: حلقه جادویی(جلد اول)Magic Ring
نویسنده : س.زارعپور
ژانر: تخیلی-فانتزی-ماجراجویی
خلاصه:
جنگ نزدیک بود؛ کنار گوشمون نفس می کشید و هیچکس متوجه نشد.
مردم بی گـ ـناه تاوان پس دادن،تاوان گناهی که مرتکب نشده بودن. امیدها رفت، زندگی ها نابود شد و ویرانه ها کنار هم قرار گرفتن. دشمن ها قوی تر و ترسناک تر از قبل اطرافمون جولان می دادن. اگر ویرانه می موندم باید محکوم می شدم به تباهی.
این ظالمانه تر بود اگر شیطان مجازات نمی شد.
جنگ دیگه ای در راه بود. بزرگ تر و هولناک تر از قبل... برای پیروزی تنها یک چیز در اختیار داشتم؛ حلقه عجیبی که قدرت هاش یکی یکی پدیدار می شد، و رازهای پنهان پشتش .
نفس های جنگ داغ تر از همیشه حس می شد و این بار، ما بودیم که به جاش نفس می کشیدیم.
با سلام خدمت همه ی نگاه دانلودی ها و عزیزانی که این داستان رو دنبال می کنن.
من قصد نداشتم تایپک نقد بزنم اما هی که پیش می ره می بینم نیاز دارم نظرات و انتقادات مو شکافانتونو بخونم تا بفهمم چطور پیش می ره.
ممنون میشم اگر ازم نخواین اتفاقات اصلی رمان رو عوض کنم چون دیدم که بعضی دوستان چنین درخواست هایی دارن. نظر شما برای من خیلی مهمه اما همونقدر که میتونید به من انگیزه ی نوشتن بدید از اون راحت تر می تونید باعث دلسرد شدنم بشید.
بازم ممنون از نگاهاتون.
نویسنده : س.زارعپور
ژانر: تخیلی-فانتزی-ماجراجویی
خلاصه:
جنگ نزدیک بود؛ کنار گوشمون نفس می کشید و هیچکس متوجه نشد.
مردم بی گـ ـناه تاوان پس دادن،تاوان گناهی که مرتکب نشده بودن. امیدها رفت، زندگی ها نابود شد و ویرانه ها کنار هم قرار گرفتن. دشمن ها قوی تر و ترسناک تر از قبل اطرافمون جولان می دادن. اگر ویرانه می موندم باید محکوم می شدم به تباهی.
این ظالمانه تر بود اگر شیطان مجازات نمی شد.
جنگ دیگه ای در راه بود. بزرگ تر و هولناک تر از قبل... برای پیروزی تنها یک چیز در اختیار داشتم؛ حلقه عجیبی که قدرت هاش یکی یکی پدیدار می شد، و رازهای پنهان پشتش .
نفس های جنگ داغ تر از همیشه حس می شد و این بار، ما بودیم که به جاش نفس می کشیدیم.
با سلام خدمت همه ی نگاه دانلودی ها و عزیزانی که این داستان رو دنبال می کنن.
من قصد نداشتم تایپک نقد بزنم اما هی که پیش می ره می بینم نیاز دارم نظرات و انتقادات مو شکافانتونو بخونم تا بفهمم چطور پیش می ره.
ممنون میشم اگر ازم نخواین اتفاقات اصلی رمان رو عوض کنم چون دیدم که بعضی دوستان چنین درخواست هایی دارن. نظر شما برای من خیلی مهمه اما همونقدر که میتونید به من انگیزه ی نوشتن بدید از اون راحت تر می تونید باعث دلسرد شدنم بشید.
بازم ممنون از نگاهاتون.
آخرین ویرایش: