دلنوشته11:
همه چیزبایک نگاهش شروع شد!
شاید نگاه نبود,تیرسه شعبه ی عشق بودکه مستقیماتوی قلب من فروداومد وآتیشم زد!
ناخواسته وبدون اختیار تصمیم گیری!
چقدردوستش دارم روفقط خدامیدونه
دفعه ی اولی که دیدمش هیچ وقت فکرش رونمیکردم که انتخابم برای همسری خودش باشه واصلاتوی مخیله ام نمی گنجید اما بعدهااینکه اوهمسرم باشه شدیکی ازبزرگترین آرزوهام...این وسط یه چیز خیلی مهم تغییرکرده بودواون هم قلب من بود که دیگه واسه خودم نبودوکامل متعلق بودبه او!
روزی که خدابعدازچندسال بهم لطف کرد ومعشوقه ام روبهم داد نمی دونستم که چطوری باید اینهمه خوشحالی روتحمل کنم وبه خودم میگفتم هرلحظه ممکنه غش کنی اما نگاه هاش بهم انرژی میدادومن باتموم وجودم خداروشاکربودم!
خیلی حس لـ*ـذت بخشیه به کسی که دوستت داره ودوستش داری برسی اما به شرط اینکه این علاقه دوطرفه باشه!
"""""""""""""""""""""""""""""""""
همه چیزبایک نگاهش شروع شد!
شاید نگاه نبود,تیرسه شعبه ی عشق بودکه مستقیماتوی قلب من فروداومد وآتیشم زد!
ناخواسته وبدون اختیار تصمیم گیری!
چقدردوستش دارم روفقط خدامیدونه
دفعه ی اولی که دیدمش هیچ وقت فکرش رونمیکردم که انتخابم برای همسری خودش باشه واصلاتوی مخیله ام نمی گنجید اما بعدهااینکه اوهمسرم باشه شدیکی ازبزرگترین آرزوهام...این وسط یه چیز خیلی مهم تغییرکرده بودواون هم قلب من بود که دیگه واسه خودم نبودوکامل متعلق بودبه او!
روزی که خدابعدازچندسال بهم لطف کرد ومعشوقه ام روبهم داد نمی دونستم که چطوری باید اینهمه خوشحالی روتحمل کنم وبه خودم میگفتم هرلحظه ممکنه غش کنی اما نگاه هاش بهم انرژی میدادومن باتموم وجودم خداروشاکربودم!
خیلی حس لـ*ـذت بخشیه به کسی که دوستت داره ودوستش داری برسی اما به شرط اینکه این علاقه دوطرفه باشه!
"""""""""""""""""""""""""""""""""