- عضویت
- 2016/04/18
- ارسالی ها
- 4,852
- امتیاز واکنش
- 29,849
- امتیاز
- 1,120
خلاصه داستان: مادر و پدر ترانه بخاطر مشکلات خانوادگی از هم دیگه جدا میشن. بدون اینکه به فکر تنها فرزندشون باشن. ترانه بعد از جدایی پدر و مادرش یه شب همراه پدرش به مهمونی میره که همه اتفاق های داستان از این مهمونی شروع میشه. آشنایی با آدم های جدید و مرموز.. قبولی در دانشگاه... و خیلی اتفاق های دیگه.
به نام خدا
سلام:wave1:
این اولین رمانی که دارم می نویسمش.![mail1 :aiwan_light_mail1: :aiwan_light_mail1:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/mail1.gif)
صد در صد نمی تونه یه رمان ایده آل و بدون عیب و نقص باشه. اما من تموم سعی ام رو کردم تا برای قدم اول نزدیک به خوب باشه.:aiwan_light_prankster2:
اما اولش اینو باید بدونید که داستانش رو از روی هیچ داستانی کپی نکردم. همه ی سعی و تلاشم بر این بوده که تکراری نباشه. البته تکراری از نظر اتفاقات داستان وگرنه که همه ی داستان های عشق و عاشقی یا به هم می رسند و یا به هم نمی رسند و یه غیر اینم نمی تونه باشه.
یه ساله که شروعش کردم و روش کار می کنم. بارها و بارها ویرایش کردم تا نه خیلی آبکی باشه و نه خیلی تخیلی و نمی دونم تا چه حد موفق بودم.
تنها چیزی که از خواننده ها می خوام اینه که تا یه پست از داستان رو خوندن درباره کل داستان قضاوت نکنن. همه ی تمرکزشون به اسم نویسنده نباشه که مثلا این نویسنده تازه کاره و رمانش به درد نمی خوره. چرا که نویسنده های معروف و خوب ما هم از همین جا شروع کردن و به موفقیت رسیدن. و همچنین می خوام که به تعداد تشکرها هم اهمیت زیادی ندن. تعداد تشکرها برای نویسنده مهم تره که بهش اعتماد به نفس و روحیه بده.
همین.
امیدوارم دوسش داشته باشید و بهم اعتماد کنید و رفیق نیمه راه نباشید.:aiwan_light_yes:
معصومه عاشقتونه.![heart :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/heart.gif)
![heart :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/heart.gif)
![heart :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/heart.gif)
منتظر نقدهای شما عزیزان هستم.
اینم لینک خود رمان:
![m9ff_hgq_55555.png](http://uupload.ir/files/m9ff_hgq_55555.png)
به نام خدا
سلام:wave1:
این اولین رمانی که دارم می نویسمش.
![mail1 :aiwan_light_mail1: :aiwan_light_mail1:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/mail1.gif)
صد در صد نمی تونه یه رمان ایده آل و بدون عیب و نقص باشه. اما من تموم سعی ام رو کردم تا برای قدم اول نزدیک به خوب باشه.:aiwan_light_prankster2:
اما اولش اینو باید بدونید که داستانش رو از روی هیچ داستانی کپی نکردم. همه ی سعی و تلاشم بر این بوده که تکراری نباشه. البته تکراری از نظر اتفاقات داستان وگرنه که همه ی داستان های عشق و عاشقی یا به هم می رسند و یا به هم نمی رسند و یه غیر اینم نمی تونه باشه.
یه ساله که شروعش کردم و روش کار می کنم. بارها و بارها ویرایش کردم تا نه خیلی آبکی باشه و نه خیلی تخیلی و نمی دونم تا چه حد موفق بودم.
تنها چیزی که از خواننده ها می خوام اینه که تا یه پست از داستان رو خوندن درباره کل داستان قضاوت نکنن. همه ی تمرکزشون به اسم نویسنده نباشه که مثلا این نویسنده تازه کاره و رمانش به درد نمی خوره. چرا که نویسنده های معروف و خوب ما هم از همین جا شروع کردن و به موفقیت رسیدن. و همچنین می خوام که به تعداد تشکرها هم اهمیت زیادی ندن. تعداد تشکرها برای نویسنده مهم تره که بهش اعتماد به نفس و روحیه بده.
همین.
امیدوارم دوسش داشته باشید و بهم اعتماد کنید و رفیق نیمه راه نباشید.:aiwan_light_yes:
معصومه عاشقتونه.
![heart :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/heart.gif)
![heart :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/heart.gif)
![heart :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/heart.gif)
منتظر نقدهای شما عزیزان هستم.
اینم لینک خود رمان:
سایت دانلود رمان نگاه دانلود
دانلود رمان های عاشقانه
آخرین ویرایش: