شعر دفتر اشعار گروس عبدالملکیان

[Diba]

حالا که رفته ای، بیا
بیا برویم
بعد مرگت قدمی بزنیم
ماه را بیاوریم
و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم

بعد
موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار
بعد
موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار
بعد
موهایت را از روی لب هایت…

لعنتی
دستم از خواب بیرون مانده است

 

[Diba]

شلیک هر گلوله خشمی است
که از تفنگ کم میشود
سینهام را آماده کردهام
تا تو مهربانتر شوی

 

[Diba]

دود،فقط نام های مختلفی دارد
وگرنه سیگار من و خانه های خرمشهر
هردو به آسمان رفتند
​

 

[Diba]

ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻡ
ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ
ﭼﯿﺰﯼ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻔﺲ ِ ﺧﺎﻟﯽ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻤﯽ شود​

 

[Diba]

دکتر سرش را تکان می دهد
پرستار سرش را تکان می دهد
دکتر عرقش را پاک میکند
و رشته کوههای سبز
بر صفحه ی مانیتور، کویر میشود ..

 

[Diba]

مــن مــاهــي خستــه از آبــم تــن مــي دهــم بــه تــو
تــور عــروســي غمگيــن تــن مــي دهــم
بــه عــلامــت ســوال بــزرگــي
کــه در دهــانــم گيــر کــرده اســت ..

 

[Diba]

پرندگان پشت بام را دوست دارمدانه هایی را هر روز برایشان می ریزم
در میان آن ها
یک پرندهی بی معرفت هست
که میدانم روزی به آسمان خواهد رفت
و برنمی گردد.
من او را بیشتر دوست دارم ..

 

[Diba]

درست مثل فنجان قهوه
كه ته مي كشد
پنجره
كم كم از تصوير تو
تهي مي شود
حالا
من مانده ام و
پنجره اي خالي و
فنجان قهوه اي
كه از حرف هاي نگفته
پشيمان است ..

 

[Diba]

نه !
همیشه برای عاشق شدن ،
بهدنبال باران و بهار و بابونه نباش !
گاهی
در انتهای خارهای یک کاکتوس ،
به غنچهای میرسی
که ماه را بر لبانت مینشاند ..

 

[Diba]

در زدی
باز کردم
سلام کردی
اما صدا نداشتی
به آغوشم کشیدی
اما
سایه ات را دیدم
که دست هایش توی جیبش بود ..