نقد رمان معرفی و نقد رمان پاورقی زندگی(جلد دوم)|پریبانوکاربرانجمن نگاه دانلود

پریبانو

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/28
ارسالی ها
349
امتیاز واکنش
21,283
امتیاز
699
محل سکونت
بوشهر

سلام بر شما

مریم نمی دونست مهیار قراره بینا بشه،خود مهیار هم دوسال بعد از رفتن مریم تصمیم گرفت برای بینایی چشمش اقدام کنه

درسته مریم دخترشو ترک کرد اما برای یک بار دیدن فکر نکنم اشکالی داشته باشه، شما خانمید باید روحیه حساس تری داشته باشی:campe45on2:

خواهش می کنم استفاده کردم
ممنون از شما
 
  • پیشنهادات
  • پریبانو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    349
    امتیاز واکنش
    21,283
    امتیاز
    699
    محل سکونت
    بوشهر

    سلام یاسمن جان ممنون از شما بابت نظرتون
    بله زمان و سریع می بردم به جلو که خواننده زیاد خسته نشه
    امیدوارم بقیه دوستان هم با شما هم عقیده باشن و دوست داشته باشن
    مریم به جای پسر بهزاد برای ساینا مادری کنه
    ممنون عزیزم
     

    پریبانو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    349
    امتیاز واکنش
    21,283
    امتیاز
    699
    محل سکونت
    بوشهر

    سلام عزیزم ممنون از نظرت
    نصف سوالاتی که ذهنتو مشغول کرده بود توی تایپ رمان امیدوارم جوابتو گرفته باشی مخصوصا مسئله ی ساینا که چرا با گیتی بده
    اما مریم تا اخرین لحظه پای کامیار موند،ازدواجش با بهزاد هم فقط بخاطره آینده ی آرش و بس چون نمی خواد آرش بیش تر از این سختی بکشه
    ممنون عزیزم :aiwan_lggight_blum:
     

    پریبانو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    349
    امتیاز واکنش
    21,283
    امتیاز
    699
    محل سکونت
    بوشهر

    سلام خانوم گل من جز اون دسته از نویسنده ها نیستم همه چیز و با جزئیات بیان کنم،از خیلی چیزها می گذرم چون که ضروری نیست
    همین سوغاتی به خانواده اش داده اما من ننوشتم،به ساینا هم میده اما پایان داستان،موبایل داشت اما همراه خودش نیورد...
    عزیز دل من اخه کی من ساینا رو تو خونه تنها گذاشتم
    به این دیالوگها توجه کن :
    -آره،فقط قبل از ديدن ساينا بهم يه خبر بده چون ممکنه ببرمش خونه ي بابام
    -وقتي خونه ي آقاجونت بودي چي کار مي کردي؟
    دفترش درون کيف گذاشت وگفت:هيچي!يا نگاه تلويزيون مي کردم يا به زور مي گفتن استراحت کن
    این یعنی ساینا همیشه پیش خونه پرویز پیش سایه بوده

    البته مقصر منم که خوب توضیح ندادم وقت کردم یه چند تا کلمه بهشون اضافه می کنم که خواننده متوجه بشه Sigh
    ممنون گلم:aiwan_lggight_blum:
     

    hediyeh-71

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/22
    ارسالی ها
    6
    امتیاز واکنش
    25
    امتیاز
    41
    سللام خسته نباشی دوست عزیز
    ممنون بابت قلم زیبا
    کاش از اینده بعد از ازدواجشونم تو پست اخر باشه مثلا چند سال بعدش
    ممنون
     
    آخرین ویرایش:

    *زهرا*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/26
    ارسالی ها
    3
    امتیاز واکنش
    36
    امتیاز
    36
    سلام پریبانوی عزیز
    جلد اولش رو تازه تموم کردم و خیلی متاسف شدم که چطور عاطفه مادری به راحتی زیر پا گذاشته میشه
    هرچند که شما تصویری تیره ای از مریم رسم نکردی ولی وقتی یک زن نه محبت اطرافیانش وعشق مادری رو ببینه چه چیزی میشه در موردش گفت.وفکر کردم رمان دک قسمته س وخیلی متاسف شدم از خوندنش ولی متوجه یک قسمت دومی هم هست ببینم مریم چه بلایی سر خودشون آورده.
     

    am.bgh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/07/10
    ارسالی ها
    9
    امتیاز واکنش
    1,212
    امتیاز
    221
    سلام پریبانو عزیز
    من عاشق این رمانم
    یکی از طرفداران قلم زیبای شما
    نمی خواین رمان دیگه بنویسن ؟؟Sigh
    ولی بازم نویسنده مورد علاقم هستین:aiwan_light_give_rose:
     

    Nilu_fp

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/07
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    4
    امتیاز
    6
    سلام عزیزم
    خیلی رمانتو دوست داشتم مثل خیلی از رمانا خسته کننده نبود
    در طول رمان رمان مهیار خیلی اذیت شد خیلی ناراحتش کردن مخصوصا مریم
    و بنظرم مهیار زیادی خوب بود خیلی خیلی خوب
    و این باعث میشد مریم بد جلوه کنه اینقد تو رمان غرق شدم که وقت نشد ببینم نقصی داره یا نه
    فقط خواهش میکنم تو جلد دوم چشمای مهیارو بهش برگردوند دیگه نمیتونم تحمل کنم که مهیار ناراحت باشه..
    اگه میخوای تو جلد دوم مریم و مهیار بهم برسونی صرف نظر کن چون مریم با رفتنش از چشم همه افتاد دخترش ساینارم ول کرد به امون خدا فقط بخاطر خوشبختی خودش پس بهتره برنگرده اگه هم برگرده دیگه جایی پیش مهیار نداره
    من تا آخرین لحظه سعی کردم مریمو دوست داشته باشم ولی نشد با حرفاش دل مهیارو بارها شکست
    ازت خواهش میکنم اگه مریمو برگردوندی مهیار قبولش نکنه
    و مسـ*ـتانه خیلی مظلوم بود و من فک میکنم عشقش به مهیار واقعی بود حداقل از مریم بیشتر به مهیار اهمیت میدادو دوسش داشت
    تو جلد اول که مسـ*ـتانه فقط نادیده گرفته شد
    تو جلد دوم بجای مریم مسـ*ـتانه به چشم مهیار بیاد
    مهیار یه بار بخاطر رکسانا باعث شد مسـ*ـتانه در عشقش بسوزه یه بارم بخاطر مریم حداقل تو جلد دوم مهیار عاشقش بشه
    موفق باشی... :aiwan_ligsdht_blum:
     

    Nilu_fp

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/07
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    4
    امتیاز
    6
    باورم نمیشه :|
    این چه پایانی بود
    کل رمانو پایانش خراب کرد
    من از مریم متنفرممم بعد از کاری که با مهیار کرد اصلا یه همچین تصوری از پایان رمان نداشتم
    غیر قابل تحمله
    بعداز اونهمه توهین بعداز ترک مهیار .شکستن دل مهیار .ترجیح دادن کامیار به مهیار.
    بدنیا آوردن بچه ی کامیار نباید یه همچین پایانی برای این رمان مینوشتید کل جذابیت رمان با پایانش از بین رفت
    چقدم مریم خوش بحالش شد با مهیار ازدواج کن یه بچه بدنیا بیار مهیارو بچتو ول کن با کامیار برو خارج یه بچه بدنیا بیار کامیار بمیره با بچه کامیار بیا با مهیار ازدواج کن
    واااااای بدجور رفت رو مخم این چه وضعشه حیف اونهمه وقتی که واسه رمان گذاشتم
    میدونم برای پایان رمان نظر سنجی کردید ولی پایان رمانتون دور از ذهنو واقعیت بود
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا