ترجمه اشعار سعدی به زبان فرانسوی

  • شروع کننده موضوع ATENA_A
  • بازدیدها 2,780
  • پاسخ ها 80
  • تاریخ شروع

ATENA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/17
ارسالی ها
23,992
امتیاز واکنش
29,350
امتیاز
1,104
Ce n'est pas différent de la grandeur du royaume

Cela ralentira la plus basse mendicité

À l'ami qui ne donne pas de réponse à l'ennemi

Prenez contact avec vous

Mais il n'est pas légal que les serviteurs de Maluku

Débarrassez-vous de la maison des pauvres

Et si vous êtes désolé, ne votez pas pour nous

Des milliers de sucre disent que vous avez tous les combats

Toute la santé de l'âme souhaite aux gens

J'ai peur de ma vie

Le Hadith d'Amour ne sait pas qui vit

Ne pas s'asseoir sur le sol

L'imagination est allé partout dans le monde

Vous n'avez pas vu votre présence mieux

La série parle à des coureurs mortels

Tellement que baiser le sol de la paume

Ça pourrait être mieux que ça dans le corps

Le corps ne va pas mieux que ça

Si vous ne portez pas ce doux et bon

Ne pas être dans Pars Parsaei

Pour mon âme, j'ai un coeur barbu

Quelle est la bataille de la pierre asiatique

Je n'ai pas de loyauté

Que je quitte la cérémonie de dévotion

La prière de Saadi si vous n'entendez pas de mal

Ce qui est susceptible de répondre à la prière


Vous verrez toujours qu'ils sont amoureux du web

تفاوتی نکند قدر پادشایی را

که التفات کند کمترین گدایی را

به جان دوست که دشمن بدین رضا ندهد

که در به روی ببندند آشنایی را

مگر حلال نباشد که بندگان ملوک

ز خیل خانه برانند بی‌نوایی را

و گر تو جور کنی رای ما دگر نشود

هزار شکر بگوییم هر جفایی را

همه سلامت نفس آرزو کند مردم

خلاف من که به جان می‌خرم بلایی را

حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر

به سر نکوفته باشد در سرایی را

خیال در همه عالم برفت و بازآمد

که از حضور تو خوشتر ندید جایی را

سری به صحبت بیچارگان فرود آور

همین قدر که ببوسند خاک پایی را

قبای خوشتر از این در بدن تواند بود

بدن نیفتد از این خوبتر قبایی را

اگر تو روی نپوشی بدین لطافت و حسن

دگر نبینی در پارس پارسایی را

منه به جان تو بار فراق بر دل ریش

که پشه‌ای نبرد سنگ آسیایی را

دگر به دست نیاید چو من وفاداری

که ترک می‌ندهم عهد بی‌وفایی را

دعای سعدی اگر بشنوی زیان نکنی

که یحتمل که اجابت بود دعایی را




00:00
-01:27


Please, ورود or عضویت to view URLs content!
»
«
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

با دو بار کلیک بر روی هر واژه می‌توانید معنای آن را در لغت‌نامهٔ دهخدا
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
| وزن:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
|
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
| منبع اولیه:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
|
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
کلیک کنید.

حاشیه‌ها
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. برای نوشتن حاشیه
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
کلیک کنید.

جی 7 نوشته:

حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر

به سر نکوفته باشد در سرایی را

آخ سر شکسته به که سرشکسته

برزو نوشته:

خیال در همه عالم برفت و بازآمد

که از حضور تو خوشتر ندید جایی را

خیال روی کسی در سرست هر کس را

مرا خیال کسی کز خیال بیرونست

7 نوشته:

خیال در همه عالم برفت و بازآمد

که از حضور تو خوشتر ندید جایی را

چه زیبا چه ناب

شایق نوشته:

با سلام ( هزار شکر بگویم هر جفایی را ) شکر چیست و چگونه انسان می تواند شکر گزار باشد خداوند می فرماید ( و قلیل من عبادی الشکور بندگان بسیار کمی شکر گزارند ) از این فرمایش خداوند معلوم میشود که شکری را که ما بر زبان جاری میکنیم و می گوییم الهی شکر , شکر محسوب نمیشود سعدی نیز می فرماید ( از دست و زبان که بر اید کز عهده شکرش بدر اید) بنابراین این سوال مطرح است که شکر چیست؟ و چه شکری باعث میشود که ( شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند) بنظر میرسد باید برای موارد شکر تفکیک قایل شد مثلا شکر مال اینست که بدون هیچ روی و ریایی و بدون هیچ منت و ازاری یرای رفع مشکلات مردم خرج گردد و مصداق (جمع مالا وعدد ) نگردد و انسان نگهبان مال نگردد و شکر سلامتی انست که انسان بدون هیچگونه انتظاری از خلق خدا وحتی بدون انتظار باداش از خدا خود وبدن خود را وقف خدمت به خلق کند و شکر عبادت انست که انسان از کبر وریا و از خود خواهی و بد اخلاقی و فحشا و حرفهای بیهوده و از تهمت و غیبت وکلا از همه رذایل اخلاقی دوری کند و ادم شود اینها همه شکر داراییهای انسان است اما شکر نداری انسان چیست ؟ ایا وقتی انسان بینوا میگردد و یا دچار درد و مرض یا نقص عضوی میگردد چگونه باید شکر گزاری کند گویند شخصی نان خشک و کفک زده ای را در جوی اب میزد و با سختی میخورد وبا هر لقمه میگفت خدایا شکر دیگری به او گفت اخر اینچنین لقمه شکرش چیست گفت اگر او بفهمد از صد فحش برایش بدتر است بهر حال برخی فکر میکنند این موارد شکر ندارد در حالیکه الگو در این موارد حضرت ایوب است که بدترین شرایط ممکن برایش بوجود امده بود و از دلبر محبوب خود و با جفای او بی وفایی نکرد و با جان و دل از او راضی بود ومصداق ایه ( یا ایتها النفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی فادخلی جنتی یعنی ای نفس مطمین بسوی بروردگار خود بیا در حالیکه از او راضی هستی بیا نزد بندگان من و وارد بهشت من شو ) بس در بدترین حالات شکر انست که از او راضی باشی و منظور سعدی از شکر در این غزل این شکر است

دکتر ترابی نوشته:

شایق گرامی
داستان نان خشک و آب جوی مرا به یاد شآعر بی نوا محمد ابن احمد افریقی انداخت؛

وی در پاسخ همسر که به نمازش میخواند، چنین میگوید:

من با افلاس و درویشی نماز نخواهم خواند، نماز را آنان که بر بستر آسایش غنوده اند بخوانند.
من که هیچ ندارم ، نماز بخوانم و شکر خدای به جای آورم، منافق خواهم بود.

شایق نوشته:

با سلام وسلام ویژه و ارادت خدمت دکتر ترابی این جناب شاعر بسیار صادقانه گفته من مرد این راه نیستم ودل شیر ندارم که به خرابات روم این داستان اکثریت ماست که فقط ادعای عاشقی داریم ودر عمل لافی بیش نیست عشق ابراهیم خلیل را میطلبد که معشوقش به او میگوید زن وفرزند شیر خوارت را در بیابان خشک و بی اب و علف رها کن و برو و ابراهیم بدون چون وچرا انجام می دهد و باز بیست سال بعد خدا به او میگوید اگر عاشق منی فرزند جوانت را قربانی کن وعاشق تر از بدر فرزند که به بابا میگوید ( یا ابتی افعل ما تومر بابا انچه را به ان امر شده ای انجام بده ) حال انصاف بدهید چنین کاری در توان کدامیک از ماست واینست که ( عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها) مثالی ساده عرض کنم فرض کنیم جوانی عاشق زیبا رویی شده و ان زیبا روی عاشق دیگری است ایا این جوان حاضر است بخاطر همدردی وهمراهی با معشـ*ـوقه اش این معشـ*ـوقه با شخص مورد نظرش ازدواج کند اگر چنین جوانی یافتید اولا سلام صمیمانه مرا به او برسانید وثاتیا به او بگویید عشق یعنی این و ما بقی لاف و خود برستی است (عشقهایی کز بی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود ) بهر حال امثال سعدی زهر از دست دوست را بر شربت دشمن ترجیح میدهند و به دوست وفادار میمانند انوقت می بینی که عاشق و ماندگارند وبه دوست وفادار نه عاقل وحسابگر که دوست را برای خود بخواهند نه خود را برای دوست لذا خداوند تمام کسانی را که مدعی هستند او را دوست دارند هزاران امتحان میکند گاهی با مکنت و ثروت گاهی هم با فقر و بینوایی و کسی صادق است که از همه این امتحانات سر بلند بدر اید با صرف ادعا چیزی درست نمی شود

ramin نوشته:

جناب شایق عزیز
خواستم بابت توضیحاتی که ذیل هز شعر می دهید تشکری کرده باشم. حقیقتاً علم فراوانی (لااقل نسبت به بنده) دارید و قلم زیبایی.


Please, ورود or عضویت to view URLs content!



 
  • پیشنهادات
  • ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    Je n'ai pas vu ça beau et beau

    Wayne n'est pas fou

    Si tu caches ton coeur, tu seras mort

    Le musc ne peut pas sentir

    Je suis d'accord avec la forme et la signification qui me revient

    Je ne t'ai pas vu plus beau que toi

    N'ayez pas peur de la misère

    Parce que vous êtes un mec méchant, vous n'êtes pas une bagarre

    Toute personne qui était stupide et fumé

    Aime gémir Mastan et Heyahi

    Nous blâmons pour la vie dans le marché de l'amour

    Mindfulness de l'attractivité de la santé atmosphérique

    Vous n'aurez pas d'autres boosters à Hassan

    C'est un sondage parce que vous devez descendre le courant

    Si vous êtes une douce saveur, si vous revenez cent siècles

    Comme si je n'aime pas le nab d'un beau rossignol

    Saadiya ne voulait pas l'embrasser

    C'est une bonne idée de savoir ce qui se passe en déplacemen
    خوشتر خوی را

    گر به سر می‌گردم از بیچارگی عیبم مکن

    چون تو چوگان می‌زنی جرمی نباشد گوی را

    هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوخته‌ست

    دوست دارد ناله مستان و هایاهوی را

    ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق

    کنج خلوت پارسایان سلامت جوی را

    بوستان را هیچ دیگر در نمی‌باید به حسن

    بلکه سروی چون تو می‌باید کنار جوی را

    ای گل خوش بوی اگر صد قرن بازآید بهار

    مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را

    سعدیا گر بـ..وسـ..ـه بر دستش نمی‌یاری نهاد

    چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    Nous sommes allés si vous vous ennuyez avec notre réunion

    Le service qui sort de nos mains

    Nous nous sommes levés et votre rôle dans nos âmes

    Où que ce soit, ce n'est pas le vôtre

    Comme si vous étiez du bon côté de la boîte

    Quelle est notre défaite?

    Je n'ai fait aucun mal

    Les gens vont à la charia pour nous laisser en état d'ébriété

    Merci à Dieu qui n'a pas fait cette idole

    Puissions-nous faire notre idole

    Saadi n'a pas dit qu'il était élevé

    Le problème atteint le sommet de notre message
    رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما

    فرمای خدمتی که برآید ز دست ما

    برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک

    هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما

    با چون خودی درافکن اگر پنجه می‌کنی

    ما خود شکسته‌ایم چه باشد شکست ما

    جرمی نکرده‌ام که عقوبت کند ولیک

    مردم به شرع می‌نکشد ترک مـسـ*ـت ما

    شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد

    باشد که توبه‌ای بکند بت پرست ما

    سعدی نگفتمت که به سرو بلند او

    مشکل توان رسید به بالای پست ما
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    Quand tu étais triste, va à la fête

    Je sens mon coeur et le basilic

    Merde merde merde merde

    Je me souviens de toi, je me souvenais d'eux

    O Meer dans vos coeurs, vous sceller sur vos lèvres

    Il est ta passion dans ses têtes, sa tête dans l'âme

    Jusqu'à votre alliance, je terminerai toute alliance

    Après que vous êtes violé tous les traités

    Jusqu'à ce que des épines d'amour soient suspendues en jupe

    Ne pas aller à Golestan

    Ça fait tellement mal

    C'est un must-sell-bon pour arrêter tous les traitements

    Peut-être que nous allons souffrir pour nous

    Parce que l'amour du sanctuaire est facile, les déserts

    Chaque coup qui est à Kish doit être jeté au cœur

    Nous en avons aussi un, y compris les victimes

    Tout le monde a un commentaire à l'aide d'un sourcil sourcils

    Devrait être le bouclier avant toutes les flèches

    Say Moghadadi, plusieurs mots sur son amour

    Je dis, et après moi, ils disent au temps
    وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها

    بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها

    گـه نعره زدی بلبل گـه جامه دریدی گل

    با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها

    ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها

    وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها

    تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم

    بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها

    تا خار غم عشقت آویخته در دامن

    کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

    آن را که چنین دردی از پای دراندازد

    باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها

    گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید

    چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها

    هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آید

    ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها

    هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو

    باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها

    گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش

    می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    Si vous prenez une douche entre la ville de Mashable

    Des milliers de croyants fidèles dans l'Aigle

    C'est gratuit pour commenter Jamal Maymont

    C'est le trait que vous avez envie sur le voile

    En nous, vous n'avez pas de queue

    Maintenant que vous avez pris la ville, le circuit est cassé

    Je suis attaché à mes cheveux

    Le chef est un petit peu beau

    Écoutez nos nouvelles

    Tu ne sais pas ce que tu as soif maintenant
    اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب

    هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب

    که را مجال نظر بر جمال میمونت

    بدین صفت که تو دل می‌بری ورای حجاب

    درون ما ز تو یک دم نمی‌شود خالی

    کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب

    به موی تافته پای دلم فروبستی

    چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب

    تو را حکایت ما مختصر به گوش آید

    که حال تشنه نمی‌دانی ای گل سیراب

    اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

    و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب

    دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهل است

    که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب

    کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی

    تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب

    اسیر بند بلا را چه جای سرزنش است

    گرت معاونتی دست می‌دهد دریاب

    اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست

    همی‌کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب

    تو باز دعوی پرهیز می‌کنی سعدی

    که دل به کس ندهم کل مدع کذاب

    Si la lumière meurt, qu'est-ce qui se passe avec Saba?

    Et qu'est-ce que le fléau pleurer

    Je te l'ai dit et maudit, si c'est facile

    C'était bon avec l'esclave.

    Où allez-vous et taquiner?

    Vous êtes sur le côté et nous sommes inondés dans l'eau

    Quel est le blâme pour la captive de la bandoulière de Bella?

    Garrett prend l'assistant

    Bien que ma patience ne soit pas possible d'un ami

    Je prends cela à la nécessité de garder le poisson de l'eau

    Vous refusez de poursuivre Saadi

    Je ne donne mon coeur à personne.
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    Nous ne dormons pas toute la nuit

    Jour de sommeil

    A Badia, les gens assoiffés meurent

    Hehe va à Kufa, l'eau

    Tu es un arc libre

    C'était la foi des compagnons

    Thorn est sous mon aile

    Sans toi dortoir

    Vous voyez les amoureux

    Parce que sur le côté de l'autel

    Je t'ai donné de l'amour

    Je suis venu au livre dans l'ancien temps

    Vénus des mains de Nazanin

    Dans la gorge, allez aussi loin que vous le pouvez

    Fou gentil

    Ne lui fais pas de mal

    Saadi ne peut pas tuer du tout

    Ella en partant
    ما را همه شب نمی‌برد خواب

    ای خفته روزگار دریاب

    در بادیه تشنگان بمردند

    وز حله به کوفه می‌رود آب

    ای سخت کمان سست پیمان

    این بود وفای عهد اصحاب

    خار است به زیر پهلوانم

    بی روی تو خوابگاه سنجاب

    ای دیده عاشقان به رویت

    چون روی مجاوران به محراب

    من تن به قضای عشق دادم

    پیرانه سر آمدم به کتاب

    زهر از کف دست نازنینان

    در حلق چنان رود که جلاب

    دیوانه کوی خوبرویان

    دردش نکند جفای بواب

    سعدی نتوان به هیچ کشتن

    الا به فراق روی احباب
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    Tuez ce que vous voyez sans poser de questions

    Douche dans mes bras

    Wayne ne pense pas que je peux voir mais dormir

    De l'intérieur à la brûlure et aux yeux

    La moitié dans un feu dans l'eau

    Tout le monde qui revient dans son esprit

    Soif pour les malades

    Nawkesh est l'objectif de John Dervishin

    Le clou est le sang des malades

    Il parle et prend courage

    Et il sirote des gens de sel et de kebab

    C'est dommage d'être sur un tel ton

    C'est cruel de faire face à un tel masque

    Prenez-le sur vos genoux

    Pour attraper l'odeur de la chatte de l'eau de rose

    Intrigue est un témoin aux chandelles

    Les paysans sont somnolents et saouls

    Matin jusqu'à l'aube

    Pour couvrir la gemme du soleil

    Saadiya va vous couper

    Vos oreilles devraient être comme un voleur

    ماهرویا! روی خوب از من متاب

    بی خطا کشتن چه می‌بینی صواب

    دوش در خوابم در آغـ*ـوش آمدی

    وین نپندارم که بینم جز به خواب

    از درون سوزناک و چشم تر

    نیمه‌ای در آتشم نیمی در آب

    هر که بازآید ز در پندارم اوست

    تشنه مسکین آب پندارد سراب

    ناوکش را جان درویشان هدف

    ناخنش را خون مسکینان خضاب

    او سخن می‌گوید و دل می‌برد

    و او نمک می‌ریزد و مردم کباب

    حیف باشد بر چنان تن پیرهن

    ظلم باشد بر چنان صورت نقاب

    خوی به دامان از بناگوشش بگیر

    تا بگیرد جامه‌ات بوی گلاب

    فتنه باشد شاهدی شمعی به دست

    سرگران از خواب و سرمست از نوشید*نی

    بامدادی تا به شب رویت مپوش

    تا بپوشانی جمال آفتاب

    سعدیا گر در برش خواهی چو چنگ

    گوشمالت خورد باید چون رباب
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    Inspiré par le méfait

    Avec une sagesse méchante dans les prières

    Sur le sol sale de l'épave

    Et brûlé dans la robe de raiment

    Il a allaité sa chandelle

    Papillon au bonheur et au bonheur

    John était en colère contre lui

    Kai Malik artisan

    Quoi de neuf dans le sang des allées

    Oh, vous êtes un millier

    Vrai et vrai pour toi

    Vous rencontrez un millier de vies

    J'ai regardé mes yeux pour la patience

    Sauf pour l'amour des munitions

    Quoi de neuf pour le reste de votre vie

    Il soufflait ce qui n'allait pas

    Safi Chu Bashd Sadi

    Tellement triste, je suis malade de la saleté

    سرمست درآمد از خرابات

    با عقل خراب در مناجات

    بر خاک فکنده خرقه زهد

    و آتش زده در لباس طامات

    دل بـرده شمع مجلس او

    پروانه به شادی و سعادات

    جان در ره او به عجز می‌گفت

    کای مالک عرصه کرامات

    از خون پیاده‌ای چه خیزد

    ای بر رخ تو هزار شه مات

    حقا و به جانت ار توان کرد

    با تو به هزار جان ملاقات

    گر چشم دلم به صبر بودی

    جز عشق ندیدمی مهمات

    تا باقی عمر بر چه آید

    بر باد شد آن چه رفت هیهات

    صافی چو بشد به دور سعدی

    زین پس من و دردی خرابات
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    Fit et ludique des mouvements glamour

    Il est conscient de nous avec des mots indescriptibles

    Vous ne pouvez pas aller à la bonne patience

    Mais ne sois pas l'homme qui est meurtri de l'anime

    Si vous ne m'offensez pas, vous serez frappé

    Et si tu n'inondes pas, n'ayez pas peur

    Pour faire une analogie et décrire le monde

    Je suis étonné des caractéristiques de Jamal et Roy et Zibat

    Si j'estime la fortune au trône du royaume

    Pas tant que je suis un serviteur, toute sa vie est en récitation

    Attendez un peu que quelqu'un dans cette ville soit fier

    Sauf si elle a vu l'apparition d'un parsafire

    Tu ne sais pas ce qui se passe dans l'amour

    Si vous ne tirez pas, allons en enfer

    Tu es le bon arbre de tous les fruits

    Que dois-je faire au petit qui ne va pas à Sybat

    Vous n'attendez rien le matin

    Ce que la nuit a passé sur les serveurs incertains

    Vous êtes seul dans la nuit de la séparation

    Passer le départ de Sa'di de la météo

    متناسبند و موزون حرکات دلفریبت

    متوجه است با ما سخنان بی حسیبت

    چو نمی‌توان صبوری ستمت کشم ضروری

    مگر آدمی نباشد که برنجد از عتیبت

    اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت

    وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت

    به قیاس درنگنجی و به وصف درنیایی

    متحیرم در اوصاف جمال و روی و زیبت

    اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی

    نه چنان که بنده باشم همه عمر در رکیبت

    عجب از کسی در این شهر که پارسا بماند

    مگر او ندیده باشد رخ پارسافریبت

    تو برون خبر نداری که چه می‌رود ز عشقت

    به درآی اگر نه آتش بزنیم در حجیبت

    تو درخت خوب منظر همه میوه‌ای ولیکن

    چه کنم به دست کوته که نمی‌رسد به سیبت

    تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی

    که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

    تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی

    بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت
     

    ATENA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/17
    ارسالی ها
    23,992
    امتیاز واکنش
    29,350
    امتیاز
    1,104
    364/5000

    Tous ceux qui ont battu son ennemi

    Faites-en votre propre

    Celui qui n'est pas tombé amoureux n'est pas mort

    L'argent n'a pas disparu jusqu'à ce qu'il tombe

    Aucune conscience n'est allé à l'amour

    Ce n'est pas le monde et l'au-delà

    Je suis occupé avec ça

    Je ne sais pas quoi faire

    J'aime toujours l'amour

    Il sentait chaud

    Saadi n'est pas meilleur que ton hadith

    Le cadeau du temps de la reconnaissance

    Créer votre amour

    Cayenne a jeté toute la passion du monde

    هر که خصم اندر او کمند انداخت

    به مراد ویش بباید ساخت

    هر که عاشق نبود مرد نشد

    نقره فایق نگشت تا نگداخت

    هیچ مصلح به کوی عشق نرفت

    که نه دنیا و آخرت درباخت

    آن چنانش به ذکر مشغولم

    که ندانم به خویشتن پرداخت

    همچنان شکر عشق می‌گویم

    که گرم دل بسوخت جان بنواخت

    سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست

    تحفه روزگار اهل شناخت

    آفرین بر زبان شیرینت

    کاین همه شور در جهان انداخت
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    33
    بازدیدها
    926
    بالا