شعر اشعار زیبای وحید عمرانی

  • شروع کننده موضوع ☂Baran
  • بازدیدها 1,795
  • پاسخ ها 69
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
شبهای انتظار



Moonlight.jpg


یکی پیالۀ می از لبت نثارم کن /
دلی خزان زده دارم بیا بهارم کن

در آسمان جدایی طلوع کن ای ماه /
رها ز ظلمت شبهای انتظارم کن

مثال آهوی تشنه به چشمۀ لب تو /
چو صید آمدم ای جان بیا شکارم کن

به نوشدارویت این دل امید بسته بسی /
بیا و فکر شفای دل فگارم کن

من از تبار جنونم ز نسل اقیانوس /
بوَز چو هجمۀ طوفان و بیقرارم کن

برفت طاقتم از کف امان از این غم عشق /
برس به دادم و فکری به حال زارم کن



-------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    جدایی




    ای از جداییت به دلم سوز داغها /
    از شرمِ آتشم به زوالند اجاقها


    از عشق تو که شعله به هستی من زده است /
    افروخته است در شب جانم چراغها

    تنها کلید راه رهایی من تویی /
    دور از تو محبس اند تمام اطاقها

    شیرین ترین دلیل حیاتی و عاجزند /
    از درک این حلاوت بیتا مذاقها

    تا قامتت بدیده ام انگار گشته اند /
    بی جلوه و حقیر همه سرو باغها

    احساس می کنم که مرا برکشیده عشق /
    کوتاه گشته اند تمامی طاقها

    زیبایی آنچنان که به یک دور گشته اند /
    خونین دل از جمال جمیلت ایاغها

    بیچاره من که نیست میسر رسیدنم /
    حتی نمی رسند به گردت براقها

    گاهی به یاد من نگهی سوی خاک کن /
    ای از جداییت به دلم سوز داغها

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    قیام
    miniator3.jpg



    بس است خواب گران پی ز جای خود برخیز /
    به عمق تیرۀ این شب نفوذ باید کرد


    حریم پر ز هراس سیاه این شب را /
    به یک شرار فروزان چو روز باید کرد

    سکوت و سردی دل را شکست باید داد /
    به آتشین نفسی پر ز سوز باید کرد

    به نام صبح دمان تیغ روشنایی را /
    فرو به قلب شب کینه توز باید کرد
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    از دورهای دور و زمانهای بی حساب
    در جستجوی نور تو آواره بوده ام


    همپای هر شهاب غریبانه سوختم
    از آسمان ستاره برایت ربوده ام

    در را برای یمن قدومت شکسته ام
    این سـ*ـینه را برای ورودت گشوده ام

    با قطره های خون دلم سالهای سال
    بر صفحۀ وجود تو را می سروده ام

    یکتایی و صفات اهورایی تو را

    در صد هزار لحظۀ زیبا ستوده ام

    نام عزیز و خوب تو را صد هزار بار
    از باد و ابر و جنگل و دریا شنوده ام

    از جان عزیزتر چو ندارم به ارمغان
    خود را به مسلخ تو مهیّا نموده ام

    من نیستم از عشق گریزان ولی عزیز
    در حدّ دوست داشتن تو نبوده ام

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شعری از امید عمرانی




    تو چه خوش می رقصی
    در نوازش باد بر حضور درخت!
    تویی که نمی دانی در نگاه منی،
    تویی که نمی دانم رویایی یا حقیقتی
    و کافیست لحظه ای غفلت کنم تا دیگر نباشی
    بگو بدانم کیست که آرام نشسته در نگاه تو
    نگاه می کند دیگری را که به اندیشه نشسته است؟
    غفلت حادث شد...
    کجایی ای کلاغ
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    عقاب در باد


    Eagle1.jpg

    ای تو اسطوره خود شیفتگی / ای تو خندان به پریشانی من
    ای که از درد غمت ریخته است / موی آشفته به پیشانی من

    ای که سردی نگاهت بر من / منجمد کرده تب عشقم را

    نا امیدم ز تو و می دانم / سحری نیست شب عشقم را

    گر بیایم که گریزان گردی / بی نشان تر ز شب تیره شوی

    گر رهایت کنم و برگردم / باز گردی و به من خیره شوی

    دیگر از بازی تو خسته شدم / تو فریبی تو سرابی پوچی

    عهد و پیمان تو چه می دانی چیست / تو پرستو ز تبار کوچی

    دوست دارم که رها باشم باز / مثل پرواز عقابی در باد

    در دل سنگی شب رنگ سکوت / بزنم تیشه ای از یک فریاد

    دوست دارم که از این پس دیگر / عاشق داغ شقایق باشم
    و رها از همه غم های جهان / تا ابد عاشق عاشق باشم

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    گـ ـناه

    shaj3003.jpg




    بسترم گیسوی تاریکی هاست ، بالشم سـ*ـینه تنهایی ها /
    شده ام مرغک تکخوان قفس، زنده با یاد هم آوایی ها


    می کشد گرمی احساسم را ، سردی دست نوازشگر یأس /
    می کشاند به جنون سخت مرا، دیدن مردن شیدایی ها

    گنهم چیست؟ گناهی است بزرگ، عشق در خطۀ این قدیسان /
    عشق در خطۀ ویرانی ها، عشق در خطۀ رسوایی ها

    معنی زهد شما فهمیدیم، زهد در شهر شما یعنی این /
    روز در مسجد و خانقاهی و شب، خفته در دامن هرجایی ها

    ای سرانجام لحظه های سیاه، ای نوید سحرگهان سپید /
    تکسوار رشید دشت امید، بشکن سلطه سیاهی ها

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شعری از امید عمرانی





    [FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]باد ما را خواهد برد

    [FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]فرو در سیاهی شب[/FONT]
    [FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بر دوش سپید دانۀ برفی که [/FONT]
    [FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]خیال سپیدی دشت در سر دارد.[/FONT]

    [/FONT]​
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پرندۀ عشق



    27.jpg



    ای مرغ پر شکسته با شور پرواز


    بپر به پشت پایان آغاز کن باز







    در اوج آسمانها آرام و آزاد


    آهنگ پر کشیدن را ساز کن باز







    دلها گرفته اینجا پر کش به خورشید


    این دل گرفتگان را دل باز کن باز







    اینجا سکوت و سرما بیداد کرده است


    بشکن سکوت و سردی آواز کن باز






    سردیست حاکم اینجا چون عشق مرده است
    پس ای پرندۀ عشق پرواز کن باز


     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    عشق سرخ




    دلبری دارم من


    بهتر از جنگل سبز


    به بلندای شکوه ، به سپیدی طلوع


    به زلالی غروب


    به خماری گل نرگس باران خورده


    در رگم جاریست عشقی سرخ


    داغ از آتش نور


    و به زودی من را خواهد سوخت.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا