اصطلاحات زبان انگلیسی در رستوران

نجمه*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/07/21
ارسالی ها
37
امتیاز واکنش
242
امتیاز
271
لغات مربوط به غذا و رستوران در زبان انگلیسی :

لغات و اصطلاحات کاربردی و مفید در مکالمات زبان انگلیسی مربوط به غذا و رستوران که در زندگی روزمره بسیار مورد استفاده قرار میگیرند را میتوانید در زیر مشاهده بفرمایید :

1- می توانی یک رستوران با کلاس بهم معرفی کنی؟
Can you put me onto a high-class restaurant?

2- دنبال یک رستوران ویژه غذاهای هندی میگردم.
I am looking for a restaurant specializing in Indian foods.

3- این نزدیکی ها دارند یک رستوران چینی راه می اندازند.
There’s a Chinese restaurant opening up nearby.
4- این رستوران کمی برای من گران است.
This restaurant is a bit pricey / expensive for me.

5- سابق این رستوران مورد علاقه من بود، ولی کیفیت غذاهایش اخیراً پایین آمده است.
This used to be my favorite restaurant, but the standard of cooking has fallen off recently.

6- من غذاهای ایرانی را به خارجی ترجیح می دهم. شما چی؟
I prefer Iranian foods to foreign foods. How about you?

7- دارم از گرسنگی می میرم. دیگه وقت شام است.
I am starving/ starved. It’s time for dinner.

8- نظرت چیه برای شام به همبرگر فروشی جدید برویم.
How about going to the new hamburger place for dinner?

9- بیا یک غذای مختصری بخوریم.
Let’s have a snack/ a bite.

10- اگر قبل از ناهار زیاد هله هوله بخوری، اشتهایت کور میشه.
If you eat a lot of junk food before lunch, you spoil your appetite.

11- امروز صبح صبحانه مفصلی خوردم و به همین خاطر آنقدرها گرسنه نیستم.
I had a big breakfast this morning, so I am that hungry.

12- شنیدم سوپ مرغ/ خورش مرغ اینجا خیلی خوشمزه است.
I hear the chicken soup/chicken stew here is very delicious.

13- بیا بریم داخل یک خوراک جوجه سفارش بدیم. بریم؟
Let’s go in and order a chicken dish, shall we?

14- باشه،ولی مهمون من.
Ok, but it’s my treat.

15- اما هفته قبل هم تو ناهار را حساب کردی!
But you treated me to lunch last week, too!

16- می خواهی دُنگی حساب کنیم؟(هر کس پول خودش را حساب کنه)
How about going Dutch
 
  • پیشنهادات
  • Kimia.Kardan

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/18
    ارسالی ها
    2,188
    امتیاز واکنش
    33,580
    امتیاز
    916
    محل سکونت
    تهران
    Restaurant
    رستوران
    .
    buffet
    بوفه
    .
    Bar
    اینو که همه تون بلدین شکر خدا، بار/نوشیدنی فروشی
    .
    chef/head cook
    سر آشپز
    .
    cook
    آشپز
    .
    maître d'/ headwaiter
    سر پیشخدمت/ مسوول سالن
    .
    waiter
    پیشخدمت/ گارسون آقا
    .
    waitress
    پیشخدمت/ گارسون خانم
    .
    bartender
    متصدی بار : ساقی
    .
    barman
    مردی که در بار کار میکند
    .
    bill
    صورت حساب
    .
    napkin
    دستمال سفره/ دستمال پیش انداز
    .
    order
    سفارش
    .
    dessert
    دسر
    .
    spoon
    قاشق
    .
    appetizer
    اشتها آور،پیش غذا
    .
    main course,entree
    غذای اصلی
    .
    beverages
    نوشیدنیها
    .
    Still water
    آب معمولی
    .
    Sparkling water
    آب گازدار
    .
    Chomp
    ملچ مولوچ کردن
    .
    lamb
    گوشت بره/گوسفند
    .
    beef
    گوشت گوساله
    .
    shrimp
    میگو
    .
    clams
    صدف خوراکی دوکپه ای
    .
    crab
    خرچنگ
    .
    squid
    ماهی مرکب
    .
    Are you rady to order ? Or do you need some more time? :
    آماده سفارش هستین؟ یا زمان بیشتری نیاز دارین؟
    .
    I'm ready. :
    آماده ام،
    .
    I'll start with the potato soup,Then I'll have the roast chicken.
    با سوپ سیب زمینی شروع میکنم، بعدش مرغ تنوری/بریان رو میخورم،
    .
    What does that come with?:
    همراهش چی دارین؟ «یا چه مخلفاتی همراش هست؟
    .
    It comes with a salad.:
    همراهش سالاد هست،
    .
    I'd like some olives too. :
    یه کم زیتون هم میخوام،
    .
    در مورد درجه و میزان گرسنگی هم:
    .
    I'm not very hungry. :
    خیلی گشنه ام نیست،
    .
    I'm really hungry.
    :واقعا گشنه ام
    .
    I'm starving
    دارم از گشنگی میمیرم،
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    68
    بازدیدها
    1,627
    بالا