مشاعره مشاعره با دلنوشته های خودمان // سه لخـ*ـتی

[همایون]

سنگها خوردم و ماندم به نگاهی امروز
دل دریایی من پرزد و رفت
به بیابان بلا سرزد و رفت

 

[Es_shima]

تو ندیدی زجه های شب من را هیچ گاه
که رسیدم به در بسته همیشه یا چاه
که حقیقت نیمه‌ی خالی و دنیا سیاه

 

[همایون]

همه جا گشتم و از دوست نشان نیست پدید
هیچ کس یار وفادار در این دهر ندید
پسر عم حسین ابن علی بود یزید

 

[Es_shima]

درد دارد همدمت باشد ولی تو او را...
بشکنی آرام هربار، لعنتی تو او را
دوستش داری اما برانی تو او را...

 

[همایون]

آرزوها در کنار ابرها با باد رفت
آهوی مادر به نزد دشمن صیاد رفت
بره های منتظر از دیده و از یاد رفت

 

[ZahraHayati]

تو زیبا ترین اشتباه منی
تو ناز ترین رویای منی
اشتباه من بودم که
گمان کردم تو هم در یاد منی

 

[همایون]

یاد کن با بـ..وسـ..ـه ای ما را و بس
بـ..وسـ..ـه ات بنیان کند از نو نفس
بر زمین باشم هوا یا در قفس

 

[ZahraHayati]

سری دارم سرشار از یادت
دلی دارم مالامال از دردت
چشمی دارم گریان از رفتنت
دستی دارم نالان از نبودنت

 

[رزمین رولینگ]

تو و من دو قطب همنام آهنربا بودیم
عجیب بود که تنها عشاق این دنیا بودیم
تو رفتی و من ماندم با دنیای تاریکم
رفتنت را هردوتامان روا بودیم...

 

[ZahraHayati]

میکنم یاد کسی که مرا یادش نیست
میشوم عاشق کسی که مرا یارایش نیست
میسپارم دل به صبح عاشقی
شاید که ره گم کنی به این حوالی