نقد رمان معرفی و نقد رمان شکست دوست داشتنی| نادیا.ز کاربرانجمن نگاه دانلود

کدوم شخصیت و دوست داشتی؟

  • راستین

  • سورنا

  • شیدا


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

نادیا.زارع

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/19
ارسالی ها
579
امتیاز واکنش
3,061
امتیاز
514
محل سکونت
تهران
نام رمان:شکست دوست داشتنی
نام نویسنده:نادیا.ز
ژانر:عاشقانه


خلاصه داستان: خیلیامون شده که توی زندگیمون شکست خوردیم یا دیدیم کسایی رو که از عرش رسیدن به فرش...یه چیز کاملا عادیه..پسر قصه ی ما ورزشکاره...یه ورزشکار که تو زندگیش هم خانواده ی خوب داره،هم عشق داره،هم موقعیت عالی داره و هم دوست خوب داره...ولی پسر قصه ی ما نمی دونه که خدا اون بالا نشسته تا درست سر بزنگاه یه درس حسابی بهت بده و بهت بگه ای ادم کوچولو،به اصطلاح بنده ی من،می خوای بازی کنم باهات تا بدونی تو مهره ی منی و از خودت هیچی نداری؟پس پسر قصه ی ما درگیر میشه..از عرش میرسه به فرش اما یه دختر معمولی،بدون هیچ چهره ی خاصی،بدون این که شاهزاده ی پریون باشه و اتیش پاره،نمیزاره که خدا به پسرمون و بیشتر از اینا درس بدبختی بده......یا به طوری اصلا اون و خدا فرستاد وسط سرنوشتش



لینک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
  • پیشنهادات
  • فرشته رحمانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/17
    ارسالی ها
    812
    امتیاز واکنش
    6,489
    امتیاز
    571
    سن
    28
    سلام عزیزم
    خب تا اینجای رمانت رو که خوب پیش رفتی، هرچند موضوعش بنظرم قابل پیش بینی و دارای ریتم قدیمی هستش اما بنظرم این قلمته که مجزاش می کنه
    از شوخیای بین راستین و سورنا خوشم اومد
    ولی آشنا شدن تو اینستا و دایرکت دادن و بعد عاشق شدن یکم تابلو نیست؟! یکم این مسئله باز بشه بهتره بنظرم
    مثلا اول دیدار صورت گرفته بعد حسی بوجود اومده
    در ضمن امیدوارم دختر رمانت مثل اکثر رمان های هم سبکت خیلی شر و شیطون نباشه! چون دیگ میشه کاملا تکرار رمانای سابق!
    دارم دستور میدم انگار!!!! ولی خب یه نظره و میتونی اصلا بهش بها ندی!
    از قلم و نوع نگارشت خوشم اومد برای همین اومدم ک نظرم رو بگم
    من اصولا رمان در حال تایپ نمی خونم ولی رمانت جذبم کرد ^_^
    موفق باشی
    قلمت سبز
    یاعلی
     

    نادیا.زارع

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/19
    ارسالی ها
    579
    امتیاز واکنش
    3,061
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    تهران

    واقعا نظرت برام ارزشمنده عزیزم ...بله می دونم ریتمش قدیمیه...ولی خب علاقه پیدا کردم که یه همچین موضوعی رو هم بنویسم....واقعیتش من خودمم هم عاشق شخصیت راستینم و دیوونه ی شوخیاشم...در رابـ ـطه با دختر یکم دیگه رمان پیش بره می بینی که زیادم شر و شیطون نیست و در حد معمولیه...هیچ کدوم از شخصیت ها هم چهره ی بهشتی و مینیاتوری و انجلینا جولی طوری ندارن....با این که موضوع کلی رمان تکراریه ولی سعی کردم توش از جزئیات جدید استفاده کنم...
    بازم منتظر نظراتت هستم خانومی...ولی در رابـ ـطه با عشقشون چشم سر فرصت حتما اصلاحش می کنم....
     

    فرشته رحمانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/17
    ارسالی ها
    812
    امتیاز واکنش
    6,489
    امتیاز
    571
    سن
    28
    همونطور که گفتم قلمت داستان تکراریت رو قشنگ جلوه میده و منو مشتاق تر می کنه برای خوندن ادامه داستان
    سعی کن ارزش های یک دختر ایرانی رو توی داستان حفظ کنی هرچند تا الان چیز بدی از شخصیت اصلی دخترت ندیدم
    میدونی بنظرم طنز نویسی کار هرکسی نیست و تو داری خوب از پسش بر میای
    موفق باشی ، یاعلی
     

    نادیا.زارع

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/19
    ارسالی ها
    579
    امتیاز واکنش
    3,061
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    تهران

    بله حتما حفظ شده...من خودم دوست ندارم شخصیت دختر به هر چیزی بله بگه....شخصیت دختر داستانم و بیشتر از طریق دیالوگ هاش می خوام بشناسونم :aiwan_light_girl_wink:
    در ضمن واقعا از این که بهم امید میدی ممنونم :aiwan_light_flirt:
     

    Soha.Gh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/31
    ارسالی ها
    175
    امتیاز واکنش
    1,276
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    Tehran
    سلام دوست عزیز :aiwan_light_heart:
    موضوع رمانت بینهایت متفاوت و جذابه و قلم بسیار خوبی هم که داری باعث شده اتفاقات و وقایع داستانتو به خوبی به تصویر بکشی و خواننده رو همراه و جذب رمانت کنی... روند پست گذاریت خیلی عالیه :aiwan_light_heart: :aiwan_light_ok:.. بازم منتظره رمانای متفاوتت هستم عزیزم ..موفق باشی :aiwan_light_tender:
     

    فرشته رحمانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/17
    ارسالی ها
    812
    امتیاز واکنش
    6,489
    امتیاز
    571
    سن
    28
    نقد دارم نقد تپل!
    اسم سحر تو بعضی پستات شد سپیده
    و اینک واقعا چرا راستین به دختر قصه مون باید این حرفو بگه؟ یکم زیادی اغراق آمیزه!
    اگ سحرم بذاره بره ک بیشتر اغراق آمیز میشه مگر اینک سورنا بگ تومور بدخیمه و سحر بره
    چون آدم منفعت طلب به این زودی کنار نمی کشه
    و اینک یکم زوده برای عاشق شدن یا کلا حس داشتن شیدا به سورنا
    بهتر بود بخاطر علاقش ب والیبال یا هرچیز دیگه ای جذب سورنا می شد
    من کلی کلنجار رفتم ک اینارو بگم یا نه ولی دیدم حیفه ک رمانت عالی تر نشه
    موفق باشی
     

    نادیا.زارع

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/19
    ارسالی ها
    579
    امتیاز واکنش
    3,061
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    تهران

    اخ اخ فرشته جان سوتی دادم...این رمان و من تا یه حدی رو قبلا نوشتم و چون زمان زیادی ازش گذشته بود اسم شخصیتارو قاطی کرده بودم و احتمالا اون پستایی که شما می گی حواسم نبوده ویرایش کنم.....خب حقیقتش اینه که من اگر قرار بود که بگم تومورش بدخیمه موضوع رمانم به کل تغییر می کرد...بعد چیز دیگه ای هم که هست درباره رفتن سحر ،یکم دیگه که رمان پیش بره متوجه می شی که فقط منتظر فرصت بوده که بره....چون یه کیس مناسب تر داشته...که باهاش خوشبختیش تکمیل بوده و این مریضی بهانه ی خوبی شد براش و برگشتن تومور و بهانه کرد...ولی درباره این که راستین چرا باید این جریان و به شیدا گفته باشه به نظرم راست می گی....خب بزار اینطوری بگیم که سورنا مطمعنن ارتباطش و با هر چیزی که به والیبال مربوط میشه قطع می کنه چون تمام ارزوهاش بر باد رفته و همه چی ازارش می ده...پس هم تیمی ها نمی تونن کمکی بکنن...خودشم که خانواده ای هم نداره...سحرم که می شناخت چه ادمیه...خانواده ی خود سورنا هم که یکی باید به داد خودشون می رسید....دنبال یه ادم جوون بود که بتونه از جون و دلش مایه بزاره...شیدا رو مجبور نکرد به این کار...فقط ازش درخواست کرد و اونم قبول کرد....
    ولی درباره احساس پیدا کردن شیدا راست می گی...به نظرم خیلی زوده..حتما اون قسمت و ویرایش می کنم
     

    SoAD

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/02
    ارسالی ها
    69
    امتیاز واکنش
    930
    امتیاز
    459
    سن
    29
    سلام نادیا جان خسته نباشی...
    درسته که رمان یه ژانر تکراری داره اما با قلم خوبت جذاب شده...
    فقط امیدوارم که این بین اتفاقاتی بیفته تا از سبک تکراری سایر رمان ها جدا بشه و مطمنم که همینطور خواهد بود
    موفق باشی
     

    نادیا.زارع

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/11/19
    ارسالی ها
    579
    امتیاز واکنش
    3,061
    امتیاز
    514
    محل سکونت
    تهران

    حتما عزیزم....مرسی از دلگرمیت خانومی...حقیقتش میدونم که موضوعم خیلی تکراریه ولی به یه دوست دیگه هم گفتم که سعی کردم جزئیات جدیدتر باشه....این رمان و تموم کنم یه موضوع جدید توپ تو ذهنمه که می خوام اونو بنویسم:aiwan_light_blush:
    بازم ممنون:campe45on2:
     
    • لایک
    واکنش ها: SoAD

    برخی موضوعات مشابه

    بالا