نقد رمان معرفی و نقد رمان خوابگاه خون اشام |maria1377 کاربر انجمن نگاه دانلود

دوست دارین ادامه رمان در جلد دوم باشه؟

  • 1.بله

    رای: 9 42.9%
  • 2.خیر

    رای: 12 57.1%

  • مجموع رای دهندگان
    21

maria1377

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/09
ارسالی ها
485
امتیاز واکنش
7,157
امتیاز
583
سن
25
محل سکونت
سرزمین یاس های وحشی
با سلام
درمورد غلط املایی و
درمورد نکات نگارشی و غلط املایی حق با شماست.تا اواسط داستان متوجه نبودم که ازشون استفاده نمی کنم اما از نیمه به بعد استفاده کردم.
درمورد دو زبانه بودن داستان،فقط چند جایی که لزوم داشت از دو زبانه بودن استفاده کردم.و دفعاتش کمه.
درمورد روند گنگ داستان،داستان طوریه که وقایع پله به پله ظاهر میشن و داستان مجهوله و رزا داره کشفش میکنه.
تا پستای سوم چهارم که گنگ بود ،باید گنگ میبود.روند اصلی از زمان تصادف پدر و مادر رزا شروع میشه. درمورد دلایل ضعف رزا خوب در ادامه داستان مشخص میشه.
و درمورد هدف داستان،داستان هنوز کاملا رونشده و میشهدگفت شاید هدفش این بوده.

ممنون از توصیه هاتون.الان مشغول ویرایش هستم و نکاتی رو که گفتین رو حتما اضافه میکنم.

ممنون از وقتی که گذاشتین
 
  • پیشنهادات
  • maria1377

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    485
    امتیاز واکنش
    7,157
    امتیاز
    583
    سن
    25
    محل سکونت
    سرزمین یاس های وحشی
    • لایک
    واکنش ها: f.k

    عقیق

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    621
    امتیاز واکنش
    10,219
    امتیاز
    661
    نقد رمان خوابگاه خون آشام

    * نام رمان
    خب در نامگذاری از کلماتی ساده و قابل فهم استفاده کردین .یه ابهام کوچک جذاب درش وجود داره کلمه خوابگاه دقیقا بهت نمی گـه منظور نویسنده یه چیزی مثل خوابگاه دانشجویی که احتمالا خون اشام ها اونجا هستند یا فقط محل ارامش و زندگی یک خون آشامه بخصوص که تناقض جالبی در نام وجود داره که تا بهش فکر نکنی یادت نمیاد اونم اینه که خون آشام ها طبق داستان ها نمی خوابن که خوابگاه داشته باشن...در کل نام جذابیه برای طیف خوانندگان عاشق تخیلی ...اولین بار که نام رو میبینی بدون اینکه چندان تحلیلش کنی در همون نگاه اول به این فکر می کنی که نام زیادی گویاست از همون ابتدا بهت میگه که قراره بایه رمان در مورد خون آشام ها روبرو بشی. با وجودی که نام خیلی جذابیه اما اگر برای نام از کلماتی استفاده می کردین که ابهامات سنگینتر رو به ذهن مخاطب میداد جذابتر می شد و تنها با نامش میتونستید مخاطب رو به مطالعه رمان بکشونید چون رمان فقط در مورد خوابگاه نیست .

    * جلد
    خب در رابـ ـطه با جلد باید بگم که از جلد یه حس عجیب دریافت می کنی اون سیب به نظر خون الود و اون سیب گاز خورده گوشه سمت چپ بالا ذهن رو به سمت میوه ممنوعه و عشق و روابط عاطفی و مسایل این چنینی می بره...اون اقا با اون حالت که سیب خون الودی رو با دست خون الود انگار داره بهت تعارف می کنه هم سوال برانگیز و پر ابهامه اما تصویر مرد مورد استفاده چهره بسیار زیاد توسط دیگران مورد استفاده قرار گرفته و حس تکراری بودن میده به ادم. زمینه تیره پشت عکس هم ابهام و ترس شب رو به ادم تلقین می کنه . خب از تصویر کمی تا قسمتی به ژانر عاشقانه رمان میشه پی برد اونم به خاطر استفاده از سیب سرخ و اون نگاه نحو نگاه کردن مرد و سیب خون الود احتمالا خشونت درون داستان رو تلقین می کنه اما چندادن نمیشه ژانر تخیلی رو در جلد دید.

    * خلاصه
    خب خلاصه رو خوب شروع کردید اما از وسطاش که سن شخصیت اصلی رو رو گفتین به بعد زیادی توضیح دادین و ابهامات مطرح شده هم چندان قوی نیست تا مخاطب رو به ادامه علاقه مند کنه حتی اون پرسشی هم که مطرح کردین به اندازه کافی ابهام نداره یه ابهام قویتر و عمیقتر رو اگر می گنجاندید یا بهتر بگم یک گره محکم، خیلی جذابتر می شد چون مخاطب به واسطه حل گره ها و سوالاتی که تو ذهنش شکل می گیره شروع می کنه به مطالعه...اما شما خلاصه رو طوری نوشتید که به مخاطب چندان اجازه نمی ده تا سوالی رو تو ذهنش بسازه و ابهامی رو شکل بده. اون سوالی رو هم که مطرح کردین من گمان می کنم اگر نباشه و در مقابل خلاصه پر ابهام تر باشه حتی همون سوال و سوال های دیگری هم می تونه تو ذهن مخاطب شکل می گیره تا مخاطب بخاطرشون شروع کنه به خوندن.

    * مقدمه
    خب به نظر من مقدمه خوب و ساده بود که تکمیل کننده خلاصه است و یه پیش آگاهی قبل از آغاز بهت میده فقط این بخش" این رمان یه قسمت از دنیای خیالی منه جایی که هر چیزی ممکنه اتفاق بیفته همراه بشین با من تا ببینیم این دنیا تا کجا میره وسر انجام این ماجرا چی میشه" به نظرم این بخش رو حذف کنید بهتر باشه، مخاطبانتون رو دست کم نگیرید مطمئن باشید مخاطبانتون همه این ها رو میدونند نگران نباشید.
    * شروع
    پست اول شروعه...خب پست اول خیلی ساده و ارام و حتی یکم کسل کننده است چون با توجه به اینکه ورود رزا به لندن رو تعریف می کنه و با توجه به اینکه قراره مضمون تخیلی و رمز الود داشته باشه قطعا مخاطب حداقل انتظار یه شروع متفاوت رو داشت البته تعدادی سوال کوچک رو تو ذهن مخاطب شکل میده اما به نظرم کافی نمیاد اما خب خیلی هم ساده بود، مخاطب با توجه به تخیلی بودن انتظار هیجان بیشتری رو داره.
    *توصیفات(مکان، حالت ، احساس)
    خب تو پست های اول توصیفات حالت و احساسات مخاطبین خیلی کم انجام شده که مخاطب نمی تونه درک درستی از احساسات شخصیت ها داشته باشه بخصوص توی مکالمات اگر بیشتر بشه به درک بهتر از شخصیت ها خیلی کمک می کنه و اونها رو قابل درک تر می کنه.در صفحات بعد خیلی بهتر شده البته، ولی هنوز هم احساسات و اون واکنش های عاطفی رو که در لحظه تجربه می کنه رو فکر می کنم اگر بیشتر توصیف کنید بهتر باشه.
    در مورد مکان قرار گیری اشیاء خوب توصیف کردین و تقریبا خوب عمل کردین اما ظاهر ساختمان ها و محیط رو چندان توصیف نکردین .
    ظاهر ، لباس و چهره شخصیت ها رو اصلا توصیف نکردین فقط در مورد رزا کمی در مورد لباس و ظاهرش کمی توصیف کردین اما شمایل چهره و اجزای چهرش رو توصیف نکردین نه برای رزا نه برای سایر شخصیت ها.البته تمرکز بیشتر داستان بر وقایع و ماجراهاست که خیلی خوبه اما توصیفات مکان و حالت و احساس و چهره به درک بهتر داستان و شخصیت ها کمک می کنه فکر می کنم این توصیفات رو بیشتر کنید.

    * شخصیت پردازی
    خب با توجه به اسامی اعضای خانواده رزا و طرز رفتا و لباس پوشیدنش به نظر میرسه که خانواده مذهبی نیستند و خانواده راحت و ازادی داره وضعیت مالی شون هم با وجودی که بهش اشاره نشده اما میشه در موردش حدس هایی زد. رزا تو پست دوم خیلی ناگهانی و سریع با چند نفر اشنا و دوست شد خب یکم غیر طبیعیه چون هنوز حتی مستقر نشده بود تو اتاقش و خوابگاه به نظر خیلی زود بود هنوز.
    خب در مورد رزا باید بگم که در ابتدا که شروع می کنی به خوندن و کمی پیش میری فکر می کنی که رزا یه دختر معمولیه که در مورد خوابگاه چیزایی فهمیده و داره با یه سازمان مخفی همکاری می کنه ولی کم کم می فهمی که در مورد رزا چیزای بیشتر و مبهم تر وجود داره و تو رو نسبت به خودش کنجکاو نگه میداره و با چیزهایی که کم کم میفهمیم غافلگیر می شیم و حتی نمیتونیم مطمئن باشیم این غافلگیری های جذاب تا کی ادامه داره.
    در مورد کریس خیلی ابهام وجود داره و بسیار مشکوک به نظر میاد به نظر یه پسر سوئیسیه که تازه وارده اما خیلی مبهمه و از همون اول که باهاش توی داستان اشنا میشی کنجکاو میشی تا بیشتر در موردش بدونی چون رفتارش مشکوکه
    در مورد جاش هم با وجود چیزهایی که در موردش می فهمی و اینکه مغرور و خودخواه اما یکم میشه به احساساتش پی برد اما هنوز هم ابهامات و نقاط کور زیاده
    در مورد تمام شخصیت ها واقعا هیچ پیش بینی نمی تونی بکنی و این جالبه اما در مورد خصوصیات اخلاقی شخصیت ها چیز زیادی نمی فهمی و انقدر که به داستان و ابهامات و وقایعش پرداخته شده توسط نویسنده به بیان شخصیت و ویژگی های بارز شخصیتی افراد حاضر در داستان پرداخته نشده.(البته منظورم همون اشارات غیر مستقیم به شخصیتشونه واز رفتارهاشون در طی داستان. مخاطب خیلی نمی تونه پی ببره که مثلا رزا مغروره یا مثلا شوخ طبعه یا مهربونه و این جور موارد)
    در مورد خانواده رزا و پدر و مادرش ابهام زیاده و مخاطب نمی فهمه شغلشون چیه و فقط همینقدر می فهمی که پدر رزا با اون سازمان مخفی همکاری داشته اما نگفتید که این همکاری در پوشش چه شغلی بوده.
    سوزان هم با وجود ابهاماتی که در موردش وجود داره چندان شخصیت کلیدی به نظر نمی رسه اما احتمالا در طول داستان اونم نقش داره.
    * علائم نگارشی و غلط های املایی
    در پست سوم گفته بودید " کلکمون خونده است " خب این رو من هم شنیدم اما درس تر این اصطلاح " کلکمون کنده است" هستش.
    در جایی از پست های صفحه اول کلمه " اسر " رو به معنای نشانه بودن چیزی به کار بـرده بودید که املای صحیحش " اثر" هست
    در بعضی جاها (صفحه اول)و همچنین در پست های صفحه پنجم که البته بیشتر از یکی دوتاست جمله ها ناتمامه و افعال نوشته نشده و حواس مخاطب رو پرت می کنه و مجبوره خودش فعل مورد نظر نویسنده ررو حدس بزنه.
    غلط املایی زیاد نداشتین و با وجودی که تلاش کردین غلط املایی نداشته باشین اما غلط های تایپی که درش حروف جا افتادند زیاده دیده میشد که به یه باز بینی و اصلاح حل میشه.
    در چهار پست پایانی صفحه اول دو پست پایانی تکرار دو پست قبلی اش هستند
    در اواسط صفحه دوم در داخل پرانتز گفتید" مثل وقتی که دارین تو دلتون با خودتون صحبت می کنین اینجا توی ذهن حرف میزنه" خب ما معمولا توی رمان ها حرف های مستقیم نویسنده با مخاطبین رو که وسط رمان و داخل پرانتز نوشته اید رو توصیه می کنیم حذف کنید چون هم حواس مخاطب رو پرت می کنه و هم اینکه مخاطبانتون باهوشن و متوجه اون بخش میشن
    اون بخش های ابتدای پست ها که با مخاطبین صحبت می کنید رو با رنگ دیگه ای مشخص کنید تا مشخص باشه و رنگش متمایز از رنگ قلم رمان باشه تا قابل تشخیص باشه. در اواسط صفحه دوم تو پست های یک سوم پایانی یه جا دقیقا وسط پست چند خط مستقیم با مخاطبانتون صحبت کردین این صحبت ها رو یا در ابتدا و یا در انتهای پست و به رنگ دیگه ای بنویسید تا از متن اصلی قابل تشخیص باشه بخصوص که چون وسط پسته کلا حواس مخاطب رو از قصه پرت می کنه.
    وسطای صفحه سوم یه شعر طولانی گذاشته بودید خوب من توصیه می کنم فقط یه بخش کوتاهش رو بزارید چون مخاطب فقط چند بیت ابتدایی رو میخونه و بقیه شعر رو نخونده رها می کنه.
    اولین پست صفحه چهارم تکرار یکی از پست های پایانی صفحه سومه.
    توی پست دوم یا سوم صفحه پنج یه قسمت گفته بودید " منو کریس روزی سه چهار ساعت به تحقیقمون ارایه می دادیم" که درستش "اختصاص دادیم " هست.
    * زاویه دید
    خب شما برای روایت داستان از زاویه دید اول شخص استفاده کردید .خب من یه نکته بگم اینکه من تو روایت ماجرا از زاویه دید اول شخص(رزا) احساس محدودیت کردم و حس میکنم باید چیزهای دیگر هم گفته میشد اما امکان گفتنشون از زبان اول شخص وجود نداره من حس می کنم میتونستید با حفظ ابهامات و بدون لو دادن قصه از زاویه دید دیگه ای استفاده کنید البته تصمیم با شماست اما میتونید برای جبران محدودیت های زاویه دید اول شخص از سایر زاویه دید ها استفاده کنید. بخصوص به این دلیل که شما در صفحه اول از زاویه دید اول شخص استفاده کردین و این روند تا اواسط صفحه دوم وجود داره اما در اواسط صفحه دوم ناگهان زاویه دید به سوم شخص(دانای کل) تغییر می کنه و از اون به بعد در دوباره از زاویه دید اول شخص استفاده کردین و در جای دیگه سوم شخص استفاده کردین توصیه می کنم این مورد رو اصلاح کنید .

    * دیالوگ ها و مونولوگ ها
    توی پست های ابتدایی صفحه اول در مکالمات تفاوت های سنی و جنسیتی رو چندان لحاظ نکردین و حرف های ادم های مختلف شبیه همه و اگر نام اشخاص رو نمی ذاشتید نمی شد فهمید که کدوم شخصیت داره حرف میزنه البته هر چه جلو میرین بهبود بیشتری حاصل میشه و در مکالمات شخصیت ها قابل تشخیص تر میشن اما با این حال باید متذکر بشم که تفاوت های(جنسیتی و سنی و شخصیتی ) شخیت ها رو هم در مکالمات بیشتر لحاظ کنید.
    در مورد مونولوگ ها هم به نظرم خوب نوشته شده اند.

    * سیر
    خب داستان تا وسطای پست سوم بسیار سریع داره پیش میره ولی از اون به بعد سرعتش متناسب میشه نه کنده و نه تند .
    وقایع و اتفاقات(فراز و فرودها) داستان خیلی جالب و جذاب بود و اصلا خسته یا کسل نمی شی حتی فرصت اینکه فکر های بیخود و متفرقه به ذهنت بیاد رو هم نمی ده و کاملا فکر و ذهنت درگیر ماجراهای داستان میشه.وحتی دلایل و منطق وقایع هم جالب و قابل قبوله و باید به ذهن خلاقتون هم تبریک بگم چون گمان می کنم با وجودی که از قوه تخیلتون به خوبی استفاده کردین منطق نهفته در پس اتفاقات رو هم با دقت انتخاب و پردازش کردین .

    * نثر
    نثر رمان محاوره است و و باتوجه به مضمون و محتوا فکر می کنم انتخاب درستیه چون معمولا نوجوان ها و جوان ها که بیشتر مخاطبان رمان های تخییلی هستند و این سنین بخصوص نو جوان ها علاقه بیشتری دارن تا رمانی که میخونند محاوره باشه چون باهاش احساس راحتی و خودمونی بودن می کنند .از کلمات گنگ و سخت استفاده نکردین و کاملا قابل فهم روان و ساده است.

    *ژانر
    در مورد ژانر هایی که مطرح کردین باید بگم که در رابـ ـطه با ژانر تخیلی نشانه های زیادی میشه در وقایع داستان، ماجراهاش و گوشه گوشه رمان دید در رابـ ـطه با ژانر عاشقانه با وجودی که انگار شخصیت ها هنوز از روی اختیار وارد این روابط نشدند اما کم و بیش نشانه هایی از این ژانر هم وجود داره و اگر منظورتون از رمز الود همون ژانر معمایی میشه کمی جزو این ژانر محسوبش کرد البته باید معماها و گره هایی درش مطرح بشه تا بشه گفت که ژانر مورد نظر درست هست یا نه.


    * ایده
    در رابـ ـطه با ایده به نظر میرسه داستان در رابـ ـطه با دختری اهل ایرانه که برای ادامه تحصیل به انگلیس میره وارد خوابگاهی میشه که بهش میگن محل تردد و جولان خون آشام هاست کم کم متوجه میشه پدر و مادر و عموش عضو یه سازمان مخفین و برای تبدیل خون آشام ها به انسان باهاشون شروع به همکاری می کنه کم کم براش اتفاقاتی میفته که میفهمه یه ادم منحصر به فرده(یک فایر بال هست) و درگیر ماجراهایی شده که باید راهش رو انتخاب کنه و تصمیم بگیره که با خودش و بقیه چند چنده چون زندگی خودش و بقیه به این تصمیم بستگی داره...خوب ایده جالبیه به خوبی پرداخته شده وقایع و روابط علت و معلولی بین اتفاقات با منطقی قابل قبول اتفاق میفتن...نویسنده حتی مسایلی رو مطرح کرده که به نظر میاد متفاوت با سایر داستان های مربوط به خون آشام هاست و به خوبی از تخیل نویسنده استفاده شده.
    در اوایل ماجراهای خوابگاه مطرح شد اما پس از اون با وقوع تغییرات در وضعیت جسمانی و بیولوژیک شخصیت اصلی( رزا)، ماجراهای خوابگاه به حاشیه رونده میشه البته ماجرای خون آشام ها فراموش نمیشه و در کنار قضایای رزا بهش پرداخته میشه.
    در کل باید بگم ایده شما بسیار جالبه و خیلی خوب هم بهش پرداختین با وجودی که در ابتدا که نام خون آشام میاد وسط گمان می کنی که ایده تکراریه اما وقتی داستان رو میخونی میبینی که ایده جدیدی روی موضوع تکراری خون آشام ها پیاده شده . در مورد وقایع و حتی موارد اصلی داستان مثل سازمان مخفی، فایر بال ها و... خیلی خوب از تخیلتون استفاده کردین.
    ذهن خلاق و قلم خوبی دارین به نوشتن ادامه بدین و امیدوارم موفق باشین

    شورای نقد انجمن نگاه دانلود
     
    آخرین ویرایش:

    Redemption.H

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/25
    ارسالی ها
    239
    امتیاز واکنش
    5,038
    امتیاز
    416
    من واقعا طرفدار رمانای تخیلیم و رمانت واقع خوبه ولی ریتمی ک داره کند واتفاق خاصی فلن توش نیفتاده رزا همش داره نیرو جدید تو خودش,کشف می کنه و هنوز اتفاقات بهم وصل نشدن سعی کن سریعتر اینکار رو انجام بدی ممنون از رمانت
     

    maria1377

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    485
    امتیاز واکنش
    7,157
    امتیاز
    583
    سن
    25
    محل سکونت
    سرزمین یاس های وحشی

    ممنون از نظرتون.رمان دیگه نزدیک که برسه به قسمت های مهمش.اتفاقات زیادی افتاده اما دور از چشم رزا.ما فقط داریم از دید رزا میبینیم و از اتفاقات اصلی خبر نداریم.یکم صبر داشته باشید.توی چند تا پسته دیگه به جاهای خوبش میرسیم
     

    فریما راد

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/26
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    4,183
    امتیاز
    416
    محل سکونت
    کرج
    عزیزم میدونم حتما سرت خیلی شلوغه یا شاید ...میدونی ذهنت خسته اس...
    امیدوارم موفق باشی و بدون طرفدارتم گلم!!!!
     

    neg.1383

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/29
    ارسالی ها
    192
    امتیاز واکنش
    423
    امتیاز
    396
    لطفا زود تر پست بزار چون ديگه صبر و تحمل ندارم خيلي دوست دارم بقيشو بخونم
     

    elin9978

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/13
    ارسالی ها
    18
    امتیاز واکنش
    238
    امتیاز
    111
    سن
    24
    محل سکونت
    اصفهان
    سلام عزیزم رمانت خیلی خوبه و اینکه واقعا حیفه که داره تموم میشه من پارسال از اولای پستات دنبالش میکردم تا همین یک ماه پیش اصلا نمیتونستم وارد صفحه رمانت بشم میزد دسترسی ندارم اینا ولی هنوزم دنبالش بودم و اینکه قلمت گیراس خواننده را جذب میکنه جزئیات خسته کننده نداره زاویه دیدشم که اول شخصه باعث یه جور احساس میشه که خواننده میتونه شخصیتو بسازه براخودش و باتصورش جلو بره موفق باشی و ممنون از رمان زیبات
     

    maria1377

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    485
    امتیاز واکنش
    7,157
    امتیاز
    583
    سن
    25
    محل سکونت
    سرزمین یاس های وحشی

    سلام ممنونم که خوشت اومده.خیلی وقت بود کسی نظر نداده بود فکرکردمر مانم بد شده. خوشحالم کردی.
    راستش رمان توی متروکه بود، چند روزی هست که دراومده. اگه نظری در مورد پایانش داری این که چجوری بشه و اینه خوشحال میشم بدونم
     

    elin9978

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/13
    ارسالی ها
    18
    امتیاز واکنش
    238
    امتیاز
    111
    سن
    24
    محل سکونت
    اصفهان
    پایان برای این رمان یه جورایی حیفه ولی جلد دوم شدنم یه جور کش دار کردن یه موضوعه پایانش میتونه جوری تموم شه رزا و جاش جای گوی طلایی را نکن و دورش بزنن و با کمک یه اشناغریبه از زندان اونجا فرار کنن بتونن به هدف نابودی سازمان های ضد خون اشام ها باهم ونیروهاشون برسن بعد از تموم ماجراها یجورایی از خواب بیدارشن و توی دنیای جدید باهم برخورد کنن به عنوان یه همکار باهم توی مرکز جاسوسی شغل هیجانی کار کنن و اشناشن و....(فکر کنم نظرم خیلی رویایی شد)ولی خدایی رمانت عالیه خاص بود و غیر تکراری خسته نباشی عزیزم
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا