شعر دفتر اشعار ایرج جنتی عطایی

آوا(ونوس)

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/01/27
ارسالی ها
211
امتیاز واکنش
40
امتیاز
0
محل سکونت
جایی که همه آشناها واسم غریبن
شب آشیان شبزده
چکاوک شکسته پر
رسیده ام به ناکجا
مرا به خانه ام ببر
کسی به یاد عشق نیست
کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خود شکن
تو مانده ای و بغض من
از این چراغ مردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه ام ببر
که شهر ، شهر یار نیست
 
  • پیشنهادات
  • آوا(ونوس)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/01/27
    ارسالی ها
    211
    امتیاز واکنش
    40
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    جایی که همه آشناها واسم غریبن
    به خاطر آور ، که آن شب به برم
    گفتی که : بی تو ، ز دنیا بگذرم
    کنون جدایی نشسته بین ما
    پیوند یاری ، شکسته بین ما
    گریه می کنم
    با خیال تو
    به نیمه شب ها
    رفته ای و من
    بی تو مانده ام
    غمگین و تنها
    بی تو خسته ام
    دل شکسته ام
    اسیر دردم
    از کنار من
    می روی ولی
    بگو چه کردم
    رفته ای و من آرزوی کس
    به سر ندارم
    قصه ی وفا با دلم مگو
    باور ندارم
     

    آوا(ونوس)

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/01/27
    ارسالی ها
    211
    امتیاز واکنش
    40
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    جایی که همه آشناها واسم غریبن
    MMBBBM

    تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته
    نبودنت فاجعه ، بودنت امنیته
    تو از کدوم سرزمین ، تو از کدوم هوایی
    که از قبیله ی من ، یه آسمون جدایی
    اهل هر جا که باشی
    قاصد شکفتنی ...
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    *:61:کوچه بن بست*:61:


    میون این همه کوچه که بهم پیوسته
    کوچهی قدیمی ما کوچهی بنبسته

    دیوار کاهگلی یه باغ خشک، که پر از شعرای یادگاریه
    مونده بین ما و اون رود بزرگ، که همیشه مثل موندن جاریه

    صدای رود بزرگ، همیشه تو گوش ماست
    این صدا لالاییِ خواب خوب بچههاست

    کوچه اما هر چی هست، کوچهی خاطرههاست
    اگه تشنهست اگه خشک، مال ماست کوچهی ماست

    توی این کوچه به دنیا اومدیم
    توی این کوچه داریم پا میگیریم
    یه روزم مثل پدربزرگ باید
    تو همین کوچهی بنبست بمیریم

    اما ما عاشق رودیم مگه نه؟
    نمیتونیم پشت دیوار بمونیم
    ما یه عمره تشنه بودیم مگه نه؟
    نباید آیهی حسرت بخونیم

    دست خستهمو بگیر تا دیوار گلی رو خراب کنیم
    یه روزی، هر روزی باشه دیر و زود
    میرسیم با هم به اون رود بزرگ
    تنای تشنهمونو میزنیم به پاکی زلال رود

    ایرج جنتی عطایی
    koocheh.jpg
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    سرگردون

    از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده
    آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده
    غم سرگردونیامو با تو صادقانه گفتم
    اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم
    من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
    این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
    تو تموم طول جاده که افق برابرم بود
    شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود
    من دلشیشهای هرجا هر شکستن که شکستم
    زیر کوهبار غصه هر نشستن که نشستم
    عشق تو از خاطرم برد که نحیفم و پیاده
    تو رو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگ جاده
    من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
    این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
    نیزه نمباد شرجی وسط دشت تابستون
    تازیانههای رگبار توی چله زمستون
    نتونستن، نتونستن کینهی منو بگیرن
    از من خستهی خسته شوق رفتنو بگیرن
    حالا که رسیدم اینجا پر قصه برا گفتن
    پرنیاز تو برای آه کشیدن و شنفتن
    تو رو با خودم غریبه از غمم جدا میبینم
    خودمو پر از ترانه، تو رو بیصدا میبینم
    اون همیشه بامحبت برای من دیگه نیستی
    نگو صادقی به عشقت آخه چشمات میگه نیستی
    من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
    این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
    ایرج جنتی عطائی
    jade.jpg
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw

    *مرا به به خانه ام ببر*
    شب آشیان شبزده، چکاوک شکستهپر
    رسیدهام به ناکجا، مرا به خانهام ببر کسی
    به یاد عشق نیست، کسی به فکر ما شدن
    از آن تبار خودشکن تو ماندهای و بغض من
    از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن
    از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن
    چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
    مرا به خانهام ببر که شهر، شهر یار نیست
    مرا به خانهام ببر ستاره دلنواز نیست
    سکوت نعره میزند که شب ترانهساز نیست
    مرا به خانهام ببر که عشق در میانه نیست
    مرا به خانهام ببر اگر چه خانه، خانه نیست
    از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن
    از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن
    چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
    مرا به خانهام ببر که شهر شهر یار نیست
    ایرج جنتی عطایی
    shab.jpg
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن
    یک سقف پابرجا، محکمتر از آهن
    سقفی که تنپوشِ هراس ما باشه
    تو سردی شبها، لباس ما باشه
    سقفی اندازهی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی
    برای شرم لطیف آینهها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی
    زیر این سقف، با تو از گل، از شب و ستاره میگم
    از تو و از خواستن تو، میگم و دوباره میگم
    زندگیمو زیر این سقف، با تو اندازه میگیرم
    گم میشم تو معنی تو، معنی تازه میگیرم
    سقفمون افسوس و افسوس، تن ابر آسمونه
    یه افق یه بینهایت، کمترین فاصله‎مونه
    تو فکر یک سقفم، یک سقف رویایی
    سقفی برای ما، حتا مقوایی
    تو فکر یک سقفم، یک سقف بیروزن
    سقفی برای عشق، برای تو با من
    سقفی اندازهی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی
    برای شرم لطیف آینهها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی
    زیر این سقف اگه باشه، می‎پیچه عطر تن تو
    لُختی پنجرههاشو میپوشونه پیرهن تو
    زیر این سقف خوبه عطرِ خودفراموشی بپاشیم
    آخر قصه بخوابیم، اول ترانه پاشیم
    ایرج جنتی عطایی
    saghf.jpg
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    چکاوک
    کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم؟

    پشت کدوم سد سکوت پر میکشی چکاوکم؟

    چرا به من شک میکنی؟ من که منم برای تو

    لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو

    دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو؟

    پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هقهقمو؟
    گریه نمیکنم نرو، آه نمیکشم بشین

    حرف نمیزنم بمون، بغض نمیکنم ببین

    سفر نکن خورشیدکم ترک نکن منو نرو

    نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو
    نذار که عشق من و تو اینجا به آخر برسه
    بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه

    گریه نمیکنم نرو، آه نمیکشم بشین


    حرف نمیزنم بمون، بغض نمیکنم ببین
    نوازشم کن و ببین عشق میریزه از صدام
    صدام کن و ببین که باز غنچه میدن ترانههام
    اگر چه من به چشم تو کمم، قدیمیام، گمم

    آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم

    گریه نمیکنم نرو، آه نمیکشم بشین


    حرف نمیزنم بمون، بغض نمیکنم ببین


    ایرج جنتی عطایی
    fanus.jpg
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw

    ساده بودی مث سایه .. مث شبنم رو شقایق

    مث لبخند سپیده .. مث شب گریهی عاشق


    بی تو
    شب دوباره آینه .. روبروی غم گرفته

    پنجره بازه به بارون .. من ولی دلم گرفته

    واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم


    عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو میسرودم

    وقت راهی شدن تو .. کفترا شعرامو بردن

    چشام از ستاره سوختن .. منو به گریه سپردن

    رفتی و شب پر شد از من .. از من و دلواپسیها

    رفتی و منو سپردی .. به زوال اطلسیها

    واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم


    عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو میسرودم

    ایرج جنتی عطایی
    shabgerye.jpg
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw


    دیدی ای غمگین تر از من بعد از آن دیر آشنایی

    آمدی خواندی برایم قصه ی تلخ جدایی

    مانده ام سر در گریبان بی تو در شب های غمگین

    بی تو باشد همدم من یاد پیمان های دیرین

    آن گل سرخی که دادی در سکوت خانه پژمرد

    آتش عشق و محبت در خزان سـ*ـینه افسرد

    کنون نشسته در نگاهم تصویر پر غرور چشمت

    یک دم نمی رود از یادم چشمه های پر نور چشمت

    شاعر: ایرج جنتی عطایی
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا