شعر دفتر اشعار سعید مطوری!

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 3,783
  • پاسخ ها 248
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
زندگی با سرمشق فقر

درسهای تلخی دارد

فحشهای رکیک زن بدکاره ای

به مرد معتاد ش

فریاد معصومیت نابود شده اش بود

بی تفاوتی مرد معتاد

وگاز زدن به سیب سرخ

با دندانهای کرم خورده اش...

پسر بچه ای فقیر

نیمه شب

نگاهش به نان نیمه خورده

و گربه ی رقیب را

لگد میزند

و می گوید:

این نیمه نان از آن من است

نگاهش التماس گربه
و خوردن نان با هم ...

مرد شاعر در تاریکی شب

با مـسـ*ـتی در توهم آسمانی شدن

برای ستارگان

شعر شیرین زندگی میخواند

و زنش در انتظارشیر خشک

کودکش را آب قند می دهد

کودک میخوابد

اما مادر در انتظار شیر خشک

رو به آسمان از خدا شکوه می کند...


کوچه های فقر

همیشه تاریکند

شاید شرم میکنند

از نمایش این همه بدبختی...
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شبیه مادر میشوی

    وقتی که لبخند میزنی

    کودک میشوم

    تا معصومیتم را

    در آغـ*ـوش بگیری...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شاعر در تنهایی

    غم را خانه ای ساخته

    کمی آهسته تر

    حوصله ها خوابند...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دیوانه بودم

    وقتی بوته ی خاری را

    سرو بلند دیدم

    تا کمی هوشیاری آمده

    باید از کنار تو بگریزم...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242


    تنه ی درختی را تکیه زده ام

    به سیب غلتان در رودی نگریستم

    چقدر شبیه من بود

    رقصان بر تن تو...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    یه جای خلوتی میرم تا یک لحظه سکوت باشه
    برای دیدنت میام ،واسه ی تو که تنهایی
    به روی ماه تو شب هام هم آغـ*ـوش میشه با عشقم
    شبای بودنت با من به لحظه میده زیبایی

    یه وقتی توی رویامی نگاهت مهربون با من
    برای بودنت در شب چه شیرین هم زبون با من

    شبای بودنت خوبه باید هم رنگ موندن شه
    نسیمی توی موهاته که شاید بوی خوندن شه

    کنار تو چقد خوبم چه حالی داره با چشمات
    لبای تو به من میگه شقایق رنگی از عشقم
    چشای تو نگاه در من به من میگه دوست دارم
    برای شعر تنهایی تو اون معنایی در مشقم


    چه جای خوبه تنهایی در یک دیوار توخالی
    به سوی روشنی میرم که عشق دم ساز من باشه
    دلم یک دفتر خالی تمومش خط بی مشقه
    فقط یه دفتر و خودکار باید همراز من باشه
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شبهای بی تو
    شبهای بی من
    یکی بود
    یکی نبود
    و آغاز قصه ی تنهایی...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ماه من
    شب بی تو چه تنهاست
    حتی با تمامی ستارگانش...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    از دور پرنده ی آزادی را می بینم


    نمیدانم دور می شود یا نزدیک


    با شک نگاه می کنم...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    کتابی بی نوشته ام

    نویسنده ی وفاداری نیافتم

    تا قصه ی عشقم را بنویسد...
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا