پاره پاره دلم
بر پیکره ی خیال تو
آب میشود.
من . . .
همه ام اشک میشود تا
دردم را حرف کنم،
حرفم را بغض . . .
که شعرم،
در فاصله ی هر هجا بگرید. . .
آنقدر که در هوای انتظار پرسه زده ام.
*
من، خسته و بیقرار
همه ی پاییز را می بویم
تا
عطر نفسهای تو
باور خیال مرا عطرآگین کند
چون گل.
*
من، روزهاست که چشمانم را
در مسیر هوای تو پیوسته میدارم،
نگرانم . . .
که روزگار
آرزوی دیدار تورا محال کند.
بر پیکره ی خیال تو
آب میشود.
من . . .
همه ام اشک میشود تا
دردم را حرف کنم،
حرفم را بغض . . .
که شعرم،
در فاصله ی هر هجا بگرید. . .
آنقدر که در هوای انتظار پرسه زده ام.
*
من، خسته و بیقرار
همه ی پاییز را می بویم
تا
عطر نفسهای تو
باور خیال مرا عطرآگین کند
چون گل.
*
من، روزهاست که چشمانم را
در مسیر هوای تو پیوسته میدارم،
نگرانم . . .
که روزگار
آرزوی دیدار تورا محال کند.