نقد رمان معرفی و نقد رمان ای عشق| ع ر محبوب نیا نویسنده انجمن نگاه دانلود

ع ر محبوب نیا

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/03
ارسالی ها
364
امتیاز واکنش
5,375
امتیاز
441
سن
60
محل سکونت
رشت
سلام و شب بخیر.
چقدر خوشحالم که شمارو سالم و سرحال و مثلِ همیشه، سرزنده می بینم. چقدر جای شما توی صفحۀ نقد و وارسی داستان هام خالی بود. خدارو شکر که حلقۀ گمشدۀ این صفحه به جایگاهش متصل شد و عطرِ خوش و شیرین دوستی، یک بار دیگه بر این صفحات نقش بست.
دوستِ گرامی، مثلِ همیشه درست و دقیق به مسائل نگاه و توجه می کنید. در مورد پنهان کاری لیلا حق با شماست و خودش هم به این موضوع پی بـرده و سعی میکنه زندگیشو که داره از هم می پاشه، جمع کنه. درمورد مردهای جامعۀ ما هم حق دارین و عموماً رفتارشون همینطوره. اما داستان می خواد ادعا کنه، بالاتر از رفتارهای معمولی که معمولاً ریشه در تنگ نظری و خودخواهی داره هم؛ آدم هایی هستن که دستاوردشون، یه عشقِ پاک و زندگی آفرینه.
البته هرچقدر به جلو برید، بیشتر میتونید لیلا رو تبرعه کنید. من بخاطر اینکه داستان لو نره، بیشتر شرح نمی دم و ادامۀ این بحث رو پس از اتمامِ داستان پی می گیرم. چون دوستان دیگری هم همین مسئله رو داشتن.
ممنونم از محبت و لطف تون پاینده باشید و سبز.
 
  • پیشنهادات
  • گیسو3

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/04
    ارسالی ها
    543
    امتیاز واکنش
    2,946
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    تهران
    سلام استاد گرامی خسته نباشید خب این دوتا پست هم استرس داشت هم خیلی ناراحت کننده بود خب رفتارای لیلا بعد از دیدنه ژیلا طبیعیه کسی که قبلا نامزد شوهرش بوده و حالا تو این مهمونی برای اولین بار میبینه که همه چیز تمومه البته از دید لیلا که دیگه اعتماد بنفسی براش نمونده شرایطه خوبی نداره تو دوراهیه بدی گیر کرده فکر اینکه رامینو از دست بده ازردش کرده و چون از رامین دور نمیدونه واقعا درچه موردی حرف میزنن اون فقط استنباط خودش رو داره و اینجا رامین هم به این ازار ناخواسته دامن زده لیلا شاید از مال دنیا چیزی نداشته باشه اما خب دختر خود ساخته ایه با اراده وپشتکار خوب همه میدونیم که حضرت محمد حدیث دارن که با هم تراز خودتون ازدواج کنید که البته کلام بسیار زیبایی هست چون وقتی دونفر از دو طبقه متفاوت ثروتمندوضعیف باهم ازدواج کنن هرچقدر هم که قصدشون خالی کردنه جیب دیگری نباشه بازم طرف ثروتمند نمیتونه قبول کنه وبا بدبینی وتحقیر از زاویه دید خودش نگاه میکنه و اعظم خانم هم برای ازارو اذیت لیلا از هیچکاری فرو گزار نمیکنه و الان اشتباه رامین نامزدیه بود که ازلیلاپنهان شده حالا یک یک مساوی هستن ودر مورد بهمن که متاسفانه عینش تو جامعه به وفور دیده میشه و یکی از معضلات جامعه اینه که خانوادها وقتی بعد از اینهمه سال نتونستن پسرشون رو درست کنن از دختر مردم چه انتظاری دارن میخوان از شر پسرشون راحت بشن کس دیگه ای رو گیر میندازن حکایته این خانه از پای بست ویران است فردای روزگارم که پسرشون به هر راهی کشیده بشه از چشمه اون دختر بیچاره میبینن و همه چیز رو سر اون میشکنن مرسی استاد گرامی رمان بی نهایت زیبایی هست وغافلگیر کننده ممنون قلمتون سبز
     

    فرشته رحمانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/17
    ارسالی ها
    812
    امتیاز واکنش
    6,489
    امتیاز
    571
    سن
    28
    سلام
    خسته نباشید
    مات و مبهوت چینش کلمات و جادوی عجیب ترکیبات ادبیتون شدم!
    توصیفاتتون به شدت دلپذیر و زیباست
    به نظر من یه رمان جدا. از موضوع و هدف نهایی باید توی به کار بردن کلمات و آفرینش صحنه ها بهترین باشه و من تونستم توی نوشته های شما قلم و ذوق لطیفی رو ببینم
    هنوز کتابتون رو کاملا مطالعه نکردم اما بهتون بابت همچین قلم و ذوقی تبریک میگم
     

    ع ر محبوب نیا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/03
    ارسالی ها
    364
    امتیاز واکنش
    5,375
    امتیاز
    441
    سن
    60
    محل سکونت
    رشت

    سلام همراه و دوست گرامی. شما با تحلیلتون از داستان، آنچنان کاراکترها و شخصیت هارو نزدیک و قابل لمس نشون میدن که من لـ*ـذت میبرم و امیدوار میشم که انگار، کارمو خوب انجام دادم که مخاطبِ خوبم، اینطور این آدمها رو شناخته. احساس می کنم که شما هم تو مهمانی حضور داشتین و از نزدیک، مهمون ها رو زیرنظر گرفتین. ممنونم از لطفی که بمن دارین و خوشحالم که کلامتون رو می خونم. شب بخیر.
     

    ع ر محبوب نیا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/03
    ارسالی ها
    364
    امتیاز واکنش
    5,375
    امتیاز
    441
    سن
    60
    محل سکونت
    رشت


    سلام و خوش اومدین به کلبۀ نقدم. خانم رحمانی عزیز، با حضورتون سرافرازم کردین و بسیار خوشحالم که قلمم تونسته چنین اثری روی شما بزاره. با شما کاملاً و صددرصد موافقم که یه رمان باید از اصطلاحات ادبی و مفاهیمِ ارزشی که گاهی در اثر، بی توجهی و گاهی، آسان طلبی و سهل انگاری دوستان نویسنده، به فراموشی سپرده میشه، برخوردار باشه. علاوه بر این باید بارِ مثبتی ارائه بده و خواننده رو به تفکر وادار کنه. نه اینکه فقط یه داستانِ سرگرم کننده باشه و بس.
    باز هم از شما متشکرم و امیدوارم در آینده، منو از کلامِ زیباتون محروم نکنین.
     

    AREZOO.F

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/19
    ارسالی ها
    543
    امتیاز واکنش
    16,186
    امتیاز
    771
    سلام به استاد عزیز
    لفظ استاد برای این قلم زیباتون کمه
    راستش اوایل داستانتون خیلی زود جلو رفتید اما پست های جدیدتون واقعا زیباست
    قلم زیباتون ادم رو مسخ میکنه .....من رمان به رنج رو دانلود کردم و خوندم
    برام جالب بود نویسنده عزیز رمان به رنج رو بشناسم...واقعا قوی نوشته شده بود
    رمان ای عشق واقعا ادم رو مجذوب میکنه....خیلی برام جالب بود مردی به سن شما انقدر زیبا رمان بنویسه....واقعا عواطف و احساسات کارکترهای رمانتون مهیجه
    موفق و پاینده باشید
     

    گیسو3

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/04
    ارسالی ها
    543
    امتیاز واکنش
    2,946
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    تهران
    سلام استاد ارجمند خسته نباشید واقعا یک ادم تا چه اندازه میتونه پست و حقیر باشه اعظم یک بیمار بیماری که از ازار دادن لیلا لـ*ـذت میبره و همینطور روح و روان خودش رو مورد ازار قرار میده لیلا حرفای خوبی به رامین زد ولی همه میدونیم که حرف راحتتر از عمله روبرو شدن با حقیقت تلخی که 6سال پیش باعثه ازارت شده کار چندان ساده ای نیست پس سعی میکنه که ازش فرار کنه وبه زمان بسپرتش شاید کمرنگ بشه ولی فراموش غیر ممنکه خب هرکس دیگه هم که جای لیلا بود از دست همسرش ناراحت میشد ولی رامین از دیدن ژیلا شوکه شده بود بالاخره عشق اول بوده ولی اطمینان دارم که اگر لحظه ای بخودش اومده بود و یادش نمیرفت که لیلایی هم در مهمانی هست حتما از نشستن و صحبت کردن با ژیلا دوری میکرد و چه بسا خیلی دوستانه اونهارو بهم معرفی میکرد که اعظم مثله خون اشام وجود این دختر بیچاره رو ازبین نبره سختی هایی که رامین بعد از ژیلا کشیده خیلی زیاد بود شاید واقعا نمیخواسته پنهانکاری کنه فقط سعی داشته با فرار از واقعیت زندگیه راحت و بی دغدغه ای داشته باشه البته بازهم توجیه کارش نمیشه بنظرم دلخوریه لیلا کاملا بحقه مرسی استاد عزیزم این رمان بسیار زیباست با ارزوی بهترینها برای شما
     

    ع ر محبوب نیا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/03
    ارسالی ها
    364
    امتیاز واکنش
    5,375
    امتیاز
    441
    سن
    60
    محل سکونت
    رشت


    سلام و شبِ شما خوش.
    واقعاً از این همه لطف، شرمنده ام می کنید. باور کنید که لفظ استاد هم برای من زیادیست. چون من مثلِ خودتان و بسیاری دیگر از دوستانِ سایت، فقط عاشقِ رمانم و اگر تحفه ای تقدیم می شود، از دلم برمیآید که به دلتان می نشیند. خوشحالم که عزیز و خوبی مثلِ شما کارم را دوست دارد و به دوستی با شما افتخار می کنم. امیدوارم در کنارم بمانید تا پرانگیزه تر برایتان بنویسم.
    راستی؛ من احساس می کنم هجده سال بیشتر ندارم!!!
     

    ع ر محبوب نیا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/03
    ارسالی ها
    364
    امتیاز واکنش
    5,375
    امتیاز
    441
    سن
    60
    محل سکونت
    رشت

    سلام بر شما.
    متاسفانه این نوع رفتار در بسیاری از خانواده هایی که همه چیزشان را در پول و قدرت خلاصه کرده اند، به وفور دیده می شود. من با بازگفتنِ این درد، که وقتی دو جوان فارغ از حرص و عاز، برای عشق ورزی به یکدیگر، فرصت و آرامش می خواهند و خانواده دریغ می کند؛ سعی می کنم، تلنگری به وجدانِ خفتۀ شان وارد کنم. به این امید که مؤثر بشود.
    بنده هم ضمن عرض شب بخیر بهترین ها را برایتان آرزو می کنم. سرزنده و پایدار باشید.
     

    AREZOO.F

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/19
    ارسالی ها
    543
    امتیاز واکنش
    16,186
    امتیاز
    771
    از قلم زیبا و بیان عواطف و احساسات و توصیف عشق مشخصه که نویسنده روح و قلب جوان و پر شور داره
    توصیف ساده و کامل عشق خیلی سخته اما شما به راحتی بیانش کردید استاد
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا