نقد رمان معرفی و نقد رمان راز رازک | دینه دار کاربر انجمن نگاه دانلود

چقدر از این رمان و نوع قلم نویسنده رضایت داشتید؟

  • بد نیست

    رای: 0 0.0%
  • می تونست بهتر باشه

    رای: 0 0.0%
  • بد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    9

دینه دار

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/30
ارسالی ها
1,555
امتیاز واکنش
29,224
امتیاز
806
نام
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
: راز رازک
نام نویسنده : دینه دار
ژانر
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
: اجتماعی - عاشقانه

راز رازک ، راز برزگ رازکه .. رازی که به هیچ کس نتونست بگه ولی یه نفر فهمید!
یه دختری مثل همه دخترای دیگه ، ساده و درحال گذشتن از مشکلات و رسیدن به خوشبختی
ولی یه اتفاق بد میفته .. کسی که تمام امید رازک به اون بوده از دست میره.
و بعد از اون ، زندگی رازک از این رو به اون رو میشه چون خودش مقصر مرگ امید زندگیشه

آیا پسری که پنج سال از زندگیش رو صرف فکر کردن بهش کرده ،
می تونه حال رازک افسرده رو خوب کنه؟
تو این رمان دختری هست که شیطانیه و برای رسیدن به عشقش مجبوره
یه کار خیلی بد انجام بده ، کاری مثل خنجر زدن از پشت به یه رفیق ، مثل خراب کردن زندگی ..

مثل همه قصه ها ماه هیچ وقت پشت ابر نمی مونه و دست ها رو می شه. اما چه موقع؟
زمانی که کار از کار گذشته یا زمانی که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده؟

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • AEEN

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/22
    ارسالی ها
    507
    امتیاز واکنش
    24,849
    امتیاز
    781
    سن
    34
    محل سکونت
    شیراز :)
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد
     

    عقیق

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    621
    امتیاز واکنش
    10,219
    امتیاز
    661
    نقد رمان راز رازک
    *نام رمان
    خب نام رمان عجیب و جالب انتخاب شده به این دلیل که رازک اسم شخصیت قصه است و در کنار کلمه راز واقعا ترکیب فانتزی و جالب ساخته اما اولین دفعه ای که نام رو می بینی به اشتباه راز رو بدون کسره اخرش میخونی و اون رو چسبیده به رازک می خونی و راز رازک با اهنگ (زالزالک) خونده میشه که به خاطر همین اشتباه مخاطب در خواندن نام بدون توجه به معنای کلمات و فقط بر حسب اهنگ کلمات یه حس فانتزی شاد بهت میده( در حالی که میدونی داستان فانتزی و کمدی نیست) اما زمانی که به کلمات و معناشون توجه می کنی متوجه میشی که کلمه راز یه ابهام در مورد رمان ایجاد می کنه و نام رازک هم به خاطر عجیب بودن و اینکه تا به حال احتمالا نشنیدن یا کمتر شنیدن هم یه حس کنجکاوی رو به ابهام خود نام اضافه می کنه و وقتی نام درست خونده بشه علاوه بر اینکه همون حس فانتزی و کمدی که نسبت بهش داری کم نمی شه بلکه تمام ابهامات و سوالاتت هم بهش اضافه میشه.و من فکر میکنم نام به خاطر همین مواردی که گفتم میتونه مخاطب رو کنجکاو کرده و به مطالعه ترغیب کنه.
    * جلد
    خب توی جلد دختری رو می بینی که کلافه سرش رو توی دستش گرفته و با اون یکی دستش چیزی رو در دست داره که کمی شبیه تلفن همراه چون مقداریش دیده نمیشه به خاطر نشانه نگاه دانلود خب میتونیم اون تلفن همراه رو نادیده بگیریم البته ازش میشه فهمید که قصه در زمان حال اتفاق میفته، و اون ساعت مچی که در مرکز جلد قرار داره هم ناخودآگاه حس اهمیت زمان و یا از دست رفتن زمان رو هم تلقین می کنه و در کل ازش یه استرس خاص دریافت می کنی.اون تصویر کوچک گوشه بالا سمت چپ ، دختری که پشت به ما و رو به یه مسیر در حال حرکته و روبرو شدن با آینده و داشتن راهی پیش رو رو خیلی واضح نشون میده .چون یه دختر در تصویر جلد وجود داره میفهمی که شخصیت اصلی یه دختره و اینکه چهره در عکس مشخص نیست خیلی عالیه چون من گمان میکنم قرار دادن چهره در جلد و دیکته کردن یه صورت به مخاطب اصلا کار جالبی نیست و تخیل مخاطب رو محدود می کنه و خوشحالم که شما به مخاطب فرصت خیالپردازی میدین.
    * خلاصه
    خلاصه به نظر من خیلی خوب نوشته شده گره ها رو خوب مطرح می کنه در عین اینکه داستان رو کاملا پر ابهام و جذاب نشان میده و اینکه این حس رو بهت نمیده که رمان رو داره لو میده ، نه اصلا...بلکه یه تصویر کلی ازش بهت میده...اما با وجود این من توصیه میکنم این بخش" این داستان با یه مرگ شروع و با یه مرگ تموم میشه .اما مرگ کی؟" رو حذف کنید و اجازه بدین تا مخاطب خودش اینها رو بفهمه و همچنین اینجا " اما چه موقع؟ زمانی که کار از کار گذشته یا زمانی که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده؟" رو هم حذف کنید. و به جای این " دست هارو و نقشه ها برملا میشه." میتونید از جمله معروف " ماه همیشه پشت ابر نمی مونه" استفاده کنید. درسته که خلاصه بیانگر خلاصه ترین خلاصه ممکن برای داستانه اما قرار نیست تمام اتفاقاتی که توی داستان میفته همش رو تو خلاصه بیارید همونطور که با خلاصه به مخاطب فرصت میدین تو ذهنش ابهام و سوال بسازه بهشون هم فرصت کشف پاسخ ها رو هم بدید.
    * مقدمه
    خب شما برای مقدمه از یه شعر استفاده کردین شعری که کاملا متناسب با خلاصه بوده و به ایجاد یه پیش زمینه احساسی (برای درگیری عاطفی مخاطب با داستان) در مخاطب قبل آغاز مطالعه کمک زیادی می کنه. مقدمه رو خیلی خوب نوشتید. بخصوص که شعر انتخابی کوتاهه و مخاطب رو خسته نمی کنه و تا انتهاش رو میخونه.
    * شروع
    رمان رو با شرح بازی جرئت یا حقیقت بین شخصیت ها آغاز کردید و از همین ابتدا یه هیجان لـ*ـذت بخش رو به مخاطب تزریق کردید بخصوص این وضعیت برای مخاطبینی که خودشون هم تجربه این بازی رو دارند ملموس تره و حتی استرسی رو که رازک تجربه می کنه رو میتونند راحت تصور کنند البته بیشتر اون معصومیت و سادگی که از بازی کردن و تلقین ناخودآگاه شیطنت کودکانه احساس میشه هم در جذابیت شروع رمان موثره.به نظرم شروعتون متفاوت و خوب بود . ریز ریز اتفاقی که در پست اول میفته واون سوالات پایانی پست اول هم باز کنجکاوی مخاطب رو بر می انگیزه تا ادامه بده.
    * دیالوگها و مونولوگ ها
    توی دیالوگ ها و مونو لوگ ها یه نکته که خیلی مشخص و واضحه اینه که توی حرف زدن ها تفاوت جنسیتی قائل نشدین منظورم اینه که سامیار و معین(مردان قصه) به عنوان پسر دقیقا همونجوری حرف میزنن که رازک به عنوان یه دختر حرف میزنه ...چندان تفاوتی تو حرف زدن هاشون نمی بینی حتی دختر ها هم کاملا شبیه هم دیگه حرف میزنند هیچ کدوم از تفاوت های شخصیتیشون رو تو حرف زدن هاشون نمی بینی انگار فقط یه نفر داره به اسم های مختلف حرف میزنه توصیه می کنم تفاوت ها رو پررنگ تر کنید.
    توی مونولوگ ها هم با وجودی که افکار شخصیت ها رو به خوبی بیان می کنین اما حس هاشون رو چندان توصیف نکردین.
    * توصیفات(حالت، چهره، مکان، احساسات)
    زمانی که شخصیت ها دارند کاری انجام میدن یا دارند با کسی صحبت می کنند فقط حالت هایی که تو چهره میدن رو بدون توصیف حس هاشون بیان کردید و مخاطب دقیق نمی فهمه الان که شخصیت داره یه جمله رو میگه و فلان حالت رو به چهر ه اش داده همزمان چه حسی رو داره تجربه می کنه و در گفتگو های درونی هم فقط با جملات افکارش و حرکاتش رو بیان میکنین اما حسی رو که اون لحظه تجربه می کنه رو توصیف نکردین.
    خب شما لباس ها و چهره هارو تا حدودی توصیف کردین و این کار رو خیلی هنرمندانه و تدریجی انجام دادین اما بهتر بود بیشتر توصیف می کردین در مورد هر شخصیت فقط به یک یا دو جزء از چهره اشاره کردین که فکر می کنم کمه و اگر کمی بیشترش کنین بهتره البته به این دلیل که مخاطب هم بتونه چهره مورد نظر شما رو تصور کنه.
    در مورد ساختمان و مکان ها و موقعیت قرار گیری اشیاه هم توصیف کردید اما کم بود اونها رو بیشتر کنید تا مخاطب درک درست تری از محیط پیرامونی شخصیت ها داشته باشه.

    * شخصیت پردازی
    با وجودی که مخاطب خیلی خوب و راحت با شخصیت ها ارتباط می گیره اما نکاتی هست که که ذکر می کنم :
    در مورد نام شخصیت ها باید بگم که بجز رازک و رایکا نام شخصیت های دیگه کاملا طبیعی ، عادی و معمولیه و مخاطب در پذیرششون هیچ مشکلی نداره .در مورد رایکا و رازک با وجودی که نویسنده در مورد معناشون و اینکه این اسم ها متعلق به کدوم منطقه است توضیح میده و مخاطب رو روشن میکنه اما مخاطبان همچنان باهاش احساس غریبگی می کنه اونم به این دلیله که تا حالا نشنیده . سامیار و کامیار هم با وجودی کار برد کمتر اما عجیب نیستند و میشه باهاشون کنار اومد بخصوص که چون به نظر خانواده مرفه و متمولی دارند چنین اسم هایی طبیعی به نظر میاد.
    در مورد رازک باید بگم که در دوقسمت رفتارش و حرکاتش منطقش کمی ضعیف بود و کمی اغراق گونه رفتار کرد یکی اون تغییر خلقی ناگهانی رازک در برخورد با نفیسه در پست های ابتدایی ، خیلی ناگهانی و غیر منطقی و اغراق گونه بود...و یکی هم لحظه روبرو شدن رازک با جنازه رایکا (در اینجا واکنشش طبیعی بود اما چنین واکنشی زیادی زود اتفاق افتاد چون اولش انتظار داری کمی سکوت کنه ، کمی شوک زده و ترسیده بشه بعد کم کم باور کنه و در انتها اون طوری شروع کنه به حرف زدن و گریه کردن اما رازک بلافاصله پس از دیدن جسم بی جان برادرش شروع می کنه به حرف زدن و گریه کردن)
    در مورد سامیار هنوز هم یه ابهام بزرگ وجود داره اونم اینه که اولین بار کجا و چطور رازک رو دیده و عاشقش شده ...البته هنوز هم در موردش چیزهایی وجود داره که هنوز نویسنده نگفته و باید منتظر باشیم.
    در مورد خانواده سامیار چیزی زیادی نگفتین و هنوز کنجکاوی ها رو در موردشون پاسخ ندادین البته چون رمان در حال تایپه فرصت دارین تا به ابهامات حل نشده بپردازید

    * نثر رمان
    شما رمان رو محاوره نوشتید بسیار روان و سلیس... با وجودی که از کلمات سنگین و ادبی استفاده نکردین اماجمله بندی ها و عبارات رو بسیار لطیف و تاثیر گزار نوشتید.و باوجودی که حس شخصیت ها رو زیاد توصیف نکردین اما با انتخاب کلمات مناسب جو عاطفی مورد نظرتون و غم و ناراحتی رو خیلی خوب در قالب جملات جادادین.اشعاری هم که بکار بردید بسیار متناسب و هماهنگ با جو موقعیت ها بود فقط اینکه در چند جا شعرهای طولانی گذاشته بودید ما معمولا توصیه می کنیم که در بخش های مورد نظرتون شعرها کوتاه باشه یا اگر شعر طولانیه رو انتخاب کردین فقط چند بیتش رو بگذارین چون مخاطبان بخصوص شعرهایی رو که طولانی هستند، فقط چند بیت ابتداییش رو مطالعه می کنند و از بقیه ابیات بدون خوندن رد میشن.
    * سیر
    در بخش های ابتدایی هیجان و استرس ناشی از بازی وجود داشت تا سه پست بعد که کاملا در ارامش بیش از حدو کسالت بار پیش میرفتی اما پس از اون با بد بودن حال رایکا و مرگش کلا فضای غم و اندوه حاکم میشه، پس اون هم با تک تک ماجراها و غم ها و اتفاقاتی که برای رازک و سامیار میفته همراه میشی و غرق ماجرا میشی...داستان با وجود جو احساسی و عاطفی وفراز و فرودش همچنان آرام و تدریجی پیش میره هیچ عجله و شتابی حس نمیشه، درگیری ها و نوسانات عاطفی شخصیت ها هم با وجود استرسی که بهت میده خللی تو جریان تدریجی و ارام داستان ایجاد نمی کنه ، اصلا خسته ات نمی کنه ، کسالت بار نیست بلکه کاملا درگیرش می شی.
    *زاویه دید
    زاویه دید مورد استفاده شما اول شخصه و داستان رو از زبان دو نفر یعنی رازک و سامیار روایت می کنید اما هر کدومشون توی روایت داستان محدودیت دارند و اینکه گاهی در تشخیص اینکه الان کدوم شخصیت داره داستان رو میگه دچار اشتباه میشی البته من خودم این وضعیت رو تجربه کردم( بخصوص در چند پست پایانی صفحه سوم) این روایت از دید چند نفر جزو مواردیه که در نقد مورد توجه قرار میگیره به همون دلایلی که گفتم . همینطور باید اضافه کنم که زاویه دید اول شخص برای بیان ماجرا محدودیت هایی داره...شما مختارید تا از زاویه دید دلخواهتان استفاده کنید اما میتونستید از زاویه دید دانای کل استفاده کنید چون محدودیت های بقیه زاویه دید هارو نداره و شما برای بیان داستان از زوایای مختلف رو دارید و دستتون واقعا بازه. و حتی وضعیت و احساسات شخصیت های مختلف رو بدون هیچ مانعی بیان کنید.
    * ژانر
    شما در ژانر رمان اجتماعی و عاشقانه رو مطرح کردین در واقع ژانر رمان رو با توجه به هسته اصلی جریانات رمان مشخص می کنند ودر تمام بخش ها نشانه های بسیار زیاد و تاثیر گذاری از جملات عاشقانه و رفتار های عاشقانه دیده میشه و با اطمینان میتونم بگم که این ژانر رو درست انتخاب کردید در مورد ژانر اجتماعی هم با وجودی که خود ژانر عاشقانه هم فکر می کنم جزو زیر گروه های ژانر اجتماعی محسوب بشه اما مسائل اجتماعی هم باید در رمان مطرح بشه.خب در کل محتوای رمان با ژانرها هماهنگی داره البته هنوز چندان زیاد از ژانر اجتماعی نگفته بودید.( البته به مشکلات و هزینه های درمان و اختلاف طبقاتی و مسایل اینچنینی پرداخته بودید).
    * علایم نگارشی و غلط های ملایی
    در جاهایی که دو نفر مکالمه می کنند بعضی جاها مدام نام افراد رو می نوشتید که توصیه می کنم از علامت های + و - استفاده کنید البته در جاهای دیگه ای هم این اصل رو رعاید کردید. اما اسمشون رو هم در ابتدا گزاشتید خب در جاهایی که دو نفر دارن مکالمه میکنند حتی همون نام ابتدای مکالمه رو ننویسید مشکلی نیست اما در بخش هایی که مکالمات سه نفره است نمی شه به راحتی از این شیوه استفاده کرد.
    با وجود دقتی که در تایپ به کار بـرده بودید اما باز هم تعدادی غلط تایپی دیده میشد که البته زیاد نبود می تونید با یه مرور اصلاحشون کنید
    * ایده
    داستان در مورد رازک دختری سرزنده و شاد که با وجود غصه هایی که تو زندگی خانوادگیش و وضعیت برادرش وجود داره سعی میکنه غصه رو از خانواده دور کنه ...دوره ای رو طی کرده که نقش مهمی در تصمیمات ایندش داره...برادرش می میره و برای اون شوک بزرگیه چون برادرش بسیار بسیار ادم مهمی تو زندگیش بوده همزمان با این مسایل شخص دیگه ای که رازک براش مهمه برای کمک به رازک و در کنارش کمک به خودش برای رسیدن به عشقش وارد ماجرا میشه و ...خب اینها برداشت من از سه صفحه تایپ شده داستانه و در کنارش خلاصه ای که خودتون طرح کرده بودید باید بگم ایده جذابیه و شما هم خوب بهش پرداختید یه ماجرای عاشقانه که در دوره تلخ زندگی یه نفر اتفاق میفته و اون رو دوباره به زندگی بر می گردونه موضوعی جذاب که میتونه مخاطب رو بکشه به سمت خودش.
    ایده و ژانر رمان هم با برسی محتوا و مطالعه داستان به راحتی به هماهنگیشون پی می بری.
    عزیزم قلمت خوبه به نوشتن ادامه بده .
    برات ارزوی موفقیت دارم

    شورای نقد انجمن نگاه دانلود
     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806

    خیلی ممنون از عقیق جان و شورای نقد :)
    توصیه و نقد هاتون خیلی خوب بود و به دردم خورد. حتما بهشون عمل میکنم. بازم ممنون
    بابت گوشزد خطاها :aiwan_lightsds_blum:)
     
    آخرین ویرایش:

    SAYEH79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    1,791
    امتیاز واکنش
    5,125
    امتیاز
    596
    محل سکونت
    اهواز
    نقد رمان راز رازک

    نام رمان: خب نام رمان جذابه مخصوصا اینکه خواننده رو کاملا به اشتباه میندازه و فکر میکنه اسم رمان رازرازک هستش اونم بدون هیچ کسره ای ولی با خوندن متون رمان و پی بردن به اینکه این اسم یه شخص هست خیلی براش جالب میشه و رمان رو ابهامی و پر رمز و راز تصور میکنه .



    خلاصه:خلاصه ی زیبایی بود و ابهاماتی که در اون دیده میشد به خوبی میتونستن خواننده رو به خودشون جذب کنن ولی بهتر بود که به ابهامات پاسخ ندین و اجازه بدین که مخاطب خودش این هارو متوجه بشه و جوابشونو پیدا کنه .



    مقدمه:مقدمه به خوبی نوشته شده بود و نکته ی مهم اینه که کوتاه بود و امادگی کاملی به خواننده برای شروع رمان رو میداد و باعث میشد که مخاطب به خوبی درگیر احساسات و عواطفش بشه .



    شروع رمان : شروع رمان خیلی جالب بود با بازی جرات حقیقت . و مخاطب به خاطر تجربه های خودش از این بازی به خوبی میتونست حس شخصیت های رمان رو درک کنه و به خوبی باهاشون ارتباط برقرار کنه .




    ژانر رمان: در رمان ژانر عاشقانه به خوبی حس میشد و اشاره هایی هم به موضوع اجتماعی داشت اما خب اگه ژانر اجتماعی رو هم بیشتر درون رمانتون سامان دهید و بیشتر بهش پردازش کنید خیلی بهتره.


    دیالوگ ها و مونولوگ ها : شخصیت های رمان متاسفانه اصلا حرف زدنشون با جنسیت و سنشون برابری نمیکنه و خواننده نمیتونه دیالوگ های شخصیت هارو از هم جدا کنه و حتی دیالوگ های دو دختر رو هم نمیتوان به خوبی از هم تشخیص داد که کدوم دیالوگ ماله کدوم شخصیت هستش .
    در مونولوگ ها هم بیشتر فکر افراد رو بیان کردین که بهتر میشد اگه به ظاهر و شخصیت دیگر شخصیت ها میپرداختین.



    توصیفات: در بین دیالوگ ها توصیفات حس شخصیت ها وجود نداشت یا اگر بود خیلی کم بیان شده بود . بهتر بود بعد از هر مکالمه حس شخص رو توصیف میکردید تا مخاطب متوجه میشد که هر کدوم از شخصیت ها در اون حالات چه حسی دارند(غم ،شادی و ..).
    توصیفات مکان کم بود اگه بیشتر اشاره بشه خیلی بهتره . به چهره ی اشخاص هم خیلی کم توجه کردید اگه همه ی اجزای صورتشونو توصیف میکردین مخاطب بهتر میتونست شخصیت مورد نظر شما رو تصور کنه و همچنین پوشش شخصیت ها که شما اشاره های خوبی بهش داشتید .


    شخصیت پردازی: اسم شخصیت ها به جز رازک و رایکا بقیه قابل پذیرش بودند با اینکه نویسنده در طول رمان اسم این دو شخص رو به خوبی بهشون پردازش کرده و همه چیز رو برای خواننده مشخص میکنه اما خواننده به خوبی نمیتونه باهاش ارتباط برقرار کنه .
    بیشترین ابهامات رمان مربوط به سامیار هستش و حل نشدنشون کنجکاوی خواننده تحـریـ*ک میکنه تا به خوندن رمان ادامه بده .



    موفق باشید قلمتون سبز


    شورای نقد انجمن نگاه دانلود
     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806

    ممنون از شما سایه جان و همچنین شورای نقد :) نکته های مهمی بودن که عملیشون می کنم.
     

    ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916

    سلام گلم:biggfgrin:
    اولا من واقعا معذرت می خوام از بابت این تاخیر


    توجه:


    1-رمان براساس پست های گذاشته شده نقد گردیده


    2-مثال هابرای درک بهتر شما از مطلب است


    3-هدف از نقد پیشرفت قلم شماست



    خلاصه:


    کتابتون مناسب بود و کشش خوبی داشت به نظر میرسه خواننده گان پس از خوندن این بخش علاقمند باشن ببین که این دوست شیطانی کی هست و برای رسیدن به عشق قرار جه بلا های سر شخصیت اصلی بیاره و همین جرقه کوچیک می تونه خواننده رو برای خوندن رمان شما جذب کنه


    مقدمه +جلد:


    بیانگر شخصی که در فراق یارش مرثیه سرایی میکنه و فعلا تا بدین جای داستان که ارتباط کامل و مناسبی با محتوای درونی داستان نمیشه ازش برداشت کرد به احتمال هنوز به بخش های که مربوط به پیوند کامل محتوای رونی و مقدمه هست نرسیدیم این بخش جای که مقدمه به زمان اشاره میکنه ارتباط خوبی با جلد رمان برقرا میکنه و برای ما آشکار میکنه که عکس روی جلد و ساعتی که دست دختر روی جلد بیانگر گذشتن زمانه و احتمالا یک اشتباه از جانب دختر روی جلد که به احتمال رازک هست سر زده و حالا اون پشیمون و نگران منتظره شاید امیدی داره شخصی رو که از دست داده برگرده و معنی منتظر بودن رو میشه برداشت کرد


    شروع:


    با یک بازی شروع میشه احتمالا می خواستید یک شروع هیجانی داشته باشید باید ولی خب رمانتون توی شروع توصیفات کاملی نداره به طوری که خواننده نمی تونه هیچ گونه تصویر کاملی تو ذهنش بسازه یک مثال برات میزنم به این بخش از رمان خودت توجه کن(خیله خب. میری توی کوچه و سوار اولین ماشینی که اون گوشه ایستاد می شی و اینا رو بهش می گی)

    این داخل پارانتز یکی از نومنه های که میشد زد منظورت از اون گوشه کجاست خواننده از کجا بدون منظورت کدوم گوشه کوچه هست این گوشه چه موقعیتی داره سمت چپ یا راسته کنار در خونه ای هست زیر درخته... این گوشه کلا کجاست

    به جز این تو شروع یک عالمه شخصیت هست که اصلا معلوم نیست چرا جمع شدن چون اصلا و جودشون تو ادامه داستان دیده نمیشه و فقط تو همین پست هستند می دونم می خواستی تو پست اول سامیار و رازک دیدار داشته باشن ولی به شخصه می گم گزینه های خیلی خوب و بهتر از این هم بود البته شاید با کمی دست کاری و رنگ لعاب دادن کمی قابل قبولش کرد

    چون نتونستی به خوبی پیادش کنی و اون هیجان بازی رو منتقل کنی


    شخصیت پردازی :



    شخصیت پردازی یک از عوامل مهم توی رمان و برای این کار نویسنده باید به خوبی بر روی شخصیتش آگاه باشه و کم کم اون رو در سیر رمان به خواننده بشناسونه راستش شخصیت پردازی تون به قدر قابل قبول رازی کننده نبود ببین سن،اسم،تعداد اعضای خانواد ، یا شغل.... شخصیت رو نمی سازن بهتر یکم عمیق تر روی شخصیت ها کار کنید حالات رفتاریشون رو جزئی تر برسی کنید

    مثلا تو رمان اشاره داشتی که وضعیت مالی رازک اینها خوب نیست اما اصلا اشاره نکردی که در چه حد خوب نیست باباش چی کارست مامانش چه میکنه کجا زندگی میکنن .....



    توصیفات مکان:



    توضیفات مکانتون هم رازی کننده نبود خیلی سطحی بیانشون کردید باور کنید زیبایی یک کتاب از توصیفاتش میاد می دونید چرا چون خواننده اون رو نمی بینه وقتی تو تولوزیون یک فیلم یا سریال پخش میکنه چشم ما همه چی رو میبیته درسته ولی توی کتاب امکان چنین دیدی وجود نداره و این توضیحات هستند که به ما میتونن چیز های رو نشون بدن

    کتاب مثل : اولین پرونده های پوارو نوشته آگاتا کریستی میتونه خیلی کمک کنه بهت تو درک بهتر توصیفات






    سیر :


    داستان داره با سرعت خیلی بالای به جلو میره اتفاقات خیلی پیش میره من یکی از سرعت بالای رمانتون تعجب میکنم ببینید لازم به این همه عجله نیست آروم باشید با خیال راحت و یواش یواش حرکت کنید روی توصیف های رمان کار کنید روی شخصیت ها دقیق تر بشید موضوع رو باز تر کنید می دونی شاید مشکل اصلی توی رمانت از همین بخش نشات بگیره و همین سرعت بالا باشه که جذابیت رمان تو رو رفته رفته کم می کنه آشنا شدن ما برا رایکا و مرگش خیلی کم بود ما هنوز خود سامیار و عشقش رو درک نکردیم و هنوز نفهمیدیم که رازک و ضعیتش چطوره یک اعتراف عشق داشتیم .... و خیلی اتفاقات دیگه ببین جذابیت رمان اتفاقات غیر منتظر می تونه باشه درست ولی یکم عمیق تر باشه روش مانور بدید اون رو باز کنید به خواننده زمانی برای این بدید که بتونه خودش رو با رمان یکی کنه




    دیالوگ ها :


    گاهی دیالوگ ها و نوع حرف زدن اشخاص هم تو رمان ما رو باشخصیت ها تا قسمتی اشنا می کنه به لحن حرف زدنشون هم توجه کنید تا شخصیت ها رو بشه از هم تشخیص داد تو این کار حتما سن ، موقعیت اجتماعی،..... رو مد نظر داشته باشید

    البته تو دیالوگ ها سعی کردید همراه با توصیفات کار کنید که این بسیار خوب وقابل تقدیره اگر یکم رو بخش های دیگه تمرکز کنید میتونن جلو بیشتری به خودشون بگیرن




    زاویه دید:


    از اول شخص برای بیان این قسمت استفاده کردید و تقریبا از دو دید برای ما موضوع رو نشون دادی

    خب این انتخابشخصی تو بوده و نمیشه روش ایرادی گرفت اما به علت اینکه بخش های دیگه رو کمی سهل انگار کردی این بخشم به چشم نمیاد می دونی به رمان و اجزای اون مثل یک پازل نگاه کن که اگه قطعه رو اشتباه بزاری و یا گم کنی کیفیت کار از بین میره و ممکنه نا زیبا جلو کنه بقیه بخش ها




    ایده :


    تازه بودن یا کهنه بودن ایده رمان گاهی مهم نیست مهم نحو پیاده کردن اونه چه بسا رمان هایی که ایده تازه نداشتن اما نحو نگارششون تونسته اون ها رو واقعا جذاب جلوه بده به نظر من رمان شما ایده مناسبی داره اما به خاطر مواردی که در بالا اشار کردم نتونسته به طور کامل خودش رو جلوه بده

    ببین گلم شاید برعکس دوستان نقد کرده باشم اما هدفم پیشرفت قلمت هست فقط یه ریزه مواردی رو که گفتم رعایت کنی رمانت واقعا خیلی خوب میشه بهت توصیه میکنم همین طور به نوشتن ادامه بدی قلمت توانایی پیشرفت و شکوفایی بیشتر از این رو داره و هیچ چیز مثل نوشتن و تجربه کردن قلم نویسند رو توانا تر نمی کنه


    با تشکر
    PicsArt_1478596512556.jpg



     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806

    مرسی . نقدتون متفاوت بود و خیلی کمکم کرد . نکات جالب توجهی رو بهم گفتین
    که حتما بهم کمک می کنه . بازم ممنون بابت این توجه دقیق به رمانم و نقدش .
    حتما باعث پیشرفت قلم رمانم میشن . نکاتی که گفتینو قبول دارم و دارم ویرایشش می کنم.
    موفق و پایدار باشید :)
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا