بود که از زبان چند شخصیت ، داستان رو بیان کردی ، یعنی رمانت حول محور یک فرد نمی چرخید ، پس لازم بود در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به همه شخصیت ها سر زده بشه. در این شرایط بهتره از زبان سوم شخص
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بیان بشه ، چون وقتی داستان از زبان چند شخصیت گفته بشه ، خواننده سردرگم و خسته میشه.





    غلط املایی و علایم نگارشی: خب تو زمینه غلط املایی اشکالاتی داشتی مثل ( انده = امده ) ( گزاشتم = گذاشتم ) . بهتره برگردی و غلط های املاییتو درست کنی ، چون وقتی یک کلمه اشتباه نوشته میشه خواننده هم اشتباه میخونه و این برای خواننده اذیت کنندس . موضوع بعدی علامت های نگارشیه. علامت های نگارشی هم مهمن ، چون به خواننده حالت جمله رو میفهمونن. تو این زمینه خوب کار کردی ولی میتونستی بهترم کار کنی . مثلا ( این ماشین مال کیه = این ماشین مال کیه؟). بهت پیشنهاد میکنم یه بار دیگه رمانتو چک کنی و جاهایی که لازمه علامت هاشو بذاری.




    توصیفات: ( مکان ، چهره ، ظاهر ، حالات)

    خب ببین توصیف تو
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نقش خیلی مهمی داره ، چون به خواننده کمک میکنه تا بتونه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو مثل یه فیلم تو ذهنش تصور کنه ، اینجوری درک بهتری از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خواهد داشت . وقتی حرف از توصیف میشه ، یعنی نویسنده باید انقدر دقیق اون توصیف رو انجام بده تا خواننده بتونه به راحتی تصور کنه . توصیفاتت کم بود ، بهت پیشنهاد میکنم توصیفاتت رو بیشتر کنی.

    چهره : ببین ، توصیف چهره خیلی مهمه ، چون در اون صورت خواننده میتونه با تصور کردن چهره شخصیت داستان ، ارتباط بیشتری با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    برقرار کنه . تو زمینه توصیف شخصیت قوی عمل نکردی ، خصوصا اینکه چهره شخصیت های اصلی رو به طور دقیق توصیف نکردی . مثلا ، چهره نازنین رو توصیف نکردی . بهت پیشنهاد میکنم در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، این توصیف رو انجام بدی.


    مکان : تو زمینه توصیف مکان قوی تر کار کردی . مثلا وقتی قصر رو توصیف کردی. ببین ، بهتره توصیفات رو یک جا و تو یه قسمت از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    انجام ندی ، یعنی مثلا توصیف قصر رو در طول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    انجام بدی نه یه جا همشو بگی .


    حالات: خب تو زمینه توصیف حالات هم کمی خوب پیش رفتی . مثلا وقتی حالات عصبی حسام احمدی رو توصیف کردی . اینجا هم میگم توصیف حالات رو کمی عمیق تر و با دقت بیشتری انجام بده مثلا وقتی استرس داره یا ترسیده قشنگ تمام حالات ترس و استرس رو بگو یا وقتی عصبیه حالاتش رو به طورت دقیق توصیف کن .



    متفرقه:

    باورپذیری: خب ببین ، رمانت تقریبا قابل باور بود . غیر از بخشی که نازنین با یه ضربه برمیگرده به چند هزار سال قبل . البته چون ژانر رمانت تخیلیه ، پس مشکل خاصی از این نظر نداره. موضوع بعدی این بود که یه دختر هرچقدر هم به اجبار حجاب داشته باشه ، باز هم تحت تاثیر عقاید مذهبی به یه پسر دست نمیده . پس این نکته ای که گفتم رو بهتره اصلاح کنی.


    نکات اخلاقی: خب ، تو رمانت باید چند نکته رو رعایت کنی . اول اینکه نباید حجاب و چادر رو جوری نشون بدی که اگه اجبار باشه باعث زدگی از دین میشه . دوم اینکه ، همونطور که بالا هم گفتم ، دختری از خانواده مذهبی به پسر دست نمیده . حجاب و دین رو جوری جلوه نده که خواننده هم از عقاید مذهبی صرف نظر کنه . ببین فیلم ها و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ها روی ذهن بیننده ها و خواننده ها تاثیر میذارن . پس چه بهتر اگر این تاثیرات خوب باشن. مثلا ، چند جا حرف از نوشیدنی های غیر مجاز زدی و گفتی که دختره داستان هم از این نوشیدنی ها خورده ، اول اینکه امکان نداره متوجه نشه چجور نوشیدنی خورده ، دوم اینکه بهتر بود ، نمیگفتی یه دختر اونم از خانواده مذهبی اینجور نوشیدنی رو خورده.


    سخن نویسنده: بارها در طی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گفتی حرف هایی که از گذشته میزنه تحقیق شده هستند . بهتر بود این حرف هارو در اول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به خواننده ها میزدی ، چون اینجوری توجه خواننده ها بیشتر به حرفت جلب میشد و همچنین ذهن خواننده رو به جای دیگه ای پراکنده نمیکردی. بهت توصیه میکنم برگردی و این حرف رو به اول
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    اضافه کنی و حرف هایی که در طی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زدی رو حذف کنی.


    قلمت خوبه خواننده رو جذب میکنه


    موفق و پیروز باشید


    عضو آزمایشی شورای نقد

    64673
     

    ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    با سلام
    ویرایش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بر اساس نقد تایید شد
    امید است در ادامه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نیز همه موارد ذکر شده را رعایت فرمایید
    با تشکر
    مدریت نقد:حوا

    62127
     

    Mahii.zakeri

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/29
    ارسالی ها
    5
    امتیاز واکنش
    15
    امتیاز
    21
    سلام
    واقعیتش اول که اومدم نقد کنم متوجه شدم بقیه خیلی تخصصی و طولانی نقد کردن برای همین هم پشیمون شدم ولی بعد به خودم گفتم همه که مثل هم حرف نمی زنن برای همینم تصمیم گرفتم تا نقدم رو بنویسم دیگه نمیدونم بقیه دوستان به اون موضوعاتی که میخوام بگم اشاره کردن یا نه!:

    اول از همه"اسم داستان" خیلی طولانی بود. .اسم یه داستان اولین چیزیه که از اون‌ داستان در ذهن خواننده می مونه و داستانی که اسم طولانی داشته باشه اصلا نمی تونه نظر خواننده رو جلب کنه در مورد اسم های تکراری هم قضیه همینه! اسم داستان باید خواننده رو جذب کنه گویای داستان باشه ولی داستان رو لو نده ،خاص باشه و ترجیحا انحصاری باشه(اگه یه نگاه به آثار معروف همین نویسنده های ایرانی خودمون بندازی متوجه میشی که اغلب اسم هایی که انتخاب میکنن علاوه بر جذاب بودن خاص هم هست،خیلی از نویسنده هایی که داستان های کمدی وعاشقانه مینویسن اسم های داستان هاشون رو خودشون میسازن)

    در مورد" ژانر "درسته که ژانر اصلی (عاشقانه،تخیلی،تاریخی و کمدی)ولی من این کتاب رو با این فکر که این یک کتاب رازآلود و پلیسی هست خوندم( دقیقا یکی از دوستام به خاطر علاقه من به کتاب های پلیسی و راز آلود این کتاب رو به من معرفی کرد) دقیقا تا آخر رمان من کلی سوال تو ذهنم بود که به جوابشونم نرسیدم ، درک نمی کردم که چرا پادشاه اون علاقه عجیب نسبت به نازنین رو داره،اون پیشگویی که ریموش دربارش دروغ میگه چیه، چرا نازنین بین رفتاراش در گذشته و آینده تناقض هست ، چرا یه جن محافظ نازنین هست ، چرا در گذشته گیاهان با آینده فرق داره و کلی سوال دیگه که اینجا براشون جا نیست و اگه بخوام بگم اندازه یه طومار جا میگیره ،واقعیاتش تا آخر رمان منتظر بودم یه جا معلوم شه نازنین جای سفر در زمان ،بین دو بُعد مختلف سفر کرده!

    انگار که میخواستی سریع داستان رو تموم کنی و از دست این رمان راحت شی چون سیر گذر رمان خیلی سریع بودو خیلی جاها در حال پرش از گذشته به حال و بلعکس . یا از حال به آینده و بالعکس بودی .یکجا میخونی که نازنین و ریموش در حال اومدن به شوش درگیر با یه گروه از افراد عجیب و غریب میشن( یه درگیری که خیلی شبیه به درگیری هست که توی رمان[ تیدا زاده نور یا تاریکی] اتفاق می افته زمانی که شخصیت های اصلی روی کشتی با اهریمن پرستان روبه رو میشن )وبعد فضا میپره به آینده دور پیش آریا و حسام و خانواده نازنین و پرونده ای که آریا و حسام روش کار‌میکنن بعد یک مدت طولانی داستان میپره به گذشته ای که در اون هفت ساله نازنین مرده یا به عبارتی خودکشی کرده و ریموش هم دلش براش تنگ شده کما اینکه خودش باعث مرگ نازنین شده و نازنین در شب عروسی ریموش با یه زن دیگه خودکشی کرده ! دوباره بعد از یک سطر داستان میپره به هفت سال قبل زمانی که نازنین دوقلو هارو باردار بود .

    این پرش ها علاوه بر اینکه خواننده رو گیج میکنه باعث میشه از گیرایی و زیبایی و جذابیت نوشته کم بشه( اگه کمی مطالعه کنی متوجه میشی، متنی که در اون راوی یکسره در حال پرش از حال به گذشته و بلعکس ، یا از حال به آینده و بلعکس باشه برای نشون دادن افکار و روحیات افراد روانی به کار میره و مناسبه و برای همچین متنی مناسب نیست)

    در مورد ساعت تو اون رو یه وسیله عنوان کردی که با استفاده از اون میشه در زمان سفر کرد ولی در اولین سفر در زمان نازنین هیچ نشونه ای از ساعت نیست و انگار نازنین از یه پرتال رد شده و بعلاوه هیچ حرفی هم از پیدا شدن ساعت توسط نازنین نمی زنی ،اون عملا بعد جدا شدن آستین لباسش از ساعت آرش دیگه هیچ تماسی با ساعت نداره ، بعلاوه ساعت مدت زیادی در اختیار آرش بوده پس چرا برای اون هیچ اتفاقی نیوفتاده و اون در زمان سفر نکرده، امیدوارم بتونی همه این کاستی هارو توی جلد دوم رمانت برطرف کنی

    استعداد نوشتن رو داری و میتونی خیلی خوب ذهن خواننده رو درگیر کنی اگه بتونی خوب از توانایی هات بهره ببری!! بـ*ـوس ،بـ*ـوس ،ستاره بچینی ،فدات
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا