بسمه تعالی سلام در این تاپیک غزلهای ابنحسام قرار میگیره. لطفا پست ارسال نکنین
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #1 بسمه تعالی سلام در این تاپیک غزلهای ابنحسام قرار میگیره. لطفا پست ارسال نکنین
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #2 به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دلها مخسب ای دیده چون نرگس به خوشخوابی و مخموری که شبخیزان همه رفتند و بربستند محملها دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه که بی سالک نشاید کرد قطعاً قطع منزلها سبکباران برون بردند رخت از بحر بیپایان نمییابند بیرون شو گرانباران به ساحلها نظر ابن حسام از ماسوی بردند و او را بین «مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَع الدنیا وَ اهمِلها» ز حد بگذشت مشتاقی به جام بادهٔ باقی «اَلا یا ایُّها الساقی ادر کَاساً وَناوِلها»
به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دلها مخسب ای دیده چون نرگس به خوشخوابی و مخموری که شبخیزان همه رفتند و بربستند محملها دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه که بی سالک نشاید کرد قطعاً قطع منزلها سبکباران برون بردند رخت از بحر بیپایان نمییابند بیرون شو گرانباران به ساحلها نظر ابن حسام از ماسوی بردند و او را بین «مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَع الدنیا وَ اهمِلها» ز حد بگذشت مشتاقی به جام بادهٔ باقی «اَلا یا ایُّها الساقی ادر کَاساً وَناوِلها»
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #3 ای سهی قامت گلبوی صنوبر بر ما سایهٔ سرو قدت دور مباد از سر ما هیچ نقاش چو رخسار تو صورت ننگاشت آفرین بر قلم صنعت صورتگر ما روی تو اختر سعد است و مرا از طالع روی آن نیست که تابنده شود اختر ما جرعهای زان لب شیرین به لب ما نرسید تا لبالب نشد از خون جگر ساغر ما خود همین نام تمامم که پس از من نامی ننویسند به جز نام تو در دفتر ما زیور مدّعیان گر به مثل سیم و زر است لؤلؤ نظم خوشاب است زر و زیور ما مدتی بر سر کویت بنشست ابن حسام که نگفتی به چه باب است فلان بر در ما
ای سهی قامت گلبوی صنوبر بر ما سایهٔ سرو قدت دور مباد از سر ما هیچ نقاش چو رخسار تو صورت ننگاشت آفرین بر قلم صنعت صورتگر ما روی تو اختر سعد است و مرا از طالع روی آن نیست که تابنده شود اختر ما جرعهای زان لب شیرین به لب ما نرسید تا لبالب نشد از خون جگر ساغر ما خود همین نام تمامم که پس از من نامی ننویسند به جز نام تو در دفتر ما زیور مدّعیان گر به مثل سیم و زر است لؤلؤ نظم خوشاب است زر و زیور ما مدتی بر سر کویت بنشست ابن حسام که نگفتی به چه باب است فلان بر در ما
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #4 نقاب سنبل تر برشکن تجلّی را بسوز زآتش عارض حجاب تقوی را به باد رایحهٔ زلف عنبرین بـرده هزار دفتر تعلیم و درس و فتوی را تسلی دل عاشق به جز جمال تو نیست جمال خویش برو جلوه ده تسلی را لبت خلاصهٔ انفاس عیسوی دارد دمی به ما بنما معجزات عیسی را دوای دیدهٔ من کن ز سرمه قدمت که آن غبار به از توتیاست اعمی را به هر چه حکم کنی بر سرم خریدارم مطیع رای توام همچو بنده مولی را ز بهر شورش مجنون صبا پریشان کن شکنج طرّهٔ آشفتهکار لیلی را ز نقش خامه صورت نگار ابن حسام برند اهل حقایق رموز معنی را صفای عالم باقی کسی به دست آرد که پشت پای زند زخرفات دنیی را
نقاب سنبل تر برشکن تجلّی را بسوز زآتش عارض حجاب تقوی را به باد رایحهٔ زلف عنبرین بـرده هزار دفتر تعلیم و درس و فتوی را تسلی دل عاشق به جز جمال تو نیست جمال خویش برو جلوه ده تسلی را لبت خلاصهٔ انفاس عیسوی دارد دمی به ما بنما معجزات عیسی را دوای دیدهٔ من کن ز سرمه قدمت که آن غبار به از توتیاست اعمی را به هر چه حکم کنی بر سرم خریدارم مطیع رای توام همچو بنده مولی را ز بهر شورش مجنون صبا پریشان کن شکنج طرّهٔ آشفتهکار لیلی را ز نقش خامه صورت نگار ابن حسام برند اهل حقایق رموز معنی را صفای عالم باقی کسی به دست آرد که پشت پای زند زخرفات دنیی را
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #5 مران به عنف خدا را ز آستانه مرا مکش به تیغ جدایی به هر بهانه مرا نخست طایر گلزار قدسیان بودیم محبت تو جدا کرد از آشیانه مرا مقیم صومعه بودم به عالم لاهوت کشید عشق به کوی شرابخانه مرا چه حکمت است که صیاد کارخانه غیب ز زلف و خال تو بنهاد دام و دانه مرا کرانه میکنی از من کجا روا باشد بکشت محنت این درد بی کرانه مرا مرا میانه غم بر کرانه میمانی گـ ـناه چیست ندانم در این میانه مرا ز لعل خود به صبوحی خمـار من بشکن که در سر است خمـار می شبانه مرا زمانی ای دل غمدیده با زمانه بساز زمان زمان بنوازد مگر زمانه مرا فسون ابن حسامم به توبه میخواند به گوش در نرود هرگز این فسانه مرادانلود رمان های عاشقانه
مران به عنف خدا را ز آستانه مرا مکش به تیغ جدایی به هر بهانه مرا نخست طایر گلزار قدسیان بودیم محبت تو جدا کرد از آشیانه مرا مقیم صومعه بودم به عالم لاهوت کشید عشق به کوی شرابخانه مرا چه حکمت است که صیاد کارخانه غیب ز زلف و خال تو بنهاد دام و دانه مرا کرانه میکنی از من کجا روا باشد بکشت محنت این درد بی کرانه مرا مرا میانه غم بر کرانه میمانی گـ ـناه چیست ندانم در این میانه مرا ز لعل خود به صبوحی خمـار من بشکن که در سر است خمـار می شبانه مرا زمانی ای دل غمدیده با زمانه بساز زمان زمان بنوازد مگر زمانه مرا فسون ابن حسامم به توبه میخواند به گوش در نرود هرگز این فسانه مرادانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #6 ای کعبهٔ جان خاک سر کوی تو ما را محراب دل اندر خم ابروی تو ما را هر بار که پای از سر کوی تو کشم باز پابست کند باز سر موی تو ما را در راه تو خون دل عشاق سبیل است گو چشم تو خون ریز به یرغوی تو ما را جز نقش تو در دیده خیالی که در آید از سر ببرد نرگس جادوی تو ما را در مملکت حسن ز هر وجه که خوب است در چشم نیاید به جز از روی تو ما را زان روی که از سلسله اهل جنونیم زنجیر کند حلقه گیسوی تو ما را افتاده چشم سیهت ابن حسام است زان روز که افتاده نظر سوی تو ما رادانلود رمان های عاشقانه
ای کعبهٔ جان خاک سر کوی تو ما را محراب دل اندر خم ابروی تو ما را هر بار که پای از سر کوی تو کشم باز پابست کند باز سر موی تو ما را در راه تو خون دل عشاق سبیل است گو چشم تو خون ریز به یرغوی تو ما را جز نقش تو در دیده خیالی که در آید از سر ببرد نرگس جادوی تو ما را در مملکت حسن ز هر وجه که خوب است در چشم نیاید به جز از روی تو ما را زان روی که از سلسله اهل جنونیم زنجیر کند حلقه گیسوی تو ما را افتاده چشم سیهت ابن حسام است زان روز که افتاده نظر سوی تو ما رادانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #7 ای به سر کوی تو مسکن و مأوی مرا خاک درت خوشتر از جنت اعلی مرا روی توام در نظر فکر توام در ضمیر بهتر از این چون بود صورت و معنی مرا گوشهنشینان کنند دعوی هر قبلهای قبلهٔ ابروی توست کعبه دعوی مرا دانهٔ خال تو شد راهزن زهد من عشق تو بر باد داد خرمن تقوی مرا من که شدم کشتهٔ آن بت عیسی سرشت بو که حیاتی دهد از دم عیسی مرا خاطر مسکین به هجر چون ره تسکین برد گر ندهد مژدهای وصل تسلی مرا گر شود ابن حسام در غم عشقش تمام بس بود این دولت از دنیی و عقبی مرادانلود رمان های عاشقانه
ای به سر کوی تو مسکن و مأوی مرا خاک درت خوشتر از جنت اعلی مرا روی توام در نظر فکر توام در ضمیر بهتر از این چون بود صورت و معنی مرا گوشهنشینان کنند دعوی هر قبلهای قبلهٔ ابروی توست کعبه دعوی مرا دانهٔ خال تو شد راهزن زهد من عشق تو بر باد داد خرمن تقوی مرا من که شدم کشتهٔ آن بت عیسی سرشت بو که حیاتی دهد از دم عیسی مرا خاطر مسکین به هجر چون ره تسکین برد گر ندهد مژدهای وصل تسلی مرا گر شود ابن حسام در غم عشقش تمام بس بود این دولت از دنیی و عقبی مرادانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #8 مهوَّسان ز پی خاطر مهوَّس ما به ذکر دوست مزیّن کنید مجلس ما خیال آن رخ رشک پری و غیرت حور برون نمیرود از سـ*ـینهٔ مسَوَّس ما نهال قامت و چشم تو باغبان چون دید برفت -گفت- طراوت ز سرو و نرگس ما به مجلسی که تو باشی چراغ گو بنشین بس است شمع خیال تو در مجالس ما به جای بادهٔ گرم زهر میدهی نوش است به شرط آن که تو باشی امیر مجلس ما ز کنه وصف تو ابن حسام دور افتاد کجا رسد به تو اندیشهٔ مهندس مادانلود رمان های عاشقانه
مهوَّسان ز پی خاطر مهوَّس ما به ذکر دوست مزیّن کنید مجلس ما خیال آن رخ رشک پری و غیرت حور برون نمیرود از سـ*ـینهٔ مسَوَّس ما نهال قامت و چشم تو باغبان چون دید برفت -گفت- طراوت ز سرو و نرگس ما به مجلسی که تو باشی چراغ گو بنشین بس است شمع خیال تو در مجالس ما به جای بادهٔ گرم زهر میدهی نوش است به شرط آن که تو باشی امیر مجلس ما ز کنه وصف تو ابن حسام دور افتاد کجا رسد به تو اندیشهٔ مهندس مادانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #9 ای غافل از بلای دل مبتلای ما جز مبتلا کسی نرسد در بلای ما ممکن نباشد از سر کوی تو رفتنم آری مقیّدست به زلف تو پای ما حجاج اگر به کعبه بیت الحرم روند ابروی توست قبله حاجت روای ما ما معتکف به کوی توایم از سر صفا موقوف آنکه سعی کنی بر صفای ما دانم که درد عشق نباشد دوا پذیر زحمت مکش طبیب ز بهر دوای ما روز ازل که شادی و غم قسم کرده اند شادی جان ما که غم آمد عطای ما ابن حسام را ز دعا وصل تست امید یا رب قرین کنی به اجابت دعای مادانلود رمان های عاشقانه
ای غافل از بلای دل مبتلای ما جز مبتلا کسی نرسد در بلای ما ممکن نباشد از سر کوی تو رفتنم آری مقیّدست به زلف تو پای ما حجاج اگر به کعبه بیت الحرم روند ابروی توست قبله حاجت روای ما ما معتکف به کوی توایم از سر صفا موقوف آنکه سعی کنی بر صفای ما دانم که درد عشق نباشد دوا پذیر زحمت مکش طبیب ز بهر دوای ما روز ازل که شادی و غم قسم کرده اند شادی جان ما که غم آمد عطای ما ابن حسام را ز دعا وصل تست امید یا رب قرین کنی به اجابت دعای مادانلود رمان های عاشقانه
فاطمه صفارزاده کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2018/02/22 ارسالی ها 9,452 امتیاز واکنش 41,301 امتیاز 901 محل سکونت Mashhad 2018/11/14 #10 ای کعبه تحقیق سر کوی تو ما را محراب دعا قبله ابروی تو ما را آن زلف کمند افکن و آن غمزه خونریز بستند و بکشتند به یرغوی تو ما را هرچند ز بیراه به راه آوَرَدَم دل از ره ببرد غمزه جادوی تو ما را من معتقد پیر مغانم که در این راه ارشاد طریقت بکند سوی تو ما را از ظلمت گیسوی تو بیرون نتوان رفت گر مشعله داری نکند روی تو ما را دی چشم تو با غمزه به تاراج دل آمد بردند سراسیمه به انجوی تو ما را بر پای دل ابن حسام است کمندی زان طرّه که بسته است به یک موی تو ما رادانلود رمان های عاشقانه
ای کعبه تحقیق سر کوی تو ما را محراب دعا قبله ابروی تو ما را آن زلف کمند افکن و آن غمزه خونریز بستند و بکشتند به یرغوی تو ما را هرچند ز بیراه به راه آوَرَدَم دل از ره ببرد غمزه جادوی تو ما را من معتقد پیر مغانم که در این راه ارشاد طریقت بکند سوی تو ما را از ظلمت گیسوی تو بیرون نتوان رفت گر مشعله داری نکند روی تو ما را دی چشم تو با غمزه به تاراج دل آمد بردند سراسیمه به انجوی تو ما را بر پای دل ابن حسام است کمندی زان طرّه که بسته است به یک موی تو ما رادانلود رمان های عاشقانه