من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق اگاه
من عاشقم و دلم بدو گشته تباه
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
تو مرا یاد کنی یا نکنی
تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت
تو هم اين مگوى سعدى كه نظر گـ ـناه باشد
یارا بهشت صحبت یاران همدمست
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
هر سر موی حواس من به راهی میرود
یک دریچه از نیازی مشترک خواهم گشود