نقد رمان معرفی و نقد رمان سقف کاغذی |بهارگل کاربرانجمن نگاه دانلود

بهارگل

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/21
ارسالی ها
829
امتیاز واکنش
326,685
امتیاز
1,251
نام
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:سَقف کاغَذی
موضوع :اجتماعی ,عاشقانه کمی معمایی
نویسنده:بهارگل
خلاصه : (سَقف کاغَذی ) روایتگر ادمایی که هرکدوم تو گذشته خودشون رو جا گذاشتن و برای پیداکردن قلب و روحشون دست به هرکاری میزنند. از دختر پرآوازه ی که با یک گذشته نامعلوم هشت سال به بدنامی معروف شده,و به خاطر همین گذشته تلخ روز عقدش مجبور به فرار میشه .ازگذشته مردی خوش نام وسرشناس که برای جبران اشتباهاتش دست به هرکاری میزنه. تا ادمایی رو به تصویرمیکشه که سرزندگی قمارمیکنند.

.روایت اززبان شخصیت اصلی داستان بازگو میشه در دو زمان حال و گذشته ....
تمام شخصیت های ,داستان سرگذشت خودشون رو دارند اما به نوعی هرکدوم به زندگی هم گره خوردن و تاثیرمیگیرند...
.(بیشتر بخش ها مربوط به گذشته میشه)

سلام دوستای گلم و همراهای همیشگیم :aiwan_lggight_blum::aiwan_lggight_blum::aiwan_lggight_blum::aiwan_lggight_blum::aiwan_lggight_blum:
نمیدونم چرا راضی به زدن صفحه نقد شدم درحالی که هنوز نیمه ازرمان مونده هرچند دوست دارم تا اینجا نظرشما خوبان رو در مورد عملکرد رمان و قلم بدونم ....:aiwan_light_sun_bespectacled:

پ.ن
1. برای مبهم بودن رمان دوباره رمان رو بخونید اگر به جواب نرسیدین بعد نقد کنید چون سقف کاغذی نیمه بیشترگنگیش در دیالوگ هاش رفع میشه ...
2_ هنوز خیلی از مجهول های داستان رفع نشده

3_ لطفا تایپ حجم رمان هم در نظر بگیرید برای بعضی جاها که از چشم افتاده و رمان هنوز ویرایش نشده هست
بی نهایت سپاس از نقد سازندتون ....:aiwan_light_air_kiss::aiwan_light_air_kiss::aiwan_light_air_kiss:
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • AEEN

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/22
    ارسالی ها
    507
    امتیاز واکنش
    24,849
    امتیاز
    781
    سن
    34
    محل سکونت
    شیراز :)
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد
     

    MESHKI

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/27
    ارسالی ها
    930
    امتیاز واکنش
    25,001
    امتیاز
    781
    محل سکونت
    Q8
    سلام به نویسنده عزیز :)
    مم اوایل خوندن رمان , خیلی خوشم اومد از رمانتون اما این مطلب رو انکار نمیکنم که یه جایی از رمانتون به خاطر اتفاقاتی که تو رمان اتفاق افتاده بود ,از رمانتون زده شده بودم اما خب دوست داشتم ببینم آخر رمان چی میشه برای همین دنبال کننده رمان بودم که دوباره نظرم عوض شد و به حالت اول برگشت :)
    از نظرمن تا اینجای رمان کم و کاستی نداشته یا اگر هم داشته به نظرم کمرنگ و قابل چشم پوشی بوده ..
    خیلی خوب اون شخصی که در آینده با دیار هست رو مجهول کردین , من اوایلش فکر میکردم که سالار هست اما خب اون رفتارها بیشتر به هیراد میخوره ..;)
    امیدوارم پایان رمان به خوبی تموم شه :)
    موفق باشین ;)
     

    Zahra_126

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/14
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    48
    امتیاز
    46
    سن
    26
    محل سکونت
    تهران
    با سلام و خسته نباشید بهارگل بانو
    اول از همه تبریک بابک قلم توانا و سبک نوشتن فوق العاده تون،کششی که توی هر قسمت از داستان میگذارید،تعلیق هایی که درست و به جا تحریر میکنید،احساساتی که اینقدر خوب و عمیق منتقلش کنید،چیزی نمیتونم بگم جز خسته نباشید و تشکر،ممنون که مینویسید!
    من خودم،واقعا پا به پای آشفتگی های دیار،خستگی های هیراد رو حس کردم،فقط میتونم بگم که خوب مینوسید،خیلی خوب!
    به عنوان یک توصیه کوچولو اینقدر رمان رو فقط در زمان گذشته ننویسید،در زمان حال من دیاری رو دیدم که توی خونه ی هیراد بود،که سالار رو دید،که آشفتگی سالار و حرف های عجیب و غریبش و هنوز حتی یه نصف روز از زمان حال نگذشته که من سال ها و ماه ها از گذشته ی دیار رو خوندم،میدونم طبیعت کار اینجوریه ولی میدونید گاهی چیز های مرموزِ ساده زمان حال از معماهای پیچیده ی زمان گذشته جذاب تر عمل میکنند!اونقدر که میتونن خواننده رو پا به پای اتفاقات حتی نه چندان مهم گذشته بکشونند
    میدونم در مورد رفتار مریم و اعظم حتما توضیحی در ذهنتون هست،ولی گاهی اوقات گیج کننده میشن،شخصیتی که شما از اعظم در ذهن من ساختین توی همون پست اولیه زنی بود که مدام دیار رو اذیت میکرد،تحقیرش کرد و محلش نیمداد،شاید حتی از نبودنش خوشحال میشد همین اعظم در میانه ی داستان سپر بلای دیاری میشه و مانع از کتک خوردن دیار میشه،نگران حال دیاره و بالا سرش میمونه،در مورد مریم خیلی گیج شدم میدونید،نمیدونم یک جا مریمی رو تصور کنم که اون همه به دیار محبت میکرد و براش لباس میخرید و پا به پی آیدا دنبالش میگشت و از دیدنش به گریه مینشست و الآن...،میدونم فشار روش زیاده،عشقش،هیراد ولی وقتی این فشارا ملموس تر میشن واقعی تر میشن،مثلا اگر از گودی چشم های مریم یا لاغری صورتش حرف میزدید من میدونستم این مریم با فشاری که روشه،با همه ی حرفایی که زده همون مریم دوست داشتنیه که برای دیار خرید میکرد،الآن نمیدونم باید از مریم بترسم یا نه؟دوسش داشته باشم یا نه؟
    باز هم ممنون و با آرزوی موفقیت بیشتر بانو
     

    بهارگل

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/21
    ارسالی ها
    829
    امتیاز واکنش
    326,685
    امتیاز
    1,251

    بهارگل

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/21
    ارسالی ها
    829
    امتیاز واکنش
    326,685
    امتیاز
    1,251
    سلام عزیزم ممنون وقتتون رو گذاشتین ... و از لطفی که به قلم من دارید...
    راستش برای زمان حال همه اش دنبال دارهستندو فقط تیکه تیکه دیار یاد گذشته میکنه.... این رسیدن به اول داستان صحبت های سالار و دیار در اخررمان شفاف میشه ...ویک نکته ریزی داره که چون شما گفتین و علاقه به حال رمان دارید من اینجا میگم واصلا دلم نمیخواست تا اخر داستان مخاطب پی به این موضوع ببره هربخش رمان اگر به هم چسبیده بشه خودش میتونه نگـاه دانلـود دنباله دار کوتاه بشه
    برای شخصیت مریم هم اگر قسمت قسمت دیالوگ هاش رو بخونید متوجه میشید مریم مجبور شده به دیار کمک کنه چون پیش هیراد کوچیکش کرده دقیق قسمت زندان اینو میگه شخصیتی که فقط مطیع عشقشه تا دلشو به رحم بیاره که این پست اخر هم میگه چون دیار پیدا شده دیگه بی ارزش شدم هرچند هنوز شخصیت مبهمی داره قسمت های اینده کینه اش مشخص میشه( اوایل داستان هم مریم یکبار با دیار دعوا میکنه اگر یادتون باشه )...اعظم هم هنوز منفی چون یک شخصیت مجهول اونم نیاز به زمان داره تا دلیل تغییرش رو بدونید..دیار هم تقریبا تمام تعریف هاش هیچ وقت از اعظم خوب نگفته و فقط گفته حمایتش کرده مثل زمانی که بعد چند مدت دیده بودش و عکس اعملی نداشت یا گفت مادرت همیشه اولین کسی بوده برای من حرف در اورده ....
     
    آخرین ویرایش:

    Fatima7586

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/13
    ارسالی ها
    18
    امتیاز واکنش
    448
    امتیاز
    191
    محل سکونت
    خوزستان
    سلام نویسنده عزیز.خسته نباشید.رمانی با مو ضوع قشنگ و نویسندگی و نویسنده قوی بنظرتون ادم چی میتونه بگه جز احسنت و خسته نباشید بابت تلاشش.فقط من همیشه انتظاری که توی ذهنم از نویسنده های اینترنتی دارم اینه که رمان رو در سطحی بنویسن که افرادی با سن و سال بالاتر از ۲۲ یا ۲۳ سال هم علاقه به خوندنشون نشون بدن.از شما هم انتظار دارم که پایان داستان رو زیبا و در شان این رمان به پایان برسونید.به سن و سال خواننده هاتون توجه کنید.ممنون از وقتی که میگذارید برای پر کردن سالم اوقات دیگران البته به شرطی سالم میشه که محتوای رمان براساس زندگی واقعی و اصول کشورمون باشه نه بر اساس رویا پردازی یه عده ادم تازه به دوران رسیده و اسیر هیجانات وبلوغ دوره نوجوانی....
     

    Nana21

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/01
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    82
    امتیاز
    66
    سن
    32
    سلام بهارگل جان قسمت اولم حذف شد دوباره میزارم رمانت پراز هیجان وعشق شخصیت دیار با تمام وجود بی تجربگیش وسادگیش احساس میشه جوری که مشخصه تمام زندگیش تنها بود یا فقط تو زیرزمین بوده. بعضی اوقات باهش گریه و بعضی اوقات خنده میکنی شخصیت شیما و ایرج که دوتاادمی که هیجان خاصی به رمانت داده وهیرادکه شخصیت اروم وقوی داستانت که اول ازش متنفر میشدی ولی الان دوست داشتنی شده فقط همینا به ذهنم اومد امیدوارم بتونی تت اخر خوب بنویسی
     

    مرووژا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/07
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    102
    امتیاز
    106
    سن
    17
    سلام عزیزم .رمانت که فعلا نمیشه نقد کرد چون هنوز به قسمت اصلی داستان نرسیده و هنوز معلوم نیست چی به چیه ولی در کل قلمت تا اینجا خیلی خوب بوده وروند داستانت هم عالیییی .فقط اینکه به قول دوستان واسه زمان ایندت پست کم میذاری به طوری که وقتی پست جدید واسه اینده میذاری اون پست قدیم رو فراموش کردیم .دوم اینکه من خودم چون 25 سالمه نسبت به غلط نگارشی حساسم از اینکه حروف جابه جا نوشته بشه ویا حرفی کم بنویسی(این نظر شخصی منه . ببخشید) و...میدونم سریع پست میگذاری اینجوری میشه( البته بگم خیلییییی خیلی تو نوشته هاتون کمه) ولی واقعا میگم چون از قلمتون خوشم اومده وخیلی جالب نوشتی همون یک ذره اشتباه هم نداشته باشی دیگه عالی میشه .به قلمت که تا الان نمیشه خرده گرفت چون تا الان عالی بوده بگذار وقتی رمانت تموم شد یک نقد اساسی میکنیم که حالشو ببری خخخ.راستیییی تو داستان بیشتر به توصیف حالات وافکاردیار میپردازی به نظر من اگر دیالوگ هارو بیشتر کنی بهتر نیست؟؟؟تو روند داستان میتونی از هیراد وسالار وشیما ودوست دیار هم بنویسی چون اینا به نوعی با داستان درگیرن وادم دوست داره ازحالشون بدونه.البته نویسنده توییی عزیزم هرجور دوست داری بنویس وچون قلمت زیباست مطمئن باش تا اخرش هستیممممممم.من اصلا از نویسندگی چیزی نمیدونم انشامم خوب نبودخخخخخ این نقدها صرفا دوستانه بودتا نقد تخصصی.خسته نباشی گلم
     

    بهارگل

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/21
    ارسالی ها
    829
    امتیاز واکنش
    326,685
    امتیاز
    1,251
    سلام عزیزمم ممنون یک دل گرمی بزرگی بود ...کاش می گفتی کجاهاست چون من خودم به این موضوع نگارش خیلی حساسم و مطمینا از چشمم افتاده و رمان کامل بشه خودم تصمیم دارم اساسی ویرایشش کنم شاید به خاطره همین بوده تا حالا زیر بار صفحه نقد نرفته بود اونم به بزرگی دوستان شد....تو خلاصه داستانم گفتم گذشته بیشتره و قرارهم نیست ادامه پیدا کنه دیار با بیان گذشته میخواد به همون جمله اول رمان برسه که من از کی پا به این دنیا جدید گذاشتم هر موقع به این جواب رسید گذشته به طرز معجزه اسایی تموم میشه و میریم برای حال ....برای شخصیت ها تاثیر گذاریش روی زندگی دیار رو میخوام ببینم تا جایی هم تونستم حالت چهره اشون رو توصیف کرد مثل جاهایی که سالار بدجنس میشه ...باز هم میگه دیالوگ ها خیلی خیلی مهمه ....
    خیلی خیلی هم ممنون از نقدی که داشتین
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا