- عضویت
- 2021/03/26
- ارسالی ها
- 149
- امتیاز واکنش
- 273
- امتیاز
- 226
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
یک نفر امد صدایم کرد و رفت
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آسمان بوي اجابت مي دهد
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
تکیه کردم بر محبت، همچو نیلوفر بر آب
ناز و عتاب و رنجِش، شرم و حجاب و وحشت