نقد رمان معرفی و نقد رمان ملکه مافیا | delsa_98 کاربر انجمن نگاه دانلود

از شخصیت دلسا چقدر خوشتون میاد؟؟؟؟؟

  • خیلی باهاش حال میکنم...

  • ای بدک نیست...

  • اصلا ازش خوشم نمیاد...


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

DENIRA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/12
ارسالی ها
9,963
امتیاز واکنش
85,309
امتیاز
1,139
محل سکونت
تهران
به نام خداوند مهربان...
نام : ملکه مافیا
نویسنده : delsa-98
ژانر: اجتماعی...عاشقانه...پلیسی...
54xgrze1xp78uf5amkaw.jpg


خلاصه:

همه ما در دنیا گ*ن*ا*ه میکنیم...همه خطا میکنیم و به راه کج میریم...ولی بعضیا خودشون رو از منجلابی

که دارن توش غرق میشن نجات میدن...بعضیا خطاها و اشتباه های کوچکی انجام میدن که امکان داره زیاد به چشم نیاد ولی یکی از همین اشتباه ها ممکنه زندگی خودشون و اطرافیانشون رو نابود کنه...

رمان من درباره همین یکی از همین اشتباه هاست...درباره اشتباهیه که ساقی انجام میده...نه نه...یه

اشتباه باعث میشه که ساقی این تصمیم اشتباه رو بگیره...اشتباه تورج باعث تصمیم اشتباه ساقی میشه...

و اشتباه ساقی باعث اشتباه بزرگ دلسا میشه...شخصیت های داستان من اشتباه های زیادی میکنن...

اشتباه هایی که باعث نابودی خودشون و دیگران میشه...همش به خاطر زیاده خواهی یه نفره...و شاید هم

عشق اشتباه یه نفر...ساقی و تورج اشتباه بزرگی کردن...ولی تقاصش رو دلسا میده...دلسایی که سال

هاست در حسرت داشتن مادر سوخت و دم نزد چون یسنا بود...دلسایی که به خاطر زیاده خواهی فرهاد

آینده خودش و آریا تباه شد...دلسای داستان من آدم خوبی نیست...حداقل در مقابل سارا و رادین...داستان

من در زندگی چندین نفر در گردشه...دلسا و رادین...سارا و آریا...مهسا و آرشام...ارکیده و آبتین...

شخصیت های دیگه ای هم هستن...اونایی که توی زندگی این هشت شخصیت داستان من تاثیر دارن...چه

تاثیر کمی چه تاثیر چشم گیر...دلسای داستان من یک ملکه ست...نه ملکه ی قصر یک پادشاه...ملکه خودش...شاید هم ملکه بدی ها...شاید هم ملکه مافیا...
 
  • پیشنهادات
  • Mary Pari

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/17
    ارسالی ها
    345
    امتیاز واکنش
    2,709
    امتیاز
    441
    خوب ببین من کلا یکم رکم
    اما هم نکات خوب رو میگم هم بد
    به نظر من شروعش میتونست خیلی بهتر از این حرفا باشه
    یکم روند رمان گیج کنندس و ممکنه خواننده گیج کنه
    حالا نکات مثبت
    اسم شخصیت ها خوب انتخاب شده
    نوشته هات هدف دارن
    اینکه از کلمات عامه هم توش استافده شده خیلی خوبه و رمان رو طبیعی تر میکنه
    مثلا کلمات هس،خو،هنو،ای،شوزده،اینکه پروانه مروانه حالشون ینست و خیلی از این چیزا
    باعث شده رمان جالب تر بشن و اینکه توی پرانتز هم کلمه ی ادبیشو نوشتی ایده ی جالبیه
     

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    ممنون دوست عزیز...خوب این اولین رمان منه و هنوز خیلی کار دارم تا بتونم رمانم رو خوب شروع کنم...روند رمان به دلیلی گیج کنندست که ژانر رمان معمایی انتخاب شده...چیزهایی داخل رمان هست که توی پست آخر معلوم میشه...یا توی وسط های رمان...ممنون از نقدت مریم گلی... امیدوارم بتونم رمان رو جوری بنویسم که شما کاملا خوشت تون بیاد
     

    نازی بانو(فائزه)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/13
    ارسالی ها
    755
    امتیاز واکنش
    7,907
    امتیاز
    571
    سن
    25
    محل سکونت
    مهرتاب ترین نگاه خورشید،خوزستان
    سلام امیدوارم نقدم به رمانت کمک کنه سوم شخص را زیبا مینویسی ولی دانای کُل یکم باید جدی باشه واینکه حداقل زنی که تازه زایمان کرده را یک روز داخل بیمارستان نگه میدارن نه اینکه بعد چند ساعت بره خونه ولی در کُل رمان با موضوعی قشنگه موفق باشی
     

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    ممنون عزیزم از اینکه رمانم رو نقد کردی...اون زایمانی که سه روز بیمار رو نگه میدارن سزارین هست و زمانی که یک زن زایمان طبیعی میکنه حداکثر شیش ساعت توی بیمارستان میمونه...ممنون از نقدت(:
     

    فرزان

    نویسنده انجمن
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/03
    ارسالی ها
    523
    امتیاز واکنش
    6,201
    امتیاز
    603
    محل سکونت
    اصفهان
    سلام
    نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با توجه به داستان اصلی خیلی خوب انتخاب شده بود.
    جلد رمان با توجه به ناقص بودن رمان و اینکه دختر اصلی فقط شونزده سالشه مناسب نیست چون دختر داخله جلد دست کم سی سالش هست شاید هم در ادامه رمان دختر قراره بزرگتر بشه که در این صورت جلد خیلی زیبا هست
    خلاصه رمان متاسفانه اصلا باعث جلب توجه خواننده نمیشه پر از اضافه گویی های بی مورد بود. کلمه اشتباه ده ها بار تکرار شد و این زیبایی متن رو کم میکرد
    اکثر رمانها مقدمه ندارند از این که برای رمانتون یک مقدمه زیبا انتخاب کردید ممنون
    شروع رمان شما با هیجان بود .متاسفانه هیجانی که بعد از چند پست مخاطب متوجه میشه دروغینه و در واقع گول خورده!نگرانی آقا پیمان و پرخاش نیلوفر خانم برای زن حامله ای که اصلا بهش اهمیت نمیداده!
    وقتی شما یک سبک نوشتاری رو در آغاز رمان انتخاب میکنید موظف هستید تا پایان رمان بهش پایبند بمونید.سبک نوشتاری شما در پست های ابتدایی ادبی بود اما بعد تبدیل به محاوره شد.این در مورد راوی هم صدق میکنه
    وقتی نگـاه دانلـود مجموعه چند رخداد موازی هست به هیچ وجه نویسنده نمیتونه از راوی اول شخص استفاده کنه چون این راوی محدود به یه نفر از اشخاص رمانه تنها راه شما برای نوشتن رمانتون دانای کل نا محدود هست که همون سوم شخصیه که بعضی جاهای رمان استفاده کردید عوض کردن راوی اصلا حرفه ای نیست.
    برای شخصیت هاتون یک سری اخلاق و رفتار تعیین کنید که در طول رمان ثابت باشه و کم کم به خواننده اون شخصیت رو بشناسونید دلسا که حدس میزنم بین این سی شخصیت! یه شخصیت اصلی هست اصلا ثبات نداشت بعضی جاها سرد و خشن و بعضی جاها شوخ و بی دست و پا ! حتی لهجش هم یه پست در میون یادش میرفت.وقتی یکی از شخصیتهاتون لهجه خاصی داره باید همه جا حواستون به این موضوع باشه!
    وقتی قراره شخصیتی رو به رمان اضافه کنید با توجه به سن و تحصیلاتش باید براش دیالوگ بنویسید .اما در مورد بچه های کوچیک اصلا به این موضوع دقت نکردید هیچ کجا دختر سه ساله به این وضوح سخنرانی نمیکنه بلور در پست های ابتدایی بیشتر به دختر هشت ساله میخورد.همینطور بنیامین که در کمال تعجب فقط به بانو حسادت میکرد در صورتی که یه جورایی بلور هم بعد از اون توجه خانوادشو جلب کرده بود!!!
    ما چند نوع توصیف داریم که کمک میکنه خواننده تجسم سازی بهتری از رمان داشته باشه
    توصیف مکان که باز هم ضعیف بودید هیچ کجا ندیدم توصیف کاملی از یه مکان داشته باشید
    توصیف چهره باز هم توصیفاتتون از شخصیت ها ضعیف بود نمیگم شخصیت بشینه جلو آینه و خودشو توصیف کنه بلکه در طول رمان چهره ها رو بشناسونید
    توصیف شغل در این زمینه نیاز به تحقیق و بررسی دارید چون قاچاقچیان مواد مخـ ـدر اگر به همون اندازه که شما از شغلشون نشون دادید بی عرضه و بی مسئولیت و باری به هر جهت باشند کلاهشون پس معرکه است!
    توصیف حالات
    متاسفانه در این زمینه هم ضعیف عمل کردید در مکالمات لازمه حالت چهره، تون صدا و حرکات بدن رو نشون بدید مکالمات خشک که به خواننده در درک روحیات دو طرف کمکی نمیکنه!چطور بفهمیم دو طرف از مکالمه ناراحتند خوشحالند عصبانی هستند و ....
    هر وقت شخصیتی رو وارد رمان میکنید باید براش هدفی داشته باشید یا حد اقل اگر اون شخصیت خیلی بی اهمیته به هر حال خروجش از رمان رو یه جوری نشون بدید اما رمان شما خیلی خیلی خیلی شخصیت های مختلف داشت این به شدت خواننده رو گیج میکنه جوری که همون چند پست اول بیخیال خوندن رمان بشه.شما باید این همه آدمو مدیریت کنید
    ایجاد گره در رمان یکی از جذابیتها برای جلب مخاطبه اما نکته ای رو که نباید یادمون بره اینه که درسته میخواییم رمانمون معمایی و پر هیجان باشه ولی باید گاهی وقت ها وسط این همه گره ای که ایجاد کردیم چند تاشو باز کنیم تا خواننده مدام دنبال جواب همش نگرده شاید لازمه چند تا از بی اهمیت هاشو فاش کنیم تا ذهن خواننده کمی آزاد تر بشه رمان شما از اول گره بود هیچ کجا سر نخی به خواننده نمیدید و این خواننده رو دلسرد میکنه
    رمانهایی که چند داستان به طور موازی رو در بر داره میتونه خیلی جذاب باشه اما به شرطی که خواننده رو دچار آشفتگی نکنه خواننده هنوز با قضیه ساقی مواد کنار نیومده به کنکور دریا پرش میکنه بعدش جاسوسی و قاتل زنجیره ای، پلیسی که خانوادشو پیدا کرده ،خواستگاری اجباری یه دختر و .... سر نخ رو دست خواننده نگه دارید این فقط شمایید که از کل داستان و این شخصیت ها اطلاع دارید خواننده که نمیدونه اینها کی هستند!پس جوری وارد رمانشون کنید که گیج کننده نباشه یا حد اقل تعدادشون رو کمتر کنید متاسفانه بازم تکرار میکنم تعداد شخصیت های رمانتون خیلی زیاده به نظر میاد همشون هم شخصیت اصلی باشند!
    اکثر رمان دیالوگ هست.وقتی دانای کل رو استفاده میکنید در بیان احساسات و افکار تمام شخصیت ها دستتون بازه پس از این مسئله استفاده کنید و مونولوگهای مناسبو وارد رمان کنید
    در مورد اسم گذاری روی شخصیت ها باید به سن ،فرهنگ،مذهب و تحصیلات افراد دقت کنید خانواده فرامرز با توجه به خشک مذهب بودن پدرشون اسامی خیلی با کلاسی دارند معمولا این خانواده ها اسمای ائمه رو میذارند نه اسم یه خواننده ! اسم مهسا مهستی و مهسیما اسلامی نیست!
    اسم آبتین، آرشام و ... مناسب افراد بالای بیست و هفت هشت سال نیست چون این اسامی اصلا در دهه شست وجود نداشت!
    دلسا یه دختر 16 ساله است که برای ملکه بودن زیادی بچه بود! حتی شخصیتی که از این دختر نشون دادید به یه ملکه نمیخوره درایت و هوشی هم که ازش صحبت میشه هیچ کجای داستان دیده نشد.حتی بلد نبود برای یه قتل برنامه ریزی کنه و مثه دختر های معمولی هول شده بود و رفتارش اصلا به یک فرد آموزش دیده نمیخورد! از پست بیست و چهارم هم یک دفعه دلسا 20 ساله شد و آریا رفت سراغش! بهتر نبود قبلش زمینه سازی بشه ؟وقتی دلسا پنج سال بزرگتر میشسه همه شخصیت ها باید پنج سال بزرگتر بشند متاسفانه بقیه افراد رمان هیچ رشدی نداشتند!
    در مورد داستان فرهاد شما دو روایت رو به خواننده توضیح دادی تورجی که دوست فرهاد بود و به اشتباه اونو لو داد (پست شش) و فرامرزی که برادر فرهاد بود و براش پاپوش دوخته(پست38)امیدوارم برای این مسئله با درایت خودتون باشه نه فراموشکاری.
    در آخر دوست عزیز اگر تصمیم دارید نگـاه دانلـود جنایی و معمایی بنویسید تمام دیالوگها و شخصیت ها باید مناسب باشند فضا باید خشن و حرفه ای باشه. جوری که شما یه باند مواد مخـ ـدر رو نشون دادی مثه خاله بازی بود و این اصلا در دنیای واقعی صدق نمیکنه. شخصیت های خلافکار که از قضا از بچگی در یه محیط خشن و بی روح بزرگ شدند رحم و مروت ندارند چه برسه اهمیت دادن به محرم ونامحرمی! دو تا افراد دلسا خجالت میکشیدند سراغ مهستی برند! شخصیت دلسا اگر یه فرد آموزش دیده برای جانشینی یه بانده و لقبش رو ملکه گذاشته باید در راس امور باشه اما در عمل همه، همه چیزو ازش مخفی میکردند و هیچ کاره بود!قسمت قتل اون سه نفر رو هم که دلسا مسئولش بود واقعا غیر حرفه ای نشون دادید!
    امیدوارم موفق باشید و هر روز رمانهای بیشتر و بهتری ازتون ببینیم:)

    شورای نقد نگاه دانلود
     
    آخرین ویرایش:

    f.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/18
    ارسالی ها
    1,249
    امتیاز واکنش
    224,239
    امتیاز
    1,163
    محل سکونت
    شهر فراموش شده
    با سلام و عرض خسته نباشید خدمت نویسنده ی محترم؛
    جلدتون، خیلی جذاب و متناسب با ژانر انتخابی بود.
    اسم رمان هم مجذوب میکرد و تا حدودی با موضوع ارتباط داشت.
    ژانرتون هم خوب انتخاب کردید، چرا که از مسائل اجتماعی و خانوادگی ، جنایی برخورد دار بود. اما عاشقانه کم بود. شاید به خاطر اینکه هنوز به اونجای داستان نرسیده.
    خلاصه ی خوب و پر مفهومی بود اما چون از اسامی زیادی استفاده کرده بودید، خواننده گیج میشد ، چون هیچ چیزی از ارتباط اسم ها با هم ، رو نمیفهمید.
    شروعتون خوب بود، خانواده ای رو نشون دادید، که از نظر اجتماعی و اتفاقاش طبیعی بود.
    اما هنوز هیچ درکی از شخصیتا نداره . شما پشت سر هم از اسمای جدید نام میبرید و این خیلی گیج کنندس. و میتونه باعث بشه که مخاطباتون از رمان، دست بکشن.
    کمی زود از شروع داستان، گذشتید در حالی که برای شروع اتفاق اصلی خیلی وقفه ایجاد کردید.
    خیلی از مسائل صحبت شده ینی به جای اینکه داستان اصلی شروع بشه، از چیزای دیگه ای گفته شده که نیازی به دونستنش نیست و این باعث میشه که خواننده با خودش بگه، موضوع هی ربطی به اسمش یا جریانی که تعریف شده نداره.
    توی شروع شما برای تعریف داستان، از این جمله استفاده کردید:
    «بله دوستان.نیلوفر خانم بی دلیل با همه لج بود»
    کلمه ی بله دوستان و از این قبایل، برای داستان هایی با گروه سنی پایین استفاده میشه. اگر هم در رمان استفاده بشه، چون ژانر شما جنایی و پلیسیه، از این صحبت ها و توضیحات، نباید استفاده کرد. چون لزومی نداره.
    توی داستان گفته شد که ساحل خانم، رفت دنبال بنیامین و بلور؛ اما یهو سرو کلش پیش ساقی پیدا شد و بچه رو ازش گرفت.
    فکر کنم اینجا اشتباه تایپی بوده.
    چون از سوم شخص در ابتدا شروع کردید، دیگه لزومی نداشت که پیشوند هر اسمی خانوم و یا خان بذارید. چون تعداد خانم ها زیاد بود و توی هر جمله از هر پنج کلمه، سه تاش خانم بود.
    و این باعث میشه همه چیز قاطی به نظر بیاد و خواننده گیج بشه.
    از اینکه شروع رمان با موضوع اصلی نبود، تشکر میکنم. چون همیشه رمان ها باید یه پیش زمینه ای برای شروع داشته باشن و شما این رو رعایت کردید، اما متاسفانه همونطور که در بالا عرض کردم، خیلی کش دادید و طولانی شد.
    شخصیت مهسا و دلسا گاهی اوقات خیلی به هم نزدیک میشد و باعث میشد که خواننده تشخیص نده الان کدوم شخصیت داره توصیف میکنه.
    توی گویششون هم، دلسا به خاطر اینکه تو کار خلاف بود، کلمات رو درست ادا نمیکرد. این خیلی خوبه که شما به این موضوع توجه نشون دادید اما اینکه کلمات درست رو توی پرانتز نوشتید، این موجب شده که متن نا منظم به نظر برسه.
    ولی این رو متذکر میشم که خواننده خودش با توجه به شرایط شخصیت اصلی ، نوع خوندن و لحن رو به خودش القا میده و همون منظوری که میخواستی برسونید رو، درک میکنن.
    و این که چون کلمات رو متفاوت نوشتید، باعث میشه که خواننده هی مکث کنه و با دقت بخونه و این کار، موجب خستگی چشم میشه.
    یه پیشنهاد برای زیبایی کلمات داشتم:
    مهسیما -» مه سیما
    و یه شخصیت دیگه ای که اسمش رو یادم رفت. خواهر کوچکتر مهسا. اگه کلمات رو از هم جدا کنید، باعث زیبایی متن میشه.
    مثل کلمه ی مه لقا، که بعضی ها اشتباها مهلقا مینویسن.
    در مورد گویش مهسا که ادبی میشه، بهتره همینجوری تا آخر ادبی محاوره کنه تا دوگانگی ایجاد نکنه توی شخصیتش و همینطور در مورد رشتش.
    فکر میکنم چون گویشش ادبیه، بهتره رشتشم ادبیات باشه.
    توی جمله بندی هاتون، از علایم نگارشی استفاده نکردید:
    مثال؛
    -زن داداش.پیروز کجاست؟
    این جمله رو میتونیم به دو معنای متفاوت خوند:
    زن داداش، پیروز کجاست؟
    زن، داداش پیروز کجاست؟
    این یه نمونه ی کوچیک و تاثیر گذار علایم نگارشی بود.
    یه جا هم نوشته شده بود:
    خوب نبودی.
    منظورش این بود:
    خب نبودی.
    و این واو اضافس.
    و این جمله:
    پس پس فرداش.
    کلمه ی پس اضافس.
    بعضی جاها دلسا میگفت خعلی و گاهی خیلی. اگر اصرار دارید که لحن محاوره رو هم خودتون مشخص کنید، پس بهتره همه جا یه دست باشه.
    در مورد اون انفجار، دلسا میگه که دستاش سوخته و مهستی صورتش.
    ولی دلسا میگه من جراحی پلاستیک کردم و مهستی عمل. در صورتی که جراحی پلاستیک برای صورته !
    این جا، جا به جا شده.
    همین طور وقتی که مهسا و مهستی با هم درد و دل میکنن، زمانی که خودکشی کرده. توی مکالمشون، مهستی میگه «آرشام یه شخصیت مدرن و امروزی داره» در صورتی که اصلا توی محاورشون هیچ اشاره ای به آرشام نشده.
    و این جمله رو مهستی به درک نکردن مهسا ارتباط میده. کاملا اینجا نا مفهوم شده.
    در مورد بقیه داستان هم، شخصیت های زیادی دارن. اگه کمی بیشتر توضیح در موردشون بگید بهتره. چون همه خلافکارن و به گفتتون هیچ خوبی ای وجود نداره، برای همین اخلاقا شبیه به همه وفقط دلسا که کارکتر اصلیه، مشخصه.
    بهتون تبریک میگم که توی شخصیتا، همه ی زاویه دید ها یه دست هستن و اگه داستان روی یه شخصیت دیگه ای میره، با همون گویش و محیط مخصوص به
    خودشه.
    در مورد توصیفات هم ، کمی بیشترش کنید. از اخلاق و مکان ها بگید. که چه جور مکان و چه شرایطیه. اینجوری خواننده میتونه رمان رو درک کنه.
    و در آخر، ازتون تشکر میکنم که انجمن نگاه دانلود رو انتخاب کردید و رمانتون رو با پشتکار ادامه میدید.
    موضوع رمان کاملا متفاوت و قلم نویی داشت.
    قلمتون جاوید :)

    شورای نقد نگاه دانلود
     
    آخرین ویرایش:

    نازی بانو(فائزه)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/13
    ارسالی ها
    755
    امتیاز واکنش
    7,907
    امتیاز
    571
    سن
    25
    محل سکونت
    مهرتاب ترین نگاه خورشید،خوزستان
    "بسم الله رحمان رحیم"

    سلام دلسای عزیزم خسته نباشی...
    خلاصه:متن خوبیه و اینکه خواننده رو به ادامه خوندن رمان ترغیب میکنه، ولی یکم طولانیه وممکنه خسته کننده باشه....
    جلد:زیبا و مرتبط با متن و اسم و خلاصه رمان و اینکه اگر یه تاجی دختر توی جلد داشت که نشان ملکه بودنش بود خیلی بهتر میشد...
    مقدمه:عزیزم خیلی خوبه که خودت متن مقدمه رو نوشتی واینکه متن هم با رمان در ارتباطه هم قشنگه...
    اسم رمان:"ملکه ‌مافیا"اسم قشنگ و جذابی برای رمانتون انتخاب کردید...
    توصیف:تاجایی من خوندم ...از طریق توصیف مکان و شخصیت ها به راحتی با رمان ارتباط برقرار کردم...ولی یکم ضعیف بود امیدوارم اصلاح بشه..
    شروع:شروع قوی و خوبی داشتید اینکه از تولد شخصیت اصلی رمان شروع کردیدکه ایده ی جدیدی بود ...
    موضوع رمان جدید بود ودر کمتر رمانی استفاده شده...
    رمان:دلسا جان حرف زدن بچه های رمان به سنشون اصلا نمیخوردمثلا اون جایی که بلور با بانو دعواش شده بود و سرش شکسته بود از زبان بانو:"خیلی نامردی بلورمگه من چیکارت کردم"...نه تنها اینجا بلکه بقیه قسمت های از زبان کودک هم همین مشکل رو داشت عزیزم حتما اصلاح بشه...
    حس دلسا نسبت به کسایی که دزدیدنش یکم گنگ بود،به هر حال هرکس به آدم بدی کنه خواه ناخواه یه احساس ناخوشایند وعصابانیت شده جزئی نسبت بهش داره که من این مورد رو توی رمانت ندیدم...حرف زدن دلسا خیلی به شخصیت خلاف کارش میخوره آفرین که این نکته دقت کردی ولی به سنش نمیخوره ،بیشتر به دختر ۲۵ساله میخوره...
    پرهام با توجه به این که تو کار خلافه ، نباید اینقدر زود خودشو لو میداد...مخصوصا اینکه اونی که دستش رو خونده یک دختر ۱۶ساله باشه...
    از پرانتز برای معنی کلماتی که نامفهومن فقط استفاده کن نه برای حرف زدن از زبان شخصیت ها...
    شغل های استفاده شده:متاسفانه از شغل های تکراری استفاده کردی،عزیزم میتونستی برای پولدار نشون دادن شخصیت های رمان از شغل های دیگه استفاده کنی نه که همه شرکت داشته باشن....
    اسم شخصیت ها با توجه به موقعیت اجتماعی و زمان به دنیا در برخی موارد مناسب نبود...آرشام،دلسا،پرهام،ارکیده و...مخصوصا که بعضی هاشونم خلاف کار بودن یا از خانواده تعصبی...
    یه مورد که من خیلی دیدم استفاده نکردنتون از نقل قول بود ...لطفا ویرایش بشه...
    زمان خاستگاری مهستی که ظاهرا پدر داماد شخصی به نام"حاج حسین "بود که "شیخ محله"هم بودن ،دلسا جان کلمه شیخ برای بزرگ عرب ها استفاده میشه و تا جایی که من دیدم عرب نبودن...لطفا اصلاح بشه...واز کلمه معادل مثل بزرگ محله استفاده بشه...
    زمانی که دلسا میگه ۱۶سال روی پای خودم ایستادم ،استفاده عدد"۱۶"مناسب نیست چون این معنی رو میده که دلسا از زمان تولد از شکم مادر خودش مراقب خودش بوده!...لطفا اصلاح بشه...
    اون قسمت که برای پلیس نفوزی پرونده قتل غیر عمد درست کردن...طبق اطلاعاتی که من دارم ،قتل غیر عمد از یک تا سه سال حبس میخورن به همراه پرداخت دیه...
    دلسا جان از وسط های صفحه دوم لحن ادبی رمان شد عامیانه لطفا ویرایش بشه...
    اون جایی که مهستی خودکشی میکنه نمیدونم من حس کردم مهسا میخواست آرشام رو ملامت کنه یا چنین چیزی بوده بعد منصرف شده...
    عزیزم وقتی از چند شخصیت وزندگی های مختلفشون مینویسی باید ارتباط این افراد رو با هم مشخص کنی که اول های داستان زیاد واضح نبود...
    سیر:اطلاعات خوبی داشتی ومیدونستی چه چیزی رو وارد رمان کنی تا جذابیت پیدا کنه...
    با توجه به اینکه تجربه اولت در نوشتن رمانه بسیار قلم خوبی دارید..نکته آخر بهتر بود از راوی یا دانای کل به جای چندشخصیت استفاده میکردی تا خواننده گیج نشه..میتونی اطلاعات مربوط به انواع راوی رو از نقد کده مطالعه کنی..امیدوارم شاهد پیشرفت روز افزونت باشم گلم....
    "عضو شورای نقدانجمن نگاه دانلود"
     
    آخرین ویرایش:

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    ممنون از نقدتون فرزان جان. درباره سن دلسا باید بگم که من منظورم این بود که 16 سال توی کار خلافه که اگه دقت کنید دلسا یا همون بانو توی سن 4 سالگی دزدیده شد و حالا رمان از سن 20 سالگی دلسا شروع شده. من حتی توی رمان تاریخ هم زدم که بیست و چند سال بعد و پایینش نوشتم سال 1390..
    اگه دقت کنید توی یه قسمت هایی آریا اشاره کرده بود و نوشته بودم که دلسا به عنوان یه ملکه خیلی کوچیکه و اصلا از نظر عقلی این امکان وجود نداره. منم نمی خوام یهویی دلسا رو توی سن بیست سالگی ملکه کنم. فرهاد روی دلسا چندیاله که داره کار میکنه تا دلسا بتونه بعد فرهاد اون گروه رو اداره کنه. اون هول شدن ها و دست و پا چلفتگی ها هم به خاطر سن کم دلساست و همین طور که در ادامه و روند رمان دلیل اصلیش معلوم میشه. خانواده فرامرز یه خانواده مذهبی اما ثروتمند هستند و از نظر اسمی من تونستم این چندتا اسم رو برای شخصیت ها پیدا کنم. توی خلاصه هم خیلی سعی کردم تا موضوع رو لو ندم که این خلاصه در اومد. بازم ممنون از نقدتون.
     

    DENIRA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/12
    ارسالی ها
    9,963
    امتیاز واکنش
    85,309
    امتیاز
    1,139
    محل سکونت
    تهران
    سلام دوست عزیز. ممنون از نقدتون. حتما اسم مه سیما رو درست میکنم و اون اشتباهات رو هم ویرایش میکنم. شخصیت مهسا و دلسا به هم دیگه نزدیک هستن چون خودم خواستم و در ادامه رمان مشخص میشه به چه دلیلی. مری از نقدتون.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا