اشعار عربی به فارسی و بالعکس

  • شروع کننده موضوع ZahraHayati
  • بازدیدها 1,412
  • پاسخ ها 52
  • تاریخ شروع

ZahraHayati

کاربر اخراجی
عضویت
2016/07/03
ارسالی ها
5,724
امتیاز واکنش
58,883
امتیاز
1,021
445204264_53001.jpg
إنّ لله عـبـاداً فـطـنـا طلقوا الدنيا و خافـوا الفتنا
نظروا فيها فلما علمـوا أنها ليست لحــي وطــنا
جعلوها لجّةً و اتخـذوا صالـح الأعمال فيها سفنا

خداوند بندگان زيركي دارد كه دنيا را طلاق داده و از فتنه‌هاي آن ترسيدند.
در آن انديشيدند تا زماني كه فهميدند دنيا محل ماندگاري هيچ زنده‌اي نيست.
دنيا را همانند دريايي فرض كردند و اعمال شايسته را كشتي
نجات قرار دادند

از اشعار امام شافعی
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    445207493_45014.jpg
    دوستم داشته باش
    احبيني بلا عـقـد
    بدون هیچ ترسی من را دوست داشته باش
    وضيعي في خطوط يدي
    و در لابه لای خطهایی که در کف دستان من وجود دارد ناپدید شو
    احبيني لاِسبوع لِايام لِساعات
    من را برای یک هفته , برای چند روز و حتی برای یک ساعت دوست بدار
    فلست انا الذي يهتم بالابد
    زیرا من آن کسی نیستم که به ابدیت ایمان داشته باشم
    احبيني احبيني
    دوستم داشته باش , دوستم داشته باش
    تعالى واسقطي مطرا على عطشي وصحرائى
    بیا و همچون قطره های باران بر تشنگی و خشکی که درمن وجود دارد ببار
    وذوبي في فمي كالشمع وانعجبي باجزائي
    و همچون شمع دربین لبهایم بسوز و با روح من یکی شو
    احبيني احبيني
    دوستم داشته باش , دوستم داشته باش
    احبيني بطهري او بأخطائى
    من را همراه با پاکی و گناهی که دارم دوست داشته باش
    احبيني وغطيني ايا سقفا من الازهار
    دوستم داشته باش و با تن پوشی از گلها من را بپوشان
    يا غابات حنائى
    ای تویی که همچون جنگلی از مهربانی ومحبت هستی
    انا رجلا بلا قدرا
    من آن مردی می باشم که هیچ سرنوشتی ندارم
    فكوني انتي لي قدري
    تو سرنوشت و هدف من باش
    احبيني احبيني
    دوستم داشته باش , دوستم داشته باش
    احبيني ولا تـتـسائلي كيف
    بدون آنکه بپرسی چگونه و چطور, دوستم داشته باش
    ولا تـتـلعثـمي خجلا
    و نگذار شرم و خجالتی که در تو می باشد باعث درنگ تو شود
    ولا تـتـساقطي خوفا
    و نگذار که ترس در وجود تو رخنه پیدا کند
    كوني البحر والميناء
    همچون دریای من و بندرگاهی برای من باش
    كوني الارض والمنفى
    همچون سرزمینی برای راحتی من و تبعید گاهی برای من باش
    كوني الصحوة والأعصار
    همچون نسیم و طوفانی برای من باش
    كوني اللـيـن والعنفـى
    همچون نرمی و به سان خشونتی برای من باش
    أحبيني أحبيني
    دوستم داشته باش , دوستم داشته باش
    معـذبتي وذوبي في الهواء مثلي كما شـئـتي
    همانند من درعشق بسوز و با تمام وجود عاشق من شو
    أحبيني بعيدا عن بلاد القهر والكبت
    من را به دور از سرزمین ترس و رنج دوست داشته باش
    أحبيني أحبيني
    دوستم داشته باش , دوست داشته باش

    نزار قبانی
     
    آخرین ویرایش:

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    445414547_42249.jpg
    آ يا شك داري
    هل عندك شك
    هل عـنـدك شـك أنـك أهم وأغـلى امرأة في الـدنيا

    آيا به حرفم شک مي کني وقتي مي گويم که تو مهمترین و باارزش ترين زن دنيا هستي
    هل عندك شك
    آيا به اين شک داري
    هل عندك شـك أن دخـولـك في قـلـبي
    آيا به اين شک داري که ورود تو به قلب من
    هو أعظم يوم بالتاريخ وأجمل خبر في الدنيا
    باشکوه ترين روز و بهترين خبر در تاريخ تمام جهان بود
    هل عـنـدك شـك أنـك عمري وحياتي
    آيا به اين شک داري که تو وجود وتمام زندگي من هستي
    وبأني من عـيـنـيك سرقت النار
    و من از چشمان تو آتش عشق را دزديدم
    وقـمت بأخـطـر ثـوراتي
    و حاضر شدم که براي به دست آوردنت خطرناک ترين کارها را انجام بدهم
    أيـتها الـوردة والـريحانة والياقـوتة والسلطانة والشعبية والشرعـية بين جميع الملكات
    اي گل وبوي خوش و ياقوت و ملکه و قانون زندگي و خوبي در بين تمام ملکه هاي جهان
    يا قمرًَا يطلع كل مساءٍ من نافـذة الكلــمات
    اي ماه من که هر غروب از لابه لاي کلمه هايم متولد مي شوي
    يا آخر وطن أولـد فيه وأدفـن فيه وأنـشر فيه كـتاباتي
    تو آخرين سرزميني هستي که من قبرم را در آنجا بنا خواهم کرد و در آنجا مدفون خواهم شد و تمام کتاب هاي عشقم را در آنجا منتشر خواهم کرد
    غالـيـتي أنتي غالـيـتي
    تو تنها خواستني من هستي
    لا أدري كيف رماني الـموج على قدمـيـكِ
    نمي دانم که چگونه توسط امواج دريا بر روي قدمهاي تو افتادم
    لا أدري كـيف مشـيـتي إلي
    نمي دانم چگونه به سمت من آمدي
    وكـيف مشـيـت إلـيـك
    و چگونه به تو نزديک شدم
    دافـئـة أنتي كـلـيـلة حب
    تو همچون شبهاي عاشقانه گرم و پر حرارت هستي
    من يوم طرقت الباب علي ابتـدأ العمر
    از روزيکه بر در خانه ام کوبيدي من دوباره متولد شدم
    كم صار رقـيـقًا قلبـي حين تعلم بين يديك
    هنگاميکه در بين دستان تو بودم قلبم پراحساس ترين کلمه ها را آموخت
    كم كان كبـيرًا حظي حين عـثرت يا عمري عليك
    چه قدر من خوشبخت بودم که توانستم تو را به دست بياورم
    يا نارًا تحـتاج كــياني
    تو آتش عشقي هستي که وجود من به آن احتياج دارم
    يا فـرحًا يطرد أحزاني
    توشادي من هستي که باعث فراموشي تمامي غم ها مي گردد
    يا جسد يقطع مثل الســيف ويضرب مثل البركان
    تو آن وجودي هستي که من را همچون شمشير قطعه قطعه مي کند و همچون آتشـفشان باعث شعله ورشدن احساساتم مي گردد
    يا وجـهًا يعـبق مثل حقـول الورد
    صورت تو همچون گلزاري من را از بوي خوش گلها سرمست مي کند
    ويركض نحـوی كحصان
    وهمچون اسب سفيد بالداري به طرف من مي آيد
    قـــــــولی قـــــولي لي
    بـــگو به من بــــــگو
    كيف سأنـقــذ نفـسي من أشـواقي وأحزاني
    چگونه مي توانم خود را ازاشتياق و عذاب اين عشق نجات بدهم
    قولي لي ماذا أفعــل فيكي أنا في حالة إدمان
    به من بگو چه کاري مي توانم براي دور شدن از تو انجام بدهم در حاليکه من به اين عشق اعتياد پيدا کردم
    قولي لي ما الحــل
    به من بگو چاره کارچيست
    فأشـواقي وصلت لحـدود الهــذيان
    اشتياق و هيجان من به اين عشق به مرز ديوانگي و هذيان رسيده است
    قاتلتـي ترقـص حافــية القـدميـن بمدخل شـرياني
    قاتل احساساتم پابرهنه در بين رگهايم به رقـ*ـص در مي آيد
    من أين أتـيـت وكيف أتـيـت و
    تو ازکجا و چطور به سراغ من آمدي
    كـيف عصـفـت بوجداني
    و چگونه هستي من را نابود کردي

    نزار قبانی
     
    آخرین ویرایش:

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    445605397_44906.jpg
    ان العمر كله صفا
    تمام عمرمان همراه با سعادت و خوشبختی بود
    كنا سوا ليل وسهر
    شبها را با همدیگر سپری می کردیم و تا صبح بیداری می کشیدیم
    والنور عم يمشي حفا
    و روشنايي پابرهنه در بین ما راه می رفت
    ويفارق غصون الشجر
    و از شاخه درختان جدا می شد
    انت وانا ونسمة جفا
    من و تو و نسیم بی رحمی
    هبت علي الحلم انكسر
    نسیم بی رحمی بر رویا وزید و خوابمان را در هم کوبید
    عندي الليل انطفا
    شب برای من خاموش شد
    وين القمر مافي قمر
    ماه شبانه کجاست دیگر هیچ ماهی وجود ندارد
    یا الشوق ياحرام الغفا
    ای دلتنگی, دیگر خوابیدن همانند یک گـ ـناه کبیره است
    يامرخص دموع البشر
    ای کسیکه باعث بی ارزش شدن اشکهای انسان ها گشته ای
    يا حب لمحة واختفا
    ای عشقی که به یکباره ناپدید شدی
    ماعد شفتله اثر
    و دیگر هیچ اثری از آن عشق ندیدم
    يابرد عم يلغي الدفا
    ای سرمایی که باعث نابودی گرما می گردی
    يادموع عم تمحي الصور
    ای اشکهایی که با ریختن بر روی عکسها آنها را خراب می کنی
    حكمة وماكنا نعرفها
    حکمتی بود که ما آن را نمی دانستیم
    ان القدر هو القدر
    اینکه روزگار همان روزگار است
    شو صار يادرب الهوا
    ای راه عشق به من بگو چه شد
    يا زارع بقلبی التعب
    ای کسیکه خستگی را در قلبم می کاری
    مش مهم ما عدنا سوا
    مهم نیست که ما با همدیگر نباشیم
    ولامهم غلب علي السبب
    و دیگر دلیل جدایی ما نیز مهم نیست
    المهم من بعد الغنا
    مهمترین چیز تنها این است که بعد از ترانه
    ننسي العذاب اللي مرق
    تمام درد و رنجی که کشیدیم را فراموش کنیم
    بعدك ياقلبي اللي احترق
    هنوز ای دل سوخته من
    مغروم حرقه من اللهب
    ای دل شکست خورده که شعله های عشق باعث سوختـنـت شد
    من وقتنا الكون ابتدا
    جهان از وقتی آغاز شد که ما به همدیگر رسیدیم
    كانوا اتنين بهالدنيي
    زمانی که دو نفر در این دنیا بودند
    وماكان في غيرهم حدا
    و غیر ازآنان هیچ کس دیگری در دنیا نبود
    ولاينطفي الحب الهني
    و عشق خوشبخـتـشان هیچ وقت خاموش نمی شود
    قلبهم علي الشوق اهتدا
    و قلبهایشان به سوی شور و شوق رهسپار شد
    صارت سنين تسرق سنين
    سالها باعث از بین رفتن سالهای دیگر شدند
    وصار يوسع هالمدا
    و باعث طولانی شدن زمان جدایی ما شد
    والبعد يكبر بالدني
    و فاصله دوری و جدایی ما در این دنیا بیشتر و بیشتر می شود
    واليوم صرنا ع الهدي
    و امروز ما خوشبخت شدیم
    نحرق حياة مزينين
    و مشغول ساختن زندگی زیبایی هستیم
    ما ضل بالوردي ندا
    و دیگر هیچ شبنمی در هیچ گلی باقی نماند
    ولافي غصن عم ينحني
    و دیگر هیچ شاخه درختی خمیده نمی شود
    وبايد وحدي ماعدا
    و من به تنهايي دربین دستانم
    احلام عمري الولدانين
    روياهاي زندگیم متولد می شوند
    لاصوت حتی ولا صدا
    نه دیگر صدایی هست و نه فریادی
    ينده ويسأل شو بني
    که صدا بزند و بپرسد چه چیزی در حال ساخته شدن است

    دینا حایک
     
    آخرین ویرایش:

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    445219578_44247.jpg
    والـلـه ما يسوى أعـيـش الـدنيـا دونـك
    به خدا سوگند که من نمي توانم بدون تو در اين دنيا زندگي کنم
    لا ولا تسـوى حيـاتي بهـالـوجود
    و وجود من نيز در اين دنيا بدون تو هيچ ارزشي ندارد
    دامك إنت الـلي رحـلـت وكـيف
    و تا زمانيکه تو هجرت کرده اي من چگونه
    باصبر على الـبعاد وكـيف بـنـثـر ها لـورود
    چگونه مي توانم اين دوري تو را تحمل کنم و چگونه اين گلها را بدون تو پرپر کنم
    ما وعـدت إنـك تـقـا سمـني المحبـة
    مگر اين تو نبودي که با من پيمان بستي که در مهرباني با من سهيم باشي
    وتـبـقى لي حب ولـدروبي دلـيـل
    و عشق من باقي بماني و بهانه اي براي راه زندگي من باشي
    بس حسـافة الـبعـد كان أقـرب وأرحم
    وليکن افسوس که جدايي براي تو آسان تر و دلپذيرتر بود
    حسبي الله وحده ونعم الوكيل
    روح أنا راضي بغـيـابك يا حياتي

    وجود من به اين دوري قانع مي باشد اي هستي من
    هـذي قسمة لي وهـذي لي نصيب
    اين سهم من از روزگار و تقدير من مي باشد
    كنت شمعة تطـوي وتشـرق حياتي
    تو همچون شمعي بودي که باعث طلوع عشق در زندگيم گشتي
    إنطـفـيـت ورحت في وقت المغـيـب
    وليکن خاموش شدي و به دوردستها سفر کردي
     
    آخرین ویرایش:

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    445216211_78077.jpg
    إني خيرتك فاختاري
    من فرصت انتخاب کردن را به تو دادم , پس انتخاب کن
    ما بين الموت على صدري
    بین مرگ در آغـ*ـوش من
    او فوق دفاتر اشعاري
    یا مرگ بر روی دفترهایی که در آن شعرهایم را می سرودم
    اختاري الحب اواللا حب
    انتخاب کن , زندگی همراه با عشق یا زندگی بدون عشق
    فجبن الا تختاري
    که عدم انتخاب تو دلیلی بر هراس تو می باشد
    لا توجد منطقة وسطى
    هیچ حد میانی وجود دارد
    ما بين الجنة والنار
    بین بهشت و آتش دوزخ
    ارمي اوراقك كاملة
    تمام کاغذهایت را بر زمین بکوبان
    وسأرضى عن أي قراري
    و من به هر تصمیمی که تو بگیری قانع خواهم بود
    قولي , انفعلي , انفجري
    حرفی بزن , واکنشی نشان بده , طغیان کن
    لا تقفي مثل المسمار
    همچون میخی که در اعماق زمین فرو رفته است نایست
    لا يمكن أن ابقى ابدا
    هرگز امکان ندارد که من
    كالقشة تحت الأمطاري
    همچون گیاهی ناچیز در زیر قطره های باران باقی بمانم
    مرهقة ها أنت وخائفة
    تو پریشان هستی و وجودت را ترس فرا گرفته است
    وطويل جدا مشـواري
    درحالیکه مسیر من بسیار طولانی می باشد
    غوصي في البحر أو ابتعدي
    یا در اعماق دریا فرو برو و یا اینکه منصرف و دور شو
    لا بحر من غير دواري
    هیچ دریایی بدون آشفتگی و سرگیجگی وجود ندارد
    الحب مواجهة كبرى
    عشق , رویا رویی عظیمی است
    إبحار ضد التياري
    و همچون حرکت برخلاف جريان دریا می باشد
    صيب وعذاب ودموع
    سرشار از سختی و درد و رنج و اشک است
    ورحيل بين الأقماري
    همچون هجرتی در آسمان و در بین ستارگان است
    يقتلني جبنكِ
    ترس تو در حال نابود کردن من می باشد
    تتسلى من خلف ستار
    هر از چند گاه , نگاه دزدانه ای از پشت پرده می اندازی
    إني لا اؤمن في حب
    من به آن عشقی ایمان ندارم که
    لا يحمل نزف الثوار
    که همراه با خروشیدن یاغیان نباشد
    لا يضرب مثل الإعصار
    و همچون طوفانی همه جا را در هم نکوبد
    لا يكسر كل الأسوار
    و همه چیزها را درهم نشکند
    آه لو حبكِ يبلعني مثل الإعصار
    آه که ای کاش عشق تو , همچون گردبادی من را در خود فرو می برد
    إني خيرتك فاختاري
    و من قدرت انتخاب را به تو دادم , پس برگزین

    #کاظم الساهر
     
    آخرین ویرایش:

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    435811127_145893.jpg
    الحب الحقيقي بيعيش يا حبيبي
    عشق واقعی باعث جاودان شدن زندگی می شود عزیزم
    بيعلمنا نسامح
    به ما یاد می دهد که چگونه ببخشیم
    بينسينا امبارح
    باعث فراموشی تمام گذشته می شود
    بيعلمنا نفكر دايما في ايامنا اللي جايا
    به ما یاد می دهد که نگاهی سرشار از امید و آرزو به آینده داشته باشیم
    لو نبعد ثواني بيرجعنا تاني
    اگر به اندازه یک لحظه از یکدیگر دور بشویم به سرعت ما را به هم خواهد رساند
    و اجري عليك يا حبيبي و اقولك حقك عليا
    و به سویت می آیم و می گویم که هر چه تو بگویی عزیزم

    بله همین است
    هو ده الحب الحقيقي
    این است یک عشق واقعی
    الحب حقيقي هو اللي حلي مرارالايام
    عشق واقعی باعث می شود که تمام غصه ها و رنج ها تبدیل به خنده و شادی شود
    و لو غلبتنا دموع عينينا نندهله بيجلنا اوام
    و اگر اشکی برگونه هایمان جاری شد اورا صدا خواهیم زد تا اشکهایمان را پاک کند
    انا عايزك على طول ويايا
    من می خواهم که تو تا همیشه در کنارم باشی
    في الفرح و في الجرح معايا
    و من را در رنج ها و شادی هایم شریک کنی
    و لا خطوه امشيها ولا بدايه
    و حتی یک گام بر نخواهم داشت
    غير ايدك في ايديا
    بدون اینکه دستانت در دستان من باشد
    مش عايزك ولا يوم تظلمني
    نمی خواهم که روزی من را آزار دهی
    في الحلوه و في المره تقاسمني
    می خواهم که دردها و خنده هایم را با تو تقسیم کنم
    من غير ما اتكلم تفهمني
    و بدون اینکه کلامی بر زبان بیاورم
    من نظره عينيا
    حرفم را از چشمانم بخوانی
    هو ده ايوه ده
    این است بله همین است
    هو ده الحب الحقيقي
    این است یک عشق واقعی
    اوعدني لا نبكي و نتالم
    به من قول بده که هیچ وقت ازهمدیگر ناراحت نشویم و هرگز اشکی از چشمانمان نریزد
    و لا نعرف حيره و لا فراق
    به من قول بده هیچ وقت ازهم جدا نشویم
    اوعدني ان انا و انت نعلم
    به من قول بده که من و تو
    حكايتنا لكل العشاق
    عشقمان را سرمشق تمام عشقهای زمین قرار دهیم
    انا عايزك تبقى انت زماني
    می خواهم که تو تمام روزگار و زندگی من باشی
    و مكانك في الدنيا مكاني
    و روحمان با یکدیگر یکی بشود
    كل ما اقولك عايز تاني
    و هر وقت از تو بخواهم
    من حبك تسقيني
    من را ازعشقت سیراب کنی
    و انا مطرح ما الدنيا تاخدني
    و من هر جای دنیا که بروم
    و خطاوي الايام تبعدني
    و هر چه قدر روزگار برای من نقشه ها بکشد
    مش ممكن هتفارق عن حضني
    امکان ندارد که حتی یک لحظه از آغـ*ـوش من جدا بشوی
    و لااتغيب عن عيني
    وتا ابد در كنار من باقي خواهي ماند
     
    آخرین ویرایش:

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    434231531_238503.jpg
    الدنيا حلوة و احلى سنين
    جهان زیباست و این سالها باشکوه ترین سالهای زندگی می باشند
    بنعيشها و احنا يا ناس عاشقين
    و ما در حالیکه به یکدیگر عشق می ورزیم در این جهان زیبا زندگی می کنیم
    ننسى اللي فاتنا و نعيش حياتنا
    تمام چیزهای ناخوشایندی را که در گذشته اتفاق افتاده اند فراموش می کنیم و همراه با شادی به زندگی خود ادامه می دهیم
    عالحب متواعدين
    در حالیکه با یکدیگر پیمان عشق بسته ایم
    انسى
    فراموش کن
    كل الأحبة اتنين اتنين
    تمام عاشقان در گروه های دو نفره در حال معـا*شقه هستند
    متجمعين في الهوا دايبين
    و با یکدیگر در هوای عشق غرق شده اند
    على ايه تكشر و ليه تفكر
    برای چه نگران و آشفته هستی و به چه فکر می کنی
    ده العمر كله يومين
    این دنیا تنها دو روز است
    انسى
    فراموش کن
    انسى اللي راح على طول على طول

    آن کسی که تو را برای همیشه ترک کرده است فراموش کن
    ما تسيبش زعلك مرة يطول
    اجازه نده که غم و غصه برای مدت طولانی در وجودت باقی بماند
    افرح شوية و اضحك شوية
    کمی خوشحالی کن و لبانت را برای لحظه ای به لبخند بگشا
    كدا خلي روحك عالية و هاي
    و اینگونه با صبر و تحمل در برابر مشکلات روحت را سربلند نگه دار
    و يا قلبي غني كمان و كمان
    و ای قلب من همچنان ترانه و آواز بخوان
    وصل غنايا لكل مكان
    و صدای ترانه های من را به گوش همه برسان
    و انا لو عليا دلوقتي جاية
    و من اگر که بتوانم هم اکنون در سراسر جهان به راه می افتم
    علشان اقول يا زعل باي باي
    تا به تمام غم و غصه هایی که در جهان وجود دارد بگویم خداحافظ ای غم و غصه
    الحب غيّر* معنى الكون
    عشق توانست که به این جهان بیکران مفهوم و معنای تازه ای ببخشد
    خلاله شكل و طعم و لون
    باعث شد که این جهان شکل و رنگ و لـ*ـذت باشکوهی بیابد
    سكر زيادة لأ مش بعاده
    این همه شیرینی و لـ*ـذت خارج از تصور من است
    ده انا حاسة اني ح اطير
    من خود را همچون پرنده ای احساس می کنم که خواهان بال گشودن و پرواز کردن می باشد
    احنا اللي بالحب صالحنا
    ما عشق را همچون ندای صلح و دوستی در جهان قرار دادیم
    ايامنا و ارتاحت روحنا
    و عشق باعث شد که روزها و همچنین وجود ما به آرامش دست پیدا کند
    فـوّت و عدي علشان تعدي
    اگر در کوره راه زندگی به مشکلی برخورد کردی بدون ترس از آن مشکل عبور کن تا بتوانی به مسیرت را در راه زندگی ادامه دهی
    و ارتاح من التفكير
    و اجازه نده که افکار ناخوشایند باعث دل نگرانی و آشفتگی تو بشوند
     
    آخرین ویرایش:

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    438312950_290501.jpg

    دل با تو سفر کرد و تهی ماند کنارم
    اکنون چه دهم عرض خود؟ آیینه ندارم


    شب چاک زدم جَیب و به دردی نرسیدم‌
    نالیدم و نشنید کسی ناله‌ی زارم‌

    #بیدل


    سافر قلبي معك وكان فارغا ما هو العاشر الخاص بك الآن؟ ليس لدي مرآة تشاك أنا لم تحصل على قصفت في الليل لا تأكل ولا تسمع أي شخص يتلألأ
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    445520540_122999.jpg

    خیالِ صبحِ نوشینه چه زیباست
    هوایِ عشق در سـ*ـینه چه زیباست

    جهان تعطیل و غم تعطیل و دل شاد
    پگاهِ روزِ آدینه چه زیباست

    #شهراد_ميدرى


    ما حلم الصباح الجميل؟ كم هو جميل حب الصدر العالم مغلق وحزين وسعيد بيجه هو كم هو جميل اليوم هو أدينا
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    68
    بازدیدها
    1,667
    بالا