آنقدر گرفته ای تمام ذهنم را که اجازه نمی دهی حتا به تو فکر کنم !!
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #11 آنقدر گرفته ای تمام ذهنم را که اجازه نمی دهی حتا به تو فکر کنم !!
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #12 بوی تو را گرفته بالشم که مدتهاست طعم موهایت را نچشیده است شبها خواب تو را بو می کشم خدا کند که تمام نشوی...
بوی تو را گرفته بالشم که مدتهاست طعم موهایت را نچشیده است شبها خواب تو را بو می کشم خدا کند که تمام نشوی...
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #13 لبخند که میزنی و تو . . . درست جایی هستی که باید باشی لبخند که نمی زنی ! حیف ! جایت ولی عوض نشده -دلم –
لبخند که میزنی و تو . . . درست جایی هستی که باید باشی لبخند که نمی زنی ! حیف ! جایت ولی عوض نشده -دلم –
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #14 دعا می کنم که باران نبارد که مبادا یاد چشمهایت بیفتم ـ زیر باران ـ
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #15 می خواهم از تو شعر جهان را بنا کنماز چشمهای تو بنویسم - خطا کنم ! گفتی همیشه فاصله دورت نمیکند !حالا که رفته ای - من ِ بی تو چه ها کنم ؟! طوفان حریم شعر دلم را شکسته استباید که کوچ تا شب ِ بی انتها کنم ! باران همیشه بوی تو را میدهد ، عجیب!باید برای قصّۀ باران دعا کنم ! گفتی که دل به عرصۀ دریا بزن - بیادریا شو - عقدۀ ناگفته وا کنم !! پشت نگاه پنجره مردی پر از هراس !باید تورا بهانۀ شبگریه ها کنم !! چشمان تو همیشه به من گفته عاشقی !آغـ*ـوش وا بکن که خودم را رها کنم ! در التهاب نیلی شبهای خستگیباید هزار مرتبه ذکر خدا کنم - شاید به رحم بیاید دلش وَ بعداز تو تمام شعر جهان را بنا کنم ...
می خواهم از تو شعر جهان را بنا کنماز چشمهای تو بنویسم - خطا کنم ! گفتی همیشه فاصله دورت نمیکند !حالا که رفته ای - من ِ بی تو چه ها کنم ؟! طوفان حریم شعر دلم را شکسته استباید که کوچ تا شب ِ بی انتها کنم ! باران همیشه بوی تو را میدهد ، عجیب!باید برای قصّۀ باران دعا کنم ! گفتی که دل به عرصۀ دریا بزن - بیادریا شو - عقدۀ ناگفته وا کنم !! پشت نگاه پنجره مردی پر از هراس !باید تورا بهانۀ شبگریه ها کنم !! چشمان تو همیشه به من گفته عاشقی !آغـ*ـوش وا بکن که خودم را رها کنم ! در التهاب نیلی شبهای خستگیباید هزار مرتبه ذکر خدا کنم - شاید به رحم بیاید دلش وَ بعداز تو تمام شعر جهان را بنا کنم ...
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #16 تا گردن میرود توی تاکسی دربست - ونک !! و شروع میشود در ترافیک (یادگار) که هی شبکه ی پیام جیغ بکشد مسیر غرب به شرق در تلاقی خیال بسته شده و ... ساعت ۱۰ صبح - ونک ایستاده میان تعفن ! تا گردن میرود توی تاکسی ! دربست - پارک وی و دود میشود در هیجان ولیعصر چقدر واژه های تکراری جیغ ترافیک چراغهای همیشه قرمز ساعت نامعلوم !! خودش را هم نمی شناسد دربست - بهشت زهرا !! قطعه ی بی نام (هنرمندان!!) که تمام بشود از تکرار واژه های تکراری و بنفش ....
تا گردن میرود توی تاکسی دربست - ونک !! و شروع میشود در ترافیک (یادگار) که هی شبکه ی پیام جیغ بکشد مسیر غرب به شرق در تلاقی خیال بسته شده و ... ساعت ۱۰ صبح - ونک ایستاده میان تعفن ! تا گردن میرود توی تاکسی ! دربست - پارک وی و دود میشود در هیجان ولیعصر چقدر واژه های تکراری جیغ ترافیک چراغهای همیشه قرمز ساعت نامعلوم !! خودش را هم نمی شناسد دربست - بهشت زهرا !! قطعه ی بی نام (هنرمندان!!) که تمام بشود از تکرار واژه های تکراری و بنفش ....
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #17 و...گم کرده ام شناسنامه ام را در یک غروب زمستانی در کنده های برف و شعر می گویم بی هویت!! برای مردمی که گم میکنند هر روز خودشان را در انبوه خیابانآب که از سر گذشت میمیری !!دیگر بهار هم برایت رنگ و طعم زمستان را دارد تمام میشوی در آخرین مصرع شاعری که هویتش را گم کرده در یک غروب زمستانی ... !!
و...گم کرده ام شناسنامه ام را در یک غروب زمستانی در کنده های برف و شعر می گویم بی هویت!! برای مردمی که گم میکنند هر روز خودشان را در انبوه خیابانآب که از سر گذشت میمیری !!دیگر بهار هم برایت رنگ و طعم زمستان را دارد تمام میشوی در آخرین مصرع شاعری که هویتش را گم کرده در یک غروب زمستانی ... !!
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #18 خسته که شد دلش را زد به صخره های کنار دریا که بشکند و تمام کند تمام نا تمامش را صبح آهن پاره های کنار ساحل بود و دلهای گمشده بر سـ*ـینه ی دریا و خبرهای داغ - کشتی دیشب به صخره برخورد کرد – و من در دل دریا گم شده بودم هنوز ....
خسته که شد دلش را زد به صخره های کنار دریا که بشکند و تمام کند تمام نا تمامش را صبح آهن پاره های کنار ساحل بود و دلهای گمشده بر سـ*ـینه ی دریا و خبرهای داغ - کشتی دیشب به صخره برخورد کرد – و من در دل دریا گم شده بودم هنوز ....
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/01 #19 نمی نوشت چند روزی بود دلش را ! همین که طوفان شد برگشت ... نوشت ... مُرد !!!
Diba کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2015/04/15 ارسالی ها 86,552 امتیاز واکنش 46,640 امتیاز 1,242 2016/01/02 #20 در كوچه مان پيچيد ديشب هم صدايت آنجا تو بودي ـ ماه ـ من ، عشق و خدايت دستي به دور گردنت انداختم ، بعد گفتم مبادا گم شوي ، جانم فدايت از چشمهايم سيل غمها بر زمين ريخت ديدم كه مي لرزد دوباره شانه هايت گفتم اگر بن بست باشد راه ما باز…! تو لب گزيدي زير لب خواندي دعايت در يك سكوت ساده طي شد كوچه اما انگار قلبم شعر ميگويد برايت دست مرا از گردن خود باز كردي حس كرد قلبم سردي حال و هوايت گفتم اگر ترك ام كني ميميرم امشب ديگر كسي با خود ندارد بـ..وسـ..ـه هايت ديشب تو با بي اعتنايي رفتي و ماند يك ماسه ـ يعني من ـ كه له شد زير پايت!
در كوچه مان پيچيد ديشب هم صدايت آنجا تو بودي ـ ماه ـ من ، عشق و خدايت دستي به دور گردنت انداختم ، بعد گفتم مبادا گم شوي ، جانم فدايت از چشمهايم سيل غمها بر زمين ريخت ديدم كه مي لرزد دوباره شانه هايت گفتم اگر بن بست باشد راه ما باز…! تو لب گزيدي زير لب خواندي دعايت در يك سكوت ساده طي شد كوچه اما انگار قلبم شعر ميگويد برايت دست مرا از گردن خود باز كردي حس كرد قلبم سردي حال و هوايت گفتم اگر ترك ام كني ميميرم امشب ديگر كسي با خود ندارد بـ..وسـ..ـه هايت ديشب تو با بي اعتنايي رفتي و ماند يك ماسه ـ يعني من ـ كه له شد زير پايت!