![16.jpg](http://fr.cdn.persiangig.com/preview/VxmWlvI4xI/16.jpg?size=large)
ده
بی تو من ، غرق روزهای بدم
ساکتم ، از همیشه تنها تر
می نویسم که سخت گریه کنی
با غزل های تلخِ در دفتر
بی تو از روی سایه می فهمم
از خودم هم ، شکسته تر شده ام
مرگ اما همیشه مُردن نیست
زنده ام در مسیر مرگ آور
آروز داشتم کسی باشد
قدّ ِ آغـ*ـوش باز رویایم
من از آغـ*ـوش بسته می فهمم
به تو هرگز نمی رسم دیگر
می رسی تو به اوج اما من
مثل برگ از درخت می افتم
پشت هر التماس می میرم
با غرورم چه می کنی دختر ؟
بغض هایی برای گریه شدن
گونه ام را نشانه می گیرند
دست در دست می روی از دست
آه در آه می زنم پر پر
هی تو را صرف می کنم هر شب
« لعنتی ماضی بعیدی تو »
تا جهنم مسیر سختی نیست
می روی ، مرگ می رسد از در
دست تقدیر ، خاطراتم را
می تکاند که رفته تر باشی
گاهی از دور ، سمت من برگرد
گریه کن ، این دقایق آخر