نقد رمان معرفی و نقد رمان زوزه در مه /ngn کاربر انجمن نگاه دانلود

ن. مقصودی(ngn)

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/17
ارسالی ها
794
امتیاز واکنش
62,699
امتیاز
1,003
سن
31
53877
به نام خدا

نام
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:زوزه در مه

نویسنده:ngn/ کاربر نگاه دانلود
نام تایید کننده:حیات
ژانر:تخیلی

خلاصه:

آنگاه که ماه کامل میشود، و زوزه ی گرگ های محافظ ستون های درختی جنگل را میلرزاند،و هنگامی که سایه ی خونخوار مرگ ،ده جنگلی را به آغـ*ـوش میکشد، از پس روزمرگی های ساده وکودکانه اش برمیخیزد،نیرا... دختری که زاده شده تا بدرد و رهبر درنده ها باشد. سرانجام این پنجمین گرگ چه خواهد شد ؟

سپاس ازوقتی که میزارین...
در خواست تگ هم دارم برای رمانم...
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • فاطمه تاجیکی

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/06
    ارسالی ها
    2,423
    امتیاز واکنش
    47,929
    امتیاز
    956
    محل سکونت
    بندرعباس
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........
    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد

    36598
     

    NAZ-BANOW

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/11
    ارسالی ها
    850
    امتیاز واکنش
    23,352
    امتیاز
    671
    سن
    27
    محل سکونت
    تبریز
    نقد رمان زوزه در مه

    نقد رمان بر اساس پست های گذاشته شده توسط نویسنده می باشد

    ضمن خسته نباشید خدمت شما دوست و نویسنده ی عزیز

    نام رمان

    نام انتخابی شما برای این رمان با عنوان زوزه در مه است.اولین موضع و اولین احساسی که از نام رمان شما در ذهن بنده شکل گرفت تماما در جهت تخیلی بودن رمان هستش.زوزه مخصوص گرگ هاست و شب یک پدیده طبیعی است که درون آن اتفاقات و اسرار جالبی نهفته شده است.زوزه در مه در وهله ی اول از جذابیت کافی برای جذب خواننده بر خورد دار هستش.من حدسی که از نام رمان شما برای محتوای داستانتون زدم درباره خیالی و تخیلی بودن داستانتون درست بود و درست چیزی که انتظار میرفت در رمان شما به نحواحسن اتفاق افتاد.نام رمان تماما با محتوای رمان هماهنگی داشت.نام رمان از سوی دیگر هم با ژانر داستان هماهنگی داره.

    ⃝جلد رمان

    رنگ های استفاده شده در جلد آبی سفید سیاه وسرمه ای ترکیب رنگ های سردی رو ایجاد کرده و تا حدودی ترس سردرگمی رو به مخاطب القا می کنه.تصویر دختری زیبا در قسمت بالایی رمان که فکر کنم با شخصیت اول رمان یعنی نیرا تطابق خوبی درست کرده.درخت های کاج نماد ده جنگلی را نشان می دهد و عکس گرگ در گوشه پایینی جلد نماد گرگینه های داخل رمان هستش.جلد کاملا با اسم و محتوا و ژانر انتخابی شما برای این رمان مطابقت داره و با طراحی این جلد جذاب دومین پوئن مثبت بعد از نام رمان را به خودتون جذب کردد.با مشاهده جلد شما و با توجه به نام تخیلی انتابی شما تقریبا تا حدودی می توان موضوع رمان رو که در باره گرگینه ها هست رو حدس بزنیم و به خوبی این زیبایی ها داخل رمانتون به چشم می خوره.

    ⃝خلاصه رمان

    خلاصه واقعا به خوبی نوشته شده سردرگمی در مورد کلمه های ادا شده از جمله گرگ های محافظ،پنمین گرگو ... من شخصه با خوندن رمان ترغیب به ادامه رمان شدم و واقعا کنجکاو شدم که بدونم داستان چه موضوعی رو ادامه می ده و این هه گره و راز در خلاصه آیا در ادامه داستان هم هست یا فقط در خلاصه برای به راه انداختن حس کنجکاوی مخاطبان بود.من باخوندن خلاصه فهمیدم که رمان در جهت تخیلی بودن که مربوط به داستان های گرگینه ای هستش و با خوندن رمان متوجه درست بودن حدسیاتم شدم وباید به شما بگم شما سه عنصر اصلی رمان رو تا به اینجا به خوبی رعایت کردید.

    ⃝مقدمه

    من هیچی متنی که مقدمه رمان رو تشکیل بده رو ندیدم و درواقع مقدمه بخش اصلی رمان هستش و با بودن مقدمه مخاطب میتونه تا حدودی حدس بزنه که داستان چه روالی داره. دوست عزیزم شما می تونستید در ابتدای رمانتون برای اینکه یک ذهنیت جذاب و زیبا در ذهن خواننده ایجاد کنیدمقدمه رو با یک متن دلنشین آغاز کنید.جای قرار گیری مقدمه در پست اول هستش مقدمه می تونه متن زیبایی که خودتون مرتبط با داستان نوشتید باشه یا میتونه شعری مرتبط با قصه از شاعر های معروف یا یک متن زیبا از افراد مختلف باشه.دوست خوبم شما بایستی یک متن مناسب با رمان رو به عنوان مقدمه در پست اول رمانتون برای زیبایی رمان قرار بدید.

    ⃝شروع و سیر رمان

    شروع رمان رو با مونولوگ درونی نیرا آغاز کردید که در حال بیدار شدن از خواب است جملات بندی زیباتون در پست اول و در سطر های ابتدایی حس خوشایندی به مخاطب وارد می کنه اما به نظر من نگـاه دانلـود با همچین موضوع جذابی باید شروعی کوبنده باشه دوست خوبم شروع رمان شما خوب هستش اما از این خوبتر هم میتونست باشه تا در نهایت بتونه رادار های مخاطب رو برای کنجکاوی به خوندن ادامه رمان ترغیب کنه. دوست خوبم شما می تونید در پست اول تغییراتی ایجاد کنید و یک شروع کوبنده هیجانی و کنجکاوانه ای رو جایگزین شروع فعلی خود کنید. در شروع رمان ما با شخص هایی از جمله خود نیرا،مامن ملیح مادر بزرگ نیرا و گیشا دوست صمیمی نیرا آشنا میشیم و تا حدودی شما به خوبی تونستید موضوع آشنایی با اشخاص رودر رمان رو ایجاد کنید.

    سیر رمان درپست های ابتدایی کند و بدون هیچ هیجانی هستش و هیچ موضوع جالب و جذابی رو ادامه نمیده اما از پست های بعدی جذابیت در سطر به سطر و پست به پست رمانتون مشاهده میشه و هیجان در رمان به طرز جالبی خودش رو به مخاطبان وارد می کنه.وتخیلی بودن رمان کاملا قابل مشاهده میشه.

    ⃝توصیفات(حالت، چهره، احساس، مکان)

    در توصیفات مکان معمولی بودید یعنی نه در حد معمول توضیح داده بودید و نه کامل.مثلا من نمی دونم که خونه ی نیرا چه شکلی هست یا مثلا کتابخونه ی آقای ملک که نیرا تو اونجا کار میکنه چه شکلیه یا مثلا جایی که ساها و قبیله اش زندگی می کنند چجور جایی هست شما فقط توضیح دادید که رو یه تپه یا مثلا اتاق ساها دارای ریسه های رنگی بود و زیباتر از بقیه چادر ها دوست خوبم شما اگر به خوبی نتونید مکان ها رو به خوبی توضیح بدید خواننده نمی تونه تو ذهنش اون جایی که اتفاقات در حال رخ دادن هستند رو در ذهنش تصور کنه لطفا در این موارد کمی توجه داشته باشید و تغییراتی در این قسمت بکنید.

    برای مثال:چادر شش ضلعی هایی را میدیم که پارچه های روشان به رنگ قهوه ای تیره بود وانگار بر اثر گذشت زمان با تابیدن نور خورشید رنگ و رویشان رفته بود.

    به سمت چادر ساها به حرکت افتادم پرده جلوی چادر را که به عنوان در برای چادر انتخاب شده بود را کنار زدم و وارد شدم...وغیره من نمی تونم جایی رو که شما تو ذهنت داری رو توضیح بدم فقط مثال کوچکی زدم.

    در مورد چهر ه های اشخاص به خوبی پرداخته بودید و کامل مخاطب میتونه توی ذهنش چشم های عسلی نیرا موهای سفید ساها پیشونی بلند کای رو احساس کنه حتی در اون قسمت هایی که ماه کامل میشد و یا بر اثر عصبانیت تغییر شکل میداد رو به خوبی توضیح داده بودید.

    احساس و حالات اشخاص هم به نحو احسن به تصویر کشیده شده بود ناراحتی نیرا بعد از فهمیدن اینکه پدر و مادرش چطوری کشته شده و زوزه ای که بعد از تبدیلش کشید .یا هنگام مرگ مامان ملیح همه چیزعالی و کامل بود.

    ⃝شخصیت پردازی

    شخصیت های تشکیل شده رمان شما:

    نیرا ،مامان ملیح،گیشا،آقای ملک،سیمین،بهادر جنگل بان،ساها،کای،چیتو،وود،ویا،تیا،شیکو،جیک،سارا مادر نیرا.،پدر سارا رئیس قبیله

    نیرا دختری معمولی با احساساتی که به سختی بروزمیده تنها دوسی که داره گیشاهستش تویک روستای کوچیک زندگی میکنند دختر که بعد از مرگ مامان ملیحش سختی زیادی کشید اما تونست به راحتی با این سختی ها کنار بیاد نیرا دختر قوی هست و به راحتی نمیتونه هر حرفی که بقیه میزنه رو راحت قبول کنه و ساها آینده ی بزرگی برای اون تو آینده دیده.

    ساها ساحره قبیله هستش زنی دلسوز که در برابر گرگینه احساس مسئولیت زیادی میکنه و به هچ وجه نمیتونه از انا ها جدا بشه و اونا رو مانند فرزندانش دوست داره

    شما در این رمان به خوبی تونستید اشخاص رو به تصویر بکشید اما چند نوع مجهولاتی داره.

    اسم نیرا ایرانی هست یا چه؟اسم های هم چون مامان ملیح سارا سیمین غیر عادی نیست و کامل طبیعی و عادی هستند اما اسم هایی همچون نیرا و گیشا به عنوان یک فرد ایرانی غیر عادی هستند و من تا به حال همچین اسم هایی رو نشنیدم.در باره شغل افراد متفاوت عمل کردید بهادر جنگل بان یا آقای ملک کتابخونه دار.

    ⃝دیالوگ ها و منولوگ ها

    دیالوگ ها و منولوگ های داخل رمانتون در تعادل هستند یعنی نه اونقد منولوگ ها زیاد هستند که ادم حوصلش سر بره و نه اونقد دیالوگ های کل کل داره زیاد باشه که آدم نفهمه چی به چی هست.دیالوگ های داخل رمانتون به سن و شخصیت داخل رمانتون تطابق داره یعنی کسی بیشتر از سنش که بفهمه حرف نمیزنه همه در حدود خودشون هستند.

    در بعضی از جاها هم شده از علامت- در گفتگوهای به این شکل استفاده کردید:

    نیرا:

    مامان ملیح:

    گیشا:

    لازم به ذکر هست که به جای علامت:باید از –استفاده کنید و در ضمن دوست عزیزم در هر سطر لازم به ذکر نام شخصیت ها نیستید چون اگر قابل فهم نبود با نوع صحبت ها مخاطب میفهمه که کودوم شخص داره صحبت میکنه یا با توجه به سن ونوع لحن متوجه میشه.

    ⃝نثر

    نثری که برای رمانتون در نظر گرفته بودید نثر ادبی بود اما در بعضی از جاها ادبی بودن فراموش میشه و کمی محاوره با ادبی تلفیق میشه مثال:

    ولی باید صبحانه رو باهم میخوردیم پست35

    ولی باید صبحانه را با هم می خوردیم

    در خیلی از جاها این نوع نوشتاری تکرار شده امیدارم تغییراتی در این مور بدهید تا نثر رمانتون یک دست و روان بشه.

    ⃝ژانر

    ژانری که برای رمانتون انتخاب کردید ژانر تخیلی هستش و این نوع ژانر به خوبی در رمانتون دیده میشه.دوست خوبم بهتر میشه ژانر عاشقانه رو هم به داستانتون اضافه کنید چون نیرا و تا اونجایی که میدون وود شاید در آینده رابـ ـطه ی احساسی داشته باشند و بودن ژانر عاشقانه در اینا لازم است.

    ⃝زاویه دید

    زاویه دیدی که برای رمانتون انتخاب کردید از نظر شخص اول یعنی نیرا هست و این ترتیب رو به جز یک مورد تا به آخر رعایت کردید فقط جایی که ساها از زبان خودش داشت گذشته رو یاد آوری میکرد شما باید تیتری با عنوان پلی به گذشته یا یه همچین چیزی در بالای پست می ذاشتید تا نویسنده در تجزیه و تحلیل به مشکل بر نخوره.

    ⃝ایده

    ایده که برای رمانتون انتخاب کردید تا حدودی نمیشه گفت جدید هست یعنی قبلا عنوان هایی بود با عنوان گرگینه ای بودن اما کمی تغییرات دررمان به وضوح کامل مشاهده بود و تا حدودی ایده جدید رو میشه به رمانتون نسبت داد.داستان در مورد دختری به نام نیرا هست که بعد از رسیدن به سن 18سالگی تمامی زندگیش زیرورو میشه با مرگ مامان ملیح و رفتن گیشا تنها دوست صمیمی اش تنها تر میشود وبر اثر اتفاقاتی با قبیله ای گرگینه آشنا می شود و بعد متوجه می شود که خودش گرگینه هست و یک گرگینه اصیل یک آلفا و پنجمین محافظ هستش و حالا بین دو راهی گیر کرده که آیا با خانواده ای جدیدی که آشنا شده است بماند واز آن ها محافظت کرده و در برابر دشمن های آن ها یعنی درنده های شب خون آشام ها بجنگد و انتقام مرگ پدر و مادرش را بگیرید یا به زندگی گذشته اش و کار در کتابخانه ی آقای ملک بماند و مشغول به کار و به زندگی روزمره خودش برگردد؟

    علائم نگارشی و غلط های املایی

    در رمان شما علائم نگارشی به طور کامل رعایت شده بود.

    در بسیاری از جاها غلط های املایی دیده میشد که با یک بار خوندن دوباره میتونید اون ها رو اصلاح کنید.

    دوست خوبم شما قلم خوبی و نسبتا پخته ای دارید.با امید کارهای بعدی شما



    چیزی که سرنوشت انسان را می سازد

    “استعدادهایش” نیست

    “انتخابهایش” است . . .

    عضو شورای نقد
    downloadfile-3.jpg
     

    ن. مقصودی(ngn)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    794
    امتیاز واکنش
    62,699
    امتیاز
    1,003
    سن
    31
    درود بر منتقد عزیز....
    سپاس بابت نظر لطفی که به رمانم داشتین.
    تمام نکاتی که گفتین حتما ویرایش میکنم..هم مقدمه،هم نثر،هم توصیف مکان و ...
    خیلی خوشحالم که شما منظور من و از نوشتن خیلی دقیق حس کرده بودین..
    بازم ممنون از نگاه گرم و وقتی که گذاشتین
     

    ARTAN._SH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/01
    ارسالی ها
    108
    امتیاز واکنش
    5,241
    امتیاز
    506
    سلام نویسنده ی عزیز: )خسته نباشید!

    نقد بیرونی:

    1)نام:

    اسم رمـان،جزو عناصریه که مخاطب رو به سمت رمـان جذب می کنه.پس باید تا حد زیادی کنجکاو کننده باشه که توجه مخاطب رو جلب کنه و مخاطب رو به سمت خودش بکشه.اسمی که برای رمـانتون انتخاب کردید"زوزه در مه بود"و تا جایی که من چک کردم اسم رمـان مشابهی با این اسم پیدا نکردم.اسم رمـانتون می تونه گویای یه قصه ی تخیلی باشه چون این ویژگی رو می شه از اسم رمـانتون حس کرد.در واقع اسم رمـانتون اون قدرام مخاطب رو نمی تونه کنجکاو کنه!بهتر بود یه اسم دیگه ای که بهتر و کنجکاو کننده تر باشه پیدا کنید و تا مخاطب بیشتر جذب رمـانتون بشه.در انتخاب اسم رمـان می تونستید بهتر عمل کنید.

    2)جلد:

    جلد هم نقش مؤثری در جذب مخاطب داره و باید طوری طراحی بشه که ژانر یا سبک رمـان رو به مخاطب برسونه.جلدی که برای رمـان شما طراحی شده،تا حد زیادی به رمـانتون و محتواش می خوره.عکس اصلی که ترکیب عکس یه دختر و یه گرگ هست.درواقع عکس دختر می تونه نشون دهنده ی این باشه که شخصیت اصلی دختره و یا رمـان راجع به یه دختر نوشته می شه.و عکس گرگ هم می تونه نشون بده که رمـان یه جورایی حالت گرگینه ای و یا...داره.عکس گوشه هم که عکس یه گرگه.فونتی هم که برای جلد استفاده شده،می تونست بهتر از این باشه چون به نظرم فونت خیلی ساده ایه!در کل فونت می تونست بهتر از این باشه.اکثر قسمت های جلدتون از ترکیب رنگ های سرد استفاده شده و یکم جلد رو بی روح کرده!اما بازم خوبه.اگر کل جلدتون رو بخوایم در نظر بگیریم به نظر من تخیلی بودن رمـان رو به مخاطب می رسونه و جلد خوبیه.

    3)خلاصه:

    خلاصه که مهم ترین عنصر در جذب مخاطبه،باید به بهترین صورت و مختصر و مفید نوشته بشه و در عین حال کنجکاو کننده هم باشه تا مخاطب برای خوندن رمـان،ترغیب بشه.خلاصه ای که شما نوشتید خیلی کوتاه بود و اگر بخوام صادقانه بگم نه کنجکاو کننده بود و نه کامل!در واقع خلاصه رو بهتره ساده بنویسید و زیاد ادبیش نکنید که مخاطب حوصلش نگیره بخونه.پیشنهاد من اینه که خلاصتون رو ساده تر بنویسید.و در جایی اسم یه شخصیت از رمـان رو گفتید.خب این می تونه نشون دهنده ی این باشه که شخصیت اصلی داستان همین شخصی هست که ازش نام بردید.خب پیشنهاد من به شما اینه که خلاصتون رو ساده تر کنید!یعنی همینی که هست رو به شکل ساده تری بنویسید و بهتره پایان خلاصه رو باز بزارد تا این که با سؤال بخواید تمومش کنید.بهتره خلاصتون رو ویرایش کنید.والبته این رو یادم رفت ذکر کنم که خلاصه ی کامل تری بنویسید!خلاصتون بیشتر مناسب مقدمه بود.پس در خلاصه چکیده ای از اتفاقات مهم داخل رمـان رو بنویسید تا کامل بشه.

    4)مقدمه:

    خب شما مقدمه ای برای رمـانتون ننوشتید.پیشنهاد من اینه که یه مقدمه برای رمـانتون در نظر بگیرید چون هم شروع رمـان رو زیباتر می کنه و ذهن مخاطب رو برای رویارویی با حوادث داخل رمـان آماده می کنه.مقدمه می تونه قسمتی از رمـان،یه قطعه شعر که به محتوای رمـان مربوط باشه و یا یه متن ادبی باشه.با توجه به این که نثر خودتون ادبیه می تونید قسمتی از متن داستانتون رو به عنوان مقدمه قرار بدید و بازم تاکید می کنم که مقدمه هم باید کنجکاو کننده باشه و مخاطب رو برای خوندن رمـان مشتاق کنه!و یا اگرهم مایل نبودید می تونید یه متن ادبی رو برای مقدمتون قرار بدید.

    نقد بیرونی:

    5)ژانر:

    ژانر رمـان،بیانگر اینه که اتفاقات و محتوای رمـان بر چه پایه ای هستن و یا از چه نوعی هستن.مثلا ژانر جنایی بیانگر اینه که در رمـان جنایت هایی رخ میده و یا اتفاقات رمـان از نوع جنایی هستن.ژانری که برای رمـانتون انتخاب کردید"تخیلی"بود.
    تخیلی:ژانر تخیلی نشون دهنده ی اینه که اتفاقات داخل رمـان بر اساس واقعیت نیستنو یا در واقعیت ممکن نیست که اتفاق بیفتن؛بلکه این اتفاقات ساخته ی ذهن نویسندس و وجود خارجی نداره.خب این ژانر به وضوح در رمـانتون دیده می شد.چون اتفاقات داخل رمـان مثل گرگینه بودن نیرا،تعلق داشتن اون به یه قومی که توی جنگل زندگی می کنن،سحر و جادو کردنای ساها و...جنبه ی تخیلی دارن.خب در کل شما این ژانر رو به خوبی در رمـانتون نشون دادید و موردی در این باره دیده نمی شد.
    ژانر پیشنهادی:با این که کل رمانتون جنبه ی تخیلی داره،اما با حدسایی که می شه برای پایان رمـان زد،می تونید ژانر عاشقانه هم به ژانر هاتون اضافه کنید.اما خب خود نویسنده از پایان رمـان خبر داره و این فقط یه پیشنهاد بود!اما اگر در آینده قراره اتفاقات عاشقانه بین دو یا چند نفر بیفته،می تونید این ژانر هم درکنار ژانر تخیلی قرار بدید.

    6)شروع:

    شروع رمـان،نقش خیلی مهمی توی نوشتن رمـان داره.شروع رمـان باید جوری باشه که مخاطب رو برای خوندن رمـان و همراه بودن با رمـان ترغیب و مشتاق کنه.شروع رمـان بهتره کنجکاو کننده و هیجانی باشه تا بتونه توجه مخاطب رو جلب کنه.شروعی که شما داشتین در واقع اول از بیدار شدن نیرا آغاز می شد.پست بعدی هم که ملیحه بهش کادوی تولدشو میده چون تولدش بود.در واقع اتفاقاتیم بود که مخاطب رو کنجکاو می کرد ولی ان چنان شروع هیجانی و کنجکاو کننده ای نداشتید.اتفاقات جالب رمـان از پست19 به بعد شروع شد و می شه گفت از پست 32 به بعد اوج هیجان و یا اتفاقات مهم رمتان بود.ولی تا قبل از اون اتفاق زیاد خاصی نیفتاد.می تونستید شروع بهتری داشته باشید.

    7)دیالوگ:

    -نظم:دیالوگ هاتون تقریبا نظم خوبی داشت.مثلا در دیالوگ های دونفره بهتر از(-)استفاده کنید تا این که اسامی رو ذکر کنید.اما در بعضی جاها اینو رعایت کرده بودید(مثل پست4 که نوشتید):
    -تولدت مبارک دخترم
    -مرسی مامان ملیح چرا انقد زحمت کشیدی

    خب در این دیالوگ شما از علامت(-)استفاده کردید.اما در پست5 نوشتید:
    مامان ملیح :جاشون خیلی خالیه
    نیرا:ای کاش الان پیشمون بودن

    و یا در پست هفت هم دیالوگ های بین نیرا و گیشا رو به همین صورت نوشتید.در واقع نیازی به این کار نیست چون در دیالوگ های معلوم هست که کی چی می گـه ولی در دیالوگ هایی که در اونا از دو نفر بیشتر حضور دارن،باید نام گوینده ها ذکر بشه.برای مثال(مثال رو از خودم می زنم):
    سیامک:حالا بشین دعا دعا کن به پلیس لومون نده!
    شهرام:همش زیر سر این منصور گور به گور شدست!
    منصور:به من چه؟درضمن اون بی عرضه تر از این حرفاست نترسین.
    شهرام:خواهی دید...!

    خب در دیالوگ بالا سه نفر حضور دارن و برای جلوگیری از گمراهی مخاطب،باید اسم گوینده هارو ذکر کنیم.ولی همون طور که گفتم برای دیالوگ های دو نفره نیازی به این کار نیست.

    یه نکته ی دیگه هم باید در رابـ ـطه با نظم دیالوگ هاتون بگم.در پست30 نوشتید:
    نیرا: آدمهای بدی نیستن مطمئن باشین...
    ممنون که نگران منی.

    توی دیالوگ یا باید در یه سطر متن نوشته بشه.یا این که به این صورت نوشته بشه
    -دیالوگ
    مونولوگ:
    -ادامه ی دیالوگ قبل.
    این طوری مخاطب فکر می کنه جمله ی "ممنون که نگران منی"جزو مونولوگ هاست نه دیالوگ.متن بالا رو می تونستید به شکل زیر بنویسید:
    -آدم های بدی نیستن.مطمئن باشین.
    لبخندی زدمو ادامه دادم:
    -ممنون که نگران من هستین.

    امثال این دیالوگ در رمـانتون زیاد بود.بهتره با یه مرور پیدا و اصلاحشون کنید.
    -متفرقه: سعی کنید حروف رو در دیالوگ هاتون نکشید.مثلا در پست51 شما همین کارو کردید:
    نیرا: کیییی؟ چرا آخه ؟
    نیازی به کشیدن حروف نیست.اگر گوینده زیادی تعجب کرده و داره این دیالوگ رو با تعجب می گـه می تونید به شکل زیر بنویسید:
    -کی؟!چرا آخه؟
    اینم یه نکته بود که باید ذکر می کردم.لطفا در ادامه سعی کنید حروف رو نکشید.

    -علائم نگارشی:علائم نگارشی،به مخاطب کمک می کنن که بتونه متن رو بهتر بخونه.پس استفاده از کاما،نقطه ویرگول،نقطه،علامت تعجب،علامت سوال و...در متن نقش مهمی داره!البته استفاده از این علائم نگارشی باید بجا و درست باشه.متاسفانه شما در بسیاری از دیالوگ هاتون از علائم نگارشی استفاده نکرده بودید.مثلا در پست 16 نوشتید:
    -خوبی دخترم !!! دکترت گفت حالت خوبه...فقط یکم شوکه شدی
    در دیالوگ بالا دوتا مورد وجود داشت!اول این که در جمله ی اول یعنی"خوبی دخترم"بعد از جمله باید علامت سوال میذاشتید نه علامت تعجب.دوم این که بعد از جمله ی "فقط یکم شوکه شدی"باید نقطه می ذاشتید که این کار رو نکرده بودید.اصلاح شده ی این جمله:
    -خوبی دخترم؟دکترت گفت حالت خوبه.فقط یکم شوکه شدی.
    هستش.یا در پست50 نوشتید:
    -منم.....چیتو اون زیاد میاد اینجا
    این جا هم دو نکته وجود داره.اول این که بعد از منم می تونستید نقطه یا علامت تعجب و یا سه نقطه قرار بدید نه این که از پنج تا نقطه استفاده کنید.دوم این که در آخر جمله باید علامت سوال قرار می دادید.
    درکل سعی کنید چه در دیالوگ هاتون و چه در مونولوگ هاتون از علائم نگارشی استفاده کنید و البته استفادتونم به جا باشه.

    -لحن و تن صدا:لحن و تن صدا،به مخاطب کمک می کنن بهتر بتونه اون صحنه یا دیالوگ رو تصور کنه.برای مثال:(مثال رو از خودم می زنم)
    با لحن مهربانی گفت:
    -من پشتتم عزیزم.نگران هیچی نباش.

    خب الان اینجا مخاطب می فهمه که گوینده با چه لحنی این دیالوگ رو گفته.لحن هارم در دیالوگ هاتون(فقط جاهایی که لازمه)ذکر کنید.البته بعضی جاها این کارو کرده بودید و این یه نکته مثبته.اما سعی کنید بیشتر لحن و تن صداها رو مشخص کنید.مثلا گوینده اینو با عصبانیت گفت،با بی تفاوتی گفت،با جدیت یا قاطعیت گفت و یا...

    8)مونولوگ:

    مونولوگ ها همون متن اصلی داستان هستن که در اون علائم نگارشی،توصیفات و سایر چیزها در اون قرار می گیره.حالا این جا در رابـ ـطه با سه مورد اصلی توضیح میدم:

    -علائم نگارشی:همون طور که قبل تر نوشتم،علائم نگارشی نقش مهمی در نوشتن متن دارن و به مخاطب کمک می کنن که اون متن رو بهتر بخونه.پس استفاده از علائم نگارشی در متن واجبه!اگر نویسنده از علائم نگارشی استفاده نکنه و یا اونارو در جای نامناسبی به کار ببره،یه ضعف در قلم خودش ایجاد می کنه.شما از علائم نگارشی خیلی کم استفاده کردید و یا بعضی جاها از بعضی علائم نگارشی نا به جا استفاده کردید.برای مثال در پست سه نوشتید:
    سرم را در آغـ*ـوش گرمش فشار دادم ؛صدای تپش قلبش آرامش عجیبی داشت
    خب این جا از علامت(؛)به درستی استفاده کردید اما در آخر جمله نقطه نذاشتید.در قسمت"علائم نگارشی و غلط املائی" مفصل تر در این باره توضیح می دم.

    -توصیفات:توصیفات نقش مهمی در رمـان دارن.توصیفات به مخاطب کمک می کنن تا اون مکان یا چهره رو بتونه تصور کنه و توی ذهنش به خاطر بسپاره و یا می شه گفت بیشتر از رمـان لـ*ـذت ببره.پس توصیفات نقش مهمی در نوشتن رمـان دارن و باید به حد کافی باشن.توصیفات شما بعضی جاها کم و بعضی جاها کامل بود و متاسفانه بعضی جاها اصلا توصیفی نکرده بودید.در بخش"توصیفات"بیشتر راجع به این موضوع توضیح می دم.

    اصول نگارشی:
    سعی کنید در مونولوگ ها از سه نقطه(...)استفاده نکنید و فقط از نقطه استفاده کنید.یا در جایی از مونولوگ می تونید از سه نقطه استفاده کنید که جمله پایان باز داشته باشه.در واقع استفاده از سه نقطه در دیالوگ ها موردی نداره اما در مونولوگ بهتره استفاده نشه.
    در بعضی قسمت ها ایراد نگارشی داشتید.مثلا فعل رو که باید در آخر جمله بیاد در وسط جمله اوردید و کلا یه جای نامناسب ازش استفاده کردید.برای مثال(مثال رو از خودم می زنم):
    با شنیدن صدام،سرشو بلند کردو نگاهم کرد.چند لحظه بعد دوباره سرشو گذاشت رو زانو هاش.
    در واقع متن بالا باید به این صورت نوشته بشه:
    با شنیدن صدام،سرشو بلند کردو نگاهم کرد.چند لحظه بعد دوباره سرشو روی زانو هاش گذاشت.
    بهتره یه مروری کنید و اینجور جمله هارو اصلاح کنید.
    در پست چهار نوشتید:
    با دست های بزرگش من را از آغوشش جدا کرد و
    از جیب بزرگ لباسش جعبه کوچکی درآورد

    در واقع اینجا نیازی نبود که بعد از جدا کرد مابقی جمله رو پایین بنویسید و باید در یک خط این رو می نوشتید.

    9)علائم نگارشی و غلط املائی:

    1)علائم نگارشی:همون طور که قبلا گفتم،رعایت علائم نگارشی،به مخاطب کمک می کنه تا مخاطب بتونه اون متن رو بهتر بخونه.رعایت اصول نگارشی و استفاده از علائم نگارشی به جا و درست حرفه ای بودن یا نبودن قلم نویسنده رو می سازه.همون طور که قبلا ذکر کردم،از علائم نگارشی کم استفاده کرده بودید و بعضی از این علامت ها نادرست و یا بهتر بگم،نا به جا استفاده شده بودن.مثلا در پست 4 در یه دیالوگ نوشتید:
    -تولدت مبارک دخترم
    -مرسی مامان ملیح چرا انقد زحمت کشیدی

    خب اینجا از هیچ علامت نگارشی استفاده نکرده بودید.اصلاح شده ی این دیالوگ:
    -تولدت مبارک دخترم.
    -مرسی مامان ملیح!چرا انقدر زحمت کشیدی؟

    در پست ششم،از علامت نگارشی،نا به جا استفاده کرده بودید:
    اوایل راه ،مسیر برایم خیلی زیبا به نظر آمد. وقدم هایم داخل برف ها فرو میرفت.
    خب این جا بعد از "خیلی زیبا به نظر آمد"نقطه گذاشتید و بعد از نقطه از "و" استفاده کردید.در واقع این جمله رو می تونستید به این صورت:
    اوایل راه،مسیر برایم خیلی زیبا به نظر آمد و قدم هایم داخل برف ها فرو می رفت.
    در جای دیگه از همین پست نوشتید:
    صدای خش ،خش برف ها را به خوبی شنیدم اما اعتنا نکردم .
    در متن بالا از کاما در جای نادرستی استفاده کردید و متن بالا رو باید به این صورت می نوشتید:
    صدای خش خش برف ها را به خوبی شنیدم اما اعتنا نکردم.
    درپست هفت نوشتید:
    قرص مسکنی رو به زور توی حلقم فشار داد
    خب اینجا در اخر جمله نقطه نذاشته بودید.و یا در جای دیگه ای از همین پست بازهم جمله ای نوشتید که همین ایرادو داشت:
    گیشا کنارم نشست
    از این موارد زیاد در متن رمـانتون دیده می شد.بهتره از علامت های نگارشی بیشتر استفاده کنید.

    در بعضی قسمت های رمـانتون دیدم که از علامت های نگارشی چند بار پشت سر هم استفاده کرده بودید.برای مثال در پست 8 نوشتید:
    گیشا: دلت خواست رحم کن بذار ماهم بخوریم!!!!
    در پست 9 نوشتید:
    نیرا: هیچی حالم خوب نیس نمیدونم چه مرگمه دلم شور میزنه!!!!
    در پست یازده نوشتید:
    آقای ملک :پس هنوز جاها شون و بلدی!!!
    در پست 14 نوشتید:
    صداهایی شنیدم که دلم را گرم میکرد. مرا صدا میزدند!!!!!
    در پست16 نوشتید:
    -خوبی دخترم !!! دکترت گفت حالت خوبه...فقط یکم شوکه شدی
    و در پست 21 نوشتید:
    -چرا مادرم با شما نموند؟؟؟
    در واقع نیازی به استفاده ی مکرر از علائم نگارشی نیست و با یه علامت،مخاطب متوجه آرایه جمله می شه.لطفا جملات بالا رو در رمـانتون اصلاح کنید.

    -غلط املائی:غلط املایی هم یه جورایی می تونه نشون دهنده ی ضعف قلم نویسنده باشه.چون وقتی نویسنده از درست بودن کلمه مطمئن نیست،بهتره یا اونو به کار نبره و یه معادل واسش پیدا کنه،و یا این که توی هرجایی چکش کنه و بعد از مطمئن شدن بنویسه.خب شما چند غلط املایی در متنتون داشتید.برای مثال در پست هفت نوشتید:
    خاستم تکانی بخورم که درد مانعم شد. گیشا کنارم نشست
    خب کلمه ی "خواستم"به همین صورت نوشته می شه.در پست8 نوشتید:
    آن شب کنار گیشا با مرور خاطراتمان گذشت و من گهگداری ،میان پرحرفی هایش خابم میبرد.
    در متن بالا هم غلط املایی داشتید و کلمه ی "خواب" به همین شکل درسته.در قسمت دیگه ای از همین پست نوشتید:
    گهگداری در چمنذار می دویدیم و مو های بیرون زده از مقنعه های کج و کوله مان را به دست باد میدادیم.
    شکل صحیح کلمه ی "چمنزار"به همین شکل هست.
    -نکته:از دو کلمه ی غلط خاب و خاستم زیاد در متنتون استفاده کردید.حالا نمی دونم باید به پای اشتباه تایپی گذاشت یا این که کلمه های جدید ساخته شده توی چت کردن ها که نمی دونم از کجا به وجود اومدن.ولی شما دارید رمـان تایپ می کنید و باید قلم حرفه ای داشته باشید!لطفا این کلمه هارو در رمـانتون اصلاح کنید.

    -اشتباه تایپی:یه نوع دیگه از غلط هایی که توی نوشتن رایجه،اشتباه تایپیه.مثلا نویسنده یه حروفی رو جا میزاره و یا اشتباها بین کلمه ای فاصله میندازه و یا حروفی رو جا به جا می نویسه و...در متنتون یه اشتباه تایپی هم پیدا کردم.مثلا در پست 3 نوشتید:
    آنقدر غرق درآغوشش بود که برای لحظه ای فراموش کردم که تولدم است.
    خب در متن بالا به جای کلمه ی "بود" باید می نوشتید "بودم".
    خب من مثال هارو زدم و شماره ی پست هارم گفتم.لطفا موارد بالا رو در رمـانتون اصلاح کنید.

    10)زاویه دید:

    همون طور که خودتونم می دونید،ما دو نوع زاویه دید داریم که در نوشتن ازشون استفاده می شه.یکی زاویه دید اول شخص و اون یکی زاویه دید سوم شخص هستش.زاویه دید اول شخص نسبت به زاویه دید دانای کل(سوم شخص)طرفدار های بیشتری داره و بیشتر مورد استفاده قرار می گیره.در این زاویه دید همزاد پنداری مخاطب با شخصیت داستان،بهتر اتفاق میفته.چون در این زاویه دید،همه ی اتفاقات و احساسات شخص،از طرف خود شخصیت گفته می شه.در زاویه دید دانای کل،دست نویسنده در بیان توصیفات و...باز تره.در این زاویه دید،نویسنده می تونه هم زمان راجع به چند شخصیت توضیح بده.
    شما از زاویه دید اول شخص استفاده کردید که همون طور که گفتم طرفدار های بیشتری نسبت به سوم شخص داره.اما تا الان که داستانتون توسط دو شخصیت یعنی ساها و نیرا گفته شده.خب شما عوض این کار می تونستید از زاویه دید سوم شخص استفاده کنید و به طور همزمان راجع به چند شخصیت بنویسید.البته یه قسمت هایی از رمـانتون یهو سوم شخص می شد بعد دوباره بر می گشت به اول شخص!خب همون طور که گفتم پیشنهاد من به شما زاویه دید سوم شخص هستش چون اگر از این زاویه دید استفاده کنید،دیگه لازم نیست داستانو از زبان شخصیت های مختلف بیان کنید.

    11)شخصیت پردازی:

    شخصیت های تا به اینجای رمـانتون،نیرا،مامان ملیحه،گیشا،عمو علی،آقا ولی،آقای ملک،سیمین،ساها،کای،چیتو،سارا،ویا،وود،جیک،تیا و...بودن.
    خب تعداد شخصیت هاتون تا به این جا زیاد بوده ولی با توجه به درحال تایپ بودن رمـان ممکنه تعداد شخصیت ها کم یا زیاد بشه.اسامی بعضیاشون عجیب غریبه و با توجه به این که توی جنگل زندگی و می کنن و البته جزو انسان های عادی هم نیستن،باید به این صورت اسامی انتخاب می شد.رفتار های انسان های عادی،عادی بود و رفتار های انسان های غیر عادی،غیر عادی بود و در کل این تعادل برقرار بود.
    1)نیرا:خب نیرا شخصیت اصلی رمانه و یه جورایی شخصیت جالبی داره.گهگاهی بازیگوش،یه مواقعی افسرده و...خب طوری که توی رمـان ذکر شده بود،نیرا از نژاد گرگینه ها بود که توی یه قبیله ای توی یه جنگل زندگی می کرده اما با مرگ پدر و مادرش به دست زنی به نام ملیحه سپرده می شه تا بین مردم عادی بزرگ شه.تا این که ملیح میمیره و نیرا حقیقت رو کشف می کنه.خب چون نیرا بین مردم عادی بزرگ شده،طبیعیه که رفتارشم مثل اونا باشه نه مثل افراد توی قبیله.طبق گفتتون18/19سالشه و رفتار و حرکاتش به سنش می خوره و شخصیت قوی توی رمـانه.
    2)ملیحه:در واقع این شخصیت خیلی زود از داستان حذف شد و زیاد نتونستید راجع بهش توضیح بدید و به همین دلیل جزو شخصیت های ضعیف به شمار میاد.همون طور که گفتم بعد از مرگ خانواده ی نیرا اونو به دست این شخصیت میسپارن تا توی یه زندگی عادی و پیش مردم عادی بزرگ شه.و این که طبق گفته ی خودتون 60 و اندی سال داره ولی باید بگم رفتار ها و حرکاتش مثل کسایی که توی این سنن نبود!یعنی دیگه خیلی می خواست بزرگ نشون بده به27/28ساله ها می خوره.روی این شخصیت بیشتر کار کنید.
    3)گیشا:خب گیشا می شه گفت دوست صمیمی نیراست.شما راجع به این شخصیت زیاد توضیح ندادید و فقط در همین حد بود که برای درسش مجبور می شه بره تهران و مادرش میمیره و...بهتره راجع به گذشته ی این شخصیت بیشتر توضیح بدید چون شخصیت خیلی مبهمیه.
    4)عموعلی:این شخصیت فقط یه حضور خیلی کوتاهیی در رمـان داشت اونم در اوایل رمـان بود که اومد امانتیشو برداشت و برد.بعدش دیگه پیداش نشد و اصلا نفهمیدیم کی بود و چی شد.کاش همون جایی که اومد امانتیشو برداره یه توضیح کوتاهی می دادید(اگر شخصیت خیلی مهمی توی رمـان نیست.)که حداقل مخاطب راجع به نسبتشون باهم یه اطلاعاتی داشته باشه.
    5)آقا ولی:این شخصیتم گویی شخصیت مهمی توی رمـان نبود چون اینم مثل شخصیت قبلی،یه حضور خیلی کوتاهی در رمـان داشت و دیگه پیداش نشد.البته توی رمـان گفتید که همسایست.پس به عنوان یه همسایه نیازی نیست توضیح زیادی راجع بهش بشه.
    6)آقای ملک:آقای ملکم که نقش کتابدار یه کتاب خونس و به نظرم شخصیت ثابتی نداره.گهگاهی مهربونه و بعضی وقتام خیلی خشک به نظر میاد.به نظرم راجع به این شخصیت نیازی به توضیحات زیادی نیست اما خب بازهم یه سری چیز ها راجع به این شخصیت گفته نشده و به نظرم اگه در ادامه ی رمـان اطلاعات بیشتری راجع به این شخصیت بدید،بهتره.
    7)سیمین:سیمین که نقش همسر آقای ملک رو توی رمـان داره.می شه گفت زیاد در رمـان حضور نداره و یه جورایی شخصیت ضعیفی توی رمانه.به عنوان یه آشنا بهتره حضور این شخصیتو در رمـان بیشتر کنید.
    8)ساها:ساها،مادر بزرگ نیراست و جزوی از همون قبیله ی عجیب غریبیه که توی جنگل زندگی می کنن.راجع به شخصیتش باید بگم که حرکات و رفتارش و یا دیالوگ هاش مثل افرادی نیست که پیر باشن و سنشون زیاد باشه!بهتره در حرکات و رفتار و طرز نوشتن دیالوگ های این شخصیت بیشتر دقت کنید.
    -نکته:اسامی افراد قبیله رو به خوبی انتخاب کردید چون نباید اسامی اونا مشابه اسامی انسان های عادی می بود؛ولی در طرز رفتار هاشون بهتر می شد اگر یه چیز خاصی اضافه می کردید.مثلا یه رسم و رسومات عجیب و غریب با استفاده از قوه تخیلتون می ساختید و توی رمـان می نوشتید.طرز رفتار اون ها نباید مثل انسان های عادی باشه و باید یه رفتار خاصی رو داشته باشن که اونا رو متفاوت کنه.بهتره در این مورد بیشتر دقت کنید.
    و نکته ی دوم این که سعی کنید بین شخصیت هاتون فرق بزارید.رفتار های شخصیتاتون همه مثل همه.

    12)توصیفات:

    همون طور که گفتم،توصیفات نقش مهمی در نوشتن رمـان دارن.چون به مخاطب برای تصور کردن کمک می کنن و بهتره به حد کافی باشه.اگر بخوایم توصیفات رو به سه بخش تقسیم کنیم در نتیجه توصیف چهره،احساسات و مکان خواهیم داشت.خب حلا راجع به تک تکشون توضیح می دم:

    توصیف چهره:توصیف چهره،به مخاطب کمک می کنه که بتونه چهره ی اون شخص رو توی ذهنش درست کنه.توصیف چهرتون بعضی جاها کامل نبودو بعضی جاها کامل بود.بهتره توصیف چهره ی شخصیت هاتون رو(اونایی که توصیف نکردید)در ادامه توصیف کنید.

    توصیف مکان:توصیف مکانتونم تا حدی خوب بودو اطلاعات کافی رو درباره ی اون مکان به مخاطب می داد.در واقع در توصیف مکان باید ذکر کنید که اون مکان بزرگه یا کوچیک؟دیواراش چه رنگیه؟مبلاش چه رنگیه؟و یا غیره.ولی اگر توصیف مکانتون رو بیشتر می کردید،بهتر بود.

    توصیف احساسات:توصیف احساسات یعنی احساسات و شرایط اون فرد در اون موقعیت رو توصیف کنیم.توصیف احساسات باعث می شه که مخاطب با شخصیت همزاد پنداری کنه و اون شخصیت که در اون موقعیت قرار داررو درک کنه.توصیف احساساتتون متاسفانه خوب نبود!خب اول این که وقتی نیرا می فهمه از نژاد گرگ هاست یه ذره بیشتر از چیزی که ذکر کردید نباید تعجب کنه؟البته در مورد مرگ ملیحه در توصیف احساساتش خوب عمل کردید اما در این مورد زیاد خوب نبود.

    -توصیفات بهتره تدریجی باشن.نه یهویی و پشت سر هم.یعنی مثلا توی یه قسمت رنگ مبل رو بگین بعد چند خط بعد به طور نامحسوس(نه خیلی ضایع)به رنگ پرده ها اشاره کنید و همینجوری پیش برید تا توصیفات کامل بشه.توصیفات یهویی و پشت سر هم مخاطب رو از خوندنشون زده می کنه.ولی توصیف تدریجی نه تنها به توصیفات زیبایی می بخشه،بلکه مخاطب هم به خوندن ادامه ی متن برای فهمیدن یه جزء دیگه از توصیف اون چیز،ترغیب می کنه.

    13)نثر:

    اگر بخوایم نثر رو به دو دسته تقسیم کنیم در نتیجه دو نثر "محاوره ای"و "ادبی"خواهیم داشت.نثر ادبی پر از اصطلاحات و کلمات زیباست که به متن داستان زیبایی می بخشه.اما کمتر کسی پیدا می شه که بتونه یه رمـان رو با نثر خالص ادبی بنویسه و قطعا توی اون از بعضی کلمات محاوره ای هم استفاده می کنه.در نثر ادبی بعضی کلمه ها هستن که به گوش ما نخوردنو ممکنه ما باهاشون آشنا نباشیم و یا معنیشونو ندونیم.اما نثر محاوره ای که نثر پرطرفداری هست،بیشتر از نثر ادبی مورد استفاده قرار می گیره.چون نثر محاوره ای حالت خودمونی داره و پر از کلمات و اصطلاحاتیه که ما هرروز در صحبت هامون ازشون استفاده می کنیم و با اونا آشناییم.در واقع نثر محاوره ای تبدیل شده به یه نثر"جوون پسند" و اکثر خواننده های جوون دوست دارن کتاب یا متنی رو بخونن که نثر محاوره ای داشته باشه.
    نثری که شما ازش استفاده کردید،نثر ادبیه و همون که گفتم،نثر ادبی پر از کلمات و اصطلاح های زیباست که به متن زیبایی می بخشه.البته نثر شما،نثر خالص ادبی نبود.چون بعضی جاها محاوره ای می شد و یا در بعضی قسمت ها از کلمات محاوره ای استفاده می کردید.وقتی شما نثریو انتخاب می کنید،بهتره شکل خالصی از اون نثر رو تحویل مخاطب بدید.گرچه کار سخته!بهتره یه نثر ثابت برای خودتون انتخاب کنید.نثری که راحت تر می تونید باهاش بنویسید!

    14)سیر:

    سیر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،یعنی فراز و نشیب ها و هیجانات رمـان.یا همون روند پیش روی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    .روند پیشروی رمانتون خوب و در تعادل بود.یعنی نه خیلی تند پیش رفتید نه خیلی آهسته.همه چیز باهم جور درمیومدو اینا همه نشون دهنده ی در تعادل بودن روند رمانن.
    راجع به هیجانات و فراز و نشیب های رمانتون باید بگم خوب بود.بعضی قسمت ها خیلی هیجان انگیز بودن و بعضی قسمت هاهم خیلی عادی پیش میرفتن.

    15)ایده:

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما راجع به دختری به نام نیراست که نزدیک جنگل زندگی می کنه!بعد از مرگ ملیحه،توی کتاب خونه پیش آقای ملک کار می کنه.نیرا،طی جریاناتی میره جنگل و گروهی رو می بینه که در اون جا زندگی می کنن.بعد از توضیحات ساها یا همون مادر بزرگش می فهمه که پدر و مادرش توسط کسایی که فعلا معلوم نیست کشته شدن و نیرا یه گرگینس و اینام خانوادشن و...
    خب همون طور که ژانر تخیلیه،پس ایدتونم تخیلیه و توی واقعیت امکان نداره که یه همچین چیزی اتفاق بیفته. ایده ی اصلی شما که راجع به گرگینه و اینجور چیزاست یه ایده ی تکراریه ولی سایر ایده هایی که داشتین یه جورایی جدیده و چیزای جدیدی هم توی رمـانتون وجود داشت.در کل ایدتون جالبه و مخاطب رو برای سر دراوردن از قضایا مشتاق می کنه.

    موفق و مؤید باشید
    «عضو شورای نقد نگاه»

    downloadfile-3.jpg
     

    ن. مقصودی(ngn)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    794
    امتیاز واکنش
    62,699
    امتیاز
    1,003
    سن
    31
    درود بر منتقد عزیز...
    خسته نباشین...
    سپاس بابت لطفی که داشتین..
    حتما رو نکاتی که فرمودین اگر با ادامه و ریتم رمانم مغایرت نداشته باشه ، در وقتی که برای ویرایش دادن تصحیح میکنم.
    سپاس بابت ریز بینی و دقت بالاتون که حتی نزاشتن نقطه ای هم از نگاهتون دور نمونده....
    و ممنون بابت لطفی که به رمانم داشتین
    بعد از ویرایش هم منتظر نظر منتقدای عزیز هستم...
     

    CaptAIN Zizi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/23
    ارسالی ها
    120
    امتیاز واکنش
    3,585
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    یه نقطه گردالی تو دریای کارائیب
    سلام عزییز دل
    تا جای زیادی از رمانتو خوندم فک نکنی بی اهمیته ولی سرمان شلوووغ است بسی
    بنابراین تا نصفی که خوندمو مینقدم بعد فردا ایشالله تموم میکنم
    درضمن نظر من دربرابر نقد دوستانمون چیزی نیست
    چرا انقدر کوتاهه بعضی پستا نکن خاهرم به نفرین خاننده ها دچار میشیSigh
    اول قضیه این بنفشا چیه؟ رفع شه لدفن
    دوم اصول نگارشی رو رعایت کن مثلا وقتی علامت نگارشیتو میزاری باید به این صورت باشه : کلمه|علامت نگارشی|فاصله یا یدونه اینتر| شروع جمله بعد مثلا:
    خوب است. ولی... بعد از اما هم ویرگول نداریم نقطه سر خط هم زیاد داری یه جاهایی اصلا لازم نیست
    این از این
    سوم بعضی جاها از دستت در رفته گفتی خندیدیمو مو غلطه خندیدیم و مگه اینکه تو مهاوره بین افراد باشه
    تو پست هشتمت میگی گیشا و من خندیدیم راستش نفهمیدم دقیقا به چی خندیدن25r30wi لحاظ کن بیبی پست بعد پیچ و تاب خورده مان نوشتی امان Boredsmiley
    بعد با توصیفاتت و اسم شخصیت هات کاملا تو حال و هوای روستاهای شمالم بعد گفتی جنگله حس کردم از این روستا جاده خاکیاست کاش نمیگفتی اسفالت تو پست 9 همون تصور جاده خاکی و جنگل و اینا خیلی ناز تره البته نظره منه ها:campe45on2: وقتی میگی گیشا گفت: نقطه سر خط دیگه لازم نیست بگی گیشا:...
    بعد چرا گیشا رفت؟ اصلا با رفتنش قانع نشدم
    ولی از همه اینا که بگذریــــــــــم قلمت عـــــــــــاولیه
    وای نگین واقعا تشبیهات عالیه
    جذابه رمانت قطعا و اسم گیشا و شخصیتشو خیلی دوس میدارم

    ادامه بده خاهری و سعی کن معمای بیشتری به اولای داستانت و بعد مرگ ملیحه اضافه کنی تا منم
    قطعا بقیه رمانتو بخونم
    بدرود
     

    ن. مقصودی(ngn)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/17
    ارسالی ها
    794
    امتیاز واکنش
    62,699
    امتیاز
    1,003
    سن
    31
    سلام عزیزم...
    اون بنفشا کلماتیست که ویرایش شده....
    اون موردایی که گفتی و حتما درست میکنم..
    اون تیکه ای که خندیدن به رفتار دور از عادت گیشا بوده ...
    خودم خاستم روال داستان در اوایل یکم سرد و بدون هیجان باشه تا خاننده با داستان پیش بره و یهو وارد هیجان بشه..
    راستی نظرت و راجع به مقدمه نگفتی ؟؟
    ولی ممنون بابت نظر لطفت...
     

    CaptAIN Zizi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/23
    ارسالی ها
    120
    امتیاز واکنش
    3,585
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    یه نقطه گردالی تو دریای کارائیب

    اوکی سعی کن تو این روال سرد خواننده رو باخودت بکشونی منظورم این بود
    مقدمت احساسی و عالی بود گویین که سه بار خوندم تا کامل تمام جملاتو بفهمم اما بنظرم تو متنهای احساسی چیز خوبیه
    خواهش میکنم گلم تو ویرایشت موفق باشی
     

    ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    با سلام
    ویرایش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بر اساس نقد تایید شد
    امید است در ادامه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نیز همه موارد ذکر شده را رعایت فرمایید
    با تشکر

    62127
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا