نقد رمان معرفی و نقد رمان پاورقی زندگی(جلد دوم)|پریبانوکاربرانجمن نگاه دانلود

پریبانو

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/28
ارسالی ها
349
امتیاز واکنش
21,283
امتیاز
699
محل سکونت
بوشهر
  • پیشنهادات
  • *پائیز رنگارنگ*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/14
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    5
    امتیاز
    26
    سن
    39
    سلاااااام. وای که چقدر خوشحال شدم از اینکه جلد دوم ای رمان ادامه پیدا کرد. اصلا فکرشو نمیکردم تبریک و تشکر به خاطر تایپ این رمان زیبا:campeon4542::campeon4542:
    در دو سه روز گذشته جلد یک و از ابتدا تا اخرین پست را خوندم.... پس نشون میده که چقدر جذابه این رمان:aiwan_light_give_rose: تازه کلی تشکر هم زدما...:aiwan_light_bdslum::aiwan_light_bdslum:
    یه نکته ای را بگم... فامیل کامیار فرخی بود پس چرا در پست های جلد دوم و پست اخر مجد گفته شده؟
    و یک نکته دیگه احساس کردم زمان ها یکم استباه تایپ شدن مثلا اینکه مریم بعد از 3 سال ارشو حامله شده و دوسالم هست که کامیار نابینا شده ولی مهیار هنوز میگه چهارساله رفتی؟

    ممنون که مینویسید
     

    Fariba .a

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    17
    امتیاز
    16
    سن
    34
    سلام به روی ماه پریبانو ی عزیز رمانتو خوندم و خیلی خوشم اومد ولی به نظرم اگر مبهم تر بنویسید و بغضی قضایا رو بذارید خود خواننده بفهمه و در موردش توضیحی ندید بهتره چون رمان کشش بیشتری خواهد داشت مثل توضیحه نسبت ها و شخصیت ها خود خواننده اگر در طی رمان اونها رو کشف کنه دلپذیر تره یا اینکه گفتید مریم زندگی عاشقانه ای داشت و بی خبر از اتفاق هایه آینده بهتره بذارید خواننده فکر کنه تا اخر خوش خواهد بود که یه کم از اتفاق بد متعجب بشه بازم میگم داستان خیلی قویی داری و همینطور قلم خیلی قوی موفق باشید :campeon4542:
     

    Fariba .a

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    17
    امتیاز
    16
    سن
    34
    پریبانو جان فامیل کامیار فرخی بود چون من جلد اول و تازه خوندم یادم مونده ولی فک کنم در جلد دو به نام مجد یاد کردید شایدم من اشتباه میکنم مجد فامیلی کیه:campe545457on2:
     

    پریبانو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    349
    امتیاز واکنش
    21,283
    امتیاز
    699
    محل سکونت
    بوشهر
    سلاممممم مرسی از شما که خوندید رمان
    وممنون که تشکر زدید من خیلی تشکر می دوستم:campeon4542::campeon4542:

    فامیلی اشتباه شده؟خخخ25r30wi بفرما اینم اخر وعاقبت تند نوشتنه،هی میگید تند پست بذار اینم نتیجش فرخی میشه مجد:aiwan_light_bdslum:

    نه حواسم به زمان هست...چون روای دانای کل پس می تونم زمان ها را جلو عقب کنم زمانی که فصل پنج می خونید مربوط میشه به مهیار که چهار سال زمان گذشت ...یعنی الان ساینا چهار سالش بوده وروز های اول نابینایی کامیار
    ممنون که فامیل کامیارو گفتی:aiwan_light_give_rose:
     

    پریبانو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    349
    امتیاز واکنش
    21,283
    امتیاز
    699
    محل سکونت
    بوشهر

    سلام به روی ماه شماHapydancsmil

    مرسی از نظرتون چشم از این به بعد مبهم تر می نویسم،همچین که تا شب فکر کنید جمله ای که نوشته بود یعنی چه؟:aiwan_light_bdfglum:

    فامیل شو هم درست می کنم:aiwan_light_blumf:
     

    پریبانو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    349
    امتیاز واکنش
    21,283
    امتیاز
    699
    محل سکونت
    بوشهر
    سلام عزیزم
    بابت نقدت خیلی خیلی ممنون
    راستش خودم هم می دونم شخصیت ها دچار روزمره گی شدن،جلد اول دستم باز تر بود می تونستم افراد زیادی وارد داستان کنم اما جلد دوم مخصوصا قسمت مریم که توی کشور غریب و تنها زندگی می کنه نمی تونم کسی وارد زندگیش کنم،نمی تونم به مهمونی بفرستمش، نمی تونم به تفریح وگردش بفرستمش،می خوام اینجوری تنهاییش و غم هاش و بهتر نشون بدم...
    و معذرت می خوام از اینکه رمان برای شما جذابیت نداره...Hanghead
    واقعا تمام سعیمو دارم می کنم که با وجود تند تایپ کردن یه چیز خوب از آب در بیاد:aiwan_light_blumf:
    اگر پیشنهادی برای داستان دارید بهم بگید،البته به جز اشنایی مریم با یک مرد دیگه:aiffwan_light_blum:

    بازم ممنون
     

    Fariba .a

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    17
    امتیاز
    16
    سن
    34
    پریبانو گل به نظرم اگر اتفاق دیگه ای برایه مریم در نظر ندارید بهتره برگرده ایران چون رمان به روزمرگی افتاده Hanghead
     

    پریبانو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/28
    ارسالی ها
    349
    امتیاز واکنش
    21,283
    امتیاز
    699
    محل سکونت
    بوشهر

    Fariba .a

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/15
    ارسالی ها
    4
    امتیاز واکنش
    17
    امتیاز
    16
    سن
    34
    قصد جسارت نداشتم عزیزم در اینکه این داستان در ذهن شما شکل گرفته و کسی نباید تو روال داستان دخالت کنه شکی نیست ولی منظورم یه اتفاق جدیده که داستان از روز مرگی دربیاد یا واسه خواننده کسل کننده نباشهo_O:aiwan_light_dirol:
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا