شعر دفتر اشعار امید صباغ نو

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 581
  • پاسخ ها 25
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
مثل گذشته یک نظر امشب به ماه کن

بعداً بیا - نظر به منِ روسیاه کن!!



گیرم که عشق حاصل یک اشتباه شد!

یک بار هم به خاطرِ من اشتباه کن!



اصلاً خیال کن که من و تو غریبه ایم

مثل غریبه ها به سکوتم نگاه کن!



بعدش بگو که حقٍّ من آیا بهانه بود ؟

در ذهن خود خدای خودت را گواه کن...



در یک غرور مصلحت آمیز گم شدی

خود را برای آمدنم روبراه کن ...



امّا اگر که غرورت همیشگیست

عشق و مرا فدای دلِ دلبخواه کن !
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    زیبایی تو - ماه -برایم که حد نداشت
    دریای ساکتی که دلت جزر و مد نداشت!



    هر لحظه در تجسم چشمان خیس من!
    جرمم نگاه توست که حبس ابد نداشت!



    ای آسمان گمشده روی زمین گیج !
    آیا همیشه عشق ، سَرِ مستند نداشت؟!



    ای کاش این جهان همه پر میشد از غزل
    ای کاش هیچ کس به دلش ظن بد نداشت



    هذیان شده تمام وجودم به عشق تو
    زیبایی تو -ماه - برایم که حد نداشت...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    هميشه يكنفر اينجا به انتظار تو بود


    كه غير تو به صدايي در دلش نگشود





    هميشه با چمداني پر از سكوت و خيال


    نشسته زمزمه كرده دعاي اذن ورود





    به عشق خاطره هايت كنار جاده نشست


    و غير تو به غريبي كلام دل نسرود





    درون زمزمه هايش هميشه دردي هست


    كه مثل تير دوشاخه به سينه گشته عمود





    و آسمان دو چشمش غزل غزل باريد


    شبيه چشمه تلخي كه ريخت در دل رود





    دوباره دور خودش بست كاغذي و سپس


    شبيه يك نخ سيگار سينه شد پرِ دود





    و زلف رنگ شبش را به دست برف سپرد


    و عشق پاك خودش را به دست زخم كبود





    و داد زد كه بيايي ـ آهاي ميشنوي؟


    هميشه يكنفر اينجا به انتظار تو بود؟…
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دوباره با غزلي نو سر قرار توأم

    در ايستگاه پر از غم به انتظار توأم



    ميان دفتر شعرم گُل دلم خشكيد

    قسم به حرمت باران گُل بهار توأم




    اگرچه قسمتم اين بوده بي تو برگردم

    من آمدم كه بگويم هميشه يار توأم




    و در پياده روي شب غزل غزل گشتم

    به ياد ثانيه هايي كه در كنار توأم



    و شب شد و نرسيدي ، درست يكسال است

    در ايستگاه پر از غم به انتظار توأم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سوت قطار و گمشدنت روی ریل داغ


    بالای سر هجوم هزار و دوتا کلاغ!





    حس غریب رفتن تو از مسیر شعر


    در یک غروب سرد و مه آلودِ بی چراغ!





    فریاد بی جواب من و سیل اشک تو


    دیگر نگیر از من یک لا قبا سراغ!!





    یک ایستگاه خلوت و سوت قطار دور


    شبگریه های ممتد من توی کوچه باغ





    هرگز به گوش هیچ قطاری نمیرسد


    بغض غزل شکسته ی من روی ریل داغ ...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دلتنگيهای آدمی را باد ترانه ای می خواند
    روياهايش را آسمان پرستاره ناديده می گيرد
    وهر دانه برفی به اشکی نريخته می ماند
    سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
    از حرکات ناکرده
    اعتراف به عشقهای نهان
    وشگفتيهای بر زبان نيامده
    در اين سکوت حقيقت ما نهفته است
    حقيقت تو و من...
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا