وقتی خیس از باران به خانه رسیدمبرادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت: باران احمقاین است معنی مادر
مادر، دوست دارم چون کبوتری بر پنجره قلبت بنشینم و بال فروتنی بر زمین بیفکنم. دوست دارم که زلال کلامم را از مروارید ادب و مهر پر سازم و بر دل خسته ات ببارم. دوست دارم که دست به دعا بردارم و خدا را به آیات خودش بخوانم که «پروردگار من، پدر و مادرم را مورد لطف خود قرار ده، چنان که آنان در کودکی مرا پروراندند.»