اشعار عربی به فارسی و بالعکس

[ZahraHayati]

‌
با همه تدبیر خویش ما سپر انداختیم
روی به دیوار صبر چشم به تقدیر او

کشتهٔ معشوق را درد نباشد که خلق
زنده به جانند و ما زنده به تأثیر او

#سعدی


نحن محمية مع كل سيطرتنا الانتظار على الحائط أن نقدر لها قتل الحبيب لا يضر المزاج يعيش في الحياة ونحن على قيد الحياة لتأثيرها

 

[ZahraHayati]

‌
شوریده کرد شیوهٔ آن نازنین مرا
عشقش خلاص داد ز دنیا و دین مرا

غم همنشین من شد و من همنشین غم
تا خود چها رسد ز چنین همنشین مرا

#عبید_زاکانی
‌

شارد طريقك تخلص من حبه لعالمي وديني كان الحزن حزين، وحزنت لذلك، ما الأمر مع مثل هذا رفيق لي؟

 

[ZahraHayati]

‌
زِمستان بود و بی‌تابی،

دِلم جایی فَدایی شد...

نَفس در سـ*ـینه خُشکش زد،

دِلم با تو هَوایی شد...

#شهریار


كان الشتاء، وكنت الدهون، لقد حصلت على مكان ما ... تنفس صدره الجاف، كنت متهواة معك ...

 

[ZahraHayati]

‌
من زمین هستم توخورشید منی

صبح ها وقتی شروعت می کنم

خوب میدانم که میسوزانی ام

باز می چرخم طلوعت می کنم

#کـاوه_احمــدزاده


أنا الشمس لست أشعة الشمس في الصباح عندما كنت تهمة لكم أعرف أنني ميت سوف يكبر لك

 

[ZahraHayati]

‌
به دیدن تو، همه ذره‌های من، شد چشم
و چشم‌ها، همه سر تا به پا، تماشا شد

تمام منظره، پوشیده از تو شد، یعنی
جهان به چشم دلِ من دوباره زیبا شد

#حسین_منزوی
‌

رؤيتكم، كل جزيئاتي، كانت العين والعيون، على طول الطريق، وقد شاهدت تم تغطية المشهد كله معك، وهذا هو كان العالم جميلا مرة أخرى في قلبي

 

[ZahraHayati]

‌

به طرز وحشتناکی دلتنگم امروز؛

و به شیوه ی خطرناکی،
سعی در بروز دادنش دارم!

میخواهم برایت شعر بنویسم...
پناه بگیر!

#حامد_نیازی
‌

أنا متعب بشكل رهيب اليوم. وبطريقة خطرة، أحاول التخلي عنه! أريد أن أكتب قصيدة لك ... اللجوء!

 

[ZahraHayati]

‌
یاد ایّامی که با هم آشنا بودیم ما

هم‌خیال و هم‌صفیر و هم‌نوا بودیم ما

معنیِ یک بیت بودیم از طریق اتّحاد

چون دو مصرع گرچه در ظاهر جدا بودیم ما

#صائب_تبریزی
‌

تذكر الأحداث التي التقينا بها كنا متماسكة ومتصلة بشكل جيد نحن نعني شيئا واحدا من خلال التحالف لأننا كنا منفصلين عن اثنين من المظاهر، على الرغم من أننا كنا منفصلين

 

[ZahraHayati]

‌

مُهم نیست که شانه هایت تجسم است !
و آغوشت خیال

همه یادت اینجاست

نگاهت ، صدایت ، خنده هایت
دیگر چه میخواهم ...

#علی_قاضی_نظام
‌

بغض النظر عن كتفيك تصور! وأسلحة الخيال كل ما تتذكر تبدو، صوتك، الضحك الخاص بك ماذا أريد ...

 

[ZahraHayati]

‌
امروز هم به خاطره پیوست ، می روم
من ، آنی ام كه یکسره از دست می روم

من نیز مثل جمع زمین خوردگان تو
هشیار سویت آمدم و مـسـ*ـت مي روم

غیر از تو من به هیچكسی دل نبسته ام
حتي اگر كه با تو به بن بست می روم!

میخواستم کنار تو باشم ، نخواستی
حالا که انتظار تو این است ، میروم

بُگذار درد دل کنم ای سنگدل! ولی
این بار اگر که بغض تو نشكست، می روم..

چیزی برای باختن اینجا نمانده است
ای عشق! من بدون تو از دست می روم...


#نفیسه_سادات_موسوی
‌

اليوم، أتذكر، سأغادر أنا، آني، أنا فقدت تماما أنا مثلك أيضا أنا الرصين وأنا في حالة سكر غيرك، أنا لم يشتك إلى أي شخص حتى لو كنت معك في طريق مسدود! أردت أن أكون معكم، أنت لا تريد الآن هذا هو توقعك، سأذهب اسمحوا لي أن يضر قلبي! لكن هذه المرة، إذا لم أكن متعبا منكم، سأذهب. لا يوجد شيء لتخسره هنا تحب اشتقت لك

دانلود رمان های عاشقانه

 

[ZahraHayati]

‌

گفتند چه داری که نثارش بکنی
جز قلبِ پلاسیده ی پُر زخم و ترَک؟

- تا یار نباشد به چه کار آید دل
آن هم به فدای زلفش، آن هم به درک...

#مهدی_صادقی_مود
‌

قالوا ما عليك القيام به باستثناء التهاب الحلق والكراك؟ - لذلك ليس من الحلو أن تفعل ما هو عليه بل هو أيضا من أجل زلفس، فهمت ...

دانلود رمان های عاشقانه