شعر دفتر اشعار سعید مطوری!

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 3,785
  • پاسخ ها 248
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
با پرواز پروانه ای

دل و جانم

به رفتن می اندیشد

هر مرگ

اعتمادی بود

به تمامی زنده بودنم

و اینکه شروع

ابدیتی زیباست

من با مرگ

شعری سپید خواهم ساخت

تو بدان پایان احساسم نیست

پروازم و یکی شدن در آسمان

و خورشید نگاهی که

چه شیرین میسوزاند

دنیا غربت تنهایی من بود

در خلوت اشکهایم

با خورشید مهربانی

تو و او

گرم شدم

تبخیر شدم

به آسمانت میآیم

تا ابری از خاطره ها شوم

من اشکِ بارانم

قطره هایی از یک آه

بر شیشه ی پنجره ات گاهی می لغزم

احساس شفافم را ببین

تا پایین پنجره ات گم نشدم...
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    گورهایی دسته جمعی

    با دستان صاحبانی

    که مُردگانی غریب داشتند...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    انگشتر

    ساعت

    گردنبند

    شناسنامه ی سوختگانی شد

    که در میدان جنگ نبودند...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مرگ آغاز راهی بی انتهاست

    من قدمهایم را

    میان دو آیینه گذاشته ام...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    بر سنگر قبرم بنویسید

    شاعری که

    در آغـ*ـوش

    شعر هایش مُرد...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    بیکرانگی من جایی است

    که نورش مرا

    به صدها شعر می بر
    د....​
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    خودم را دیدم که ابرم

    به تمامی سیاهم

    اما می بارم

    و سبز می کنم...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پنجره در پنجره ات گشودم

    تا بی نهایت را

    چون ذرات درنور آرام برقصانم


    پرده ها اما

    زنجیر وارما

    در برابر ما

    غافل از اینکه

    راهمان

    از پرده ها نیزمیگذرد

    و به هم می رسند
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    طعم انار میدهد رازهای من و تو

    به رنگی که در دل ماست

    و گلهای سفیدی که مدام

    بر موهایت نقش میزند

    بودن یک پاکی را
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اذان عشق میخوانی

    از گلدسته ی چشمانت

    ومن نماز شعرم را

    بار دیگر

    با وضوی قافیه ی نفس هایت

    غزلی زیبا خواهم کرد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا