شعر دفتر اشعار آبا عابدین

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 650
  • پاسخ ها 22
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
روزای تلخی که نمی بینمت
با همه ی خاطره هات می گذره
مثل یه شاخه که بدون درخت
مثل یه قاب عکس بی منظره
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اگه ممکنه یکم حرف بزن
    اگه ممکنه یکم شعر بخون
    من الان صداتو لازم دارم
    اگه ممکنه صداتو برسون
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پاییز از مردمکِ چشمت آغاز
    و هر بار که خون
    از قلبت پمپاژ
    یک تپش به تو
    یک تپش از من
    انگار که در های باغ را باز کرده باشی
    فراموش می کنم فعل ها را بگذارم جای مناسب
    آهشار
    خودش را می ریزد روی شعر
    من از نهاد به گزاره می روم
    آه مرا می کِشد
    و هیچ کس
    از من که تورا در آغـ*ـوش دارم
    به تو نزدیک تر نیست
    هرچند آینه تنها تورو نشان می دهد
    یعنی دوست دارم در آینه تنها تورا ببینم
    یعنی در آینه تنها تورا می بینم
    تورا
    که پاییز از مردمکِ چشمت آغازسکوت مرا فرا گرفته
    و هربار که حنجره ت هوا را جابجا
    یک نفر مرا به مرگ معرفی می کند!
    آقای عابدین
    مرگ
    مرگ
    آقای عابدین
    آه مرگِ عزیز!
    خوشبختم
    آنقدر که می توانم
    یک بار نفس بکشم
    و هرگز به این کار ادامه ندهم
    هیچ کس این را نمی داند
    بوی بهشت
    درست از پشتِ گردنش می آید
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا