نقد رمان معرفی و نقدرمان بازگشت سه تفنگدار ( جلد دوم سه تفنگدار شیطون ) | فاطمه موسوی کاربر انجمن نگاه دانلود

[❤ASAL_M❤]

بسم الله الرحمن الرحیم



سلام دوستان !
در اینجا منتظر نقد های خوبتون هستم .

​

نام رمان : بازگشت سه تفنگدار
ژانر: کمدی ، عاشقانه ، پلیسی
نویسنده :فاطمه موسوی ( آیدا ) کاربر انجمن نگاه دانلود
زاویه دید : از زبان سه تفنگدار معروف ما
صاحب امتیاز: انجمن نگاه دانلود
جلد : دوم



خلاصه :
سه تفنگدار شیطون رو که یادتونه ؟ همونایی که همه رو دیوونه کرده بودن و تو شیطونی و خرابکاری نظیر نداشتن . حالا این سه تا شیطون بازم به هم رسیدن ، اون هم بعد از ده سال . تو این ده سال خیلی چیزا تو این سه تا فرق کرده . رفتار هاشون ، اخلاقاشون ، کاراشون و ... همه فرق کرده اما هنوز هم سه تفنگدارن . سه تفنگدار که قراره ماجراهای عاشقانه و پلیسی رو دنبال کنن .



لینک رمان :

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

 

[~*~havva~*~]

نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
-عزیزم ادامه بده

-خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

-تند تند پست بزار

-تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

و...........

برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

موفق باشید .
مدیریت بخش نقد

 

[*AFSOON*]

سلام خدمت آیدای عزیز
من هم جلد اول رمانتو خوندم و هم در حال مطالعه ی جلد دومم .
اول تبریک برای قلم مناسبت !
دوم چند تا نقد داشتم. یکی اینکه : شما هم توی جلد قبلی و هم توی این جلد ، مکان و شخصیت ها و زمان رو بیش از حد توصیف کردی ! خواننده با خوندنشون خسته می شه یا به کل نمی خونتشون !
و یه نقد دیگه : حالا که شخصیت اصلی رمانت ( آیدا ) ده سال بزرگ تر شده ، باید پخته تر شده باشه و از مقدار شیطنت هاش کمی کم شده باشه ! اما به عنوان دختر بیست و خورده ای ساله زیادی شیطونه ! درسته ذات آدما همین طور باقی می مونه ، اما آیدا باید کمی بزرگ تر نشون بده !
از صمیم قلب برای خودت و قلمت آرزوی موفقیت دارم .

 

[❤ASAL_M❤]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

در رابـ ـطه با توصیف مکان و شخصیت در جلد قبلی که تاپیکش اینجا نیست و در جلد جدید من تا اینجا هیچ توصیف ظاهری نکردم و مکان هم در حد یک پوستر رو در اتاق رادمان بوده و اتاق ایدا عزیزم .
ایدا تا الان هیچ رفتار شیطنت امیزی نداشته که بچه نشونش بده . برعکس خیلیا گفتن ایدا پخته تر شده و رفتاراش عوض شده .
عزیزم ادمای 30 ساله ای هستن که شیطنتشون از ایدا هم بیشتره .
مرسی از نقدت

 

[مطهره آراسته]

سلام
خسته نباشی
مرسی از قلم خوبت عزیزم
نمیخوام خرده بگیرم بهت و دوست ندارم ازم دلگیر باشی اینکه شما یه پلیس رو اینقدر شوخ نشون میدین خودش سبک جدیدیه ولی اینکه اینقدر راحت با مافوقش برخورد میکنه برای من یه مقداری غیر طبیعیه.
البته من نه از اخر داستان خبر دارم نه از بعد داستان
امیدوارم حسی که دارم اشتباه باشه
ببخشید خستت کردم
خسته نباشی

 

[❤ASAL_M❤]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام گلم
عزیزم رابـ ـطه محسن و ایدا فراتر از مافوق و زیر دسته .
حالا داستان بره جلوتر معلوم میشه

 

[الهه.م]

سلام دوست خوبم.
تبریک میگم بخاطر پیشرفت خیلی خوبت در قلم . چون نسبت به جلد قبل خیلی پخته تر شده.
نقدی که داشتم در مورد خلاصه رمانت هست. چون فاصله جلد اول تا جلد دوم طولانی بوده و به فاصله یک ماه نیست پس پیشنهاد میکنم توی خلاصه خیلی کم درمورد شخصیت ها، یادآوری کنی تا مخاطبت یکم از گذشته رو به خاطر بیاره. خصوصا که رمان از زبان آیدا و فاطمه و یاسی هست. من خودم به شخصه گیج شدم و فقط آیدا رو یادم بود.
روند رمانت هم خیلی پایینه و اتفاق ها توی رواله و اتفاق هیجان انگیزی نمیفته که مخاطب رو هیجان زده کنه و اصولا کسل کننده میشه.
البته من درحدی نیستم که بخوام نقد کنم و فقط نظر شخصی گفتم.
موفق باشی. قلمت همیشه سبز و پایدار.​

 

[❤ASAL_M❤]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام عزیزم
مرسی از نقدت
عزیزم داخل یک خلاصه جای یادآوری نیست و خواننده باید به جلد قبل مراجعه کنه.
روند رمان هم تا ماجراها شروع نشه قابل تغییر نیست و الان فعلا درحال نشون دادن اخلاقیات و وضع زندگی افرادم.

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Zahraツ]

سلام
اول خسته نباشید واسه رمان قشنگتون
دوم اینکه شما اینطور گفتید که با گذشت ۱۰سال سرگرد شده سردار
درحالیکه همچین چیزی اتفاق نمیفته و این همه ترفیع درجه ممکن نیست
نهایتا باید سرهنگ میشده
یعنی دو درجه ترفیع

و یکی دیگه اینکه چطور آیهان هم طی این مدت از دوستان صمیمیش بی خبر بوده
حالا آیدا میگیم چون برزگتر شده روابطش با پسرارو قطع کرده
حتی آیدا از دوستاش بی خبره

طرز برخورد متین هم خیلی زشت بود
اونم با یه خانوم چادری و پلیس
چون مسلما لباس فرمش معلوم بوده که بعدا چشمش خورده به اتیکت اسم

و آخرین مورد اینکه آرسام و زنش طبیعتا باید تهران ساکن باشن
ولی اینکه پرستو راضی شده از مادرش و خانوادش جدا بشه و شمال زندگی کنه کمی عجیبه
ضمن اینکه مادر پرستو هم شمال بوده
یعنی دوست مادرآیدا هم با خانواده ی اونها رفتن شمال؟؟؟

بازم خسته نباشید
و شرمنده
این فقط نظر منه و در حدی نیستم که ایرادی بگیرم

موفق باشید

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[❤ASAL_M❤]

Please, ورود or عضویت to view quote content!

سلام عزیزم
اول ممنون از نقدت
درجه ها درست هستن
هر 4 سال درجه میدن و اگر ماموریت های خاصی رفته باشن باز هم ترفیع میگیرن .
سرگرد با دوتا 4 سال وماموریت میتونه سردار بشه .
بعد از سرگرد میشه سرهنگ دوم بعد سرهنگ و سرتیپ و اخر امیر ( سردار)
سرگرد اگر همون سال اشنایی با ایدا بشه 4 سال میره تو سرهنگ دومی ... چهار سال بعد میشه سرهنگ و چهار سال بعد میشه سرتیپ و با یک ماموریت عالی میشه سردار
توجلد قبل نگفتم دقیق که سرگرد تازه سرگرد شده


عزیزم جدا شدن ایهان از دوستاش امری طبیعیه .
مگه پسرا همیشه باید باهم باشن ؟
تو جلد قبل هم خیلی بین ایهان و اون دوتا صمیمیتی نبوده .
الان هم 10 سال گذشته و طبیعی ترش اینه که دوستا از هم بی خبر باشن .

در رابـ ـطه با لباس فرم ایدا و برخورد متین . ایدا چادرش روی لباس فرمش بود . شما تا درجه ها و مانتو خانوم رو نبینی نمی فهمی طرف پلیسه . ایدا وقتی رفت جلو برای داد زدن چادرش رفت کنار و اسمش معلوم شد .

بله ارسام و زنش اومدن شمال و تو ادامه توضیح داده میشه
مادر پرستو هم اومده به دخترش سر بزنه . چیز طبیعی .

سایت دانلود رمان نگاه دانلود