شعر دفتر اشعار رضا کاظمی

  • شروع کننده موضوع *parisa*
  • بازدیدها 1,793
  • پاسخ ها 127
  • تاریخ شروع

*parisa*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/18
ارسالی ها
1,760
امتیاز واکنش
2,649
امتیاز
506
سن
25
محل سکونت
Khz_ahw
به بَهای کدام برکه، دریا را به باد دادهای؟!


1
با این نوشید*نی ها
مـسـ*ـت نمی شوم دیگر.
باید دوباره سُراغِ چشم های تو بیایم!
2
برای ماندن،
بهانه می خواستی
یاری اَم نکرد آسمان؛ بارید.
بدم می آید از باران!
3
نخی سیگار،
پُکی عمیق،
و لب خندِ تو روی دیوار.
دود می شویم همه با هم امشب!
4
این قدر سَرَک نکش!
خیالی بیش نیستْ مردی که از خیابان میگذرد.
من؛
نشانیِ خانه اَت را هم از یاد بُردهاَم دیگر
 
  • پیشنهادات
  • *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    مرا به نامِ کوچکَم صدا بزن؛ باران!

    1
    سراغِ تو را
    از شعرهای من می گیرند همه
    حال آن که من هنوز
    خودم تو را ندیده اَم!
    2
    می روی،
    غروب می شود.
    میانِ سـ*ـینه اَت انگار
    آرام می گیرد خورشید!
    3
    خواندی: « زیرِ باران باید رفت »
    و رفتی.
    از باران، بدم می آید دیگر!
    4
    این دلِ بی صاحب مانده
    خانه ی کُلنگی شده است انگار
    اجاره نمی رود دیگر!
    بیا بکوبیم، از نو بسازیم.
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    باید عاشق باشد این طور که غمگین می نویسد

    1
    شب، سیاه
    چشم هاش، گیسووهاش سیاه تر
    راه گُم میکند امشب، اگر بیاید.
    خدایا کمی برف ببار!
    2
    برف می بارد
    کودکان خوش حالَ ند
    منْ غمگین.
    دارد ردِّ پاهات را می پوشاند برف!
    3
    مرا ببوس
    روزهای سختی در پیش است
    بگذار تو را
    کمی پس انداز کنم!
    4
    تو برمی گردی
    و زنده گی را از جایی که پاره شده
    دوباره به هم می دوزیم.
    در صندوقِ خاطره ها هنوز
    نخ برای بخیه زدن هست!
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    نازِ کسی را نمی کِشند عاشقانه هام

    1
    ایستاده ام کنار بندری مَه آلود
    نگاهِ دور شدن آخرین کشتی می کنم.
    تنهایی، یعنی همین!
    2
    باید بروم
    بُنِه کَن.
    این «شهر
    بی تو مرا حبس می شود!»
    3
    من و باران و خیابان های شهر
    چه قدم زنانِ عاشقانه ای!

    سپاس گزارم بانوی من
    اگر نرفته بودی
    این شب این قدر زیبا نمی شد!
    4
    از «دوستت دارم»هات، خسته اَم دیگر
    از آن لب ها
    کمی فحش بده لامَسَّب!

    سردم است؛ کمی آوازِ عاشقانه بخوان!
    1
    بلندترین شبِ چشم هات استْ یلدا
    تا صبح هم نگاه شان کنم
    وقت کم می آورم
    2
    قرارِ ما؛ پایانِ شبِ سیَه
    حالا برو!
    می خواهم تا سپیده ی چشم هات قدم بزنم
    3
    نه شب چَره می خواهم
    نه گپ و ناردانه
    فقط، یلداترین بـ..وسـ..ـه از لب هات!
    4
    تو را صدا می زنند کلاغ ها
    و من
    بی تفاوت از کنار گورستانْ می گذرم!
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    دارم شبیهِ علامتِ سکوت می شوم؛ شبیهِ سایه اَم!


    1

    آن قدر نیامدی

    پاییز هم دلَ ش گرفت

    رنگَ ش پرید؛ زرد شد

    2

    با عاشقانه هام

    کوه را به آتش می کشم هر شب،

    تا راهْ گُم نکنی!

    3

    تو که بیایی

    همه ی درس هام را دوباره فووتِ آب می شوم.

    نه این که چشم هات

    تخته سیاهِ مشق هام بوده است!

    4

    تو، پشت پرده پنهان شده بودی

    و من، از هراسِ گم شدن

    گم شدم!
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    لانه ی موریانه ها شده است این خانه!...

    1

    تو

    مزرعهای آماده ی درو

    من؛ مترسکی خسته.



    کاش کلاغ بودم!

    2

    عطر گیسووهات را نسیم

    نه از سمرقند می آورد، نه بُخارا

    حالا دیگر همه ی زنانِ شهر

    بووی تو را می دهند!

    3

    نشسته ای توویِ سـ*ـینه اَم

    مثلِ تیرِ چندپَر!

    نه می شود دَرَت آورد

    نه گذاشت که بمانی
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    کوچَهلَره سوو سَپمیشَم - یار گَلَندَه توز اُولماسین



    1

    بیا زیرِ چترِ من

    باران بیش تر ببارد

    دیرتر برسیم

    2

    رادیو می گوید:

    هوای شهر آلودَه ست.



    بیا به هوای عاشقی برگردیم

    3

    امروز هم گذشت وُ

    نیامدی.

    ناشُکر نیستم

    فردا هم روزِ خداست!

    4

    کمی عقب تر بایست!

    دارد می کُشد زنده گی اَم را

    این عطرِ لعنتی!
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    رقصی چنینْ میانه ی میدانَم آرزووست...


    1

    برای از تو گفتن

    دیگر کفایت نمی کنند کلمات

    باید

    رقـ*ـص یاد بگیرم!

    2

    صورتِ اصلاح کرده

    عطرِ خوش

    لباس های نو...

    یعنی شده ام یک پارچه آقا!



    دلَت می آید نیایی؟!

    3

    تمامِ زنده گی ام را اگر

    تاخت بزنم با چشم هات

    باز هم بدهکار تو اَم
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    همیشه در سفرم...

    1
    حسود نیستم اما
    صدای گوش خَراشی خواهد داشت
    هرکه از تو بخواند
    خواه قمر باشد، خواه بنان!
    2
    شبها
    از خیال تو خوابم نمی برد
    روزها
    از فکر اجاره خانه.

    زنده گیِ سگی که می گویند یعنی همین!
    3
    با هم که قدم می زنیم،
    تنهایم.
    برو!
    بگذار با خیالت جمع باشم.
    4
    آب آورده اند چشم هام.
    نسخه ی هیچ پزشکی اِفاقه نمی کند
    باید خودت بیایی!
    5
    حالا که رفته اَم
    هر روز پشت پنجره می ایستی
    به « شاید دوباره برگردد! » فکر می کنی.
    چه فایده!
    هیچ کس حتا به اشتباه
    دو بار به کوچه ی بُن بست نمی رود!
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    مشقْ ننوشته؛ سر مشق شده اَم...


    1
    هر روز برایت نامه می نویسم
    و تو،
    همه را "برگشت" می زنی.
    سپاس گزارم
    هیچ کس تا به حالْ اینهمه نامه برایم نفرستاده بود!
    2
    وحشی تر از آنی که بشود رامَت کرد
    چاره
    فقط یک گلوله است.
    شلیک کن!
    3
    ناله ی عاشقانه ای بیش نیست
    ترانه ی "بی من مَرو! "
    مثل نیلوفر، پیچیده اَم به دست و پات
    اگر می توانی، برو!​
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا