هوالجمیل...
نام رمان: سرابی در مه( جلد دوم)
نام نویسنده:سروش شایگان نویسنده انجمن نگاه دانلود
ژانر: عاشقانه، تاریخی و معمایی
لینک رمان:
خلاصه:
سمیر، پسر مجهول الهویه ای است که در گرداب سیلاب سقوط آندلس، ساکن قصر الحمرا_ مقر پادشاهی سلطان ابوالحسن، خلیفه ی وقت مسلمین_ می شود. گذشته ی مبهم او و بزرگ شدن وی در دامان ملکه ی اول(عایشه) از او شخصیتی جست و جو گر می سازد که پله های ترقی دربار را یکی پس از دیگری طی می کند.
عشق سمیر به کارلا_ دختری مسیحی از دربار کاستیل_ نقطه ی عطفی است در انتخاب او...انتخاب بین وطن و معشوق...انتخاب بین دین و دل؟ و یا انتخاب بین تمدن اسلامی و خودباختگی فرهنگی...فرهنگ برهنگی یا برهنگی فرهنگی؟!
گفتار نویسنده:
عنصر نقد در عین ویران کنندگی، سازنده و چه بسا نوازنده نیز می باشد. شاید تا کنون چنین تضاد زیبایی در ادبیات خلق نشده باشد. هنگامی که چوب حراج به تفکرات یک نویسنده ی هرچند ساده و ابتدایی( مثل من) زده می شود، در ابتدا غرور و ابهتش می ریزد.
وقتی مخاطب آزادانه از تو ذوق زدگی های نثرش می گوید...از ناپختگی های قلمش و یا از شخصیت پردازی های متناقضش پرده بر می دارد، دست به قلم شدن دوباره ی این فرد کار آسانی نیست. آن وقت است که نوشتن سخت می شود و نویسنده شدن سخت ترین کار دنیا!
در این لحظه نگارنده می فهمد که باید به تک تک جملات و چه بسا کلماتش جواب پس بدهد. نمی شود به هم خانه ای بودن رمان ها اعتراض کرد و نقد نکرد...نمی شود از رمان های فانتزی دلخور بود و نقد نکرد.
هرچقدر انتقاد سازنده در یک مجموعه بیشتر شود، آن گروه، به اصطلاح جامعه شناسی بالاتر می رود و به اتوپیا و یا همان آرمان شهر سهراب نزدیک تر می شود.
سکوت در برابر نوشته ی دیگران بی معناست! بگذار تو را کوچک و حقیر بخوانند بدخواهان منکر اصلاح جامعه اما تو بگو از آرمان شهرت...
و اما نوازندگی نقد...
نقد نوازنده است برای نویسنده ای که روحش آزادی خواه و طبعش منیع است. نقدهای دیگران هرچند ویران کننده اما قلمش را می نوازند. روحش را جلا و قلبش را صفا می دهند...ولی مشروط به این سخن آندره ژید، بزرگ مرد ادبیات فرانسه که در کتاب مائده های زمینی اش این چنین می گوید:
ناتانائیل! بگذار تا عظمت( زیبایی) در نگاه تو باشد نه در آنچه که به آن می نگری.
یا به قول سهراب: چشم ها را باید شست...جور دیگری باید دید.
هشدار:
بدون منظور به هیچ شخص خاصی فقط به مخاطبین جوان تذکر می دم که گروهی از نویسنده ها اثاری رو در حال نوشتن دارند که بسیار مضره. لطفا در انتخاب داستانی که می خونید نهایت دقت رو به خرج بدید. کتاب غذای روح شماست. نذارید با مطالبی بی اساس، پوچ و بی هدف به روان شما اسیب برسه. داستان هایی که اصولا استرس، افسردگی و ناامیدی رو به نسل جوون تزریق میکنه رمان نیست. یک شوره زار و باتلاقیه که فقط ذهن شما رو می بلعه.
نکته ی بعدی غرور بیش از حده بعضی از نویسنده هاست. و اخلاق زشت شون تو برخورد با مخاطبا...نگاه از بالا به پایین به اطرافیان و سایر نکاتی که دیگه جای طرحش اینجا نیست. عزیزانی که اینطور به اطرافیان نگاه می کنند مطمئنا تحمل نقد پذیری پایینی دارند، چون خودشون رو برتر از دیگران می دونن. به قول خواجه ی شیراز مصداق این جور افراد این بیت زیره:
ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند!
به جان خواجه که این شیوه ی شبانی نیست...
با تشکر از تیم مدیریتی سایت فرهنگی هنری نگاه دانلود...
دوستدار همیشگی شما. سروش...
نام رمان: سرابی در مه( جلد دوم)
نام نویسنده:سروش شایگان نویسنده انجمن نگاه دانلود
ژانر: عاشقانه، تاریخی و معمایی
لینک رمان:
خلاصه:
سمیر، پسر مجهول الهویه ای است که در گرداب سیلاب سقوط آندلس، ساکن قصر الحمرا_ مقر پادشاهی سلطان ابوالحسن، خلیفه ی وقت مسلمین_ می شود. گذشته ی مبهم او و بزرگ شدن وی در دامان ملکه ی اول(عایشه) از او شخصیتی جست و جو گر می سازد که پله های ترقی دربار را یکی پس از دیگری طی می کند.
عشق سمیر به کارلا_ دختری مسیحی از دربار کاستیل_ نقطه ی عطفی است در انتخاب او...انتخاب بین وطن و معشوق...انتخاب بین دین و دل؟ و یا انتخاب بین تمدن اسلامی و خودباختگی فرهنگی...فرهنگ برهنگی یا برهنگی فرهنگی؟!
گفتار نویسنده:
عنصر نقد در عین ویران کنندگی، سازنده و چه بسا نوازنده نیز می باشد. شاید تا کنون چنین تضاد زیبایی در ادبیات خلق نشده باشد. هنگامی که چوب حراج به تفکرات یک نویسنده ی هرچند ساده و ابتدایی( مثل من) زده می شود، در ابتدا غرور و ابهتش می ریزد.
وقتی مخاطب آزادانه از تو ذوق زدگی های نثرش می گوید...از ناپختگی های قلمش و یا از شخصیت پردازی های متناقضش پرده بر می دارد، دست به قلم شدن دوباره ی این فرد کار آسانی نیست. آن وقت است که نوشتن سخت می شود و نویسنده شدن سخت ترین کار دنیا!
در این لحظه نگارنده می فهمد که باید به تک تک جملات و چه بسا کلماتش جواب پس بدهد. نمی شود به هم خانه ای بودن رمان ها اعتراض کرد و نقد نکرد...نمی شود از رمان های فانتزی دلخور بود و نقد نکرد.
هرچقدر انتقاد سازنده در یک مجموعه بیشتر شود، آن گروه، به اصطلاح جامعه شناسی بالاتر می رود و به اتوپیا و یا همان آرمان شهر سهراب نزدیک تر می شود.
سکوت در برابر نوشته ی دیگران بی معناست! بگذار تو را کوچک و حقیر بخوانند بدخواهان منکر اصلاح جامعه اما تو بگو از آرمان شهرت...
و اما نوازندگی نقد...
نقد نوازنده است برای نویسنده ای که روحش آزادی خواه و طبعش منیع است. نقدهای دیگران هرچند ویران کننده اما قلمش را می نوازند. روحش را جلا و قلبش را صفا می دهند...ولی مشروط به این سخن آندره ژید، بزرگ مرد ادبیات فرانسه که در کتاب مائده های زمینی اش این چنین می گوید:
ناتانائیل! بگذار تا عظمت( زیبایی) در نگاه تو باشد نه در آنچه که به آن می نگری.
یا به قول سهراب: چشم ها را باید شست...جور دیگری باید دید.
هشدار:
بدون منظور به هیچ شخص خاصی فقط به مخاطبین جوان تذکر می دم که گروهی از نویسنده ها اثاری رو در حال نوشتن دارند که بسیار مضره. لطفا در انتخاب داستانی که می خونید نهایت دقت رو به خرج بدید. کتاب غذای روح شماست. نذارید با مطالبی بی اساس، پوچ و بی هدف به روان شما اسیب برسه. داستان هایی که اصولا استرس، افسردگی و ناامیدی رو به نسل جوون تزریق میکنه رمان نیست. یک شوره زار و باتلاقیه که فقط ذهن شما رو می بلعه.
نکته ی بعدی غرور بیش از حده بعضی از نویسنده هاست. و اخلاق زشت شون تو برخورد با مخاطبا...نگاه از بالا به پایین به اطرافیان و سایر نکاتی که دیگه جای طرحش اینجا نیست. عزیزانی که اینطور به اطرافیان نگاه می کنند مطمئنا تحمل نقد پذیری پایینی دارند، چون خودشون رو برتر از دیگران می دونن. به قول خواجه ی شیراز مصداق این جور افراد این بیت زیره:
ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند!
به جان خواجه که این شیوه ی شبانی نیست...
با تشکر از تیم مدیریتی سایت فرهنگی هنری نگاه دانلود...
دوستدار همیشگی شما. سروش...
دانلود رمان های عاشقانه
تالار نقد نگاه دانلود
سایت دانلود رمان نگاه دانلود
دانلود رمان و کتاب های جدید
انجمن کتاب و رمان نویسی نگاه دانلود
آخرین ویرایش: