متون ادبی کهن رباعیات کمال‌الدین اسماعیل

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
گر رنجه کنی قدم بپرسیدن من

روشن کنی از جمال خود مسکن من

مانندۀ پسته ام که بتوانی دید

خونین دل من در استخوان تن من
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شمعم که شدست جان من دشمن من

    صد تو غم دل گرفته پیرامن من

    بر یاد لب تو وقت جان دادن من

    جان خنده زنان برون شود از تن من
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من بودم دوش و یار سیمین تن من

    جمعی ز نشاط و خوشـی‌ پیرامن من

    ایشان همّه صبحدم پراگنده شدند

    جز خون جگر که ماند بر دامن من
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    کی خوش بود ای جان پسندیدهٔ من

    حال دل برگشتهٔ شوریدهٔ من؟

    تو غایب و آنکه او ترا کشت بقهر

    غایب نشود یک نفس از دیدهٔ من
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    امروز منم زبیم جان نا ایمن

    فردا ز عذاب جاودان نا ایمن؟

    بیچاره کجا رخت سعادت بنهد

    آنکس که بود در دو جهان نا ایمن
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    خرسند نشد یار بسر بازی من

    برخاست غنش بخانه پردازی من

    از من به بها ی عشـ*ـوه جان میخواهد

    دل می گوید : بخر بانبازی من
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ای وصف تو سرمایۀ گویایی من

    مشغولی تو لگام خود رایی من

    تا خاک سر کوی تو شد قبلۀ دل

    یک خانه شد اندیشۀ هر جایی من
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ای یاد غمت مونس تنهایی من

    وی خاک درت سرمۀ بینائی من

    مگذار که فاش گردد اندر عالم

    چون حسن تو حال دل سودایی من
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    چون خواب نیاییم بدین چشم درون

    وز دل نشوی دمی چو اندیشه برون

    زین چشم چه آید بجز از قطرۀ آب؟

    زین دل چه گشاید بجز از چشمۀ خون؟
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    جانا ز پی وصال چون گشت کنون

    آمیـ*ـزش ما ز ناخن و گوشت فزون

    چون رک همه مغز استخوانم خون باد

    گر با تو چو موی نایم از پوست برون
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    350
    بازدیدها
    3,339
    پاسخ ها
    159
    بازدیدها
    2,111
    پاسخ ها
    191
    بازدیدها
    3,317
    بالا