دلنوشته چـــــرک نویـــس های "سینا مهدی نیا"

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 1,139
  • پاسخ ها 61
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
دلم که هیچ

آن قدر مغروری

که نور هم در محیط تو می شکند

من نه دانشمندم

نه قاضی

عاشقی هستم

که خطای دید دارد

و می گوید

عاقبت برای تو

تاریکی است...!

----------
سینا مهدی نیا

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شبیه کسی شده ام

    که بالای ساختمان ایستاده

    و تظاهر به خود کشی می کند

    تمام مردم شهر جمع شده اند

    التماسم را می کنند

    اشک می ریزند

    همان مردمی که

    در هنگام سقوط

    تشویقم می کنند

    و هورا می کشند

    فردا

    همسایه هایم می گویند

    فلانی دیوانه بود

    فیلم سقوطم را پخش می کنند

    و روزنامه ها

    اگر برایشان سود نداشت

    اسمم را هم نمی آوردند

    من از مردمی سخن می گویم

    که اگر روزی قرار بر اعدامت باشد

    صبح زود هم که باشد

    می آیند تا شاهد مرگت باشند

    مردمی که برای کشیدن صندلی از زیر پایت

    ساعت هایشان را جلو می برند...

    مردمی که از روبرو

    با شاخه گل می آیند

    و از پشت با خنجر...

    مردمی که

    زبانشان نرم است

    و دندان هایشان تیز ....

    همان هایی که

    تو را تا آسمان می برند

    ناگهان

    زیر پایت را خالی میکنند....
    .
    .
    .
    در این هجوم نامردی ها

    به تنهاییم پناه می برم

    که شاعر شدنم

    از همین تنهایی بود.......!

    --------
    سینا مهدی نیا

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اگر از چشم هایم برف می بارد

    اگر سرد و سنگینم

    دست خودم نیست

    دلم یخ زد

    باران چشم هایم برف شد

    حالا تو

    هر کسی که می خواهی باش

    جلب توجه نکن

    به این دوستی پاییزی راضی باش

    که آدم برفی هایی مثل من

    جنبه ی گرما ندارند...!

    ----------
    سینا مهدی نیا

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من برای تو

    شعر می نوشتم

    تو آن ها را

    برای دیگری می خواندی

    ممنون

    که این خــ ـیانـت

    مرا شاعر تر کرده...

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تو نگهبان چشم هایش نیستی.....

    خوشبین باش...

    آنقدر که

    سیل لبخند هایش برای مرد غریبه

    آبروی تو را نبرد...
    .
    .
    هر روز هم در کافه ها بنشینی و سیگار روشن کنی

    روشن فکر نمی شوی.............

    روشن فکری به روشن شدن نگاه توست....

    نه این که تمام روز به چشم های روشن او فکر کنی

    نه این که افکارت مثل روز برایش روشن باشد

    فقط بگذار آزادانه فکر کند.......

    این را بفهم که....

    تو نگهبان افکار او نیستی

    همانطور که او نیست

    همانطور که وقتی به خودت می رسد

    همه خواهر و مادر می شوند

    به دوستانش که میرسی / قیصر میشوی......
    .
    .

    .
    .
    تو برای چشم هایش پلک نیستی

    متعصب و بدبین نباش

    در قلبش که هستی

    روی اعصاب راه رفتن دیگر چیست؟

    دستانت را که محکم می گیرد

    مچ گرفتن دیگر چیست؟

    یـک بارم که شده....

    خودت را جای او بگذار.....

    همین.............

    فقط یک لحظه / خودت را جای او بگذار......!

    ---------
    سینا مهدی نیا

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    یادم می آید

    آن موقع که تو را داشتم

    در کافی شاپ

    سیگار ممنوع بود


    یادم می آید

    آن روز ها

    نوشیدنی

    هیچ جای شهر

    پیدا نمی شد


    یادم می آید

    قرص سرما خوردگی هم

    به زور می خوردم


    یادم می آید

    آن موقع که تو را داشتم

    شهرمان

    این همه روان شناس نداشت


    دیر نیست که

    قبرستان ها

    برایم

    کارت دعوت بفرستند
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    وقتی درخت خودکشی می کند

    تبر ها میهمانی می گیرند

    وقتی پرنده ای بال هایش را پنهان می کند

    رود , آب ِ/رویش را رفته می بیند

    وقتی کوه به کوه شک می کند

    پرنده ای هم پیغام می برد

    دنیای عجیبی شده است

    مردی روی میز قمار / زن می دهد

    و مردی هم روی میزش مشت می کوبد

    کجایند پرنده هایی که وقتی در خانه ای گیر می افتادند

    مدام سرشان را به شیشه می کوبیدند؟

    آن ها برای پرواز / می مردند

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مرا می شکنی

    و سرت را با افتخار بالا می گیری

    ببین از سقف بالای سرت

    چگونه اشک چکه می کند

    مغرور نباش

    که روزی این سقف شکسته

    روی سرت خراب می شود...!

    ------------
    سینا مهدی نیا

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    روی دلم پا گذاشتی و

    روی اعصابم راه رفتی

    حال که تمام شد / تو را چه شده

    که روی غرورت پا گذاشتی و

    می خواهی به دلم برگردی؟؟
    .
    .
    .
    .
    ساعت ها را هم که به عقب برگردانی

    به تو برنمی گردم
    .
    .
    .
    من بیش تر از تو به سیگار وابسته ام

    برو

    .تا بی تو / یک نفس ِ راحت بکشم!

    -----------
    سینا مهدی نیا

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پشیمانم

    مثل دختری که زن شده

    وقت ازدواجش گذشته

    و دکتر ها جوابش کرده اند....

    پشیمانم

    مثل درختی که به تبر تن داده

    تا دسته در تنش رفته

    شاخه از تنش کنده

    و لانه لاشخورها شده.....

    پشیمانم

    مثل دیواری که

    با پتک خوابیده

    ضربه خورده

    و آجر پاره ای از او بیش تر نمانده......

    پشیمانم

    مثل دفترم

    که به شعرهایم دل داده

    و کاغذ پاره ای بیش تر از آن نمانده........

    هیچ راه برگشتی برایم نمانده....

    من آن قدر پشیمانم

    که لابی با خدا هم فایده ندارد

    وقتی سر در همه راه ها بزرگ نوشته اند

    یـــــــــــــــــک طــــــرفـــــــــه!

    ------------
    سینا مهدی نیا

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    84
    بازدیدها
    1,111
    پاسخ ها
    78
    بازدیدها
    1,930
    پاسخ ها
    26
    بازدیدها
    1,037
    بالا