جنگ تمام شد
آوارگی پخش شده بود
در تمام کوچه ها
ویرانی موج میزد
در خانه ی پدری
تمام خانه ها را چرخیدیم
اما فایده ای نداشت
آزادی شبیه او بود
بعد از صلح
پیدایش نکردیم
همیشه دل من بود
که جا می ماند
همیشه چشم او بود
که خیابان هارا قدم می زد
این ها نمی تواند
دلیل خوبی برای مردن باشد
برای همین
هرشب
تختم از خواب های تو برمی خیزد...