شعر دفتر اشعار منیره حسینی

  • شروع کننده موضوع .: Mati :.
  • بازدیدها 1,754
  • پاسخ ها 59
  • تاریخ شروع

.: Mati :.

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/09/19
ارسالی ها
104
امتیاز واکنش
14
امتیاز
0
محل سکونت
میـآنِ نوشته هـآیم
دو ابـر در شمـال و جنـوب آسمان

به یک اندازه باریـد

هواشناسی علت این معجـزه را دلتنگـی نامید ...
 
  • پیشنهادات
  • .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم
    زن بود
    و شانه هایش
    زیر بار حرف های سنگین
    خسته بودند
    آنقدر
    که می توانست
    سال ها بخوابدو
    بوی جنازه ای بلند نشود
     

    .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم

    راضی نمی شوم
    به امنیت خانه ای که نگهبان آن تو باشی

    برگرد
    و تفنگ تجـ*ـاوز را
    از شقیقه ی دختران سرزمینت بردار
    انجا که از گچ ویرانه های خانه ات
    کاخ های سفید می سازند

    برگرد
    سر بند شوم این تقدیر را
    از پیشانی کشورت باز کن
    آنجا که دُردری را
    به پای لهجه های بیگانه می ریزند

    برگرد
    و کفنت را بر آخرین نفس های این جنگ بکش
    آنجا که ناچاری
    بر داربست های بی اعتبارش
    تعادل دیوارهای شهر را حفظ کنی
     

    .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم
    اين روزها
    آنقدر تنها شده ام
    كه خودم را مي گيرم و
    الو
    - صدايي كه هم اكنون نمي شنويد
    سكوت يك مرد دلتنگ است -
    من از خودم حرف مي زنم
    من از خودم حرف در مي آورم
    من از خودم حرف مي شنوم
    که ارتباطم را با خودم قطع می كنم
    جريان زندگي ام را از رگ هايم
    و رو به قبله
    مرده ام را به بازي می گيرم
    - نكند گفت بميري هم بر نمي گردم -

    هرچه انگشت دارم
    دوره مي كنم
    ديركرده و نمي دانم
    سر كدام خيابان
    كدام كوچه
    نكند سرحرفش مانده است؟

    ديركرده و
    انگشت هايم
    خبرم را به 110مي رسانند
     

    .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم
    لعنت به من !
    آنقدر بزرگ شده ام
    که هرچه خودم را گم می کنم
    هیچکس تحویلم نمی گیرد
     

    .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم
    فریاد منم
    اعتراض خواهرم
    وفلسفه ی مقاومت
    مادری ست که فریادواعتراضش را
    مثل تاروپودی به هم می بافد
    نقشی شکل می گیرد
    که نقشه ی رویای تمام زن هاست

    کابوس
    از دیوارها ی نا برابراست،برادر !
    بردار سقفی را که برسرمان آوار می شود

    به جهنم
    که غرور پنجره ها می شکند
    به جهنم
    که چقدر خرده شیشه می ریزند

    فکر کن
    همین دنیا
    زیر پای مادرت بهشت شود
    چه می شود !
     

    .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم
    باشد
    باهمین پلاک
    به خانه ی رویاهایم بر می گردم
    فقط بگو
    این جمجمه
    که به دنیای من نیشخند می زند
    مال تو نیست
     

    .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم
    این روزها
    از بلندی موهایت فهمیده ام
    چند وقت است تو را نوازش نکرده ام

    گـ ـناه از کوتاهی انگشتان من است
    که بشکنند
    که بند بند با دیوار این سلول برسرم بریزند
    که قلم شوندو روزگارم را سیاه کنند
     

    .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم
    دووووور شد
    و رفتنش را
    جاده
    یکطرفه قضاوت کرد

    مانده بودم
    میان چرخ های سنگینِِ ِ جدایی،رفتن ،بی بروبرگرد ، سکوت!

    حرکت از پاهای من پریده بود
    حرکت از قلب من پریده بود
    روی لب هایم
    رنگ لب هایم از این همه حرکت پریده بود

    پریدم وسط جاده
    جاده از کوه بالا و
    از قله پریده بود

    تو پریده بودی
    و دره
    مثل من
    دهانش باز مانده بودو
    مثل من
    تو در دهانش افتاده بودی و
    درست مثل من
    صدایش به پای کوه نمی رسید !

    می خواستم
    تصمیم پیچیده ی جاده را بگیرم
    بفهمم
    قبول کنم !
    سرعت بالای نبودنت به کشتنم داد.
     

    .: Mati :.

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/09/19
    ارسالی ها
    104
    امتیاز واکنش
    14
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    میـآنِ نوشته هـآیم
    حال مرا کسی درک می کند
    که در سراشیبی ترین نقطه ی این شهر
    به یاد کسی افتاده باشد
    کسی شبیه تو
    که تا دست هایت را باز می کردی
    خطوط این جاده مرا به آغوشت می رساند
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا