دلنوشته دفتر خاطرات

&&***smane***&&

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/08/12
ارسالی ها
105
امتیاز واکنش
240
امتیاز
156
سن
25
محل سکونت
اصفهان
هـ ـَر آهــَنـگے ڪِﮧ






گـ ـפش مـ ـےدهـ ـَم

بـ ـﮧ هـ ـَر زبـ ـانـے ڪ ـﮧ باشـ ـَב

بُـ ـغضَم را مے شـ ـِڪــنـב …


نمے בانـَـم

بــ ُـــغضـــ َــ ـم

بــِﮧ چَــنـב زباלּ زنـده دُنـیا

مُسـ ـلَط اسـ ـت...؟
 
  • پیشنهادات
  • &&***smane***&&

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/12
    ارسالی ها
    105
    امتیاز واکنش
    240
    امتیاز
    156
    سن
    25
    محل سکونت
    اصفهان
    میدانی درد چیست ؟
    نگاهت که رفت …
    نه !!!
    شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …
    نه!!!!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شکسته ام …
    نه!!!
    اعتمادی که دیگر وجود ندارد …
    نه!!!!
    تنهاییم …
    نه!!!!
    نمیدانی .
    تو نمیدانی که دختر بودن درد است .
    دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود.
    دختر که باشی راحتر میشکنی .
    دختر که باشی نگاه ها فرق دارند .
    حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی باز تمام دنیا میتواند به تو بد نگاه کند….
    دختر بودن گاهی واقعا یک درد است …. !
     

    &&***smane***&&

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/12
    ارسالی ها
    105
    امتیاز واکنش
    240
    امتیاز
    156
    سن
    25
    محل سکونت
    اصفهان
    بعد از چند سال برگشتم همین جا.

    خیلی از اون روزا گدشته.

    من دیگه به اون شادابی قبل نیستم.

    قلبم تیکه تیکه شده و همه جاش زخمیه...

    عزیز تر از جانم ببخش که قلب من شدی.ببخش نتونستم ازت خوب نگه داری کنم.ببخش که اجازه دادم له ات کنن .

    خودمو گم کردم.کجا باید برم؟؟

    چه جوری خودمو پیدا کنم؟!
     

    &&***smane***&&

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/12
    ارسالی ها
    105
    امتیاز واکنش
    240
    امتیاز
    156
    سن
    25
    محل سکونت
    اصفهان
    من و عشقم به سختی بهم رسیدیم.انقد سخت که هیچکس باورش نمیشه. جنگیدیم با مخالفتا، با زخم زبونا،با طرد شدنا،گریه کردیم با بی کسی شدن و تنهاییا.بد بود شب و روزمون و فکر کردیم همه چیز با بهم رسیدنمون درست میشه اما…
    حالا من و اون مال همیم.محرم همیم اما دیگه دنیای هم نیستیم.همش اختلاف،همش دعوا، همش زجر و عذاب،همش سرکوفت و طعنه… هیچوقت فکر نمیکرد دنیامون بشه این… زندگیمون بشه این… کم کم داره اون عشق رویایی کمرنگ و کمرنگ تر میشه.حتی از بودن کنار هم راضی نیستیم.این یعنی عذاب…​
     

    &&***smane***&&

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/12
    ارسالی ها
    105
    امتیاز واکنش
    240
    امتیاز
    156
    سن
    25
    محل سکونت
    اصفهان
    پدر بزرگ مرد
    از بس که سیگار می کشید
    مادر بزرگ ساعت زنجیر دار او را که همیشه به جلیقه اش سنجاق بود را به من
    بخشید
    بعدها که ساعت خراب شد
    ساعت ساز عکس کسی را به من داد
    که در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بود
    دختری که هیچ شبیه جوانی مادر بزرگ نبود!!!
    پــــــیرمرد…چقدر سیگار می کشید…​
     

    &&***smane***&&

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/12
    ارسالی ها
    105
    امتیاز واکنش
    240
    امتیاز
    156
    سن
    25
    محل سکونت
    اصفهان
    عـشقم
    قــــــســـــــــم به نامت…
    آنقدر عاشقانه هایم را روی این دیوار مجازی جار میزنم که خودت مجبور شوی بیای و بگویی…. آهای ادد لیستاش:
    مخاطبش منم….فقط من….
    من عشقشم…..
    “هــــــــــی تو دليل متن هايم……..
    *زیبایی ات دیکتاتوریست که کـــلــمــات را در من
    به گلوله می بندد..!
    هر لحظه شعری در من شهید می شود…
    اصلا می خواهم….
    آنقدر خودخواهانه در آغـ*ـوش بگیرمت که جای ضربان قلبم بر روی تنت بماند…
    به اندازه زیبایی درختان پر شکوفه
    دوستت_دارم​
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    77
    بازدیدها
    2,157
    بالا